eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
239 ویدیو
37 فایل
💚 #به‌دماءشهدائنااللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🥹🤲 . . 🤍ن‍اشناس‌بم‍ون🫠 https://harfeto.timefriend.net/17350393203337 . ‌. ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف🫡 . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۵♡ درحال‌بارگذاری😍...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
🇮🇷✨✨🇮🇷🇮🇷✨✨🇮🇷 🌴رمان آموزنده، بصیرتی و امنیتی #دام_شیطانی 🌴قسمت ۴۷ و ۴۸ و ۴۹ مهرابیان: _میتونی پا
مهرابیان روبه من: _بفرمایید ,پیاده شوید,الان جلوی در سفارت ایران دربیروت هستیم... ازخوشحالی درپوست خودنمیگنجیدم, عقیل رابیدارکردم وباهم پیاده شدیم.مهرابیان داخل سفارت شد و بعد از معرفی خودش وبیان خلاصه ی اتفاقات,ازما خواست تا دراتاقی که دراختیارمان قراردادند داخل سفارت استراحت کنیم. برای اولین پرواز به ایران ,سه بلیط برایمان تهیه کردند. داخل هواپیما ازخوشحالی روی پام بند نبودم, مدام عقیل رامیبوسیدم واز پدر ومادرم که قراربود برای عقیل هم پدر و مادری کنند ,تعریف میکردم,از ایران ,از سرزمین زیبایم,این خطه ی دلاورمردان داستانها گفتم. بالاخره پا به درون خاک وطن نهادم, بااینکه شاید ده روز خارج ازایران بودم ,اما اینقدسخت گذشته بود که گمان میکردم ده سال دوراز وطن بودم. چندتا نیرو از اطلاعات کشوری به استقبالمان آمدند ومانند قهرمانان ملی به ما خوش آمد گفتند . مستقیم به اداره اطلاعات رفتیم, دوربین رااز زیر ناخنم بیرون اوردند,به انها سفارش کردم اگر امکانش هست یک نسخه از فیلم رابرای من بدهند. پدرومادرم از امدنم خبرنداشتند, از داخل اداره اطلاعات به پدرم زنگ زدم, باورش نمیشد صدای من است,ازپشت گوشی صدای هق هقش فضا را پرکرده بود.قرار شد سریع به دنبالم بیاید. با اداره هماهنگی کردم ، تا عقیل راپیش خانواده ام ببرم وبعدا کارهای, قانونی حضانتش راانجام دهیم.اما به پدرم از وجود عقیل چیزی نگفتم. . . . الان تقریبا سه ماه از اون واقعه گذشته, پدرومادرم برای پذیرفتن عقیل به فرزندی خیلی خوشحال شدند ومن مطمینم این بهترین شانس زندگی عقیل بود,تواین مدت زبان فارسی راکار کردم. عقیل پسرباهوشی هست , مطلب راسریع میگیره ,الفبای فارسی را یاد گرفته وگاهی جمله های کوتاه هم میگه, مادرم مثل پسرواقعی خودش دوسش داره ودورش میگرده,بابا به عشق عقیل روزها بیشترتوخونه میمونه. . . یک ماه بعداز مراجعتمان به جانم سو قصد شد و خوشبختانه ناموفق موند وپلیس گفت که ازطرف بوده. مهرابیان هفته ای دو سه بار ،،،، به بهانه ی دیدن عقیل ,اما درحقیقت دیدار خواهر عقیل,به خانه مان میاید,مهرش به دل بابا افتاده. الان هم از سر سفره ی عقد برایتان ,اخرین قسمت رمان را میگذارم. عاقد: _خانم هما سعادت برای بارسوم ,سوال میکنم, ایا بنده وکیلم شمارابه عقددایم آقای سعید مهرابیان بامهریه وصداق معلوم درآورم؟؟؟ واینبار سعید هست که میگه: _عروس داره رمانش راتمام میکنه😂 من: _بااجازه ی بزرگترا بببببله... 🌴🌴 پایان 🌴🌴 ❌خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود..... ✨ نویسنده؛ طاهره سادات حسینی 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷
طبق بررسی‌هایی که داشتند به این سوال مبهم و مهم رسیدند که چرا وقتی نخست وزیرها، یا وزرای جنگ، یا از همه مهمتر وزرای خارجه در دولت های غربی بخصوص آمریکا و از همه مهمتر در رژیم صهیونیستی وقتی یک زن میشه وزیر خارجه یا معاون وزیر خارجه و...، چندوقتی تهدیدات علنی و جنگ‌ها فروکش میکنه. سیستم اطلاعاتی ایران روی این قضیه حساس شد. تا اینکه گند این قضیه، اوایل سال 90 در اومد و تشکیلات به این ماجرا پی برد. بگذارید در مورد پرستوها، کمی بیشتر بهتون اطلاعات بدم تا بدونید ماجرای کاری اینها از چه قراره. ✍در پاییز سال91 یکی از بلندپایه ترین مسئولین وزارت خارجه اسرائیل، یعنی شخص وزیرخارجه اسراییل خانوم « » در مصاحیه ای افشا کرد که من با عمده‌ی سران دنیا رابطه‌ی جنسی داشتم. حتی با مذاکره کنندگان فلسطینی و عمده سران عرب و امیران و این رابطه رو داشتم. این ها همون هستند. بر اساس اخباری که به دست ما رسید، وزیرخارجه وقت اسراییل خانوم ، و از کسانی بودند که این زن مدعی شده این روابط جنسی باعث شده ازبهترین دوران وی در زمان تکیه بر کرسی وزارت خارجه رژیم کودک کش صهیونیسم باشه و در پیشبرد اهداف اسراییل موثر باشه. لیونی حتی به صراحت گفته بود موقعی که در سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی « » کار میکردم، چنین عملیات های ویژه ای از جمله برقراری رابطه جنسی با برخی شخصیت های مهم اروپایی و برخی از سران عرب داشتم که ازشون باج خواهی میکردم تا اون ها رو در دام بندازم. این دجاله خیلی راحت گفته اگر رژیم صهیونیستی به اطلاعات نیاز داشته باشه، من حاضرم بازم با گزینه های هدف رابطه جنسی برقرار کنم، یا اینکه در نهایت اونها رو میکشم. با این اظهارات میشه به این نتیجه رسید که سران رژیم اسراییل معتقد به جامعه ای فاسد و بی بند و بار هستند و برای پیشبرد اهداف شوم خودشون از هیچ کاری دریغ نمیکنند و فقط به دنبال پیاده کردن برنامه های خودشون با هر ابزاری هستند. سیاست‌های سگ نگهبان آمریکا یعنی رژیم جعلی اسراییل در سراسر جهان علی الخصوص در خاورمیانه «منطقه غرب آسیا» این است که جوامع بشری و سران و حکام اون‌ها رو انقدر درگیر فساد و مسائل جنسی و شهوانی کنند تا بتونن به اهدافشون برسن، اما این طرح و فکر انقدر گسترده شد که حالا سالهاست به طور علنی خود سیاستمداران این رژیم فاسد در دام اون افتادند و دامن خودشون و گرفته. از بحث خارج نشیم. فقط عرضم اینه که رابطه‌ی جنسی وزیرخارجه اسراییل آنقدر بیخ پیدا کرد که دیگه رسما اسم میبرد و برای ما سوال شد که چرا داره اسم میبره؟ او حتی رسما اعلام میکرد که در فلان اتاق توسط عوامل نفوذی سرویس اطلاعاتی موساد دوربین کار گذاشته شده بود، وَ فیلم این روابط موجوده. درحالی به این قضیه اعتراف کرد که یکی از سرشناس ترین خاخام‌های رژیم غاصب صهیونیست از برقراری روابط کثیف جنسی پرستوهای اسراییلی با دشمنان پرده برداشت و این کار و مباح دانست و گفت: «شریعت یهودیت به زنان اجازه میده تا با دشمن برای دریافت اطلاعات مهم رابطه جنسی برقرار کنند!!!» وزیر خارجه وقت اسراییل یعنی تزیپی لیونی انقدر از این دست کارها انجام داده که به دلیل قتل و فسادهای جنسی و باج خواهی، در کشورهای اروپایی تحت تعقیب هست، اما به دلیل نفوذ یهویت و رژیم صهیونیستی در دنیا، تا الآن براش اتفاقی نیفتاده و آزادانه زندگی میکنه. حتی این زن که یک نمونه‌ی بارز از این موارد در اسراییل و اروپا هست، انقدر مشکل دار هست که خانوم لیمور لیونات وزیر پیشین آموزش رژیم صهیونیستی یک بار در جایی نقل کرده بود که تزیپی لیونی با کاندولیزا رایس با هم رابطه جنسی داشتند و این خبر پرده از همجنس باز بودن این اشخاص بر میداره. خانوم رایس دومین وزیر خارجه زمانی که به پاکستان سفر میکنه و با مقامات پاکستانی دیدار میکنه و در بعضی از این ملاقات‌ها با مقام وقت پاکستان در اتاق تنها بوده؛ بعدا که بر میگرده آمریکا میگه مسئولین و فرمانده‌هان ارتش آمریکا به من چشم داشتند. خب این یعنی به مقامات پاکستانی داره پالس میده که ما اونجا دوربین داشتیم و اون اتاق‌های شماهم تحت تصرف ما بود وَ من از طرف مقامات آمریکا مجوز داشتم ازتون فیلم بگیرم، وَ اگر فلان کار صورت نگیره این اسناد تصویری افشا خواهد شد. عرضم اینه که هر چقدر هم هدفِ یک پرستو که میزبان حساب میشه قوی باشه،
رفتم در و باز کردم و ازش گرفتم. برگشتم سمت میزم و نشستم پوشه رو باز کردم... بگذارید اینم بگم که روی تشخیص هویت، همزمان، هم بچه‌های آزمایشگاه و تشخیص هویت و درگیر کردم، هم برون مرزی رو ! چون میخواستم وقتی نتیجه مشخص میشه، بعدش بره واحد برون مرزی تا در معاونت اروپا و آسیا هم بررسی بشه و گزارشات و یک جا برام بفرستند و بدونم چی به چیه و با چه کسی ما طرفیم. بعد از مطالعه گزارش، درخواست گزارش مرد زباله جمع کن در محدوده ویلا رو دادم. گزارش وقتی به دستم رسید، شک نداشتم که با یک طرفیم. اما هادی کیست؟ هادی به مردهای آموزش دیده و ورزیده‌ای میگن که وظیفه اون‌ها، مراقبت و محافظت از پرستوها هست. به شکلی که معمولا پرستوها هم اون و نمی‌بینند. هادی پروانه دزفولی، قدم به قدم و در همه‌ی صحنه‌های ماموریت حضور داشت. از اینجا به بعد و خوب دقت کنید. جوابی که در کمیته مشترک تشخیص هویت و معاونت آسیا نهایی شد به دستم رسید این بود: نام: آناهیتا / نام خانوادگی: نعمت زاده / سن: 31 / تحصیلات: فوق‌دیپلم‌معماری / وضعیت تاهل: مجرد / دین: اسلام / سفر به خارج از کشور: علت دو سفر به لبنان نامعلوم و در هاله‌ای از ابهام / سفر به ترکیه یک بار، آن هم بابت عمل زیبایی / سفر به ترکیه پس از سفر به لبنان بوده است./ شخص مذکور دارای سابقه کیفری نمی‌باشد و در مراجع قانونی و امنیتی و قضایی و انتظامی پرونده‌ای ندارد، وَ وضعیت وی سفید اعلام میگردد. جواب بیشتر از این بود اما من به همین مقدار بسنده میکنم تا فقط آشنایی داشته باشید با چه کسی طرف هستید. اینم بگم که بچه‌های تشخیص هویت، عکس قبلی آناهیتا نعمت زاده که به عاصف گفت اسمش رستا هست و یه شناسنامه هم بهش نشون داد که دروغ بود، و ما در مشخصات با این چهره، سیستممون به ما نشون داد پروانه دزفولی هست که اینم دروغ بود، بچه‌های تشخیص هویت و معاونت آسیای تشکیلات عکس دقیق و بهمون دادند. جواب استعلام و تشخیص هویت و بردم خدمت حاج آقا سیف. دستور داد پرونده رو با همت تمام جلو ببرید. با بچه‌های واحد اطلاعات حزب الله لبنان ارتباط گرفتم و قرار شد عکس قبل از تغییر چهره آناهيتا نعمت زاده رو از طریق امن براشون بفرستم تا به ما جواب بدن که این شخص در لبنان روئیت شده یا نه. چهل و هشت ساعت بعد جواب اومد که این زن حدود چهارسال قبل در لبنان آموزش‌های و و دیده... توسط چه کسانی؟ 👈توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی . ✍مخاطبان محترم ، بد نیست که این موضوع و بدونید که عمده‌ی زنانی که قرار هست در ایران نقش یک پرستو رو ایفا کنند، یا در لبنان توسط عوامل اسراییل آموزش میبینند، یا در کمپ منافقین در اشرف. البته طی سالهای اخیر بعضی از این پرستوها سفرهای مخفیانه ای به ترکیه یا کانادا، سپس از آنجا به سرزمین های اشغالی داشتند و به برخی حضرات نزدیک شدند اما دستگیر شدند. بگذریم... پازل‌های ما تکمیل شده بود. باید هرچه زودتر این پرونده رو تموم میکردیم. قرار شد عاصف و آناهیتا مجددا همدیگر و ببینند و مجددا به ویلای امن لواسون برن. قبل از رفتن عاصف و آناهیتانعمت‌زاده رفتیم اونجا مستقر شدیم. راستش من فقط برای جان عاصف نگران بودم که براش اتفاقی نیفته. موقع دیدار فرا رسید. عاصف و آناهیتا وارد ویلا شدند. یکساعتی از حضورشون در اون ویلا گذشته بود که دختره در تلاش بود از زیر زبون عاصف درمورد من که اسمم و شنیده بود توی تماس من با عاصف حرفی بکشه بیرون. اما عاصف خیلی حرفه‌ای بهش اطلاعات دروغ میداد. دختره که فکر کرد اطلاعات کافی رو درمورد من از عاصف گرفته، خیالش جمع شد، به عاصف گفت: _هوس نوشیدنی کردم. عاصف گفت: +آب پرتقال هست، میل داری؟ _عالیه. ممنون میشم. تا عاصف رفت بلند بشه، آناهیتا گفت: +عزیزم بشین، من خودم میرم میارم. رفتم روی خط عاصف و فوری گفتم: «بشین. بزار بره بیاره.» دختره رفت، به خانوم میرزامحمدی گفتم: «برو روی دوربین آشپزخونه ببینم میخواد چه کار کنه.» رفتم روی خط عاصف گفتم: «بهش بگو میری روی تراس سیگار بکشی. برو زودتر. حواست باشه یه وقت از دهنت در نره بهش بگی آناهیتا. همون رستا رو بگو فقط.» عاصف به دختره گفت: «عزیزم، رستا جان، من میرم روی تراس سیگار بکشم تا تو شربت و آماده کنی.» عاصف رفت. هدف من از این حرکت این بود که موقعیت و برای دختره امن کنم تا ببینم چیکار میخواد کنه. به خانوم میرزامحمدی گفتم:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بجز عوامل عملیات‌میدانی برای ترور، از عوامل عملیات‌روانی هم جهت سرپوش گذاشتن بر جنایات خود استفاده میکند؛ ❌مزدوران ناخواسته‌ای مثل که به نیروهای خدوم کشور، اتهام تطمیع مالی برای در تهران میزنند تا اذهان مردم را نسبت به آنها دلسرد و تخریب کنند. ❌جهاد تبیین واجب است