eitaa logo
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
434 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
269 فایل
کپی=آزاد با ذکر صلوات📿🌹 نظرات پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بذارید🤗 https://daigo.ir/secret/8279187997 شادی روح شهدا صلوات🌸💖 سبک شهدا رو در پیش بگیریم تا انشاءالله شهادت نصیبمون بشه😍❤
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته بودیم فروشگاه محصولات فرهنگی امام زاده تصمیم گرفتیم برای منزل جدید مان تابلویی از امام خامنه ای بگیریم وقتی وارد شدیم حمید رفت سراغ کتاب های فروشگاه یک کتاب را برداشت و از فروشنده پرسید ببخشیدآقا این کتاب درمورد چیه شما خوندینش؟ فروشنده گفت نه من نخوندمش ولی شما میتونید پشت کتاب رو بخونین ببینین درمورد چیه حمید گفت(من هنوز پول این کتاب را ندادم و شاید نویسنده راضی نباشد که من حتی قسمتی از کتاب را بخوانم)✨❤️ 🌹 👌🏻 ⋅⋅⋅⋅⋅⋅⋅•❅•⋅⋅⋅⋅⋅⋅⋅⋅ •@Asheghaneh_Shahadat
دختر شهید ابومهدی المهندس: گاهی که به این دو نفر نگاه می کردم با خودم می گفتم لیاقت هر دوی اینها شهادت است ولی کدام یک زودتر شهید می شود😍😭 پدرم طاقت دور ماندن از حاج قاسم را نداشت خداراشکر که با هم شهید شدند🖐🏻❤️ ࿐•🦋❤️•❥༅••┅ @Asheghaneh_Shahadat
فرزند شهید ملک پور که بعد از تولد پدر به دنیا آمد می‌ گفت: سالها بعد و حتی در اواخر دهه هفتاد آرزو داشتم به شلمچه بروم و محل شهادت پدرم را ببینم😍 یک شب پدر به خوابم آمد و گفت: بیا شلمچه! گفتم: من هیچ پولی ندارم حداقل شصت هزار تومان هزینه دارد😢 گفت: برو از بانک که حساب باز کردی بگیر و بیا از خواب بیدار شدم تعجب کردم من در بانک ده هزار تومان بیشتر نداشتم‼️ رفتم بانک شناسنامه و دفترچه را دادم و گفتم: این حساب را می خواهم ببندم متصدی بانک چند لحظه بعد شصت هزار تومان به من داد💵 وقتی تعجب من را دید گفت: شما در قرعه کشی پنجاه هزار تومان برنده شدید👏🏻 آن سفر یکی از عجیب ترین سفر های زندگی من بود که هر جا می رفتم عنایت پدرم را می دیدم🖐🏻❤️ ••●❥🌱💚❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
این عکس رو پخش کنید شاید دل مادر شهیدی شاد بشه و راضی بشه🖐🏻❤️✨ ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
خبرنگار از شهید ابومهدی پرسید: شما که عرب زبان هستید چطور انقدر قشنگ فارسی صحبت می کنید؟! ایشون پاسخ دادند: عربی زبان قرآن است و فارسی زبان انقلاب💯✨ •❥༅••🌿✨♥️••❥༅• @Asheghaneh_Shahadat
احمد خیلی دوست داشت ازدواج کند و اعتقاد داشت که مادرش دختر مناسبی برایش انتخاب می کند، چون به انتخاب مادرش اعتماد داشت🖐🏻 شهید احمد مشلب می گفت: ازدواج برای جلب رضایت خدا و شادی دل امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است و من میخواهم ذریه صالحی از من به جا بماند❤️ ••●❥🌱💚❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
می گفت مامان چقدر آدم با روی خونی اربابش رو ملاقات کنه😍😍 وقتی گذاشتنش تو قبر دیدن از کنار صورتش تازه جاری شد😭💔 چند وقت بعد مامانش رازش رو فهمید و همون طور که دوست داشت رو ملاقات کرد🥺🥀 ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
‏زد رو ترمز رفت سمت خانمی که پوشش بدی داشت، گفت خانم این وقت شب اینجا چکار میکنید؟! گفت دارم کاسبی میکنم؛ گفت: شبی چقدر؟! خانمه گفت: برادر شما هم بله! الکی ریش میزاری مارمولک، چون تویی صد تومن... هنوز حرفش رو نزده بود که او از جیبش پول درآورد و گفت: این صد تومن روزی امشبتون برید خونتون، کنار خیابون خطرناکه! ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
