eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 🌸 |• مـــ‌‌♡ــوضوع: تلقینِ مثبت•| سلام یاوران همیشگے☺🍃 حال و احوالتون خوبہ؟😊 خب الحمدالله💚 اونایے هم ڪہ گفتن حالشون خوب نیس لطفا تلقین نڪنن!😕✊️ (حالا انگار خودم تاحالا تلقین نڪردم😁🍃) خب البتہ ڪہ تلقین ڪردم اما مثبت!🙄 بزارید یہ داستان براتون بگم👇 یہ روزے یہ دانش آموزے سر ڪلاس ریاضے خواب میره☹ و وقتے زنگ بہ صدا درمیاد از خواب بیدار میشہ و متوجہ دوتا مسئلہ روے تابلو میشہ😧 سریع اونا رو یادداشت میڪنہ و میره خونہ و روز و شب براے حل ڪردنش وقت میذاره🙃 یڪے دو روز اول براے جواب بہ نتیجہ‌اے نرسید😶 اما پسرڪ دست از تلاش برنداشت تا اینڪہ بعد از یڪ هفتہ تونست یڪیش رو حل ڪنہ😃 جواب رو با ذوق بہ مدرسہ برد و بہ معلم ریاضے نشون داد😇 اما معلم بهــ😲ـــت زده شده بود چونڪہ اون جلسہ‌ے قبل این دو مسئلہ رو حل ناپذیر معرفے ڪرده بود!😕 پسرڪ قصہ‌ے ما اگر میدونست اینها حل ناپذیرهستن شاید براے اونها وقت نمیگذاشت☹ اما چون بھ خودش ڪرده بود ڪه باید بہ جواب برسہ پس رسید! ازتون میخوام لحظہ بھ لحظہ مراقب گفتہ ها، فڪرها و حرفاے دلتون باشید. مواظب باشید بھ خودتون چے میگین؛یہ وقت نگین چرا زندگے من اینجوریہ؟😖 چون همہ چے دست خودتونہ ڪہ زندگیتون یہ ویرونہ باشھ یا یہ ڪلبہ عاشقونه😄🌹 این افڪار ماست(چرا ماست؟!😁) ڪہ زندگیمون رو جهت میده😉💞 راستے، براے هرڪسے ڪہ ایمان داره غیرممڪنے وجود نداره!😊💚 هرروزیڪ فنجان معنویجات همراهِ انرجے👇 •|•💓•|• @asheghaneh_halal 🌸 🍃🌸
🌷🍃 🍃 | | (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم اما هم عالمے دارد↯... ⇦صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میڪند: -مامان!توروخدا دعا ڪن بشم. +تو شو، شھید میشے... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصے تو دلم نیست. +پس شھید میشے. -حالا ڪه راضے شدے، دعا ڪن برگردم. ⇦صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع ڪنیم. بعد از روز دلتنگے، با خودم گفتم محڪم در آغوشش مےگیرم و التماسش میڪنم سلام و ارادت و دلتنگے مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه‌اش دست نزن. ⇜نمےشود در آغوشش بگیرے. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نڪن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روے ماهش نگاه ڪردم و پرسیدم: ! چه ڪردے با خودت؟! ⇦صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بےتاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در ڪهف خلوت ڪرده: -بگو محمد چطور شھید شد؟ +بگذرید... -خودش گفت دوست دارد بےسر برگردد. +همانطور ڪه دوست داشت شد؛ و ... ⇦صحنه چهارم: براے بدرقه اش نشسته ایم ڪنار منزل جدیدش بے ترس و بے درد و آرام. متحیر ایستاده و این پا و آن پا مےڪند، -پس چرا نمیخوانے؟! - نیست ڪه تڪان دهم و تلقین بخوانم... ⇜اربا اربا یعنےچه ⇜ذبیح یعنے چه، ⇜خَدُّالتَّریب یعنے چه، ⇜شڪستن صورت یعنے چه | از تو ممنونیم ڪه به اندازه بال مگسے، درد سیدالشهدا را به ما چشاندے، گواراے وجودت نازنینم.🍃 ! 🕊 @Asheghaneh_halal 🕊 🍃 🌷🍃