eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
4.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
209 ویدیو
37 فایل
#الهی‌به‌دماءشهدائناعجل‌لولیک‌الفرج . . . . 💚ن‍اشناسم‍ون https://daigo.ir/secret/4363844303 🤍لیست‌رمان‌هامون https://eitaa.com/asheghane_mazhabii/32344 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۲۸♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤💚 ☆ن‍‌اش‍‌ن‍‌اس ب‍‌م‍‌ون https://abzarek.ir/service-p/msg/1904641 ☆ن‍‌ظ‍‌رس‍‌ن‍‌ج‍‌ی ش‍‌رک‍‌ت ک‍‌ن https://EitaaBot.ir/poll/8e7vpx?eitaafly
☆سلام چشم میخونم خوب بود میذارم "رمان رهگذر شهر عشق" ☆ممنون از دلگرمیتون ☆سلام خیلی خوش اومدین🥰 ای دی بذارین میام پیویتون
☆مدتی نیستن منم خیلی دلم تنگه براش🥺😔 ☆لینک خرابه
☆سلام با اسم نویسنده کپی کنین ☆سلام خداروشکر🥺 ☆سلام تشکر. ممنون از دلگرمیتون 🥰 ☆لینک رو دوباره بفرستین ناقصه
الهی انقلابی بمانیم و ولایی بمیریم در حکومت امان زمان جانمون🤲 پایان ناشناس‌ها ✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حال و هوای بین‌الحرمین در مراسم تعویض پرچم حرم امام حسین(ع) علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تعویض پرچم گنبد امامین عسکرین علیه السلام به مناسبت آغاز ماه الحرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️تعویض پرچم گنبد امام علی (علیه السلام) به مناسبت آغاز ماه الحرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ایام محرمه اول سمت راستی رو ببینید بعد سمت چپ، بعد دعا کنید . 🏴عجب صبری داره زینب سلام الله علیها 💚🥺😭🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین وعده هوا شد/ عضو شورای سیاستگذاری ستاد پزشکیان: پزشکیان قول رفع فیلتر نداده است!
اینم پیامک پزشکیان به همه ما مردم👆😏😒
هنوز ریاستش تثبیت نشده داره یکی یکی میزنه زیر هرچی گفته😐 اخرشم میگه مقصر رهبره.....نذاشت .....😐😐😐
از دیدارش با خاتمی باید بفهمیم سالی که نکوست از بهارش پیداست😣
اگه انتخابات الکیه اگه رئیس جمهور هیچ اختیاری نداره چرا خودشونو کشتن تا رای بیارن همه کار کردن حتی از اختلاف ترک و کرد و لر😒😐 پس حق ندارن بگن تقصیر رهبر هست و نذاشت ما کار کنیم😐😐 به همین راحتی شبهه برطرف کنیم✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شباهت چند دختر به ♨️ ماجرای بی‌خوابی دختر شهید 💢 وقتی که عروسک‌ها برای دخترها رنگ می‌بازند... https://eitaa.com/joinchat/3392471754C10039c2b04
🌹سلام همراهان گرامی خوش آمدید رمانهایی که درخواست کرده بودید به ترتیب خونده میشه فقط یه نکته توجه کنید اونهایی که مذهبی نیست یا ظاهرشون فقط مذهبیه کلا میذاریم کنار مهم نیست چقدر محتواش قشنگ باشه مهم اینه که با این داستان و رمان بقیه به سمت گناه نرن و کاملترش اینه که اشاعه فحشا و امر به حرام نکنیم بعد رمان ۱۲۱ قراره رمان عاشقانه بذاریم ولی هنوز چیز مناسب و بدردبخوری پیدا نشده که انشاالله از دعای شما جور بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤قسمت ۱۶ تا قسمت ۲۰👇👇
🖤💚🏴💚🖤 🏴اَلسَّلامُ‌عَلَى‌الْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌عَلِىِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ وَ عَلى‌اَوْلادِالْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ 🖤رمان معرفتی و بصیرتی 💚قسمت ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ کاروان کوچک اهلبیت و نوادگان علی علیه‌السلام، منزل به منزل حرکت میکردند و در هر منزل حسین از اهداف سفرش برای مردم ولایات بین راه میگفت و هرکس که پاک طینت بود و خداجو، به حسین می‌پیوست و هرکس که ظواهر دنیا چشمانش را پر کرده بود، مدار آرامش زمین را،خون خدا را،حجت خدا را نادیده میگرفت و به کار و بار و دنیای خود مشغول میشد. روز سوم شعبان این کاروان کوچک، اما آسمانی به مکه رسیدند، خبر رسیدن نوادهٔ رسول الله صلی‌الله علیه واله، به مکه گوش به گوش و دهان به دهان میچرخید و جمعیت زیادی برای استقبال، ورودی مکه جمع شده بودند، عده ای شوق دیدار با حجت خدا را داشتند و عده ای هم از سر کنجکاوی منتظر رسیدن کاروان حسین علیه السلام بودند. نخلستان مکه نمایان شد که عده ای با شاخه‌های نخل که در دست داشتند به استقبال نواده رسول آمدند و ندای: اهلا وسهلا یااباعبدالله به گوش میرسید. رباب از بالای کجاوه، هلهله و شادی مردم را میدید و اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود و در ذهنش شعر می‌سرود: _و حسین است که آمده تا عطر محمد را برایتان به ارمغان آورد...حسین در شعبان رسید که این ماه مبارک را برای مکیان مبارک تر گرداند و خاطرهٔ دلاورمردی‌های پدرش علی را در اذهان زنده کند. کاروان کوچک، نزدیک بیت الله الحرام رسید و جمعیت زیاد و زیادتر میشد.دستور توقف صادر شد و شترها را خواباندند. رباب درحالیکه علی‌اصغر را در آغوش داشت و سکینه هم در کنارش بود، تا آماده شدن محل اسکانشان، گوشه‌ای را کنار دیوار خشت و گلی درنظر گرفت و به آن سمت رفتند و نشستند. رقیه که بی‌تاب برای بازی با علی‌اصغر بود، جمعیت را می‌شکافت تا آنکه در گوشه‌ای چشمش به رباب افتاد، انگار او از واری این نقاب و چادر باز هم بوی علی اصغر را میشناخت به سمت آنان آمد و در کنار خواهر و برادرش جای گرفت. دو زن که مشخص بود از ساکنان مکه هستند مشغول صحبت کردن بودند و رباب ناخواسته حرفهای آنان را می‌شنید. یکی از زنان گفت: _ببین چه جمعیتی به استقبال نواده رسول خدا آمده است، مشخص است که او در اینجا دوستدار زیادی دارد.. زن دیگر اوفی کرد و گفت: _آنچنان سخن میگویی که یکی بشنود نمی فهمد تو اهل مکه هستی، تو که بغض و کینهٔ مکیان را نسبت به علی بن ابیطالب میدانی!! خیلی از اینها دلی در گرو مهر حسین ندارند و برای تجسس آمده اند و آنها هم که مشتاقانه به حضور حسین میرسند، حاجیانی هستند که از اطراف برای حج به مکه مشرف شده اند، اگر به جای حسین ، پسر ابوتراب، عبدالله پسر عمر به اینجا می‌آمد، هواخواه بیشتری داشت، چرا که عمر در لشکر رسول بود و سیاهی لشکرش بود و دست به خون کسی دراز نکرد،اصلا جنگاوری نکرد، اما حیدر کرار سردار سپاه رسول بود و از جان خویش میگذشت تا جان رسول و اسلام محمد در امان بماند، مکیان هنوز کینهٔ بدر و احد و حنین در دل دارند، اینان نوادگان همان مشرکانی هستند که علی‌بن‌ابیطالب، اجدادشان را به درک واصل کرده بود، پس حسین در مکه دوستدار آنچنانی ندارد... رباب از شنیدن این سخنان اشک در چشمانش حلقه زد و زیرلب زمزمه کرد؛ "چه مظلومند اهلبیت...چه مظلومند اولاد علی...چه مظلوم است حسین..." چند ماه بود که حسین و اهلبیت و یارانش در خانهٔ عباس بن عبدالمطلب در شعب علی علیه السلام در مکه ساکن شده بودند و هر روز مشتاقان حجت خدا از اطراف و اکناف که به بهانهٔ حج و زیارت به مکه مشرف میشدند، به حضور حسین علیه‌السلام می‌رسیدند و رباب میدید که همسرش حسین، این حجت خدا در روی زمین، این ذبیح‌الله الاعظم با کلامشان روشنگری میکردند و به همگان میفرمودند که هدف از هجرتشان از مدینه به مکه امربه‌معروف و نهی از منکر است، حسین با زبان و کلام و اشاره و حرکات به همگان میفرمود که یزید دنباله رو معاویه است منتها باسبکی دیگر، اگر معاویه پیشه کرده بود و در ظاهر پیشانی اش از عبادت پینه بسته بود و در باطن با خدا در جنگ بود، اما پسرش یزید، دین خدا را تباه می کرد و به بیراهه میکشید، حسین تاکید میکرد که اگر او بنشیند و نظاره کند، چیزی از اسلام به نسلهای دیگر نمیرسد، پس حسین باید هجرت کند، باید با اهلبیتش هجرت کند و به همگان بگوید که اگر منکری دیدید نهی کنید و اگر معروفی زایل شد، به آن امر کنید. مشتاقانی از اطراف به کاروان حسین می‌پیوستند تا هر آنکه حجت خدا امر کند آن را به دیده گذارند.