eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️از کــار من گرهـ[🍃] 🌙نگشاید کسی مگر[☝️] ❤️دست‌گره‌گشاےتو[🙏] 🌙 یا ثامن الحج ع[😍] حال دلتوامام رضایی کن🌹🍃 •• @Asheghaneh_halal
🍃〇🎈 〇 🎈 #همسفرانه 😊➣توهم روزه اے 💚➣مثل من نازنين 👌➣ڪمے ڪمتر ايـن ☹️➣روزها ڪار ڪن 🌸➣ڪنارم بـشـيـن 👀➣ڪه تماشات ڪنم ✋➣ولـش ڪن بيا 🍲➣سـاده افطار ڪن #افطاریتون_دونفره😊✌️ 🎈 〇 @asheghaneh_halsl 🍃〇🎈
😜°| |°😜 ☹️|''خـسـتـه ام از جماعت معذور 📑|از هـمـه وعـده هـای دورادور'' 💌|دعـوتـم ڪـردے ونـمـے آیـم 😁|نـه‌بــه‌افطارے‌رئیــس‌جمهـ.ور ⛔️😒 😂 |•😂•| @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☹️] تَسے با من صُبَت نَتُنه اصَن حوصِله نَدالَم😑 هَمه حَلیما لو خولدَن😢 هیچے بلام نیدَه٘ نداشتن😒 همش دو دگیگه👇 لفتـم دووش گلفتمـ اومدـم😐 [😋] آخے طفلے تو☹️ قُلبونِت بِسَم شاید واستـ خــوبـ نبوده ڪه خودشون همه‌شو خـوردن😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
#پابوس هفــدهـم شد•|📆|• قلبِ‌من حتےتڪانےهم نخورد•|💚|• چشم دارم برشب قَدْرَٺ •|😌|• علـے جان رحمتے•|✋|• #بحق‌امیرالمومنین_علـے_ع♥️ #الهـے_العـفـو •|🌸|• @asheghaneh_halal
#قائمانه بھ رسم و قرار ھر شب راس ساعـ⏰ـت ۲۳ الھے بحق دماء شھـ💚ــدائنا و بحق ثامـ💛ــن الحجج عجل لولیڪ الفرج #قرائت_همگانےدعاےفرج🙏 •📖• @asheghaneh_halal
Didar Imam Zaman.mp3
1.21M
•| |• •|اے مھربون 🍃 •|آقاےِ من، زیباے من •|چشم انتظارم منــــــ✋... •| #د| #آ💔 |•🎧•| @asheghaneh_halal
°🌙| #آقامونه |🌙° °| گــرچه اسلامـ گـرفته استـ👇 /° به خـــود رنگ حسیــنـ❤️ °\ به خـــدا صلـح حسـن نیستـ👇 /° ڪــمـ از جنـگ حسیــنـ✋ °\ شیعـه آن اسـتـ ڪــه👇 /° در خــط امامــش باشـد😍 °\ تابع رهبـــر و در صلــحـ👌 °| و قیامـــشـ باشــد😉 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(46)📸 🌹| @Asheghaneh_Halal
💛🔅💚🔅💙 سیدمهدے هاشمی بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن بابا رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو و گفت شما رسم نداریم اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊 که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺ -با شنیدنش لحن صدای بابام عوض شد.. چون اشپزخونه پشت بابام بود نمیتونستم دقیق ببینمش ولی با لحن خاصی گفت شوخی میکنید؟! . که پدر سید گفت نه به خدا شوخیمون چیه...اقای مهندس و ان شا الله ماه داماد اینده همین ایشون هستن با شنیدن داماد یه تبسم خاصی رو لب سید اومد و سرشو پایین انداخت☺ ولی دیدم بابام از جاش بلند شد و صداشو بلند کرد و گفت : اقا شما چه فکری با خودتون کردید که اومدید اینجا؟؟ فکر کردید دختر دسته ی گل من به شما جواب مثبت میده... همین الانش کلی خواستگار سالم و پولدار داره ولی محل نمیکنه اونوقت شما با پسر معلولت پا شدی اومدی اینجا خواستگاری؟! 😡 جمع کنید آقا... زهرا خواست حرفی بزنه ولی سید با حرکت دستش جلوشو گرفت و اجازه نداد😕 پدر سید اروم با صدای گرفته ای گفت پس بهتره ما رفع مزاحمت کنیم😔 -هر جور راحتید... ولی ادم لقمه رو اندازه دهنش میگیره... -مادر و پدر سید بلند شدن و زهرا هم اروم ویلچر رو هل میداد به سمت در... انگار آوار خراب شده بود روی سرم😢 نمیتونستم نفس بکشم و دلم میخواست زار زار گریه کنم😔...پاهام سست شده بود...میخواستم داد بزنم ولی صدام در نمیومد😢.. دلم رو به دریا زدم و رفتم بیرون... پدر و مادر سید از در خروجی بیرون رفته بودن و سید و زهرا رسیده بودی لای در بغضمو قورت دادم و اروم به زور صدام در اومد و سلام گفتم...😢 بابام سریع برگشت و گفت تو چرا بیرون اومدی😯...