eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
607 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
274 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
02-Zamine-Nariman Panahi-Haftegi 980622 ( 13 Moharam 1441 ).mp3
9.6M
♦️ از بند عشق تو ذرات عالم آدم تا خاتم توی بهشتن زیر این پرچم 🎤کربلایی 🔹شوراحساسی 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
اونی که دیدی گناهاشو، کاش ببینی اشکاشم😔
من آرزو کردم وقت مُردن تو بغلت باشم
آقاغلط کردم ولی نیاوردی توبه روم، کـه چقــــده نامَــــــــردم💔
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ کمربند انفجاری به خودش بسته که تنم لرزید... ابوالفضل نهیب زد...🗣😡 کسی به کمربند دست نزند، دستانش را به دست مرد دیگری سپرد و خودش مقابل بسمه🔥 روی زمین زانو زد... فریاد میزد...🗣🗣 تا همه از بسمه فاصله بگیرند... و من میترسیدم این کمربند در صورت برادرم منفجر شود..😱😱😱😱 که با گریه التماسش میکردم عقب بیاید..😱😱😰😰😭😭😭😭 و او به قصد باز کردن کمربند، دستش را به سمت کمر بسمه برد... با دستانم چشمانم را گرفته و از اضطراب پَرپَر شدن برادرم ضجه میزدم..😰😰😭😭😩😩😭😭 تا لحظه ای که گرمای دستش را روی صورتم حس کردم... با کف دستانش دو طرف صورتم را گرفت،.. با انگشتانش اشکهایم را پاک کرد و با نرمی لحنش نازم را کشید _برا من گریه میکنی یا برا این پسره که اسکورتت میکرد؟😁😉 چشمانش باشیطنت😜 به رویم میخندید،😁میدید صورتم از ترس میلرزد.. و میخواست ترسم تمام شود... که دوباره سر به سر حال خرابم گذاشت _ببینم گِل دل تو رو با پسر سوری برداشتن؟😉 ایران پسر قحطه؟😁😁 با نگاه خیسم 😥😢دنبال بسمه🔥گشتم و دیدم همان دو مرد نظامی او را در انتهای راهرو میبرند... همچنان صورتم را نوازش میکرد تا آرامم کند و من دیگر از چشمانش میکردم..🙈 که حرف را به جایی دیگر کشیدم _چرا دنبالم میگشتی؟🙁😢 نگاهش روی صورتم میگشت.. و باید تکلیف این زن تکفیری روشن میشد که باز از پاسخ سوالم طفره رفت _تو اینو از کجا میشناختی؟😐😕 دیگر رنگ شیطنت از صورتش رفته بود، به انتظار پاسخی چشمش به دهانم مانده... و تمام خاطرات 🔥خانه بسمه و ابوجعده🔥 روی سرم خراب شده بود... 😣😞 که صدایم شکست.. 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ که صدایم شکست _شبی که سعد🔥 میخواست بره ترکیه، برا اینکه فرار نکنم منو فرستاد خونه اینا! 🔥بی غیرتی سعد🔥😞 دلش را از جا کَند،.. میترسید در آن خانه بلایی سرم آمده باشد که نگاهش از پا درآمد.. و من میخواستم خیالش را تخت کنم که حضرت سکینه(س)😭💚 را به شهادت گرفتم _همون لحظه که وارد اون خونه شدم، این زن منو برد ، 😢فکر میکرد وهابی ام. میخواستن با بهم زدن مجلس تحریکشون کنن و همه رو بکشن!😥😢 که به یاد نگاه و مصطفی🌸 دلم لرزید و دوباره اشکم چکید _ولی همین آقا و یه عده دیگه از حرم نذاشتن و منو نجات دادن! میدید اسم مصطفی را با چه حسرتی زمزمه میکنم.. و هنوز خیالش پیِ خیانت سعد🔥 مانده و نام ترکیه برایش بود که بدون خطا به هدف زد _میخواست به ارتش آزاد ملحق بشه که عملگی ترکیه و آمریکا رو بکنه؟😏😐 به نشانه تأیید پلکی زدم..