°🐝| #نےنے_شو|🐝°
😳] چی دُفتَن؟؟ دُفتن دَژبین
دو لِیلون نَپَل مُلدَن؟؟
😎] بُلو عاموووو خدا لوزیتو جای
دیده حَباله تونه.
😜] اخبالُ فَدَت از صدا سیپا .
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_سی_و_نه -آره، مطمئنم از پسش بر میای سهیل توی مدت این چند م
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_چهل
-باشه میام، مواظب خودت باش.
بعد هم سوار ماشین شد و رفت.
-امسال دومین سالیه که میخوایم عید رو تنها توی این شهر دور از خانواده هامون جشن بگیریم.
سهیل در حالی که سعی داشت پرتقالی رو که روی بالاترین شاخه درخت بود بکنه گفت: کو تا عید، هنوز دو ماه مونده.
-آره، اما هر سال از همین موقعها مامان میومد کمکم تا گردگیری کنیم ... سهیل دلم واسه همه تنگ شده
-عزیز دل سهیل، همین مهر بود که مامانت یک هفته اومد اینجا و موند، سها و کامرانم که دو هفته پیش اینجا بودن ،مامان و بابای منم که هر روز زنگ میزنن، دلت واسه چی تنگ شده؟
فاطمه که تلاش سهیل رو میدید گفت: نمیدونم دلم گرفته، تو که همش سر کاری، وقت سر خاروندنم نداری، منم که اینجا به جز چند تا دوست کسیو ندارم ... اصلا نمیدونم ... دلم میخواد غرغر کنم
سهیل با یک پرش بلند دستش به پرتقال رسید و محکم کندش و گفت: بالاخره تونستم...
بعد هم در حالی که پوستش میکند گفت: غر غر کن، هر چقدر دوست داری غرغر کن، من سر تا پا گوشم ...
فاطمه چیزی نگفت و به حیاط خونشون نگاهی انداخت، سهیل که نصف پرتقال رو به سمت فاطمه دراز کرده بود گفت: راستی بهت گفتم اینجام یک صخره داره مثل همون صخره ای که توی شهر خودمون داریم؟
فاطمه پرتقال رو گرفت و توی دهنش گذاشت و گفت: نه، نگفته بودی.
-چند روز پیش کشفش کردم، یک آدرس گرفته بودم از یک سری باغ که برم باهاشون صحبت کنم، توی مسیر همچین جایی رو دیدم، بی نظیر بود، باید یک بار ببرمت.
فاطمه بی حال سری تکون داد که سهیل گفت: خوب غرغر که نکردی، اجازه میدی من برم؟ کاری نداری؟
فاطمه در حالی که از روی پله بلند میشد گفت: بیا، حتی نمیذاری من حرف بزنم. برو به سلامت...
سهیل خندید و فاطمه رو که داشت به سمت در خونه میرفت از پشت بغل کرد و گفت: قول میدم امشب دیگه زود برگردم اون وقت تو هرچقدر که دلت میخواد غرغر کن. خوب؟
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_چهل -باشه میام، مواظب خودت باش. بعد هم سوار ماشین شد و رفت
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_چهل_و_یک
فاطمه لبخندی زد و گفت: باشه. منتظرتم.
سهیل موهای فاطمه رو بوسید و خداحافظی کرد و رفت.
فاطمه نگاهی به رفتن سهیل کرد و بعد خسته وارد خونه شد، احساس بدی داشت، نمیدونست چرا چند روزه اینقدر احساس بدی داره، دلش میخواست سهیل همش کنارش باشه، با این که کار و بار سهیل حسابی گرفته بود اما ذره ای از مشغولیتش کم نشده بود، حالا چندتا ماشین برای حمل بارهای باغها داشت و چند تا کارگر، کارش داشت روز به روز پر رونق تر میشد، اما ... خسته آهی کشید و به سمت اتاق بچه ها رفت، علی توی اتاقش مشغول درس خوندن بود، کلاس سوم بود، نگاهی بهش کرد، پسر دوست داشتنی ای که خیلی شبیه سهیل بود، پوست سفید و چشم و ابرو و موهای سیاهش زیباترش کرده بود، علی که متوجه نگاه مادرش شد سرش رو بالا کرد و گفت: چیزی شده مامان؟
-نه مامان جون...
