eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
[• #پابوس •] . . . گر نیاینـد جوانان حـرم یارے مـن کہ برد خیمہ تنت را جگـــرم ســـوخـــــــتــــــ علــــــــے . . . #روز_هشتم_محرم🍂 #جوانان‌بنی‌هاشم‌بیایید...!😭😔 #جگرم_سوخت_علے💔 #حضرت_علے‌اکبر(ع) . . [•🏴•] @asheghaneh_halal
💍 #همسفرانه 🍃فردوس برین خانه‌ے عشاق حســـین استــ🍃 🌼صدشڪر ڪہ مــا جزو محبــــــان حسـیـنیم🌼 #حب_عــلوے💜 #عشق_فاطمۍ🌹 @Asheghaneh_halal 💍
[• 💚•] . . آنچه حُر را در دستگاه بنےامیه نگه داشته، غفلت است... غفلتے پنهان. شاید تعبیر «غفلت در غفلت» بهتر باشد، چرا ڪه تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است ڪه انسان نسبت به غفلت خویش تذڪر پیدا ڪند. هر انسانے را لیله‌القدری هست ڪه در آن ناگزیر از انتخاب میشود و حُر را نیز شب قدرے این‌چنین پیش آمد... «عمربن سعد» را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنے ڪنت معڪم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد ڪه: «لعن الله امه سمعت بذلڪ فرضیت به؟» . . السلام‌علیڪ‌یااباعـبدالله✋🏻 [•🏴•] @asheghaneh_halal
[• | •] . . . امروز به نیت هشتمین روز محرم، عادات ناپسند از نظر والدین رو ترڪ میڪنیم ان شاءالله به مدد آقا اباعبدالله همسرے مومن و اهل بیتے نصیب همه مجردها بشه... . . . امروز به نیت هشتمین روز محرم، عادات ناپسند از نظر همسر رو ترڪ میڪنیم ان شاءالله به مدد جوان اباعبدالله زندگیمون زیر بیرق امام حسین{؏} جارے باشه... . . . [•🖤•] @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🕯 #حسینیه| #خادمانه شـهـــداے کــربلا🍂 فرزندان امام حسین علیه السلام‌‌: علی بن الحسین (علی اکبر)
🕯 | شـهـــداے کــربلا🍂 فرزندان عبدالله بن جعفر طیار: عون بن عبد الله بن جعفر: پسر «عبدالله جعفر بن طیار» و مادرش زینب کبری علیهاالسلام، دختر امیرمؤمنان علیه السلام است. محمد بن عبد الله بن جعفر: برخی مادر او را خَوصا ، دختر خَصَفة بن ثقيف بن ربيعه و برخی حضرت زینب دانسته اند. فرزندان و نوه های عقیل بن ابیطالب: مسلم بن عقیل: سفیر امام علیه السلام ‌‌که در کوفه، از بلندای مسجد به پایین او را انداختند. ایشان پسرعموی امام حسین علیه السلام ‌‌و شوهر خواهر آن حضرت هستند و پس از شهادتش دو فرزند خردسال دیگرش توسط کوفیان به طمع جایزه کشته شدند. عبد الرحمن بن عقیل جعفر بن عقیل محمد بن ابی سعید بن عقیل عبد الله بن مسلم بن عقیل محمد بن مسلم بن عقیل …💔 💚 ◼️ @asheghaneh_halal ◼️ 🕯
••🕊•• #چفیه |شهیدهمت| "من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم." #اللهم‌اخرج‌حب‌الدنیا‌من‌قلوبنا 💔 @asheghaneh_halal ••🕊••
#ریحانه میگــویند✋ ســرۍ را ڪه درد نمیڪند، دستــمال نمیبنــدند‼️ ولۍ ســر من، درد میڪند براۍ سربنــدۍ ڪه نام مقــدس تو💚 روۍ آن حڪ شــده باشد...😌 #قلبم_به_نام_توست🌺 #یاحســین💚 •[🏴]• @Asheghaneh_halal
امام حسین (ع) و تربیت فرزند💫 🔹 اظهار محبت بہ فرزندان محبت بہ فرزندان امرے درونے است. اما آنچہ در این میان آثار تربیتے در پے دارد نحوہ ابراز آن است. این امرے اختیارے است و والدین می‌توانند در پرتو آن زمینہ تربیت صحیح را فراهم آورند. چہ بسیارند والدینے ڪہ در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند، اما آن را ابراز نمی‌ڪنند؛ در حالے ڪہ محبت وقتے تأثیر گذار خواهد بود ڪہ فرد مورد محبت از آن آگاهے یابد.💞  امام حسین (علیه‌السلام) بہ عنوان الگوے تربیتے، ابراز محبت بہ فرزندان را از نیازهاے ضرورے آنان می‌دانند و در قالب‌هاے گوناگون بہ ابراز آن می‌پرداختند. گاہ با در آغوش گرفتن و بہ سینہ چسبانیدن خردسالان، زمانے با بوسیدن آنان و گاہ با بہ زبان آوردن ڪلمات محبت آمیز. «عبیداللہ بن عتبه» می‌گوید: «نزد حسین بن علے (علیه‌السلام) بودم. ایشان فرزندشان سجاد را صدا زد، در آغوش گرفت و بہ سینہ چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم بہ فدایت باد، چقدر زیبایے.»🍃 ☺️👇 🔳•• @asheghaneh_halal