😥 و ابوالفضل از همین حرفها خطری حس کرده بود که دستم را گرفت، با قدرت بلندم کرد.. و خیره در نگاهم هشدار داد _همونجور که تو اونو شناختی، اونا هم هر جا تو رو ببینن، میشناسن، باید برگردی ایران! _از قاطعیت کلامش ترسیدم، تکه ای از جانم در اینجا جا مانده و او بی توجه به اضطراب چشمانم حکمش را صادر کرد _خودم می رسونمت فرودگاه، با همین پرواز برمیگردی تهران و میری خونه دایی تا من تموم شه و برگردم!😊 حرارت غمی کهنه زیر خاکستر صدایش پیدا بود.. که داغ فراق مصطفی گوشه قلبم پنهان شد و پرسیدم _چرا خونه خودمون نرم؟🙁😢 بغضش😢 را پشت لبخندی😊 پنهان کرد.. 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب سی و پنجم: 👌فرازی از وصیت نامه شهید بی سر 🔻فقط 4 روز مانده به 😭 ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ دوماه دور از حرم دوماه آوارگی.. نداشتم زندگی یا فدای زائرای زیادت دوباره بازه باب الجوادت حرم شلوغه آقا شباهم بزودی باز میریم هم !!!!😭😭😭 🎤کربلایی 🔹شوراحساسی 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 👇 ✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ بغضش😢 را پشت لبخندی پنهان کرد و ناشیانه بهانه تراشید _بریم بیرون، اینجا هواش خوب نیست، رنگت پریده!😔 و رنگ من از خبری که برایش این همه میکرد پریده بود که مستقیم نگاهش کردم و محکم پرسیدم _چی شده داداش؟😢🙁 سرش را چرخاند، میخواست از چشمانم فرار کند،.. دنبال کمکی میگشت و در این غربت کسی نبود که دوباره با نگاهش به چشمان پریشانم پناه آورد و آهسته خبر داد _هفت ماه پیش کنار اتوبوس زائرای ایرانی تو بمب گذاری کردن، چند نفر شهید شدن.😢😔 مقابل چشمانم نفس نفس میزد،.. کلماتش را میشمردم بلکه این جان به لب رسیده به تنم برگردد.. و کلام آخر او جانم را در جا گرفت _مامان بابا تو اون اتوبوس بودن...😢 دیگر نشنیدم چه میگوید،.. هر دو دستم را روی سرم گرفتم و اختیار ساقم با خودم نبود... که قامتم ازکمر شکست و روی زمین زانو زدم....😣😞 باورم نمیشد 🌷پدر و مادرم🌷 از دستم رفته باشند... که به گلویم التماس میکردم بلکه با ضجه ای راحتم کند.. و دیگر نفسی برای ضجه نمانده بود که به جای نفس، قلبم از گلو بالا میآمد... ابوالفضل خم شده بود تا از روی زمین بلندم کند.. و من مقابل پایش با انگشتان دستم به زمین چنگ میزدم،.. صورت مهربان پدر و مادرم در آینه چشمانم میدرخشید..😭😭😭😭😭 و هنوز دست و پاهای بریده امروز مقابل چشمم بود و نمیدانستم بدن آنها چند تکه شده... که دیگر از اعماق جانم جیغ کشیدم...😩😩😩😩😭😭😵😵😵😭😭 در آغوش ابوالفضل بال بال میزدم... که فرصت جبران بی وفایی هایم از دستم رفته... و دیدار پدر و مادرم به قیامت رفته بود. اینبار نه حرم حضرت سکینه(س)،... نه چهارراه زینبیه،... نه بیمارستان دمشق... که آتش تکفیری ها به دامن خودم افتاده...😭😭😭😭😭😭😭😭 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ آتش تکفیری ها به دامن خودم افتاده و تا مغز استخوانم را میسوزاند.. و به جای پرواز به سمت تهران، در همان بیمارستان تا صبح زیر سِرُم رفتم...😭🛌 ابوالفضل با همکارانش تماس گرفت..📲 تا پیشم بماند و به مقرّشان برنگشت، فرصتی پیش آمده بود... تا پس از چند ماه با هم برای 🌷پدر و مادر شهیدمان🌷 عزاداری کنیم... و نمیخواست خونابه غم از گلویش بیرون بریزد... که بین گریه به رویم میخندید و شیطنت میکرد _من جواب رو چی بدم؟😐 نمیگه تو اومدی اینجا نیروهای سوری یا پرستاری خواهرت؟😁😁 و من شرمنده😢😓 پدر و مادرم بودم... که دیگر زنده نبودند تا به دست و پایشان بیفتم بلکه مرا .. و از این و فقط گریه میکردم.😢😓😢 چشمانش را از صورتم میگرداند.. تا اشکش😢 را نبینم و دلش میخواست فقط خنده هایش برای من باشد که دوباره سر به سرم گذاشت _این بنده خدا راضی نبود تو بری ایران، بلیطت سوخت!😉😁 و همان دیشب از نقش نگاهم احساسم را خوانده.. و حالا میخواست زیر پایم را بکشد که بی پرده پرسید😊 _فکر کنم خودتم راضی نیستی برگردی، درسته؟ 😁🤔 دو سال پیش... به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانواده ام قرار گرفتم.. و حالا دوباره سوری دیگری دلم را زیر و رو کرده.. و حتی میکردم.. به ابوالفضل حرفی بزنم...😅که خودش حسم را نگفته شنید،.. هلال لبخند 😁😊روی صورتش درخشید و با خنده خبر داد _یه ساعت پیش بهش سر زدم، به هوش اومده! از شنیدن خبر سالمتی اش پس از ساعت ها لبخندی روی لبم جا خوش کرد.. و سوالی که بی اراده از دهانم پرید.. 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب سی و هفتم : 👈آیت الله بهاء الدینی میگفت:امام زمان از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار را معرفی کردم😭😭 پ.ن: من و تو چکار کردیم برا امام زمونمون؟؟؟ 🌸گناه نڪنید ... 🌸اگر گناه ڪردید سریع توبه کنید. 🔻2 روز مانده به @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که آیت الله بهاالدینی می گوید امام زمان از من یک یار خواست و من او را معرفی کردم... ویژگی های شهید جلال افشار❤️ ویژگی هایی که هر بچه هیئتی باید داشته باشه🔴 @asheghaneruhollah پ.ن: کلاه خودمون قاضی کنیم ، ما ها که اینقدر دم از و و و می زنیم ، کدوممون این کار های انجام میدیم... 👌ان شاء الله این فرصت خوبی بوده باشه برای تمرین کردن و پاک شدن از
حسین من بیا و این دل شکسته رو بخر.mp3
8.8M
♦️ حسین من بیا و دل شکسته را بخر... 🎤حاج 👈نوحه به یادماندنی 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
,یه_رفیق_دارم_که_نامش.mp3
6.72M
♦️ یه دارم که نامش ❤️ 🎤کربلایی 👈شوراحساسی به یادماندنی 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
|🌱والله‌یَعْلَمُ‌مافی‌قُلوبِڪُم👈🏻❤️| +میدآنے؟! -فقط‌ ღ میداندڪہ‌چقدردوستټ‌دارم😔❤️| 🧡
هدایت شده از 
واکنش کاربران فضای مجازی به خسارت سنگین فدارسیون فوتبال به بیت‌المال ▪️حالاکه حکم ویلتموس اومد و به لطف آقای تاج باید حدود 165میلیارد تومن برای 6بازی بهش بدیم ؛ بد نیست درجریان باشید که 45میلیارد استراماچونی، 26م برانکو، 16م کالدرون و 12م هم به شفرد بدهکاریم! یعنی حدود 275میلیارد ناقابل از بیت‌المال!! هشتگ هفت‌تپه، هشتگ غیزانیه، هشتگ سیستان‌بلوچستان 💬 آدم ▪️اون چند 10 میلیاردی که قراره بدن به ویلتموس، بیت المال مگه نیست؟! حق بچه های سیستان و خوزستان مگه نیست؟! برای 80 میلیون ایرانی مگه نیست؟! 