بعد به سمتش رفت و عاشقانه بوسیدش و یک خسته نباشید بهش گفت، ریحانه خونه یکی از همسایه ها بود، خسته بالشتی رو از اتاق برداشت و توی هال کنار بخاری دراز کشید و به خواب فرو رفت...
+++
صدای وحشتناکی بلند شد، نمیدونست خوابه یا بیدار، سراسیمه از جاش بلند شد، چند بار پلکهاش رو به هم زد، همه خونه میلرزید، پنجره با صدای بدی به هم میخورد، احساس میکرد زلزله اومده، به سختی از جاش بلند شد و فورا به سمت اتاق علی دوید، علی رو دید که با چشمهایی که ازش ترس میبارید گوشه اتاق ایستاده و نگاهش میکنه ،صداش کرد: علی... علی ... بیا ...
خواست بره به سمتش که لرزشها شدید تر شد، احساس کرد دیوارهای خونه دارند کج میشن، از ته دل فریاد زد:
علی ...
و همه خونه آوار شد، یکهو اون همه صدا خاموش شد و .... تاریکی محض..
خدای من!!! حالا چیکار کنم
توی راهروی بیمارستان قدم میزد، چیزی نمی فهمید، انگار جایی رو نمیدید فقط منتظر بود که دکتر از اتاق عمل بیاد بیرون، احساس تنهایی میکرد، انگار همه دنیاش رو خلا گرفته بود، بی تاب قدم میزد،مدام با خودش تکرار میکرد:
خدایا چیکار کنم ... خدایا کمک کن... خدایا...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💕
{ #پابوس 💌 }
✍ درراهرسیدنبهتوگیرمکهبمیرم
🍃اصلابهتوافتادمسیرمڪهبمیرم
🍃حضــــــــــــرتمادر🍃
🌸یـــاچشمبپوشازمنوازخویشبرانم
یــــــاتنگدرآغوشبگیرمڪهبمیرم🌸
🍃❣حضــرتمادرمےدانمشفاعتمڪنے،شهیدم
#میثممطیعے 🎤
الحمدلله که در پناه حضرتمادریم💕👇
🍃🌙|@Asheghaneh_halal
#همسفرانه
(😥) مےتــرســم
(❤️) آنقَــدَر دوستت بدارم که؛
(🤔) خــدا شک کنــد...
(💕) شروع عشــق واقعے
(😁) از ما بوده،
(🍎) یا آدم و حــوّا...
#دیوانهوار_درگیــرتم😍💞
[💝:🍃] @Asheghanehـhalal
[• #ویتامینه ღ •]
معناے لبخند☺️
💞 آنگاه که همسرتان با شما حرف میزند، بسیار ملیح در چشمانش نگاه کنید و تا حرف او تمام نشده است، مژه بر هم نزنید، عبوس نباشید و همیشه کمی لبخند بر لب داشته باشید.
💞 خنده، تلخی زندگی را شیرین میکند.
پشت لبخند کوچک یک دنیای بزرگی وجود دارد و آن دنیا چیزی نیست جز:
💓عشق، محبت، آرامش و اینکه یه عالمه میخوامت💓
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
[• #مجردانه♡•]
برای جوانان مجردی که هنوز #ازدواج نکرده و در معرض احساسات و غرایز هستند. 👇
🌱به منظور کاهش موقت نیازهای غریزی و پیش گیری از سقوط در دام گناه و لغزش های احتمالی، رعایت نکات زیر سودمند است:
🌷الف) در حد امکان روزی یک ساعت ورزش کنید؛ تا انرژی زاید بدنتان کاستی پذیرد.
🌷ب) اگر توان جسمی دارید، هفته ای یک یا دو روز روزه بگیرید.
🌷ج) افکار خویش را کنترل کنید و از اندیشیدن درباره مسائل جنسی بپرهیزید.
