eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
236 ویدیو
37 فایل
💚 #الهی‌به‌دماءشهدائناعجل‌لولیک‌الفرج . . . . 🤍ن‍اشناسم‍ون https://harfeto.timefriend.net/17350393203337 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۴♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 رمان 🌺قسمت ۱۵ امیرعلی_ تاثیر گذاشتن درست ولی چیزی رو کن که الان خودت کردی. در مورد رفتارهایی هم که گفتی؛ من بهت حق میدم اطرافیان ما تو دین و اعتقاداتشون یه سری تعصبات خاص دارن؛ ، ، و.... البته من فرد خاصی مد نظرم نیستش کلا گفتم. همین تو و یاسمین و شقایق رو از دین زده کرده. یاسمین و شقایق دختر خاله های من بودن که البته اونا یه عمو مخالف مثل من نداشتن ولی حجاب و نمازشون فقط,و فقط تا 12.13 سالگی اونم به زووووور همراهشون بود، و بعد از اون اجبار خاله‌ها و مادربزرگ دقیقا برعکس جواب داد و چون پدرهاشون هم باحجابی و بدحجابی براشون فرقی نداشت (یعنی اجباری در کار نبود از جانب پدرها) دیگه کسی نتونست مانعشون بشه. تو فکر بودم که با صدای امیرعلی دوباره از فکر اومدم بیرون. امیرعلی_ شاید خاله اینا به جای بهتر بود کنن مثله مامان و بابا.تو که کلا همش پیش عمو بودی ولی من از جانب مامان و بابا فقط و فقط راهنمایی شدم و بعد خودم در مورد راهی که انتخاب کردم تحقیق کردم. شاید برخوردای عمو هم به خاطر همون تعصبات و اجبارهایی بود که تاثیر عکس گذاشته ( دوستان پدر و مادر شخصیت داستان باهم دخترخاله پسرخاله هستن) . حرفای امیر علی آشفتگی ذهنی منو بیشتر کرد. حالا سوالام بیشتر شده بود و من جواب هیچ کدومو نمیدونستم یاد برخوردای مامان بزرگ اینا افتادم که همش تحت تاثیر خالشون بود که بعد از مرگ همسرش با مادربزرگ مادری من زندگی میکرد ...... ادامه دارد... نویسنده؛ ح سادات کاظمی .. یه کانال پر از رمان های عاشقانه، عارفانه و شهدایی😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
。☆✼★━━━━━💠━━━━━━★✼☆。 🍃رمان واقعی تلنگری و آموزنده 🍃روایت یکی از جانبازان مدافع حرم 🍃قسمت ۹ و ۱۰ هيچ حرفي هم نميشد بزنيم.اماخوشحال بودم كه از كودكي، هميشه همراه پدرم در مسجد و هيئت بودم. از اين بابت به خودم افتخار ميكردم و خودم را از همين حالا در بهترين درجات بهشت ميديدم. همينطور كه به صفحه اول نگاه ميكردم و به اعمال خوبم افتخار ميكردم، يكدفعه ديدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است!صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبديل به كاغذ سفيد شده بود! باعصبانيت به آقايی كه پشت ميز بود گفتم: _چرا اينها محو شد.مگر من اين كارهی خوب را انجام ندادم!؟ گفت: _بله درست ميگويي، اما همان روز يكي از دوستانت را كردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. باعصبانيت گفتم: _چرا؟ چرا تمام اعمال من!؟ او هم غيرمستقيم اشاره كرد به حديثی از پيامبر كه ميفرمايند:"سرعت نفوذ آتش در خوردن گياه خشک، به پای سرعت اثر غيبت در نابودی حسنات يک بنده نميرسد.(بحارالانوار جلد۷۵ صفحه۲۲۹) رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، مسجد، بسيج، هيئت، رضايت پدر و مادر و...فيلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمال خوب، مورد تأييد من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خيلی‌ها مثل من بچه مثبت بودند.خيلی از كارهای خوبی كه فراموش كرده بودم تماماً براي من يادآوری ميشد.اما باتعجب دوباره مشاهده كردم كه تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: _اين دفعه چرا؟ من كه در اين روز غيبت نكردم!؟ جوان گفت: _يكی از رفقای مذهبی‌ات را كردی. اين عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. بعد بدون اينكه حرفی بزند، آيه سی‌ام سوره يس برايم يادآوری شد: "روز قيامت براي مسخره‌كنندگان روز حسرت بزرگی است.«یا حَسرَةً علی العِباد ما يأتيهم من رسولٍ الاّ كانوا به يستهزؤن» خوب به ياد داشتم كه به چه چيزی اشاره دارد. من خيلی اهل شوخی و خنده و سركار گذاشتن رفقا بودم.