💬 امیرمحمد ▪️امیدوارم منورالفکرهای توییتری و سلبریتی‌های مقیم اینستاگرام غیر از محاسبه هزینه شام و ناهار هیئت امام حسین(ع)، بلد باشند حساب و کتاب کنند که با ۱۶۵میلیارد تومان غرامت ویلموتس چند فقیر را میشود غنی کرد.. 💬 آسید ▪️ تو فوتبالمون منفجر ميشد ٦ميليون يورو ( ١٦٥ ميليارد تومن ) خسارت نميديديم كه قرارداد بهمون خسارت زد 💬 پهلوانی ▪️ شایسته است نهادهای نظارتی و خبرنگاران ورزشی یک جمع بندی از پول‌هایی که بخاطر محکومیت های ورزشی در۱۵سال اخیر از جیب ملت پرداخته شده است تهیه و به اطلاع مردم برسانند. آسیب کجاست که هر چند سال یک بار میلیاردی با شکایت مربیان بی خاصیت خارجی محکوم می شویم؟ 💬 عبدالله گنجی ▪️‏گویا تو پرونده ‎ فدراسیون به ۶ میلیون یورو محکوم شده...با یورو ۲۶ تومن، تقریبا ۱۵۶ ملیارد.... حدودا میشه ۳۱۲۰ تا وام ۵۰ میلیونی ازدواج میشه تقریبا پول ماهیانه۵۲۰۰۰ نفر کارگر...با حقوق سه میلیونی بعد کارگرای هفت تپه نهایتا ۱ صدم این عدد هم نیستن که چند ماهه حقوق نگرفتن 💬 amir koorepazian ▪️‏منزل مسکونی همسر و دو فرزند شهید به خاطر عقب ماندگی قسطها توسط بانک انصار مصادره می شود ،لیکن ۱۷۰ میلیارد پول بی زبان از جیب ملت به کیف ویلتموس می رود و هییییییچ فردی دادگاهی نمیشود. تحمل این خیانت ها دارد آزارمان می دهد 💬 مجید ثابتی ▪️ تا کی باید به این مربیا و بازیکن های خارجی بی کیفیت پول یامفت بدیم مقصر کیه؟ (وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال) از کمسیون ورزش مجلس میخوایم یکبار برای همیشه رسیدگی کنند. هر خارجی که وارد فوتبال ما میشه از مربی تا بازیکن همیشه از ما شکایت میکنه و میلیاردی جریمه میشیم! 💬گوهرشاد ▪️با پول غرامتی که باید به ویلموتس پرداخت بشه، چن تا جوون مجرد مثل من میتونن تشکیل خانواده بدن؟! 💬رابین شور @tanfis313
🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب سی و هشتم : با کنایه مصرعی می گویم و رد میشوم دست حیدر(علیه السلام) دست زینب(سلام الله علیها) دست این واص ها.... 🌸گناه نڪنید ... 🌸اگر گناه ڪردید سریع توبه کنید. 🔻فقط 1 روز مانده به @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|♥️|• 🎙حاج حسین یکتا روایت: 🔹شهدای غواص ————————— 🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب سی و هشتم : با کنایه مصرعی می گویم و رد میشوم دست حیدر(علیه السلام) دست زینب(سلام الله علیها) دست این واص ها.... 🌸گناه نڪنید ... 🌸اگر گناه ڪردید سریع توبه کنید. 🔻فقط 1 روز مانده به @asheghaneruhollah
❤️☁️🍃 خوشا به حال شهدای غواصی که در اعماق دریا به اوج رسیدند . خوشا به حال کسانی چون شما که با دستانی بسته در اعماق دریا به اوج رسیدید . و بدا به حال ما که با دستانی باز ، غرق در زندگی دنیاییم و به اوج رسیدن برایمان محال است .... حرف دل: چند سال است داریم چله نوکری و ترک گناه میگیریم که به اندازه سر سوزنی به امام زمانمون نزدیک بشیم هرشب زندگی شهدا را به یاد مون میاریم وقتش نشده بعد این چند سال یکمی به خودمون بیایم؟؟؟😭😭 خوشا بحال شهدای دسته بسته ی غواص و بدا به حال منه دست باز...😔