با سلام و خداقوت به تمامی شما اعضای محترم کانال عاشقان شهادت🌹✨ با کلیک کردن بر روی هر کدام از های زیر یه هر کدام از قسمت های کانال که بخواهید می توانید دسترسی پیدا کنید👇🏻👇🏻 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 لطفا ما را همراهی کنید❤️ و در ثواب اینکار با ما شریک شوید🖐🏻 برای ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعای الهی عظم بلاء بخوانید و در لینک زیر به ثبت برسانید https://EitaaBot.ir/counter/hvx 💜💚💜💚💜💚💜💚💜 داریم‌ بہ‌ روزهاے‌ آخر این‌ قرن‌‌ نزدیڪ‌ میشیم🦋🌸 میخواییم‌ از‌ طرف‌ شما‌‌ بھ‌ امام‌ زمان‌ هدیہ‌ بدیم‌✨🌻 هر‌ چقدر‌ دوست‌ دارید‌ حتے‌ یڪم‌ تو‌ این‌ ڪار‌ سهیم‌ بشید🌸❤️ 😍❤️ 😊 😍 🤩 کانال مارو به دوستانتون معرفی کنید😊 التماس دعای شهادت برای خادمین کانال❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا چگونه به امام رضا علیه سلام توسل می کردند؟! مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ز او عمری ستانم جاودان او ز من جسمی ستاند رنگ رنگ ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
یک بار هوس لواشک کرده بودم بعد مامان به بابا گفت بره شیر بخره بابا هم دور تا دور شیر رو لواشک گذاشته بود چون مامان میگفت مضرره راضی نمیشد رفتیم توی اتاق همشو خوردیم😋❤️ 🍃•┈✾•♥️•✾┈•🍃 @Asheghaneh_Shahadat
گفته بود با دوستانش به گردش می روند اما ساعت از ده شب گذشته بود و هنوز برنگشته بود. زنگ در را که زدند با سرعت به طرف در دویدم. دو پاسدار را که دیدم با نگرانی پرسیدم:"قهرمان، طوری شده؟" یکی از آنها گفت:"نه مادر جان نترس!با چند نفر برای شناسایی منافقین رفته بود، چند تا از اونا رو دستگیر کردن و برگشتن، فقط برای اینکه مبادا خانه شما شناسایی بشه، گفتیم تا صبح برنگرده!" به مسجد رفتم و فرمانده قهرمان را پیدا کردم. گفتم:"خواهش میکنم به پسرم بگید بیاد خونه، پدرش هم جبهه هست. من خیلی نگرانم! " فرمانده سری تکان داد د گفت:" به هرکس اجازه بدهم به قهرمان اجازه نمیدم. قهرمان قلب پایگاه! اگه اون نباشه چه کسی هرشب بچه ها رو برای نماز شب بیدار کنه؟" خاطره ای از شهید قهرمان ابوالفضلی زنجانی🌿 ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع میشه صدای اذان اومد احمد آهسته رفت سمت نمازخانه دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد! این آقا معلم خیلی به نظم حساسه اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت🚶🏻‍♂ مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم خیلی ناراحت احمد بودم حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه📝 همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد🤔 همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد معلم با برگه های امتحانی وارد شد همه بلند شدند معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد👏🏻 •❥༅••🌿✨♥️••❥༅• @Asheghaneh_Shahadat
شهید وهاب رستمی برای زیارت حضرت معصومه (ع) به قم رفته بودم به وهاب که شش سال بیشتر نداشت گفتم:"اینجا هرچی از خدا دوست داری به خدا بگو مادر جان!" از حرم که بیرون آمدیم پرسیدم:"چه دعایی کردی؟" گفت:"دعا کردم مثل امام حسین شهید بشم." بچه های فامیل را دور خودش جمع کرد و گفت:" من یه بار وضو میگیرم هرکسی یاد بگیره بهش جایزه میدهم" بعد از این همه وضو گرفتن را یاد گرفتند؛ بلند شد به اتاق رفت و درحالی که دست هایش پر از بسته های کادو پیچ بود برگشت. برای هرکس یک قرآن جیبی و یک جانماز! مدتی بود که هرشب سر یک ساعت خاص، از خانه بیرون میرفت و دیر وقت برمی‌گشت. نگرانی مادرانه باعث شد یک شب او را تعقیب کنم. در تاریکی همراه دوستانش کمی غذا و مواد خوراکی را مقابل در خانه ای گذاشتند، زنگ زدند و با سرعت از آنجا دور شدند...! ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
عباس همیشه می‌ گفت دوست دارم محرم شهید بشم و روز عاشورا دفنم کنند و شبیه حضرت عباس علیه السلام باشم💔 روز هفتم محرم سال ۱۳۷۵ عباس صابری با دستان قلم شده شهید شد و روز عاشورا تشییع و خاکسپاری اش بود😭🖤 ••●❥❤️📌❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقا مصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسم محبتش این بود که لااقل هفته‌ای یکبار برام شاخه گلی می‌ خرید و هدیه می‌ داد🎁 فاطمه‌ از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه اگر بخواد همه این مدت رو جبران کنه باید یه دسته‌ گل شیک برات بفرسته💐 امروز صبح بدون هیچ برنامه قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دسته‌گل جلو آمد و گفت: این رو آقا مصطفی برای همسرش فرستاده😭💔 ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
