•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🔹 رضا دوست نداشت تا من و خانوادهام بدانیم که او فرمانده لشکر27 محمد رسولالله(ص) است.
🔸 من بعد از تحقیقات فراوان، فهمیدم که او فرمانده لشکر27 محمد رسولالله(ص) است، ولی به خانوادهام چیزی نگفتم. حتی به او هم نگفتم که میدانم چه مسئولیتی دارد.
🔹 پس از ازدواج، یکبار که با هم صحبت میکردیم، گفت:
«شما از این به بعد باید مسئولیتی را بپذیرید که چه بسا از مسئولیت ما رزمندهها بالاتر باشد. اگر من رفتم، باید بمانید و زینب وار، صبر کنید نه اینکه فقط سکوت کنید و یک گوشه بنشینید.»
🔸 یکبار که با هم بیرون رفته بودیم، به من گفت:
«تا به حال درباره شهادت من فکر کردهای؟»
🔹 گفتم: «بیشتر از آنچه که شما فکرش را بکنید، چون میدانم عاقبت این کار شهادت است.»
🔸 گفت: «راستش، من نمیخواستم ازدواج کنم که همیشه کسی را چشم به راه بگذارم، ولی فکر میکنم از نظر شرعی این بار روی دوش من است و شاید همین بار است که نمیگذارد زودتر به نزد پروردگارم بروم.»
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #رضا_چراغی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
💍)• روزهای آخر سال 61 بود که آیتالله گیلانی، من و رضا را به عقد یکدیگر در آورد.
💚)• مراسم عقد در کمال سادگی با رعایت تمام موازین اسلامی و شرعی برگزار گردید.
🛍)• از خریدها و خرجهای گزاف و بیهوده خبری نبود. هنگام عقد، رضا مدام ذکر میگفت.
🌼)• او یکی دو روز بعد عازم شد تا به لشکر بپیوندد. به گفته همرزمان این شهید، رزمندگان با اینکه شهید چراغی سن و سال کمی داشت، اما همچون پدری دوست میداشتند، زیرا رضا فرماندهی بود که همیشه سعی میکرد خود را کمترین نشان دهد و تواضع و فروتنیاش، زبان زد عام و خاص بود.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #رضا_چراغی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal