🌟شهیدی که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت🌟
💛🌹عبدالمهدی گفت:
«من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی میخواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیتالله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیتالله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. 👈وقتی به حضور آیتالله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان
گرفتم.👉
💛🌸«مرضیه بدیهی»،🌸
همسر شهید مدافع حرم «عبدالمهدی کاظمی»، دبیرستانی بود که با شهید علمدار آشنا و به این شهید و زندگیاش علاقهمند میشود؛
آنقدر که حتی از خداوند، تقاضای همسری میکند که در تقوا و انقلابیگری همچون او باشد.
«خواب دیدم شهید علمدار با جوانی دیگر وارد کوچهی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانهی آن جوان زدند و گفتند:
🌹این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.»🌹
💛🌺یک سرباز سادهام
روزی که عبدالمهدی به خواستگاریاش میآید، مرضیه همان کسی را میبیند که در آن #خواب_شهید_علمدار به او نشان داده بود.
البته این ارادت تنها منحصر به او نبود. در همان جلسهی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه میشود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانهی شهید علمدار بوده و با بچههای بسیجشان به دیدار مادر شهید رفته است.👌✨
گفتههایش به آنجا میرسد که عبدالمهدی روز خواستگاری به او میگوید:
🌷«من یک سرباز سادهام. دوست دارم همسرم هم ساده باشد و ساده زندگی کند و انتظار و توقع بیجایی از من نداشته باشد.»🌷
مرضیه هم در جوابش میگوید:
🌸«من ایمان تو و تقوایت را میخواهم. همینها کافی هستند. مال دنیا برای من هیچ است! خیالتان راحت باشد.»🌸
منبع؛
https://www.yjc.ir/fa/news/6023383/
#زندگی_ما_چقدر_به_زندگی_شهدا_نزدیک_است
✨ https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5