eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻چند روز پیش از صبح تا عصر با دخترم جدول ضرب تمرین کردم، شب هم نی‌نی خانم (دختر دیگه‌ام) نمی‌خوابید... هرچه لالایی و شعر بلد بودم خوندم... دیگه خودم نمیفهمیدم چی میخونم از خستگی😔 یهووو دیدم دارم میخونم: هفت هشت تا پنجاه و شش تا😂🤪 ♧👮‍♂| : چه لالایی آرامش بخشی بصورت عددی میخوابه😄 ○نتیجه اخلاقی: نسل شیعی رو افزایش بدیم✋ (9⃣4⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. خوبین؟ سوتی مادرشوهرمه☺️ همراه اول برای پدر شوهرم اس ام اس داده که قبض تلفنتون نزدیک به 250تومن که اگه تا دو روز دیگه پرداخت نشد تلفن شما قطع خواهد شد مادر شوهرمم به جدی گفت: خوب شما هم بنویسد باشه چشم تا آخرِ هفته واریزش میکنیم قطعش نکن شیرینتو هم میدیم🤣🤪 ♧👮‍♂| : و قطعا همراه اول تابحال اینقدر وسیع قانع نشده بود😄 ○نتیجه اخلاقی: قرضامون رو مدیریت کنیم✋ (0⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻مادر دوستم معلم ابتداییه؛ یه روز بچه ها امتحان املا داشتن و یکی از بچه ها خیلی شیطون و درس نخون بود؛ واسه همین نمرش خیلی کم میشه! فرداش مامانش میاد مدرسه و رو میکنه به مادر دوستم و میگه آخه این انصافه خودت از رو کتاب میخونی و اونوقت به بچم میگی خودت بنویس!؟ خوو معلومه نمیتونه بنویسه فکر کردی خیلی زرنگی😂 ♧👮‍♂| : حرف حسابه😄 ○نتیجه اخلاقی: درس بخونیم✋ (1⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. من معلمم؛ تو تصحیح اوراق دانش آموزان به مورد جالبی رسیدم که از دانش آموز انتظار جواب دقیق رو نداشتم... تو کلاس هم امروز دلیل جوابشو ازش پرسیدم و پاسخ جالبی داد... سوال امتحانی پرسیده بودیم: شورای نگهبان چند عضو دارد؟ یکی از دانش آموزا نوشته بود دوازده تا! ۶تا صبح ۶تا شب😂😂 امروز دلیل رو ازش خواستم میگه خب ۶تا صبح تا شب نگهبانی میدن۶تا هم شب تا صبح که یه وقت کسی نیاد چیزی بدزدن😂 ♧👮‍♂| : بنده خدا فکر کرده پادگانه😄 شورای نگهبانی! ○نتیجه اخلاقی: سواد سیاسی‌مون رو بالا ببریم✋ (2⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻تازه ماشینمون رو عوض کرده بودیم... یه هفته شده بود تقریبا رفتیم سر صبح آزمایشگاه... از در اومدم بیرون دیدم ماشین نیست... بلند گفتم ماشینمون کووووووووووووووووووووو...😢 وااااای همه برگشتن ببینن چی رو دزدیدن... یهو شوهرم گفت اونه بریم سوار شیم😂... یادم رفته بود ماشینمون رو عوض کردیم! اومدیم تو ماشین شوهرم گفت کاش یه تست از مغزت میگرفتن😕 ♧👮‍♂| : دکتر خوووب می‌شناسیم خواستین آدرس بدیم خدمتتون😄 ○نتیجه اخلاقی: حواس جمع باشیم✋ (3⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻رفته بودیم مسافرت من و شوهرم و دو تا از خواهرام تو راه برگشت یه جا نگه داشتیم واسه استراحت جزئی و سرویس بهداشتی.. کارمون تموم شد راه افتادیم گفتیم یه جا نگه داریم واسه ناهار...