#هرروز_یک_خاطره_شهدایـے
یادم هست علے آبگوشت نمیخورد. یکبار که از مدرسه🎒 آمد،من در حیاط بودم.دیگ آبگوشت🍵 را گذاشته بودم روی چراغ و داشتم لباس میشستم. آمد گفت:"عزیز،گرسنه ام،ناهار چی داریم؟"
گفتم:"آبگوشت علی جون.کار داشتم،وقت نداشتم چیز دیگه ای درست کنم."
چیزی نگفت!
میدانستم بچه ام آبگوشت دوست ندارد😞 . سرش را پایین انداخت و رفت توی آشپزخانه.
دیدم کتری را پر کرد،گذاشت روی چراغ. چای☕️ دم کرد. بعدش هم نان وچای شیرین خورد،رفت گرفت خوابید.
اصلا ســـر ِسوزنی انتظار نداشت. بداخلاقی هم نکرد که بخواهد نق بزند ،اصلا.😊
#شهید_علی_صیادشیرازی
#سبک_زندگے_شهدا
#خاطـــــــــرات_شهدا
@asheghi1357