🌸بی قراری برای رفتنـ... 🌸
🌷حسین وقتی دیپلم گرفت به خدمت سربازی در ارتش رفت،
وقتی سربازیاش تمام شد به من گفت:
« شما من را نذر امام زمان(عج) کردهای و من میخواهم سرباز آقا باشم»
و به همین علت به سپاه رفت.
🌷نمیدانم اشک اندوه بود یا یادآوری شوق آن لحظه که چشمان #مادرحسین را نمدار کرد:
«اولین بار که لباس سپاه پوشید و دیدمش انگار بهترین روز عمر من بود. خودش چهره سفید و زیبایی داشت و انگار در این لباس سبز میدرخشید.»
🌷برخی خصلتهای حسین را با افتخاری مضاعف توصیف میکند:
«مقید بود که شبها #زیارت_عاشورا بخواند و بخوابد. اگر نمیتوانست حتماً #یک_صفحه_قرآن را میخواند.»
منبع:
https://www.google.com/amp/www.farsnews.com/amp/13950402001057
#شادی_روح_شهید_حرمت_امانت_خدا_را_نگهداریم
#چهره_مو_اندام_امانت_خداست
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5