[• ⏰ •] بر گدایے کہ پشتِ در دارے ✨شکر حق لطفِ مستمر دارے فرق دارے چقدر با مردم 🌸دستِ پر برکت و اثر دارے السلامُ علیک یا سلطان 😓یک گدا باز پشتِ در دارے من براے شما فقط دردم 💔باز هم حال دردسر دارے؟ خوش به حالِ تمامِ آهوها 😊خوب از حالشان خبر دارے هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
▪️🍃 /♡/ مــرا به‌ جــایگاهِـ همسـرِ وَهَـبـــ رســانــده‌اے👌🏻 تـ💚ـو را بـه ‌آرزوے لحظـه ‌لحظه‌اتـ رسـانـده‌ام /♡/ 💔 ▪️🍃| @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° اِمسَب تو خونمون لوضه گلفتیم °🏴° آخه سَبه تاسوعاس ~💔~ منم این لوسلیلو اینطولی بستم چه موهام پیدا نَسه~ 🙂~ آخه اینجا آگاها میاند بلای زنجیل زنے بعدس خب نامحلمند~ ❌~ تاسوعا لو به نیت حضلته عباسِ منم چون میدونم حضلته عباس غیلتی بودنو دوس دالند چه من با حداب باسَم قول دادم همیسه واسه خوسحال کَلدَنِسون حداب تُنَم 🍂🌼🍂 ماشاالله به تو نازنیم خداحفظت کنه، حضرت عباس "ع" دستگیرت باشند، التماس دعا گل دختر •💚🌸• استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_چـهـل_و_هـشـتـم 《سپاه پاسداران》 خانواده و دوستان شهید اواخر سال۱۳۶
🍃🎀 💚 یک دستگاه موتور سیکلت تریل ۲۵۰ از طریق سپاه پاسداران در اختیار احمد آقا بود. نامہ ای از سپاه براع معرفی به راهنمایی رانندگی دریافت کرد و مشکل گواهینامه را برطرف کرد. از مسئولین سپاه اختیار کامل موتور را گرفته بود،یعنی اجازه داشت در امور مختلف شخصی وکارهای مسجد از آن استفاده کند و همه ی هزینه های موتور را خودش پرداخت کند. این موتور خیلی بزرگ بود. به طوری که وقتی توقف می کرد پای احمد آقا به سختی روی زمین می رسید. یک روز سراغ ایشان رفتم وگفتم : برای یکی از کارهای مسجد دوساعت موتور را لازم داریم.ساعت دوعصر موتور را تحویل داد وما هم حسابی مشغول شدیم! خیلی حال میداد. دوساعت ما،تاغروب فردا ادامه پیدا کرد! باهزار خجالت و ناراحتی رفتم درب خانه ی احمد آقا. برادر ایشان دم در آمد. گفتم : میشه احمد آقارا صدا کنید.می خواهم موتور را تحویل بدهم.برادرشان رفت و برگشت و گفت: بدهید به من. آن شب وقتی احمد آقا به مسجد آمد خیلی خجالت زده بودم.اما خیلی عادی با ما صحبت کرد. او اصلا از ماجرای موتور حرفی نزد. بعداً فهمیدیم که از بدقولی ما حسابی ناراحت بوده. برای همین خودش برای گرفتن موتور پشت در نیامد. تا ناراحتی و عصبانیتش از بین برود. موتور احمد آقا کاملاً در اختیار کارهای مسجد بود. از عدسی گرفتن برای دعای ندبه تا... یک روز به همراه احمدآقا به دنبال یکی از کار های مسجد رفتیم. باید سریع برمی گشتیم.برای همین سرعت موتور را کمی زیاد کرد. خب خیابان هم خلوت بود. موتور تریل ۲۵۰ هم کمی شتاب بگیرد دیگر کنترلش سخت است. با سرعت از خیابان در حال عبور بودیم. یکدفعه خودرویی که در سمت چپ ما قرار داشت بدون توجه به ما به سمت راست چرخید! در سمت راست ما هم یک خودروی دیگر در حال حرکت بود. زاویه عبور ما کاملا بسته شد. من در یک لحظه گفتم : تمام شد. الان تصادف می کنیم. از ترس چشمم رابستم و منتظر حادثه بودم! لحظاتی بعد چشمم را باز کردم دیدم احمد آقا به حرکت خود ادامه میدهد! من حتی یک درصد هم احتمال نمی دادم که سالم از آن صحنه عبور کرده باشیم. با رنگ پریده وبدن لرزان گفتم : چی شد؟ ما زنده ایم؟! احمد آقا گفت:خدا را شکر. بعد ها وقتی در باره ی آن لحظه صحبت کردم به من گفت : خدا مارا عبور داد ما باید آنجا تصادف می کردیم. اما فقط خدا بود که مارا نجات داد. من در آخرین لحظه کنترل موتور را از دست دادم و فقط گفتم: خدا. بعد دیدم که از میان این دو خودرو به راحتی عبور کردیم! بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