eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. دنیا هستم از مشهد؛ چند سال پیش رفته بودیم مسافرت حرم امام خمینی(ره) که بودیم به شوهرم گفتم تا آرامگاه هنرمندان بریم رفتیم... داشتم سنگ قبرها رو میخوندم دو تا آقای جوان از کنارم رد شدن و داشتن در مورد یکی از هنرمندا صحبت میکردن! منم نمیدونم چی شد پریدم وسط حرفشون و مثلا خواستم راهنماییشون کنم گفتم: آرامگاهش اونجاست👉 با دست اشاره کردم بنده‌های خدا جا خوردن😐 اونا رفته بودن سر مزار هنرمند و داشتن در موردش صحبت میکردن من فکر کردم نمیدونن آرامگاهش کجاست😬 یکیشون یع نگاه بهم کرد و گفت آهااااا☺️ منم زود رد شدم... خلاصه بعدش کلی خودمو فحش دادم که چرا چیزی گفتم و بیشتر خجالت کشیدم تا راهنمایی کنم🤣 ♧👮‍♂| : تو بحثشون مشارکت می‌کردین😀 ○نتیجه اخلاقی: قدر هنرمندان متعهدمون رو بدونیم✋ (7⃣3⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. سوتی از شوهرم🙎‍♂️ که بعد ۱۱ سال داغی بر دل منه یادم نرفته! خواهر شوهرمو میخواستند ببرند حرم امام رضا عقد کنند؛ آخه ما مشهد زندگی میکنیم اول میریم حرم عقد میکنیم بعد میریم محضر رسمی میکنیم👌 همه از خونه بیرون اومدیم سوار ماشین بشیم بابام اینا میگفتند تو با ما بیا! منم تازه عقد کرده بودم گفتم نه من با شوهرم میام😌 باورتون نمیشه یک آن سرمو چرخوندم دیدم آقا ماشینشو پر کرده از مامانش و خاله هاش🤨 یعنی آب یخ ریختن روی سرم بابام گفت من که میگم بیا با ما☺️ تا خود حرم قیافه من😔😫😭 قیافه بابام🤨😐😉 ♧👮‍♂| : ان‌شاالله به پای هم جوون بمونین و یه ون بخرین که شما هم سوار شید😀 ○نتیجه اخلاقی: در دوران عقد همسرمون رو درک کنیم✋ (8⃣3⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. یه سوتی از داداشم؛ تقریبا سال۶۸بود این داداش ما اون‌موقع تازه پنج سالش بود اومد از من پول خواست و گرفت و رفت... سر کوچه یه سوپر مارکت بود که همیشه از اونجا خرید میکردیم؛ نیم ساعتی گذشت دیدم دارن در میزنن رفتم بیرون دیدم صاحب سوپری اومده میگه تو رو خدا نجاتم بدید😬 پرسیدم چی شده، دیدم داداشم با گریه اومد تو و گفتی آبجی با عبدی (اسم سوپریه) باهاش قهر کن و حرف نزن😢 پرسیدم چرا!؟ گفت به من امام نمیده! حالا پرس‌و‌جو که امام چیه؟ منو کشون کشون بیا نشون بدم که وقتی دیدم اونقدر خندیدم که نگو به اون پرچم کوچولو کاغذی که عکس امام خمینی روش بود میگفت امام☺️ ♧👮‍♂| : ماشاالله به ولایتمداری ایشون😀 ○نتیجه اخلاقی: راه امام را ادامه بدیم✋ (9⃣3⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام خسته نباشید شوهرم بنگاه املاک داره تو گوشیش اسمای جالب زیاده. مثلا آقای نعمتی خریدار ویلا تا ۵ میلیارد خانم شوقی بازنشسته یکی رو نوشته مشتری سر راهی😂 شوهرم داشته از یه جایی رد می‌شده مرده میگه من زمین میخوام و اینا اینجوری سیو