😋 رسیدیم جنگل گلستان... خواهرم هرچی دنبال دمپایی هاش گشت پیداشون نکرد! فکر کنین... میخواسته سوار شه از پاش درآورده نشسته تو ماشین😂😂😂 ♧👮‍♂| : به این شدت مودب ندیده بودیم😄 ○نتیجه اخلاقی: مسافرت بریم✋ (4⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻یه روز تو دانشگاه سر کلاس استاد از یکی از پسرهای کلاس یه سوال پرسید و بعدش میخواست نظر بقیه بچه ها رو بدونه که آیا درست جواب داد یا نه! از قضا از من و دوستم پرسید ما هر دوتا همکلاسیمون رو تایید کردیم و گفتیم درسته پسره سر یه قضیه با ما خیلی لج داشت یهو با صدای بلند میگه: ببخشید استاد! حرفم رو پس گرفتم وقتی این دوتا میگن درسته حتما جوابم غلطه😒 کل کلاس ترکید از خنده😃 ما رو میگی میخواستیم جفت پا بریم تو صورتش😐😂😂 ♧👮‍♂| : باز خوبه نگفت شما رو نمیشناسم😄 رفاقت و تایید تا این حد بین پسرها موج میزنه! ○نتیجه اخلاقی: هوای رفقامون رو داشته باشیم✋ (5⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻خدا بیامرز مادربزرگم چشماش ضعیف بود پدرم بردش تا براش عینک بگیرند... دکتر اول قاب رو گذاشت تا ببینه چطوره... پدرم گفت چطوره!؟🧐 خدابیامرز نمیدونست شیشه نداره گفت خوبه خوبه😀 همه جا رو قشنگ میبینم😌 دستت درد نکنه راحت شدم☺️ پاشد بره خونه...😅 ♧👮‍♂| : دیدن شیشه نامرئی چشم بصیرت میخواد که ایشون داشتن😄 ○نتیجه اخلاقی: قدر صفای باطن و سادگیِ بزرگترامون رو بدونیم✋ (6⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. این سوتی واسه داییم اتفاق افتاده. یه بار این دایی ما تو تاکسی نشسته بوده و راننده هم تو راه چندبار نگه میداره و مسافر میزنه. یه بنده خدایی سرشو میاره تو و میگه "خربزه قهرمانه"!؟☺️ راننده ام میگه نه و میره! داییم خیلی باخودش فکر میکنه که یعنی چی خربزه قهرمانه!؟😳 نزدیکای رسیدن به مقصد از راننده میپرسه "ببخشید اون آقایی که گفت خربزه قهرمانه یعنی چی که شما گفتید نه؟!؟" راننده غش میکنه از خنده🤣 از بس میخندیده نمیتونسته رانندگی کنه میزنه ترمز و یک دل سیر میخنده😜 بعد میگه اون آقا نگفت خربزه قهرمانه، گفت:قبرستان اَرامنه؟ منم گفتم نه مسیرم نمیخوره😂😂😂 ♧👮‍♂| : یه خربزه چطور میتونه قهرمان باشه، مَرد😄 ○نتیجه اخلاقی: نثار روح درگذشتگان، فاتحه مع الصلوات✋ (7⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. خوبین؟ خوشین؟ برای من روز عقدم هم خنده دار بود و هم استرس زیاد! وقتی رفتیم عقد کنیم شناسنامه همسرم پیش مامانش بوده با بقیه مدارک آورده بود بعد به جای شناسنامه شوهرم، شناسنامه پدر شوهرمو داده بود تو محضر🙈😂 اونا هم اسمشو نوشته بودن وقتی خوندن همه پقی زدن زیر خنده تازه فهمیدن مادر شوهرم چه سوتی‌ای داده😅 دوباره از اول کاراشونو کردن😂😂 ♧👮‍♂| : منتظر سوتی‌های مستمر ایشان هستیم😄 ○نتیجه اخلاقی: ازدواج، سنتی حسنه✋ (8⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻چند روز پیش تلوزیون داشت تبلیغ مایع ظرفشویی نشون میداد... طرف گفت: من بعنوان یه آشپز حرفه ای وقت ندارم دو ساعت بذارم ظرفام خیس بخوره..! مامان‌بزرگم از اون ور میگه: تو اگه آشپز بودی ماهیتابه ات اینطوری نمیسوخت..😁😁😂 ♧👮‍♂| : جانا سخن از زبان ما می‌گویی😄 ○نتیجه اخلاقی: آشپزی‌مون رو تقویت کنیم✋ (9⃣5⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام دوستان گرامے امشب یڪ پشه 🦟 مزاحم آمده بود تو خونه منم کلا از حشرات بیزارم و میترسم با مگس‌کُش دنبالش بودم تا بالاخره بعد از نیم ساعت موفق شدم بکشمش با عصبانیت گفتم 😡 کے میشه تابستون تموم بشه از دست پشرات راحت بشیم شوهرم و دخترم گفتن چییییے 😜😂😂 پشه و حشرات رو اشتباهے پشرات گفتم! بعد از خنده اونها متوجه شدم به قول دخترم دوباره حماسه آفریدم😢😂😂 ♧👮‍♂| : حماسه‌ای جاویدان از نوع پشره😄 (0⃣6⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام بر عاشقانه حلالی‌ها. من به دو خیلی علاقه دارم. خوابگاه دانشجویی که بودیم یه رفیق شیرازی داشتم وقتی بهش میگفتم بیا بریم بدویم، میگفت: بدوئیم؟؟؟ کاکو من ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ، ﻧَـﻔَـﺴَـﻢ ﻣﯿﮕﯿـﺮﻩ😂😂😂 ♧👮‍♂| : مرزهای تنبلی رو چند پله جابجا کردن😄 ○نتیجه اخلاقی: ورزش کنیم✋ (1⃣6⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻من یکی از خاطراتم شب خواستگاریم بود با کلی استرس شب خواستگاری به پدر شوهرم چای تعارف کردم؛ طفلک یکی برداشت حواسم نبود فکر کردم میوه ست دوباره گفتم تورو خدا بفرمایید تعارف نکنید طفلک به نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد و گفت چایی رو یکی برمیدارن دخترم 😂😂😂 از همون موقع تو افق محو شدم😂 ♧👮‍♂| : سیاست ندارینا! میگفتین قند منظورمه😄 ○نتیجه اخلاقی: به جوونامون سخت نگیریم✋ (2⃣6⃣4⃣) ─┅✵|💫|✵┅─ ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و : 🤓•➲ @Khadem_eshgh . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻ما یه بار رفتیم خونه جاریم که تازه ازدواج کرده بودن برا پاگشا دعوتش کنیم؛ بنده خدا میوه آورد، کیوی🥝 هم بود که پسرم داد زد عهههه مامان سیب زمینی مودار😜😐 الان بیست سالی میشه که خانواده همسرم به کیوی میگن سیب زمینی مودار😁😂🥝 ♧👮‍♂| : لابد به داخلشم میگه نیمروی سبز😄 ○نتیجه اخلاقی: به بچه‌هامون اسامی میوه‌ها رو یاد بدیم✋ (3⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻رفته بودیم خونه خالم مهمونی... من و همسری رو پاگشا کرده بودن. شوهرخاله ام مدام بهمون تعارف میکرد که میوه پوست کنیم. خلاصه وسطای مهمونی، یهو خیز برداشت سمت میز. من فکر کردم دولا شده که برامون میوه پوست کنه. فریاد زدم نه تو رو خدا. زحمت نکشین. خودمون برمیداریم. دیدم یه کم با تعجب نگاهمون کرد، بعد یه دستمال از رو میز برداشت و همینجور که برمیگشت سر جاش گفت پس خودتون پوست بکنین😕 یعنی از شدت ضایع شدن زمینو گاز میزدم. بیچاره میخواست دستمال برداره، کاری به ما نداشت اصلا!!!!😂😂😂 ♧👮‍♂| : این حجم از ضایع شدن سابقه نداشته😄 ○نتیجه اخلاقی: حواسمون به عروس‌دومادا باشه✋ (4⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻این سوتی دختر عمه ام هستش، میگفت: خونمون رو رنگ و نقاشی میکردیم، هر روز دو تا نقاش میومدن تا عصر کار می‌کردند، مامانم براشون جدای از میوه و... توی ظرفی کشمش و گردو ریخته بود گذاشته بود روی یه تخته ای که سر راه من بود، منم هر بار که میرفتم میومدم هی ازون ها برمی‌داشتم میخوردم، نگو نقاشه زیر نظرم داشته و حرص می خورده😒 سری بعد که اومدم رد شم