با خودم گفتم: اگه اينطور باشه كه خيلی اوضاع من خرابه! رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلی اعمال خوب داشتم. اما كارهای خوب من پاک نشد. با اينكه آن روز هم شوخی كرده بودم، اما در اين شوخی‌ها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسی نكرديم. غيبت نكرده بودم. هيچ گناهی همراه با شوخي‌های من نبود.برای همين، شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شكر(۱). خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد،باتعجب ديدم كه ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقايي كه پشت ميز نشسته بود با لبخندی از سر تعجب گفتم: _حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجوانی کی مكه رفتم که خبر ندارم!؟ گفت: _ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث ميشود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی.يا مثلا زيارت با معرفت امام رضا(علیه‌السلام) و... اما دوباره مشاهده كردم كه يكی‌يكی اعمال خوب من در حال پاك شدن است! ديگر نياز به سؤال نبود.خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه ۶۵ سوره زمر افتادم كه ميفرمود: «برخي اعمال باعث حبط(نابودی) اعمال (خوب انسان) ميشود.»به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: _شما يك كاری بكنيد!؟ همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و... سری به نشانه نااميدی و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبی را ميديدم كه خيلی برايش زحمت كشيده بودم، اما يكی يكی محو ميشد. فشار روحی شديدی داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودی همه ثروت معنوی‌ام را به چشم ميديدم.نميدانستم چه كنم!هرچه شوخی كرده بودم اينجا جدی جدی ثبت شده بود. اعمال خوب من،از پرونده‌ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد. نكته ديگری كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم،ثواب كمتری از نمازهای جماعت و هيئت‌ها در نامه عملم ميديدم! به جوانی كه پشت ميز نشسته بود گفتم: _در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته‌ام. چرا اينها در اينجا نيست؟ رو به من كرد و گفت: _خوب نگاه كن.هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، و خودنمايی در اعمالت زياد ميشد... __________________ ۱. امام حسين علیه‌السلام ميفرمايند: برترين اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طريقی که گناه در آن نباشد.(المناقب، ج ۴ ،ص۷۵) ۲.پيامبر فرمودند: هر فرزند نيکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل‌هر نگاه، ثواب يک حج کامل مقبول به او داده ميشود، سؤال کردند: اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود: آری... بحارالانوار، ج۷۴ ،ص۷ 💠ادامه دارد.... 🍃کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🍃https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 。☆✼★━━━━━━ - ━━━━━━★✼☆。
。☆✼★━━━━━💠━━━━━━★✼☆。 🍃رمان واقعی تلنگری و آموزنده 🍃روایت یکی از جانبازان مدافع حرم 🍃قسمت ۱۱ و ۱۲ _...اوايل خالصانه به مسجد و هيئت ميرفتی اما بعدها، مسجد ميرفتی تا تو را ببينند. هيئت ميرفتی تا رفقايت نگويند چرا نيامدی!اگر واقعاً برای خدا بود،چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتی؟ 🍃ّنيت «و کتاب اعمال آنان در آنجا گذارده ميشود.پس گنهکاران را ميبينی درحالیکه از آنچه در آن است ترسان و هراسان هستند و ميگويند: وای بر ما، اين چه کتاب است که هيچ عمل کوچک و بزرگ را کنار نگذاشته، مگر اينکه ثبت کرده است. اعمال خود را حاضر ميبينند و پروردگارت به هيچکس ستم نميکند.»(سوره کهف آیه ۴۹) صفحات را كه ورق ميزدم، وقتی عملی بسيار ارزشمند بود،آن عمل، درشتتر از بقيه در بالای صفحه نوشته شده بود.در يكي از صفحات، به صورت بسيار بزرگ نوشته شده بود: كمك به يک خانواده فقير شرح جزئيات و فيلم آن موجود بود، ولی راستش را بخواهيد من هرچه فكر كردم به ياد نياوردم كه به آن خانواده كمك كرده باشم! يعني دوست داشتم،اما توان مالی نداشتم كه به آنها كمك كنم.آن خانواده را ميشناختم.آنها در همسايگی ما بودند و اوضاع مالی خوبی نداشتند. خيلی دلم ميخواست به آنها كمك كنم، برای همين يك روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم. به دو نفر از اعضای فاميل كه وضع مالی خوبی داشتند مراجعه كردم. من شرح حال آن خانواده را گفتم و اينكه چقدر در مشكلات هستند،اما آنها اعتنايی نكردند.حتی يكی از آنها به من گفت: _بچه، اين كارا به تو نيومده.اين كار بزرگترهاست. آن زمان من ۱۵سال بيشتر نداشتم،وقتی اين برخورد را با من داشتند، من هم ديگر پيگيری نكردم.اما عجيب بود كه در نامه عمل من، كمك به آن خانواده فقير ثبت شده بود! به جوان پشت ميز گفتم: _من كاری برای آنها نكردم!؟ او گفت: _تو نيت اين كار را داشتی و در اين راه تلاش كری، اما به نتيجه نرسيدی.برای همين، نيت و حركتی كه كردی، در نامه عملت ثبت شده. البته فكر و نيت كار خوب،در بيشتر صفحات ثبت شده بود.هرجايی كه دوست داشتم كار خوبی انجام دهم ولي امكانش را نداشتم،اما برای اجرای آن قدم برداشته بودم،در نامه عمل من ثبت شده بود.ولی خداراشكر كه نيت‌های گناه و نادرست ثبت نميشد. در صفحات بعد و جای جای اين كتاب مشاهده ميكردم كه چنين اتفاقی افتاده. يعنی نيت‌های خوب من ثبت شده بود. البته باز هم مشاهده كردم كه اعمال‌خوبم با اشتباهات و گناهانی که هيچ منفعتی برايم نداشت از بين رفته! به قول معروف: آش نخورده و دهان سوخته. هرچه جلو ميرفتم، نامه عملم بيشتر خالی ميشد!خیلی از اين بابت ناراحت بودم.از طرفی نميدانستم چه كنم.ای كاش كسي بود كه ميتوانستم گناهانم را به گردن او بيندازم و اعمال خوبش را بگيرم! اما هرچه ميگذشت بدتر ميشد. جوان پشت ميز ادامه داد: _وقتی اعمال شما بوی بدهد پيش خدا ارزشی ندارد.كاری كه غير خدا در آن شريك باشد به درد همان شريك ميخورد. اعمال خالصت را نشان بده تا كار شما سريع حل شود.مگر نشنيدهاي:«اَلاَعمال بِالنيات. اعمال به نيتها بستگی دارد.»(۱) 🍃نجات يك انسان همينطور كه با ناراحتی، كتاب اعمالم را ورق ميزدم و با اعمال نابود شده مواجه ميشدم، يكباره ديدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:«نجات يك انسان»خوب به ياد داشتم كه ماجرا چيست.اين كار خالصانه برای خدا بود. به خودم افتخار كردم و گفتم: خدا را شكر. اين كار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز در دوران جوانی با دوستانم برای تفريح و شنا كردن، به اطراف سد زاينده‌رود رفتيم.رودخانه در آن دوران‌پرازآب بود و ما هم مشغول تفريح.يكباره صدای جيغ يك زن و فريادهای يك مرد همه را ميخكوب كرد!يك پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا ميزد، هيچكس هم جرئت نميكرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. من شنا و غريق نجات بلد بودم. آماده شدم كه به داخل آب بروم اما رفقايم مانع شدند! آنها ميگفتند: _اينجا نزديك سد است و ممكن است آب تو را به زير بكشد و با خودش ببرد. خطرناك است و... اما يك لحظه با خودم گفتم: _فقط براي خدا و پريدم داخل آب. خدا را شكر كه توانستم اين بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با كمك رفقا بيرون آمديم. پدر و مادرش حسابی از من تشكر كردند.خودم را خشك كردم و لباسم را عوض کردم.آماده رفتن شديم.خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.اين عمل خالصانه خيلی خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود.من هم خوشحال بودم.لااقل... ____________ ۱. رسول گرامی اسلام در نهج‌الفصاحه، ص593 ميفرمايد:"خداي والا ميفرمايند: وقتي بنده من كار نيكی اراده كند و نكند (يا نتواند انجام دهد) آن را يك كار نيك براي وي ثبت ميكنم." 💠ادامه دارد.... 🍃کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🍃https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 。☆✼★━━━━━━ - ━━━━━━★✼☆。