کرده یا نوشته ویلا خوشگله🏡🏡🏡 یا آپارتمان شیکه🏫🏫 ♧👮‍♂| : پدر لغت نامه املاکیا هستن ایشون😅 چطور از هم تشخیصشون میدن😐 ○نتیجه اخلاقی: برای رهن و اجاره انصاف داشته باشیم✋ (0⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻ما جمعه هفته قبل رفته بودیم امامزاده ابراهیم علیه السلام مادر و پدرم رفتن داخل حرم؛ منم گفتم تا قبل از اذان مغرب برم یکم این مغازه های اطرافو بچرخم ببینم چی دارن. کلا هم 100 تومن پول نقد تو جیبم بود... رفتم تو یه مغازه جینگیلی فروشی و یه کیف اندازه کف دست دیدم خوشم اومد خیلی قشنگ بود؛ با یه جین کش مو که 25 تومن بود به خانم فروشنده گفتم اینارو حساب کنید برام یه جمع زد و گفت 145 تومن منم که تو اون لحظه اصلاااا نتونستم جلو خندمو بگیرم😂 فقط داشتم میخندیدم! خانمه یه نگاه کرد گفت چیه گرونه؟😄 گفتم نه باباچه گرونی فقط من کلا 100 تومن پول دارم😂😂😂 اصلا باورم نمیشد یه کیف کوچولو 120 تومن بود! خانمه قبل از اینکه قیمتو بگه هی میگفت جنسش سیلیکونیه ها منم تو دلم میگفتم خب حالا من سیلیکونشو میخوام چی کار من از شکل کیفه خوشم اومده بود شکل گل بود😍 حیف دیگه نتونستم بخرمش😂😂😄 ♧👮‍♂| : ماهم با دیدن قیمتا اینجوری میشیم😐😀 ○نتیجه اخلاقی: اوضاع اینطور نمی‌مونه✋ (1⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. یه روز با مادرم رفتیم برای برادرم کمربند بخریم... فروشنده پرسید چه مارکی رو سگک کمربند میخواهید؟(منظورش play boy.. .boos و اینا بود) مادرم گفت اسم پسرم پویاست پویا بدین من😱😱😰 فروشنده😳😳😏 مادرم😊😊😊 همونجا یکی زدم تو سرم و به فروشنده نگاه کردم و زدم زیر خنده و به مادرم گفتم مامان تو رو خدا بس کن😂😂 ♧👮‍♂| : خب مارک پویا میداد دیگه😬😀 ○نتیجه اخلاقی: مادرامون عشقن✋ (2⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلامی دوباره. یک خاطره دیگه آوردم خنده دار🤣 دیشب برادرم گفت یه بنده خدایی شب میخواسته بخوابه، صبح قرار بوده بره سرکار هرچی تلاش کرده خوابش نبرده بلند شده ۴ تا سیلی به خودش زده و گفته بخواب دیگه🤣 خودشو دعوا کرده😐 بعد دراز کشیده خوابش برده🤣🤣 من که دیشب خیلی خندیدم! برای شما هم فرستادم که بخندید شاد بشید ♧👮‍♂| : این دیگه چه مدلشه😐😀 ○نتیجه اخلاقی: گاها از خودمون حساب بکشیم✋ (3⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻یه بار تو عقد رفتیم مشهد ازدواج دانشجویی یه هتل خیلی شیک و 5 ستاره البته این قضیه مال 7 سال پیش میشه! ما رسیدیم هتل و از خستگی خوابمون برد؛ بیدار که شدیم دیدم همه جا تاریک و اتاقم سرده... بعد من شاکی شدم به شوهرم گفتم آخه این چه هتل پنج ستاره ایه🤨 تلفن اتاق رو برداشتم با یه لحن طلبکارانه گفتم: آقا این چه وضعشه لامپ اتاق ما سوخته شوفاژم خرابه😠 بعد آقاهه گفت خانم کارت اتاقتون کجاست!؟ منم گفتم خب معلومه تو جیب همسرم🧐 گفت خانم کارت رو بذارید توی جاکارتی کنارِ در تا سیستم ها را بیفتن... وای منو میگی از خجالت نفهمیدم چطو قطع کردم...😬 دیگه هم از جلو پذیرش آفتابی نشدم تو اون مدت😂😂😂 ♧👮‍♂| : ولی آفتابی نشدن، چیزی از ارزش سوتی شما کم نمی‌کنه😐😀 ○نتیجه اخلاقی: ازدواج دانشجویی✋ (4⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻رفته بودیم مشهد؛ یه میوه فروشی دیدیم بابام رفت یه پلاستیک پر خرمالو خرید😍 همینجوری خوشحال و سرخوش با پلاستیک خرمالو راه افتادیم سمت حرم😐 آقا نذاشتن ببریم داخل نشستیم همشو خوردیم تو عمرم اینقدر نخورده بودم😬 دلمون درد گرفته بود🙈 بابامم دو دقیقه ای یه بار میگفت من این پلاستیک میوه رو چکارش کنم😂 یعنی یه درصد به ذهنمون نرسید بدیمش امانات نشستیم کنار خیابون تمام و کمال خوردیم😅😢 وااای یادم اومد باز😣 ♧👮‍♂| : ظاهرا شما با دیدن خرمالو حس و حالی شبیه جمشید خرمالو پیدا میکنین😅 نوووش جان🤗 ○نتیجه اخلاقی: قبل از هر تصمیمی، فکر کنیم✋ (5⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻بابام داشت نماز میخوند یهو یه پرنده با شدت خورد تو پنجرمون بابام داد زد: خدایا من دارم باهات حرف میزنم تو داری Angry Birds بازی میکنی😂 ♧👮‍♂| : نمازتون مقبول حاج‌آقا☺️ ○نتیجه اخلاقی: تو نماز شش‌دانگ حواسمون به خدا باشه✋ (6⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻یه همسایه ای داریم یه مادر پیر و خیلی ساده داره که خداااای سوتی دادنه و گاها از سوتیاش تعریف میکنه ما روده بر میشیم از خنده! خلاصه میگه با مامانم که داشتیم دوتایی میرفتیم مکه تو هواپیما نشسته بودیم مامانم گفت تا فلان جا چقدر راهه منم نمیدونم گفتم انگار سه ساعت این یه جیغ و دادی کرد که واسه خاطر سه ساعت راه منو سوار طیاره کردی؟!!!😩 میگه داد میزد آقا نگه دارررر پیاده شیم!!!😅 میگه آبرومو برد تو هواپیما!😬 ♧👮‍♂| : راست میگه دیگه پیرزن؛ قدم زنون می رفتن صفاشم بیشتر بود😄 ○نتیجه اخلاقی: حاجیا التماس دعا داریم✋ (7⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀.Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻با عمه ام یه سال اختلاف سنی داریم؛ جدیدا یه دفترخاطرات ازش پیداکردیم مال کلاس پنجم و اول راهنماییش! اون موقع خیلی فاز مذهبی ورداشته بود😇 اسم دوست صمیمیش سمیه نجفی بود... عاقا این نوشته بود امروز خواهر سمیه نجفی رو دیدم میخواست تا دم نونوایی همراهیش کنم خواهر نجفی خیلی دوست خوبیه و... روده برشدم به خدا😝 بعد پایینش نوشته بود: گفتم غم تودارم گفتا غم از سرآید گفتم که مال من شو گفتاکه ازسرآید🤪 ♧👮‍♂| : برادرزاده‌یِ عمه خانم! خواهر محترم! تصور نمی‌کنید دفترچه مردم رو بدون اجازه نباید خوند😬😄 ○نتیجه اخلاقی: مثبت‌هامون رو تقویت کنیم✋ (8⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal