eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
4.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
219 ویدیو
37 فایل
#الهی‌به‌دماءشهدائناعجل‌لولیک‌الفرج . . . . 💚ن‍اشناسم‍ون https://daigo.ir/secret/4363844303 🤍لیست‌رمان‌هامون https://eitaa.com/asheghane_mazhabii/32344 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۳۷♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۱۵۵ و ۱۵۶ _حاج آقا شما چرا اینجایین؟ زبانش از ذکر می ایستد.و میگوید: 🕊_شما میدونین چه کسی هستن؟ _یه چیزایی میدونم. فکر کنم از مخالفین سلطنت هستش و شعاراش رو از زبون مردم شنیدم. لبخندی می زند. 🕊_احسنت... من رو به جرم گرفتن. _آزادی بیان... این روزا دیگه همچین چیزایی نیست. خیلیا رو واسه همین میگیرن. 🕊_درسته. من رو برای پخش گرفتن. به قیافه اش نمیخورد از این کارها بکند و از او می پرسم: _چپی هستین یا راستی؟ لبانش به خنده از هم فاصله میگیرند 🕊_هیچ کدوم. من ! _اسلام؟ تمام شک و شبهه هایی که به ذهنم سرازیر شده به یک باره جلوی چشمم رژه می رود. _من خیلی چیزا در مورد اسلام شنیدم حاج آقا! اما بنظر من اسلام تناقضه.شما با این همه هوش و زکاوت چطور قاطی همچین دینی شدین؟ همانطور که انگشت میان بند بند انگشتانش میچرخاند، میگوید: 🕊_مطمئنید خیلی چیزها شنیدین؟شاید هم خیلی چیزها رو بهتون . _مثلا چی؟ 🕊_همین تناقضی که عرض می کنید.چطور به سمع تون رسوندن؟ تفکرات در سرم را به زبان می‌آورم. _شنیدم اسلام گفته در مقابل ظلم با تمام توان بایستین اما از یه طرف خیلی کارها رو میزنه کنار.مثلا چرا شما مسلحانه مبارزه نمیکنین؟ اصلا دوران عوض شده، این همه تو خیابون داد زدن چی شد؟ 🕊_درست شنیدین این حرف از قرآنه آیه ۶۰ سوره انفال.."و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة..." اما منظور این آیه اون وسیله ای است که تاییدش میکنه. مسلح بودن و عقب نماندن از جهان رو توصیه می کنه و ما تا حتی که باشه استفاده میکنیم اما از یه جایی به بعد ممکن نیست. آزادی که نمیشه!شاید مردم این آزادی رو نخوان. تموم مردم رو تجهیز کرد پس بنابراین از روشی باید استفاده کرد که هم باشه و هم . کی گفته تاثیر نداره؟ کمِ کمش باعث شده مردم بشن نسبت به مملکت‌شون اگر قرار بود همه توی خونه تیمی زندانی میشدن چطور پیام آزادی رو به مردم میرسوندن؟ راهپیمایی ها باعث شده حکومت بفهمه تموم شده! همین چند وقت اخیر از ترس اعدامی‌ها رو کم کردن.بعد هم از یک جایی همین که معتقد به عقب نماندن از دنیای روز هستش یک سری چیزهای تازه رو نفی میکنه. آزادی به رو ما .آزادی به قیمت مارکسیسم و کمونیست به درد جامعه ای اکثراً مسلمان هستن ! آزادی تنها آزادی مالی نیست آزادی باید علاوه بر امور ، انسان رو از قید و بندها دربیاره و به برسونه.آزادی اینه! شما نمیتونین از روش غربی‌ها علیه غربی‌ها استفاده کنین. مارکسیسم، ☆✍سکولاریسم۱ و لیبرالیسم۲☆ از یک ریشه هستن. حرفهایش که به پایان میرسد جوابی برای گفتن ندارم.انگار تمام چیزهایی که یاد گرفته ام از حافظه‌ام پاک شده.ذهنم را درگیر این حرفها نمیکنم چون در آموزشها گفتند اگر در چنین مسائلی کم آوردید حتما عیب از دانش شماست که کم است پس ذهنتان را درگیر حرفها نکنید.سعی دارم فکر نکنم اما حرفهایش همچون نسیمی روحبخش از بیخ افکارم عبور میکند. با صدای مهیبی برمیخیزم.دو پاسبان دستهای پیرمرد را گرفته‌اند و آن را به طرف خود میکشانند.پیرمرد با آرامشی خاص که گویی به مهمانی دعوت شده راه میرود. این مرد در چشمانم خودنمایی میکند.خودم را در برابر او خار و کوچک میبینم. انگار او چیزهایی دارد که من ندارم.در افکارم به دنبال نشانی از پیمان میگردم.دوباره صدای هیاهو به گوش میرسد.بغضشان را به شلاقی تبدیل میکنند و به در و دیوار سلولها فرو مینشانند. با متوقف شدن قدمها متوجه میشوم بله! انگار نوبت من شده.خود را آماده میکنم و با باز شدن در پاسبان میگوید: _بیا بیرون. افرادی با چشم‌بند خارج اتاقهایی به صفهای کوتاه ایستادند.گویا برای شکنجه شدن به انتظار هستند...افرادی را هم از نرده‌ آویزان کرده و به نظر جانی در بدنشان نیست.از این همه شقاوت میخواهم عق بزنم.پاسبان هم تا میبیند کند راه میروم با لگدی به جلو پرتم میکند. مرا به داخل میبرد.یک اتاق کوچک که حاوی میز و دو صندلی.کسی جز همان مردی که چند ساعت پیش با من حرف زد در اتاق نیست.بوی سیگار از در و دیوار اتاقش بالا میرود.با نگاهی خبیث مرا وارسی میکند و میگوید: _خب چیزی یادت نیومد؟ _____________ ✍رونوشت؛ ۱. دنیا‌گرایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، عقیده‌ای است مبنی بر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت می‌نشینند،از نهادهای مذهبی و مقام‌های مذهبی است. ۲. نوعی سیاست دنیاطلبانه که محور آن خواسته‌ها و تمایلات انسانی و دوری از هرگونه قداست و معونیت است. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