🌷د) مراقب #نگاه های خود باشید و به روابط افراد متأهل با یکدیگر و چهره و اندام جنس مخالف و فیلم های تحریک کننده، نگاه نکنید.
🌷ه) اوقات فراغت خود را با شرکت در برنامه های مختلف علمی، فرهنگی، دینی و انجام دادن کارهای شخصی، هنری و علمی، پر کنید و بکوشید که هیچ گاه بیکار و تنها نباشید.
🌷و) در انتخاب دوستان صمیمی و اطرافیان، دقّت کرده، با افراد متین، باوقار، با عفت، متدین و با ادب، ارتباط داشته باشید و در فرصت های آزاد، درباره مسائل علمی، تحصیلی، اخلاقی و دینی گفت وگو کنید.
🌷ز) سعی کنید نمازهای روزانه را اول وقت و به جماعت بخوانید.
🌷ح) پس از #نماز صبح، آیاتی از قرآن را تلاوت کنید؛ در معانی آنها بیندیشید و برای حلّ مشکلات خود، از خداوند متعال یاری جویید.
🌱امیدواریم که ضمن رعایت راهکارهای ارائه شده، و با توکل بر خدا، همه جوانان این مرز و بوم همسری شایسته یافته و به زندگی شاد و سعادتمندی دست یابند.
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
🌼🍃
🍃
#طلبگی
✨ کپسولے برای بیمارے ها
برای بیماری ها چه کنیم؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند:
خداوند متعال کپسولی درست کرده است که تمام ویتامینها در آن است
آن هم کپسول صلوات است.✨
💚اللهم صلے علے محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
🌼🍃
🍃 @asheghaneh_halal
🍃💜🍃
💜🍃
🍃
#ریحانه
همیشہ این بیت شعر را بہ یاد آورید...✋🏻
آن زمانے کہ"حضرت رقیہ س"💚🍃
خطاب بہ پدرش فرمودند:
غصہیِ |💔
حجابِ من را نخوری باباجان...!
『چادرم』 سوختہ
اما بہ سرم هست هنوز💔😔
#وصیتنامه_شهید_حججی🌸🕊
@Asheghaneh_halal
🍃
💜🍃
🍃💜🍃
🎈🍃
💕{ #ویتانژے } 💕
درراهرسیدنبهتوگیرمڪهبمیرم🍃
اصلابهتوافتادمسیرمڪهبمیرم❣ ⠀ ⠀
وقتۍ میگے:)
" #خدایا سپردم به #تو "
پساونصدایےڪه ته دلت میگه:
" نڪنه فلان اتفاق بیفته..."
چے میگه؟!
اینڪهبتونیجلوےاینصداروبگیری
خودش یه پا #جهاده هاآ ⠀
.
.
#خداروبیارتوتڪتڪلحظاتزندگیت
#انژرےجاتے
دریــاب 👇 ڪه بسے انرژی زاست☺️
•|💕|• @asheghaneh_halal
#موقتانه 🎓
فیلمے عجیب ڪه این امروز غوغا به پا ڪرد✋
.
.
.
.بیمــــاری با ۷۰ درصد بیماری ڪلیوی ڪه مبتلا به ڪرونا شد
#دربیمارستانامامخمینےتهــــران بهبود یافت و مرخص شد.☺️.
.
.این فیلم را فقط در ڪانال سوم ما#رصدنما😉
دنـــــــــــبال ڪنید.👇👇👇👇👇
❇️ eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
🌸🍃
عاشقانه های حلال C᭄
#موقتانه 🎓 فیلمے عجیب ڪه این امروز غوغا به پا ڪرد✋ . . . .بیمــــاری با ۷۰ درصد بیماری ڪلیوی ڪه مبت
شفــــاااااای بیماری ڪه غوغآآآا ڪرد.
📚✨
#تیڪ_تاب🎁
.
.
📖 ✐ـــ ـ ــــ ـ سید مهدے من را روے زمین خواباند. تا تنم به خاڪ رسید، چشم هایم دوباره بسته شد. فقط گرمے بوسه اش را روے پیشانے ام حس ڪردم. دوید و از من دور شد. صداهاي دور و برم ڪم رنگ میشد. در خلسه سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم ڪہ سرفه اے پرخون خیزاند و خواباندم. دوباره به جان دادن افتادم. روے زمین پا میڪشیدم. با هر حرڪت چاله اے زیر پایم درست شده بود، گود تر میشد. نمیدانم چند جان داشتم ڪہ خلاص نشدم. از هوش میرفتم و بہ هوش مےآمدم. دوباره به التماس افتادم:
➖ خدایا ! غلط ڪردم ڱناه ڪردم ! . . .
✍ خاطرات شفاهے شهیــــد زنده؛
#حاج_حسین_یڪتا از دوران ڪودڪے تا پایان دفاع مقدس...
#ڪتابـــــ " مربع هاے قرمز "
به ڪوشش : زینب عرفانیان
ناشر : مؤسسه سرلشگر شهید حاج احمد ڪاظمے
#ڪتاب_خوب
.
.
مــطالـعہ با طـعـم لذٺـــــــ😃👇
• 📚✨• @asheghaneh_halal
#پشتک
پر میکنم عالمو با عشق چادر...🌱
خوشگل ــسازے😌👇
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
🍃❣
#خادمانه 🍃🌸
✍ ڪادر درمــانےدانشگاه علوم پزشڪے #بابل در
بیمارستان #میناگر در پاسخ به پــیام ویدیوئے معظم له
اینگونه واڪنش نشان دادند.👆👆☺️✌️
#جآآنمفداےشماوڪشورم
📍 بیمارے ڪرونا مثل زمان جنـــگ ما رو در ڪنار
یڪدیگــر جمع ڪرد تا این چنین برای شڪست دادنش
#بجنگـــیم✋ برای دیدن صحنه های بیشتـــری از این
#اتحــاد به ڪانال سومـــمون👇 رجـــوع ڪنید.
🇮🇷 @Rasad_Nama
از پنجـــره نگاه مــــا زندگے را رصد ڪنید.🍃🌸
🇮🇷| @Asheghaneh_halal
✨✨
✨
✨
#خادمانه
با سلام و آرزوے سلامتے براے اعضاے همیشه همراه #هیئت_مجازے☺️
خـب اصل مطلب رو خیلے سریع خدمتتون عرض کنم، الحمدالله خداوند متعال توفیقے به ما عنایت ڪرد و امشب هم با یڪ #هیئت_اخلاقے دیگه
در خدمتتون هستیم ان شاءالله💚
پس قــرآرمـون راس سآعـت 23:15 در👇
✨@heiyat_majazi
✨
✨✨✨
🐝°| #نےنےشو |°🐝
هے ڪولانای بی تلبیت🧐
من زندجیمو لوی ۲۰۰ شال بستم😎
بنابل این تو ڪه عیچی بزلگتل از تو
حلـــــــــــــــــ💪💪💪💪ــــــیف
مـــن نیشت😉😍😍😍☺️☺️😁😁😁
بـــــلو بچـــــهــــ😂😂😂😂😂
من بلای آیندم ڪلی عدف دالم😍
مثلا بلم دانشجاه🎓هـــــ🎓ـــلامه😍😄
بلو ڪوعآلا😂
استودیو نےنےشو
آب قنـــــــــ🍭ـــــــد فراموش نشه👶👇
°🍼° @Asheghaneh_halal
🍒🍃 #دردونه 🍃🍒
هرگز صدايتان را روی فرزند خود بلند نكنيد...
فریاد زدن، بیانگر ناتوانی در مدیریت ارتباط است...
مراقب باشیم کنترل خود را از دست ندهیم، چون زمانی که از کوره در می رویم به فرزندمان نشان می دهیم که قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نیستیم و فرزند ما عیناً از ما الگوبرداری میکند!
والدین ناتوان، اقتدار کافی نخواهند داشت اگر چه ممکنست ترسناک باشند!
#نڪاتریزوتربیتےفرزندپرورے☺️👇
🧒🍃°| @asheghaneh_halal