تا دست انداختم کشمش بردارم دیدم عه ظرف خالیه😱 بعد فهمیدم نامرد از درد اینکه من نخورم همه اش رو ریخته تو جیبش 😂😂😂 ♧👮‍♂| : با این تفاسیر و حواس جمعی نقاش بعید میدونم نقاشی خوبی از آب درومده باشه😄 ○نتیجه اخلاقی: شیطنت بچه‌ها رو تحمل کنیم✋ (5⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻بچه که بودم از توی کویر رد میشدیم... یک سری درختچه بود که مامانم بهم گفت اسمشون درخت گزه! من هم فکر کردم درختیه که میوه اش گزه😋 از این گزهای اصفهونی..🤪 تا مدتها درگیری ذهنیم این بود که پس اون پسته ها چطوری رفتن توش🙄 آخرش نتیجه گرفتم یک زمانی میان رو درختها مغز پسته میریزن میره تو میوه اش😂 ♧👮‍♂| : واقعا برای ما هم سوال بود🤭☺️ که خداروشکر شما حلش کردین😐 ○نتیجه اخلاقی: قدر ایران و سوغاتی‌های تک‌تک شهرهاش رو بدونیم✋ (6⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام به همه دوستان عزیزم چقدر به بعضی سوتی ها میخندم دمتون گرم حالا سوتی من: عید غدیر بود گفتیم خودمونو تحویل بگیریم بریم بیرون غذا بخوریم😋 با همسرجان و بچه ها نشستیم حالا رستورانم شلوغ هااا گفت چی میخورین منم خنگم نمیدونم چه فعل و انفعالاتی تو مغزم رخ داد گفتم: اکرم جوجه بیارین🙄🙄 حالا خودمم میگم اسمش چه عجیبه حالا اد همون موقع همه ساکت شدن دیدم یه دفعه همه به اتفاق همسرم دارن میخندن شوهرم گفت منظورش اکبر جوجه اس😂😂😂 اصلا فکر نمیکردم همچی سوتی بدم🤓 ♧👮‍♂| : اکرم و اکبر فرقی نمیکنه مهم رُب انارشه😄 ○نتیجه اخلاقی: تفریح خانواده در اولویت‌مون باشه✋ (7⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام. رفته بودیم مهمونی خونه خالم ظرف میوه رو که آوردن، پسرکوچولوم در کمال تعجب گفت: این چیه مامان🤔 نگاه به میوه کردم و با خجالت گفتم: شلیل🤦‍♀ آخه بچه تو نمیدونی شلیل چیه؟ خب قشنگ بگو میوه بده😂 اما به همینجا ختم نشد ادامه داد: من تا حالا نخوردم🙄😰😂 خدایا منو سوسک کن😂 ♧👮‍♂| : احیانا خودتون از سوسک نمی‌ترسین!؟😄 ○نتیجه اخلاقی: ویتامین بچه ها رو بشرط مقدور، تامین کنین✋ (8⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻یکبار عید قربان بود و آقای همسر در حال ذبح گوسفند در حیاط خانه پدری بنده؛ پسرم دو رو برش می چرخید، همسرم هم دوست نداشت اون لحظه ذبح ببینه دعواش می کنه برو تو خونه😒 ما دور هم نشسته بودیم و بساط چای آماده دیدم پسرم با اخم😡 وارد شد و اومد سمت من و با جدیت تمام گفت: مامان خانم! یه روز بهت وقت می دم از این بابا جدا شی و یک بابای خوب و مهربون پیدا کنی☹️ من در حال پردازش این تهدید در ذهنم بودم که پدرجان پیش دستی کردند و گفتند: پسرم سه روز که هیچ، سه سال هم وقت بدی پیدا نمیشه، بی شوهری بیداد می کنه😂😂 (خب پدر من چرا جای من جواب میدی من با بچه صحبت می کردم شاید قانع می شد بیشتر مهلت میداد😅😅🤣) ♧👮‍♂| : شوخیشم خوب نیست👌☺️ ○نتیجه اخلاقی: قدر داشته‌هامون رو بدونیم✋ (9⃣6⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻سلام دوستان. این خاطره ای که میخوام بگم برای ۱۵ سال قبله؛ همسایه ی دیوار به دیوار ما شب عید غدیر عروسی پسرشون بود و توی حیاط داشتن شام میپختن و چه بوی غذایی میومممد😢😋😋😋 ما منتظر بودیم برای ما هم غذا بیارن.. ...