برو توی اتاقت ولی اصلا صداشو نمیشنیدم.. -زهرا بهم سلام کرد ولی سید رو دیدم که اروم سرش رو بالا اورد و باهام چشم تو چشم شد... اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد.😢 سرش رو پایین انداخت و اروم به زهرا گفت بریم... و زهرا هم ویلچر رو به سمت بیرون هل داد... بعد اینکه رفتن و در رو بستن من فقط گریه میکردم😭😭 بابام خیلی عصبانی بود و فقط غر میزد...😠 مسخرش رو در آوردن😡 یه کاره پا شدن اومدن خونه ما خواستگاری و رو کرد به سمت من و گفت: تو میدونستی پسره فلجه؟! -منم با گریه گفتم😢بابا اون فلج نیست😢جانبازه😔 -حالا هرچی...فلج یا جانباز یا هر کوفتی...وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته یعنی یه آدم عادی نیست😠 ادامه دارد.... @asheghaneh_halal 💛🔅💚🔅💙🔅
💛🔅💚🔅💙 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹قسـمـت سی_و_دو -بابا اون اقا تا چند ماه پیش از ماها هم هم بهتر راه میرفت ولی الان به خاطر امنیت من و شما... که بابام پرید وسط حرفو گفت: دختر تو با چند ماه پیشش میخوای ازدواج کنی یا با الانش؟! 😡در ضمن این پسر و این خانواده اگه سالم هم می اومدن من جواب منفی میدادم چه برسه به الان که میدونستم بحث بی فایده هست...اشکامو😭 به زور نگه داشتم و رفتم توی اتاقم..وقتی در اتاق رو بستم بغضم ترکید...صدای گریم بلند و بلند تر میشد..با هر بار یاد آوری آخرین نگاه سید انگار دوباره دنیا خراب میشد روی سرم...دوست داشتم امشب دنیام تموم بشه...ای کاش اتفاقات امشب فقط یه کابوس بود...تا صبح فقط گریه میکردم و مامانم هم هر چند دقیقه بهم سر میزد و نگرانم بود😔 مامانم اومد تو اتاق و گفت : دختر اینقدر خودتو عذاب نده..از دست میریا... -اخه شما که حال منو نمیدونی مامان...دلم میخواد همین الان دنیا تمام بشه😞 -من حال تورو نمیدونم؟! ههه...من حال تو رو بهتر از خودت درک میکنم😌 -یعنی چی مامان؟!😳 -یعنی اینکه....هیچی... ولی دخترم دنیا تموم نشده...کلی خواستگار قراره برات بیاد با کلی افکار و قیافه مختلف نمیگم کیو انتخاب کن و کیو نکن نمیگم مذهبی باشه یا نباشه ولی کسی رو انتخاب کن که ارزشتو بدونه و بتونه خوشبختت کنه اونشب و فردا اصلا تو حال و هوای خودم نبودم اصلا نتونستم بخوابم و همش فکر و خیال صبح شد و دلم گرفته بود دلم میخواست با زهرا حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم بهش هیچکی نبود باهاش درد دل کنم یاد حرف زهرا افتادم..که هر وقت دلش میگیره میره مزار شهدا لباسم رو پوشیدم و به سمت شهدای گمنام راه افتادم.. نزدیک مزار که شدم.. اااا...اون زهرا نیست بیرون مزار وایساده؟! چرا دیگه خودشه حالا چیکار کنم اروم جلو رفتم -سلام -سلام ریحانه جان و بغلم کرد و گفت: اینجا چیکار میکنی؟😊 -دلم گرفته بود...اومده بودم باهاشون درد دل کنم...تو چرا بیرونی؟! -محمد گفت میخواد حرف بزنه باهاشون و کسی تو نیاد. -زهرا نمیدونم چطوری معذرت خواهی کنم.به خدا منم نمیخواستم... -این چه حرفیه ریحانه.من درکت میکنم اروم به سمت مزار حرکت کردم.و وارد یادمان شدم.صدای سید میومد وکم کم واضح تر میشد ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب ترش نشستم و به حرفهاش گوش دادم ادامه دارد... @asheghaneh_halal 💚🔅💙🔅💛
. ✍| بسمه تعالے رفقا سلام علیڪم! از شما بعیـــده ڪه هنـوز عضــو ڪانال هیئتمــون نشدــید😬 هرشبـ هیـئت داریم؛ اونــم چه هیئتایے👌 مشاعرھ داریم،بازے داریم... ڪلے حرفاے خودمونے☺️ و منبرهاے ۶۰ ثانیه اے⏳ و اڪنون هشتگ جدیدمون رو داریم😎✋ زحمات خادمـان خالے از لطف نیست😌 کانال خودـــتونه؛ ڪلیڪ رنجـه بفرمایید👇👇👇 🍃🌹| eitaa.com/joinchat/2882142216C2d2fbbea47
میرسدآواے تیـ🗡ـغے پشت مسجدهاے شهر😔✋ قاتلِ مـولایـمان💔 شمـشـیر صیـقل مےدهـد😭 🌔 🍃🌷| @asheghaneh_halal