eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
#صبحونه */ سمـاور دلتــ💓 را روشـ💥ـن ڪن و به یڪ فنجان چــ☕️ــاے محبتـ زندگیتـ را مهمان ڪن😊👌 و با لبخند #آغاز ے دوباره ڪن /* #آغاز_هفته‌تون_زیبا😍💐 🍃🍎| @asheghaneh_halal
#پابوس اگر تکلیفـ هرروز من دَه‌بار نوشتـ✍ـن از صفحه‌صفحه‌ے📖 سیـره و زندگے تو باشد، رنگـ و بویتـ را میگیرم😇 شنبه‌اے درگـذر است🍃 با یاد رسـولِ مهربانــے😍✋ #شنبه‌هاے_نبوے💚 💐| @ASHEGHANEH_HALAL
°|🌹🍃🌹|° ‌ [🌸] دکتر ماشین و راننده داشت، من هم با ماشین خودم می‌رفتم. آن موقع طرح زوج و فرد را اجرا می‌کردند، پلاک ماشین من فرد بود. گفت بیا با هم برویم. آن روز اتفاقی با هم همراه شدیم. ۵۰۰ متر از اتوبان ارتش را طی نکرده بودیم که با ترافیک ابتدای اقدسیه مواجه شدیم. [🚙] راننده سرعت را کم کرد تا از منتهی‌الیه سمت راست به سمت دارآباد برود. یادم هست که چند ثانیه قبل از انفجار یک چیزی از دکتر پرسیدم؛ برگشت و جواب داد. بعداً در نامه‌هایش که می‌گشتم، دیدم بعد از ظهر همان روز در دانشگاه شریف جلسه دفاع داشته. آن لحظه تِز آن دانشجو را مطالعه می‌کرد. سرش به آن گرم بود. موتوری آمد و بمب را چسباند. من داشتم بیرون را نگاه می‌کردم. از پنجره سمت دکتر، موتوری را دیدم. راننده متوجه شد و سریع نگه داشت. من آنتن بمب را دیدم. راننده داد زد برید بیرون. [💕] همان لحظه صدای مجید را شنیدم که گفت چه شده؟ سریع پریدم که در را برایش باز کنم. قبل از این که بیرون بروم، دست مجید را دیدم که رفت کمربند را باز کند. ظاهراً کمربند را باز کرده و برگشته بود تا در را باز کند. من هم رفتم در جلو را باز کنم. بمب خیلی بزرگ بود؛ یک چیزی مثل گوشی تلفن‌های سیار. آنتن بلندی داشت. خواستم در را باز کنم که دکتر پیاده شود. دستم نرسید. منفجر شد. [💣] بمب طوری طراحی شده بود که موجش به سمت داخل باشد. تمام موج روی مجید من منتقل شد. انفجار من را پرت کرد. سمت عقب ماشین افتادم. دردی احساس نکردم. فقط یک لحظه سوزش اولیه بمب را روی صورتم حس کردم. بعداً فهمیدم که همه صورتم و موها و چشم و ابرویم سوخته. هوشیار بودم. آمدم بلند شوم، نمی‌توانستم. پای چپم خرد شده بود، ولی درد نداشتم. هر بار آمدم بلند شوم، می‌افتادم. [🚗] راننده هم در همین حین بالای سرم آمد. گفتم من را ببر پیش دکتر. توی سر خودش می‌زد. یک عابر این صحنه را فیلمبرداری کرده است. با آرنج، خودم را روی زمین کشیدم. تنها دردی که احساس کردم، وقتی بود که خودم را روی آسفالت کشیدم. دستم پاره شده بود و گوشتش روی آسفالت کشیده می‌شد. [😥] به هر حال خودم را تا در جلو کشیدم. روی زمین بودم. دیدم که دکتر روی صندلی نشسته. من چیز