قهر بودیم درحال نماز خوندن بود. نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم. کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن ولی من باز باهاش قهر بودم! کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: غزل تمام، نمازش تمام، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد! باز هم بهش نگاه نکردم این بار پرسید: عاشقمی؟ سکوت کردم.. گفت: عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟ گفتم:نه گفت: لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری.... که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری زدم زیر خنده و رو‌به‌روش نشستم دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه! بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم: خداروشکر که هستی! ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
•• وسط جبهه، بهش گفتم بچه! الان چه وقت نماز خوندنه؟ گفت: از کجا معلوم دیگه وقت کنم؟ و شروع کرد نماز خواندن و وقتی السلام‌ علیکم‌ و رحمة‌ الله‌ و برکاته را گفت؛ یک خمپاره آمد و او را به شهادت رساند😭❤️ امام خامنه ای می فرمایند: شهادت، مرگ انسان های زیرک و هوشیار است که نمی گذارن این جان به مفتی از چنگشان در برود👏🏻👏🏻 •❥༅••🌿✨♥️••❥༅• @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگین دختر کوچکی که روزی برای سلامتی بردارش نذر کرده بود و حاج قاسم به او شکلات داده بود حالا او و برادرش بزرگ شده اند و او در فراق حاج قاسم اشک می ریزد😭💔 ••●❥🖤❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
کتاب نخبه شهید داریوش رضایی‌نژاد در آیینه خاطرات اثر: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📝متن یادداشت: باسمه تعالی الحمدلله که کتابی درباره شهید نخبه و دانشمند شهید رضایی‌نژاد خواندم چند وقتی بود که کتاب را خریدم اما تا امروز توفیق مطالعه پیدا نکرده بودم. این شهید نماد شعار "ما می‌توانیم" است او در درجه عالی تواضع شجاعت و مبتکر بودن قرار داشت. همسر شجاع و قهرمان او و فرزند مقاوم او راهش را چه خوب ادامه دادند. سلام بر او و درخواست شهادت از او و درود بر خانواده بزرگوارش 📆تاریخ یادداشت: ۱۴۰۰/۴/۸ یادداشت‌های در ابتدای کتب @soada_book
قهر بودیم درحال نماز خوندن بود. نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم. کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن ولی من باز باهاش قهر بودم! کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: غزل تمام، نمازش تمام، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد! باز هم بهش نگاه نکردم این بار پرسید: عاشقمی؟ سکوت کردم.. گفت: عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟ گفتم:نه گفت: لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری.... که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری زدم زیر خنده و رو‌به‌روش نشستم دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه! بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم: خداروشکر که هستی! ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
مادر بزرگ شهید ‎جهاد مغنیه میگفت: مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خوابم - بهش گفتم: چرا دیر کردی؟ منتظرت بودم! - گفت: طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم. - گفتم: چه بازرسی؟! - گفت: بیشتر از همه سر بازرسی ‎نماز وایستادیم... بیشتر هم درباره نماز صبح می پرسیدن‼️ ⚠️ رفیق! نماز، حتی با شهید هم شوخی ندارد! ••●❥❤️📌❥●•• @Asheghaneh_Shahadat