💚بنــــــــامـ خــــدای محــــ👣ـــــمد💚
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۹
چندروزی گذشت،...
عمه با مادرم تماس گرفتن. صدایش از تلفن ضعیف به گوشم میرسید:
_ "زنداداش محمد واقعا عاشق آذر شده"
مادرم همانطور که با یک دستش گرد روی میز را پاک میکرد آرام گفت:
_چطور مگه؟
عمه لحظه ای سکوت کرد و جواب داد:
_"آخه شرایط آذر دقیقا همون چیزی هست که محمد خیلی روی اونا حساسه
اقامت تو قم ،چادری بودن خانمش..
اصلا شما که میدونی محمد چقدر روی *چادر سرکردن خواهراش* حساسه
من مطمئنم عاشق آذر شده"
از جایم بلند شدم که به اتاقم بروم
صبرکردم و آخرین جمله مادرم را هم شنیدم:
_جوونن دیگه... دختر و پسر هردوشون برای شما هستن... هرجور صلاح
میدونید
❤️❤️
شب جعمه آمدند
اما داماد (محمد)با پدربزرگم و عمویم جدا آمد
شب اول ربیع الاول من و محمد💞محرم💞 هم شدیم
محرمیت برای این بود که ما تا عقد محرم هم باشیم.
محمد سه روز کنارم بود..
در آن سه روز یک #الگوی_کامل از زندگی را برایم توصیف کرد.
آنقدر خوب،صبور و مهربان بود که به راحتی میشد او را دوست داشت...
دوست داشتم همراهش شوم مهرش عجیب به دلم نشست..
مهری که #اساسش_عشق_به_خدا بود
😍زندگی علوی-فاطمی😍
ادامه دارد....
✍نویسنده؛ بانو مینودری
منبع؛
telegram,, @Bano_minodari72
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
💚🌷💚💚🌷🌷🌷💚🌷
💚بنــــــــامـ خــــدای محــــ👣ـــــمد💚
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۰
روزها از پی میگذشت...
و هرروز عشق محمد بیشتر از قبل تو قلبم رسوخ میکرد
قراربود صیغه محرمیتمان سه هفته باشه اما یک هفته قبل از اتمام صیغه مادربزرگ محمد فوت کرد
عمه زنگ زد خونمون خبر داد که مادربزرگ محمد فوت کرده و محمد میاد نجف آباد دنبالم
محمد که اومد...
زمانیکه حواسش نبودبا کمک خواهرم چادر گذاشتم تو کیفم
با ماشین پدرم ب سمت قم حرکت کردیم
محمد صندلی جلو کنار پدرم نشسته بود
نزدیکای قم ب محمد گفتم ی جا نگه دارید ب خواهرم گفتم حواس محمد پرت کنه
تو ی دقیقه ک خواهرم محمد ب حرف گرفته بود... از حواس پرتیش سوء استفاده کامل کردم... و سوار ماشین شدم
ب درب خونه عمم ک رسیدیم..
خواهرم (صبا):محمدآقاشما بمون با آذر بیاید
🌷محمد:بله چشم آجی
از ماشین ک پیدا شدم..
محمد مات و مبهوت و عاشقانه بهم نگاه میکرد.
🌷محمد:آذر کی سرش کردی؟
-اونجا که صبا تورو غرق صحبت کرده بود
🌷محمد:ای بدجنس پس نقشه بود
-خواستم غافگیرت کنم دیگه. اگه میفهمیدی الان این نگاه سهمم نبود
صبا:بچه ها بیاید داخل بعدا برای هم لاو بترکونید
ادامه دارد....
✍نویسنده؛ بانو مینودری
منبع؛
telegram,, @Bano_minodari72
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
💚🌷💚💚🌷🌷🌷💚🌷
من چنانت دوست 😍خواهم داشت...
تا دیگر ور افتد😌
از زبانِ مردمانِ کوی و برزن😎
نامِ مجنون...☺️
✍ #حسین_جنتی
💓 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
#درگوشی_مردونه😉
🍃رسول خدا (صلی الله علیه و آله)🍃 می فرمایند:
نزدیکترین شما به جایگاه من در روز رستاخیز ، کسانی هستند که با زنانشان #بهتر رفتار کنند.
📚كافى، ج5، ص324، ح1
💓 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🌷🌷شہداے مدنظر این هفتہ🌷🌷
👣شنبہ؛ شهید مدافع سعید علیزاده
👣دوشنبہ؛ شہــــــید رضا گودینی
👣چهارشنبہ؛ شہـــدمدافـــــع رحیم کابلی
تا پنجشنبه ٩شب وقت هست هم برا فرســٺادن هدیه صلوات و هم برا اعلامـ کردن
#ڪمـ_نذاریمـ_براشون
🌹لحظههایی از زندگی فرمانده گردان «حنین»، سردار شهید رضا گودینی + تصاویر
- کنگاور اینفو
http://kangavar.info/7245/
🌹 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🍃شهید گودینی در کنار شهید ابراهیم هادی🍃
#هادی_دلهاست
#سردارشهید
🌸 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🎥کلیپ شهید رضا گودینی
📌آپارات
📌 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
💝دو برادری که با هم شهید شدند+عکس | شهید رضا گودینی
(فرمانده - روضه نیوز
http://www.ghatreh.com/news/nn25513103/
💝 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5