هرچی نشستیم نیومدن😢دیروقت شده بود که یهو زنگ در خونه رو زدن مامانم گفت کیه؟ همسایمون گفت منم😊 مامانم گفت وااااای دستت درد نکنه چرا زحمت کشیدی😳😳🙈 اونم گفت خواهش میکنم🤔😂 هنوز نگفته بود که چیکار داره فقط گفته بود منم😂 مامانم بعدش کلی خجالت کشید😂😂😂 اما شام آورده بود جاتون خالی دستش درد نکنه واقعا❤️ به روی خودشم نیاورد! ○نتیجه اخلاقی: عروسی دعوت کنید😐✋ (0⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻تو ایام حسینیه بودش که زنگ آپارتمان به صدا اومد، من همیشه همسرمو میفرستم درو باز کنه، که همسایه بود نذری شله زرد چند کاسه آورده بود تو سینی(از اونجایی که کلا ما تا حالا نه نذری نه دادیم نه گرفتیم، فقط یه قربونی داریم تو عید قربان) همسرم تشکر کرده کشون کشون سینی رو ازش گرفت😆 چهار کاسه دیگه هم توش بود، خانمه به گریه افتاده بود😢 آخرسر گفت پسرم هر خونه یه کاسه😅 شمام یه کاسه بردار! من تو هال بودم اینقدر خنده کردم همسرم بعد اینکه درو بست همش نق میزد که خانمه چقد خسیسه؛ حالا تو عمرشم شله زرد نخورده بود اینقد زور میزد کل سینی رم بیاره تو‌ خونه😂 (1⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻مرسی از کانال خوبتون🙏 خاطره من برای ۳۰ سال پیشه (پیر شدم یعنی😜) برای عید قربان پدر گوسفند خریده بود و تو حیاط بسته بود به درخت... اون زمان من دبستاتی بودم و مدرسه سر چهار راه نزدیک خونمون بود.. یه روز با مادر تنها بودم و تایم بعداز ظهر باید میرفتم مدرسه یهو دیدم درب حیاط بازه گوسفنده نیستش😂😂😂 بدو بدو همونجوری با دمپایی پریدم تو خیابون دنبال گوسفند😂😂😂 از شانس من رفت تو مدرسه؛ ناظم بد اخلاقی داشتیم عصبااانی داد میزد اینا ببر بیروووون اینا ببر بیرون😁🤣🤣🤣 حالا من یه دختر ۸_ ۹ ساله بدون طناب و وسیله میخوام گوسفند ببرم تا خونه 😢 از درب مدرسه امدم بیرون، خدا خیرش بده یه سرباز از راه رسید برام کشون کشون آوردش تا جلوی درب خونه یه مدتی از ترس و خجالت تو مدرسه یواش و بی سر و صدا میرفتم و میومدم ناظم نبیندم 😂😂😂😂 (2⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾‌👀. 『 🙊 』 . . 🔻 من از سادات هستم و هر سال عید غدیر از دوست و فامیل و همسایه واسه تبریک تشریف میارن خونه بابام 😊 چند سال پیش که داداشم هنوز کوچیک بود عید غدیر یکی از دوستام واسه تبریک اومد خونمون؛ داداشم واسه پذیرایی از آقایون در رفت و آمد بود و این دوست منم هر چند دقیقه یهو وایمیستاد، دوباره مینشست دیگه کلافه شدم گفتم: مریم جان! میخوای بری چیزی اذیتت میکنه!؟ چرا هی بلند میشی!؟ گفت نه داداشت میاد به احترام داداشت بلند میشم خب سید هست و احترامش واجب☺️ حالا جالبه داداشم اصلا تو باغ نبود این دوست من به خاطر اون بلند میشه دیگه به داداشم گفتیم طرف خانمها نیا این دوستمون ۲ دقیقه بتونه بشینه دوستم😓😓😓😓😓 داداشم😌😌😌😌😌 من😅😅😅😅😅 (3⃣7⃣4⃣) ''📩'' ارسال سوتے قابل نشر و . . •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾‌👀. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal