eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
239 ویدیو
37 فایل
💚 #به‌دماءشهدائنااللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🥹🤲 . . 🤍ن‍اشناس‌بم‍ون🫠 https://harfeto.timefriend.net/17350393203337 . ‌. ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف🫡 . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۵♡ درحال‌بارگذاری😍...
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم حتما 😊🙈
من خودمم ناراحتم ولی خب چه میشه کرد باید تحمل کرد😒
والا چی بگم.... هر کی یه نظری داره 😁😅
💖بهترین چله سال 💖 🌟روز شروع : دوشنبه بیستم شعبان 🌟روز پایان : آخر رمضان (۴۰ روز) 💎این چله بسیار نیکو و با ارزش است 👈غفلت نکنید و به اندازه توانتون حتما چله بگیرید به هر نیت "مادی" یا "معنوی https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
💖بهترین چله سال 💖 🌟روز شروع : دوشنبه بیستم شعبان 🌟روز پایان : آخر رمضان (۴۰ روز) 💎این چله بسی
سلام دوستان 😊✋ با نزدیک شدن ماه مبارک میخایم یه کار مفید و بکر کنیم اما دسته جمعی😍✌️ میخایم چله بگیریم شروع: از فردا دوشنبه ۱۷ اردیبهشت پایان: جمعه ۲۵ خردا به اندازه توانمون، 💪هرچند خیلی کوچک👉 ، اما مدام و مستمر👌 مثلا 👇 🍃خوندن یه نماز مستحبی بعد یکی از نمازهای واجبمون 🍃خوندن یکی از زیارات (عاشورا، توسل، عهد بعدنمازصبح، ) 🍃گفتن ذکر(صلوات «صدتا») یا اذکار دیگه که تو کتاب مفاتیح یا تفاسیر هست 🍃ترک یه اخلاق بد( هرچند کوچیک ) 🍃انجام دادن یه کار خوب و مورد پسند خدا و اهلبیت(ع) 💥هر کدوم رو صلاح میدونید انتخاب کنین اما باید تا چهل روز تداوم داشته باشه 💥 سخت نیس چله گرفتن فقط یه همت✌️ میخواد و یه یاعلی محکم 💪 حالا هر کی حاضره بسم اللّه 😎✌️ 💖کانال رمان های عاشقانه مذهبی در ایتا 💖 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداروشکر ☺️👌
بریم ادامه رمان 😎🚶
💞رمان 💞 .قسمت ۱۷ تصمیمم رو گرفتم.. . من باید چادری بشم . حالا مونده راضی کردن پدر و مادر . هرکاری میشد کردم تا قبول کنن..ازگریه و زاری تا نخوردن غذا ولی فایده نداشت . و این بحث ها تا چند هفته تو خونه ما ادامه داشت.. اوایلش چادرمو میزاشتم توی یه پلاستیک و وقتی از خونه بیرون میرفتم میزاشتم تا اینکه بابا و مامان اصرار من رو دیدن یه مقدار دست کشیدن و گفتن _یه مدت میزاره خسته میشه...فعلا سرش باد داره و از این حرفها. . خلاصه امروز اولین روزیه که با چادر وارد دانشگاه میشم . از حراست جلوی در گرفته تا بچه ها همه با تعجب نگاه میکنن . نمیدونم ولی یه حس خوبی توش داشتم و به خاطر همین هم سریع رفتم سمت دفتر بسیج خواهران. . وقتی وارد شدم سمانه که از صبح منتظرم بود سمتم اومد: . -وای چه قدر ماه شدی گلم . _ممنون . _بابا و مامانو چطوری راضی کردی؟! . _خلاصه ما هم ترفندهایی داریم دیگه خب حالا بهمون میگی کارمون اینجا دقیقا چیه . _اره..با کمال میل . در همین حین بودیم که زهرا خانم وارد دفتر شد و: . -به به ریحانه جان...چه قدر چادر بهت میاد عزیزم . -ممنونم زهرا جان . -امیدوارم همیشه قدرشو بدونی . -منم امیدوارم..ای کاش همه قدرشو بدونن و حرمتشو نگه دارن . زهرا رو کرد به سمانه و گفت : . سمانه جان آقا سید امروز داره میره مرکز و یه سر میاد پرونده ی اعضای جدید رو بگیره..من الان امتحان دارم وقتی اومد پرونده ها رو بهش تحویل بده . -چشم زهرایی..برو خیالت راحت . زهرا رفت و من و سمانه تنها شدیم و سمانه گفت _خوب جناب خانم مسئول انسانی... این کار شماست که پرونده ها رو تحویل بدین به اقا سید . یهو چشمام یه برقی زد و انگار قند تو دلم اب شد . . اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد: . _زهرا خانم؟ . . سریع پرونده هارو برداشتم و رفتم بیرون: . -سلام . سرش پایین بود و تا صدامو شنید و فهمید که صدای زهرا نیست چند قدم عقب رفت وهمونطوری که سرش پایین بود گفت: . -علیکم السلام...زهرا خانم تشریف ندارن؟! . -نه...زهرا امتحان داشت پرونده ها رو داد به من که تحویل بدم بهتون . یه مقدار سرشو بالا آورد و زیر چشمی یه نگاهی بهم کرد و گفت: _اااا...خواهرم شمایید .نشناختمتون اصلا... خوشحالم که تصمیمتون رو گرفتین و چادر رو انتخاب کردین. ان شا الله واقعا ارزششو بدونید چون هم با چادر خیلی فرق کردید و اینکه هم با چادر.......هیچی.. . حرفشو خورد و نفهمیدم چی میخواست بگه و منم گفتم: -ان شا الله..ولی من یه تشکر به شما بدهکارم بابت راهنماییتون . -خواهش میکنم... نفرمایید این حرفو . دستشو آورد بالا و پرونده ها رو گرفت و همچنان همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستش بود . پرونده ها رو تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم . ادامه دارد ... ⛔️ منبع👇 💟iNsTAgRam:MaHDiBanI72 💖کانال رمان های عاشقانه مذهبی در ایتا 💖 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
۰¤💜¤۰ مقصود من به ساحت ممنوعــ🍎ــــه ات قسم ¤۰💓¤۰ بی اختیار دست دلم بــــ😍ـی قــــ🙈ــــرار توست !!! ✍ ☺️😌🙈🙊 ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5