منهدم شده ندیدم. فقط دیدم که سرش روی صندلی افتاده است. بعداً گفتند که پای راست و دست چپ دکتر کاملاً از بین رفته بود. چون هوشیار بودم، می‌دانستم که تمام شده است. [😭] خیلی دلم می‌خواستم می‌توانستم بالا بروم. می‌دانستم که آخرین لحظه‌ای است که او را می‌بینم. اگر این برانکاردی‌ها پخته بودند، یک لحظه من را بالای سرش می‌بردند. ولی دو تا پسر بچه‌ بودند. به خودم گفتم اگر من امدادگر بودم، آن لحظه فکر می‌کردم که این آخرین لحظه‌ای است که این فرد می‌تواند بدن گرم عزیزش را حس کند. شاید خودم این پیشنهاد را می‌دادم که می‌خواهی ببرمت تا بغلش کنی. [😔] ولی بچه بودند. از امدادگر پرسیدم دکتر شهید شده؟ خیلی بچه سال بود. گفت شما راحت باشید. گفتم به من بگو. گفت شما آرام باشید. گفتم بچه جان به من بگو. پیش خودم گفتم که بچه است دیگر. می‌دانستم تمام شده است. دکتر به ملکوت پرواز کرده بود و من در اثر شدت جراحت، در حسرت دیدن چهره مجید، توسط نیروهای امدادگر منتقل شدم.... 🌷 🕊 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 \💔\ @Asheghaneh_halal
°•| 🍹 |•° •|چرا مردها عذرخواهے نمیکنند!؟😐 گاهے اوقات زنان از این مسألھ📝متحیر •|مےشوند کھ چرا مردان بھ واسطھ ے اشتباھ بزرگے کھ مرتکب شدھ اند •|عذر خواهے نمےکنند...☹️ پاسخـ💡این استـ : •|مردان مےترسند کھ شاید مورد بخشش قرار نگیرند...😬 •|براے یک مرد پذیرشـ🛋 این نکتھ بسیار دردناک است کھ در برخے موارد •|از همسرش شکست بخورد...😑✋🏻 🙄 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
|•💓•| #مجردانه •براے اینکھ ••امر ازدواج پسرمـ👔 •••حل شود،ذکرے بفرمایید. #آیت_اللھ_بھجت(رھ): بھ همین نیت، زیاد صلواتــ🌸🍃بفرستید... •| #چلھ_بگیرید😌 پ.ن: بسم الله معطل نڪنید😉 |•💓•| @asheghaneh_halal
|👳| #طلبگی مشڪل دقیقا از جایے شروع مےشود ڪه اشتباه مےڪنیمـ|😕 و زمانے مشڪل تبدیل به گرهے ڪور مےشود ڪه اشتباهمان را نمےپذیریمـ|😒 یعنے اشتباه روے اشتباه و گره روے گره...|😥 روے سخن با برخے عمامه به سرهایے است ڪه فراموش ڪرده‌اند هویتشان را|😞 آنجا ڪه طلبگــ|👳|ـے را بیش از آنڪه سبڪ زندگے بدانند با همان رسالت بزرگے ڪه انبیا بر دوش داشته‌اند|👌 یڪ شغل با ساعتـ|⏰|ـ ڪارے مشخص و ابزار و مڪان مشخص مےدانند! 👈|طبیبان روح ڪه قرار بود دورتادور بچرخند و بیماران را مداوا ڪنند؛ مطب زدند به فراخے یڪ حسینیه و بر ڪرسے نشستند به بلندے یڪ منبر! قرارتان چه شد؟! این بود طبیبٌ دَوّارٌ بِطِبّه؟!|👉 #طلبگےشغل‌نیست |👳| @Asheghaneh_halal
🌷🍃 🍃 #چفیه ڪوچه هایے به نام شھیـ🕊ـدان... [ڪوچه هایمان را به نامشان ڪردیم ڪه هرگاه آدرس منزلمان را مےدهیم بدانیم از گذرگاه خون ڪدام "شھید" است ڪه با آرامش به خانـ🏡ـه مےرسیم؟؟ قابل توجه برخے افراد😌👌] پ.ن: فقط جهت یادآورے نگاهے به نام ڪوچه و خیابانتان بےاندازید... #شهید‌حاج‌امینے #شهدا‌را‌یاد‌ڪنیم‌ب‌ذڪر‌صلوات 🍃 @Asheghaneh_halal 🌷🍃
#ریحانه 🎈|° دختــر خانــم خوشگــل ! 💎|° آقــا پســر خوشــتیپ ! لطفــا ڪنار آینـ{🖱}ـہ اتاقت بنــویســ{✍} : طــورے آرایشــ{💅} ڪن؛ لبــاســ{👚} بپـــوش؛ و تیــپــ{😌} بــزن ڪہ؛ "امام زمــ{💚}ـــان" نگاهت ڪنہ نہ مردمــ{👌}... #ترڪ_یڪ_گناه_به_نیت_فرج ☘ 🌸🍃🌸🍃🌸 @Asheghaneh_halal 🌸🍃🌸🍃🌸
😜•| #خندیشه |•😜 بنـــده صــراحتــا😉 عـــرض مےڪنم😌 آقـــاے مڪــرون، ڪه بیانیه صــــادر میڪنی😎 و اظـــهار نگـــرانے میڪنی از اعتـــراضــات مـــوجود در ایران *دے مــاه 1396*😱 ببیــن☝️ چــــوب خــدا صـــدا نــداره👀 حـــالا خـــودت گـــرفتار شدے🗣 هے بیــانیه صـــادر ڪن📝 آخــه مــگه اومــدے جـــنگ👊 ڪه 90000 هزار پلیس و تـــوے شهـــر فرانسه مستقـــر ڪردے😂😂😂 دقیــــق بشمــار✌️☝️ ڪسے جیـــــم نزده باشه😅😄😃 تــــو دِه مـــا😂😂 به ایـــن نمےگـــن آزادے داداش مڪرون حـــالا اومـــدیم و یه تـــوریست خــواست بره🏃🏃 بـــــــــرج ایفـــل😎 حـــداقل اونـــو باز میزاشتے😂😂 #ڪپے_برابر_است_با_بازداشت🔨😂 #در_صورت_نشر_آزادی😂 #شامل_حالتان_مےشود😍😃 ڪلیڪ نڪنے😉 ارتــش😇 عاشقـــانه هاے حلال😂😂 وارد عمــل مےشود😍😂👇 •|😜|• @asheghaneh_halal
📜📙 📙 🖇 #تیڪ_تاب 🔗🗞 ڪتابـــــــ📖 🍁بے قـــــــــــــــــــــرار🍁 زندگے نامہ📜 🍁شهید حامد کوچڪ زاده🍁 تیڪہ اے از ڪتابـــ👇 توے دفترچہ یادداشتش نوشتہ بود خیلے دوست دارد بچہ‌دار شوند. وقتے خبر باردارے سمیہ را شنید، خیلے خوشحال شد. وقتے توے خانہ صحبت از دختر یا پسر بودن بچہ پیش‌آمد، انگار دوست داشت دختر داشتہ باشد؛ گفت : ما کہ شانس نداریم بچہ‌مون دختر باشہ بعد کہ بہ دنیا امد ، بہ همہ پیامڪ داد کہ : ریحانہ بابا دنیا اومد. بہ قدرے خوشحال بود کہ این خبر را بہ همہ دوستان دور و نزدیڪش داد. 📝 @asheghaneh_halal 📒✏️ 📙 📜📙
🎈😎 😌•| |•😌 آمـــده ام😋 تــــا از،بـــرایتان خــــبرے،شـــاد و پـــرانرژے بــــدهم😍🤓 اهــــالے بـــا معـــرفت😉 🌺🍃 امـــشب داریــم⌛️ ســـاعت هاے خــونتــونو⏰ ســـاعت گـــوشیتونو📱 روے 23:00 تنـــظیــم ڪنید🎙 امـــشب بـاهاتون ڪلے ڪــار داریم. مــــا💪 خیلے بـــاحالیم😍😂 خیـــلے👋👋 •| 🌺🍃|• @asheghaneh_halal 🎈😎
🕗🍃 🍃 #قرار_عاشقی ‌ هیچڪس‌ نیست‌ بپرسد وسطِ این‌همہ شور🙂 صوتِ این زاغڪِ بیچاره چـرا پیچیده؟😔 ‌ ‌ #صدایم_پیچیده_آقا_جان_بطلب💚 #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا🌷 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