|👳|
#طلبگی
#براےدرڪمهربانے
#خداازاینجاشروعڪنیم
ترسیدن از خدا
عڪسالعمل فورے خدا
در مهربانے ڪردن به بندهاش را به دنبال دارد.
چون ترس از خدا انسان را در برابر خدا بےپناه مےڪند
خدا ڪریم است و ڪسے را ڪه در برابرش بےپناه باشد تنها نمےگذارد و پناه مےدهد.
هر ڪسے مےخواهد مهربانے خدا را در قلب خود احساس ڪند با ترس از خدا شروع ڪند.
#حجتالاسلامپناهیان
|👳| @Asheghaneh_halal
Hadadian Shab 2 Fatemie 97-03.mp3
6.67M
⚫️🏴
🏴
☑️ #ثمینه 🎶
|•😣•| برگرد کہ خونہ بےتو دلگیره
|•😢•| برگرد کہ حیدر بےتو میمیره
|•😭•| برگرد حسن بهونہ میگیره
|•😰•| حالا کہ من پر از غم و دردم
|•😔•| من دور تابوت تو میگردم
|•💔•| برگرد ببین در ، رو عوض کردم
#فاطمیه ◾️
#مداحی_دست_اول 😌
#پیشنهاد_دانلود_شدیدا💯
#ڪربلایے_محمدحسین_حدادیان🎤
🏴 @asheghaneh_halal
⚫️🏴
😜•| #خندیشه |•😜
یعنے حـق داریـم اگـه شڪ ڪنیم
ایــن پهلوی های 2500 سال در اندرونے
ڪــله ی👥 مــبارڪ چیزی تحت
عنــوان مغــز دارن یــا نه😱😱
آخــه شخص اول مملڪت
اگــه به فڪره مــردمش باشه
اینجــوری بذل و بخشش مےڪنه
اونــم 9 میلیــارد دلار 😱😱😱
فڪر ڪنم ســواد ڪافے نداشت
و نمےدونست 9 میلیارد دلار دقیـقا
چقـــد مےشه
خـــدایا شڪرت مــا با ڪیا
مےشیــم 7 میلیــارد😅😃
حــیف اونم مغزی،ڪه
آڪبنـــد گذاشتیــش و اصلا ازش
استــفاده نڪردی😄😂😂
منــبع📥 تاریخ سیاسے ایران🇮🇷
نوشته مدنے، صفحه 224👌
#ڪپے_نڪن_آزرده_میشیم😱
#نشـر_بده_شاد_بشیم😉
ڪلیڪ نڪنے میلیارد نمیشے😁👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
🍃💚
#بکانه
🌷•°|…حَقیقَتاً شَهادَتْ🕊
جانْ کَندَنْ نیستْ،
دِلــ💔 کَندَنْ اَست…ْ|°•🌷
#حالوهواتونشهــدایی💚
خوشگل ــسازے😌👇🏻
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃💚
🌷 🍃
🍃
#شهید_زنده
|حاج حسین یڪتا|
🌸..| بچهها بیایید
یه ڪاری ڪنید ڪه..
امامزمانــ برنامههاشو روی ما پیاده ڪنه؛
ما اون مأموریتِ خاصِّ آقا رو انجام بدیم!
❤️..| این یه رابطه خصوصے
با امام زمان میخواد...
🙂..| این یه نصفِ شب
گریهکردنهای خاص میخواد.
#سربازشباشتااومدنش😍✋🏻
🕊...| @asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
🕗❄️
❄️
#قرار_عاشقی
💕°•{جانـ فداے
حرمت یار خراسانے منــ😇
💕°•{چاره ے درد
و غم و رنج و پریشانے منــ😌
#السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا
#چاره_ےدرد_و_غم_و_رنج
#وپریشانےمن💔
❄️ @asheghaneh_halal
🕗❄️
°🎯| #غربالگرے |🎯°
#خوشبختی_پوچ(2)
غـــرب بیــرون از لنـز هالیوود📷
در فیــلم های خود #مدینه_فاضله
را به مــردم دنـیا نشان مےدهند
غـافل از،اینڪه واقعیت چیزه
دیگــری ست👊👊👊
منــبع📥
ڪتاب سرآب غرب
فــــرنگـ بــدون سانســـــور👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_پنجاه_وشش ♡﷽♡ بیشتر فکر کرد...زیباییش! و حجابش ... و بیشتر فکر کرد و بی
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_پنجاه_وهفت
♡﷽♡
آیه سامره را روی تختش گذاشت و بی هیچ حرفی از اتاق خارج شد و در را بست و با صدایی آرام
گفت: نه مامان عمه من میرم اتاق کمیل یکم باهاش کار دارم خودش بگه بهتره...
عقیله باشه ای گفت و آیه لبخند زنان سمت اتاق کمیل رفت...در دلش شادی وصف ناپذیری به پا
بود... خوب بود...خیلی خوب بود ...
محمد و پریناز و عقیله خیره به ابوذر بودند و لبخند محوی روی لب داشتند! در واقع همگی میدانستند که برای چه جمع شدند ابوذر با آرامشی که خودش هم از خودش انتظار نداشت شروع
به صحبت کرد:خب من نیاز به مقدمه چینی که ندارم! میخواستم بگم که .... خب من نظرم در مورد
یه خانمی مثبته و راستش میخواستم بگم که...
عقیله داشت حوصله اش سر میرفت از این تعلل ها پس حرف آخر ابوذر را زد و گفت: پریناز جان
و داداش محمد پسرتون زن میخواد!
ابوذر متعجب به عقیله نگاه کرد و بعد لبخند خجلی به پدر مادرش که منتظر تایید حرفهای عمه
اش بودند زد و گفت: بله ...همینی که عمه گفتند!
پریناز بلند خندید و رفت کنار ابوذر نشست و او را درآغوش گرفت: ای جانم پسر مامان... الهی
دورت بگردم خدا میدونه چقدر خوشحال شدم ..چرا حالا؟
محمد هم با لبخندرو به پریناز که محکم ابوذر را در آغوش گرفته بود گفت: یواش خانم خفه اش کردی!
پریناز اما با ذوق گفتی: تو مادری نیستی محمد بدونی من تو چه حالیم
و بعد با ذوق پرسید:حالا کی هست؟
ابوذر که حالا حرف زدن برایش راحت تر شده بود گفت: از هم دانشگاهی هامه آیه میدونه کیه!
پریناز روی دستش زد و گفت: آی آی آی من میبینم این دختره و تو چند روزه مشکوک میزنین!!
دارم براش!
آیه که از سر و صداهای بیرون فهمیده بود ابوذر بالاخره جان کنده و حرفش را زده لبخندی زد!
کمیل که او را زیر نظر داشت با خنده پرسید: بالاخره شازده به حرف اومد؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