eitaa logo
اشک اندیشه
192 دنبال‌کننده
77 عکس
41 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سلمان معمار
24 ساعت طوفانی اصلاحات از نیمه روز 29 خرداد تا غروب 30 خرداد یک نمایش بی نظیر از اصلاح طلبان به طور زنده پخش شد. یعنی دقیقا از وقتی که خبر حضور ظریف در میزگرد سیاسی قطعی شد، ظریف در انتهای وقتش خطابه غرایی کرد، موجی از واکنش های مثبت و منفی شروع شد، انبوه تحلیل و گمانه رخ داد، مشارکت و نسبتها تغییر کرد، فضا داغ تر و دوقطبی تر شد، جواب ها و حمایت ها زیاد شد، فیلم عصبانیت ظریف در سفر اصفهان پخش شد، و حضور محمد فاضلی در میزگرد فرهنگی به انتهایی عجیب رسید: ترک و دعوا و پرتاب میکروفون به سمت پزشکیان! پزشکیان یک امکان بی نظیر برای اصلاح طلبان بود. در انتخاباتی که احتمال تایید لاریجانی با حمایت رهبر قوی بود و آذری جهرمی بدو بدو شروع کرده بود کمتر کسی به پزشکیان توجه داشت. اما غافلگیری رخ داد. حالا اصلاحات 2 سال بعد از ززا، 3 سال بعد از روحانی و 15 سال بعد از میرحسین یک نامزد شناسنامه دار اصیل داشتند. چراغ سبز عجیبی برای حضور دوباره بدون عذرخواهی از 88. شخص پزشکیان هم یک پدیده است. فردی سالم، با سابقه، پزشک، ترک، کرد، معتمد، حافظ نهج البلاغه، قرآنی، متدین، به روز و در چارچوب نظام. پزشکیان یک امکان بی نظیر در سپهر اصلاح طلبی بود: امکان تولد دوباره! خاتمی و همه اصلاحات هم "انتخاب کردند" با تمام قوا بازی کنند. اما نگرانی از همان اول جوانه زد: انتخاب الیاس حضرتی به عنوان نماینده، دیدار آخوندی و حضور تند ترین اصلاحاتی ها در ستادش. بدترین شایعه هم قبل از میزگرد سیاسی پخش شد: حضور ظریف. ظریف یعنی همه روحانی، ظریف یعنی همه گذشته، یعنی بازگشت به همان پاشنه. اما یک فیلم درخشان از پزشکیان همه را متعجب کرد: او به دانشجویانی که به رهبر توهین میکردند تذکر داد و صریح گفت من ذوب در رهبری هستم. چنین موضعگیری بعد از تایید صلاحیت مثل اولین حضور در صداوسیما بود که با تکرار زیاد "مقام معظم رهبری" واکنش منفی حامیانش را برانگیخت. ستاد پزشکیان هم با دیدن بازخورد منفی شایعات اعلام کرد ظریف نمیاد! خود پزشکیان هم بارها از "عدالت" به عنوان محور برنامه هایش حرف میزد و صراحتا تاکید کرد با روحانی فرق دارد. "استقلال" ویژگی بارز پزشکیان بود. چیزی که اصلاح طلبان نفهمیدند. پزشکیان برای پیروزی نیامده بود، برای ترمیم آمده بود. پزشکیان می توانست نقطه آشتی دوباره و فراموشی گذشته باشد. پزشکیان می توانست احیاگر اقلیتی در ابن انتخابات و زمینه ساز پیروزی اکثریتی در صندوق بعدی باشد. اما اصلاح طلبان از او چهره یک پیروز خواستند و شد آنچه شد: ظریف را کنار دستش نشاندند. 24 ساعت طوفانی اصلاحات شروع شد. پزشکیان که نماز ظهرش را پشت سر عراقچی خوانده بود حالا دقیقا همان توهمات روحانی را درباره روابط بین الملل تکرار کرد. مرد رسما بلعیده شد. نقطه اوج را خود جواد ظریف اجرا کرد. انگار که از بیان پزشکیان نا امید باشد. یک 8 دقیقه حماسی و فریاد زنان و یک طرفه و قهرمان وار برای ترسیم "همان قبلی". پیروزی از نگاه اصلاح طلبان حاصل شده بود. احتمالا بخشی از مردم هم باور کرده بودند. اما در حالیکه همه فکر میکردند جواب ظریف را زاکانی و جلیلی در مناظرات می دهند، سخت ترین هجمه به پزشکیان 24 ساعت بعد توسط مشاور خودش انجام شد! وقتی محمد فاضلی با کارشناس برنامه دهن به دهن شد و عصبانیت به جایی رسید که صندلی را ترک کرد. اما در بدترین انتخاب میکروفونش را به سمت پزشکیان پرتاب کرد نه کارشناس. جماعت اصلاحاتی هم در سالن برج میلاد برایش کف زدند. مهم نیست که نیت فاضلی از این حرکت توهین به پزشکیان بود یا نه، این 24 ساعت خلاصه ای از آینده و یادآوری از گذشته اصلاحات است. وقتی محمد خاتمی با آن رای باشکوه انتخاب شد چهره ای معتدل و مستقل به نظر می رسید، ولی در اخرین حضورش در دانشگاه توسط حامیانش هو شد و آنها را تهدید به اخراج کرد! جلسه ای که بسیجی ها از خاتمی دفاع میکردند و اصلاحاتی ها دیگر او را اصلاح طلب واقعی نمی دانستند! سیر اصلاح طلبی همیشه همین بود: فوران امید کاذب و فرود در ناامیدی واقعی! پرواز متوهمانه و سیلی سخت واقعیت، موج رای و قهر با صندوق، برآمدن پر هیاهو و رفتن خاموش، کامیابی محدود و ناکامی گسترده. این عاقبت کسانی است که تعریف و مرز بندی ندارند. این انتهای جریانی است هویتش "مثل اونها نبودن" است. وقتی صرفا برای شلوغی همه را سوار اتوبوس میکنی با آشوب پیاده خواهی شد. پزشکیان باید میفهمید با امثال آخوندی و ظریف و فاضلی به عدالت نمی رسد. آینده کشور با این جریان مثل همین 24 ساعت است. شور و آشوب. 30 سال است جبهه اصلاح طلبی آدمهایش را میسوزاند، بدنه اش را میسوزاند، سرمایه اش را میسوزاند، طبقه متوسط را میسوزاند، نخبگان را میسوزاند، آینده کشور را میسوزاند و میسوزاند. بدترین بازیگران سیاسی ایران. @salmaneshoon
👆 نتانیاهو در اتاق جنگ فرمان ترور میداد و پزشکیان در حالی که ظریف و عراقچی چپ و راستش بودند گفت: "موضوعی که با گفتگو حل میشود با موشک و سلاح حل نکنیم" دقیقا همان روز اسراییل 3000 خانه در لبنان را بمباران کرد و جنگ را رسما آغاز کرد. با وجود تکذیب عراقچی صوت پخش شده پزشکیان فاجعه را بیشتر کرد "ما آماده‌ایم تمام سلاح‌هایمان را کنار بگذاریم به شرطی که اسراییل هم کنار بگذارد." مفهومی از یکسانی ایران و اسراییل. رسانه های خارجی پیام درخواست "عادیسازی" را تیتر کردند. عراقچی هم در گفتگوی دیگری دوباره به اسراییل یادآوری کرد که ایران وارد جنگ نمی شود! بلافاصله رهبری در سخنرانی گفتند: "کمک به آزادی فلسطین حکم قطعی و واجب شرعی است" حکم ضمنی جهاد و تلاش برای تصحح. فردا شب پزشکیان در سخنرانی رسمیش از "نظم جدید" گفت: "جمهوری اسلامی ایران مصمم به تامین و تضمین امنیت خود است، نه ایجاد ناامنی برای دیگران...با هیچ‌کس سر جنگ و دعوا نداریم." "هدف، امنیتی‌سازی ایران است و نتیجه آن، ناامنی همگان. ... اگر تعهدات برجامی‌به طور کامل و با حسن نیت اجرا شود، می‌توان در مورد دیگر مسائل هم وارد گفتگو شد." پیام هایی واضح, نمایشی ضعیف و التماسی که برای اولین بار نماینده اسراییل هم جلسه را ترک نکرد! یک بازی خطرناک وسط جنگ حیاتی. حالا اسراییل و آمریکا پیام تنش زدایی و عادیسازی را نه از بن سلمان بلکه از مسئولان ایران می شنید! فردای آن روز هم یک شهروند اسراییلی به طور رسمی به جلسه رییس جمهور ایران دعوت شد و به پزشکیان کتابی هدیه کرد. با توجه به حجم افتضاحات نشست بعدی پزشکیان لغو شد. ظریف در این فاصله با عنوان معاون اول! گفتگو میکرد و جایی از راز تاخیر عملیات انتقام هنیه پرده برداشت: "جامعه جهانی" از ما خواست بیخیال شویم تا آتش بس! یعنی این گروه یکبار دیگر (598/سعدآباد/برجام/اینستکس) فریب خورده بود، یا دوست داشت بخورد! چراکه دیگر حتی عراقچی هم مرگ برجام را قبول کرده بود، حالا قدرت منطقه ای تنها گزاره قابل مذاکره برای آمریکاست. فقط 24 ساعت بعد از این سفر خسارت بار، نتانیاهو به سرعت خودش را به آنجا رساند. از همان اتاق سازمان ملل در نیویورک دستور ترور شخص سید حسن نصرالله را با بمبهای جدید آمریکایی صادر کرد! جنایتی حتی نمادین تر و تحقیر آمیز تر از ترور مهمان در روز تحلیف یک رییس جمهور. سید حسن غریبانه شهید شد! چرا که اسراییل مرحله به مرحله تنش را افزایش داد و در هر مرحله امکان پیشگیری فاجعه وجود داشت. و جریانی در ایران از سر نابلدی، ترس، امید به غرب یا هرچیزی زمینه ساز این مسیر شدند. این صحنه ها را کنار هم بگذارید، اسراییل حق ندارد پیام عادیسازی در راس مدیریت ایران ببینید؟ چرا نباید از این شکاف برای تداومش در جنگی حیاتی بهره ببرد؟ اشتباه برداشت نکنید ما سید حسن را تنها نگذاشتیم و نمی گذاریم. خون پاک شهید نیلفروشان گواه این ادعاست. 24 ساعت بعد در حالیکه هنوز اخبار قطعی شهادت تایید نشده بود رهبر انقلاب در اقدامی بسیار نادر فرمانی کوتاه را با قطع برنامه های تلوزیون پخش کردند: " بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند." همان حکم جهاد دو روز پیش که حالا هیچکس نمی توانست انکار کند. با خطاب عمومی به مردم. این در واقع پاتکی به پیام عادیسازی بود با یارگیری از بدنه مردم. عادیسازی شر نخ تسبیح همه اتفاقات سال گذشته است که حالا داخل ایران هم صدا دارد. البته کار سختی دارند، جنایات اسراییل غیر قابل شسشتو است. و انقلاب ایران هم از پایه ضد اسراییلی و وجدان مردم ما بیدار. دقت کنید زمزمه های عادیسازی در پوشش دلسوزی و یاس سروده خواهد شد: "7 اکتبر اصلا به ما چه؟" "مگر ما همسایه اسراییل هستیم؟" "باید بپذیرید که اسراییل خیلی قوی است" "گنده گویی نکنید" "زودتر جام زهر را بنوشید" "همه سرمایه های ایران به باد رفت" "نظام به این نتیجه رسیده است" "مگر میشود چنین چیزی بدون نظر رهبر باشد" "اسراییل برتر است" "ما خودمون هزارتا مشکل داریم" "چراغی که به خانه رواست" "انتقام یعنی بریم اقتصاد رو قوی کنیم" .... مساله این است که جمهوری اسلامی به محض اینکه شیطان اسراییل را عادی کند به پایان میرسد! پس این نبرد مرگ و زندگی هویتی و بعد تجزیه ماست. جنگ اینجاست، اول یک نبرد شناختی مقابل جریان عادیساز. منتظر چند بمب در اقتصاد کلنگی ایران باشید. و حتی حذف افراد مخالف. بازی تازه شروع شده است. اسراییل این جنگ را باور کرده و برای بقایش میجنگد اما ما هنوز احساس خطر نکرده ایم. اگر نتوانیم با این همه خون بیگناه، اگر نتوانیم با خون سید حسن نصرالله خواب عادیسازان را بیخواب کنیم خیلی بی هنریم. @salmaneshoon
👆 ولی این پایان ماجرا نیست. جنگ 2023 خود کربلاست. حق خالص در برابر باطل خالص. صحنه جنگ غزه هیچ شبهه ای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای شیطان. هر ساعت خون جدید برای ضحاک. ظلم خالص. بدون افزودنی،با پخش زنده، با اخرین فناوری های روز آمریکا و اروپا، پاکسازی با دقت میلیمتری. بدون جلوه های ویژه، جنات ناب. عریان عریان عریان. عین کربلا. تا کجا می توانی چشم هایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا می توانی اعتراض کنی و هزینه ندهی؟ تا کجا می توانی هزینه بدهی و بایستی؟ سوال اصلی این قضیه "تا کجا؟" است. عین کربلا. امکان ندارند کسی به این معرکه کشیده نشود. معرکه یقه اش را میگیرد. یا این طرفی یا آن طرف. یا ظالمی یا مبارز. وسط بازی هم ندارد. عین کربلا. می آید دنبالت پشت میز، گوشه کافه، پای صفحه اینستاگرام، کنار رختخواب، پای تخته، در صف اتوبوس، پای گلدان، در دورترین نقطه ها، سراغ بی ربط ترین آدم ها و سریع ترین فراری ها. یقه ات را میگیرد و می پرسد: " تا کجا؟" چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی، مسلمان یا بی دین، هیچ فرقی ندارد، حتی خود اسراییل را هم مخاطب میکند: تا کجا جنایت را جلو میبری؟ تا کجا ترور میکنی؟ تا کجا خون میخوری؟ تو ای دولت آمریکا تا کجا پای اسراییل می ایستی؟ ای تمدن غربی و اروپا تا کجا پشتیبانی میکنی؟ آهای کشور اسلامی تا کجا نگاه میکنی؟ ای باکو و ترکیه و سعودی تا کجا به اسراییل کمک میکنی؟ هیچ کس از این سوال مصون نیست. ای یمنی ها تا کجا هزینه میدهید؟ ایرانیها تا کجا صبر میکنید؟ تا کجا در تله جنگ نمی افتید؟ تا کجا جنگ را باور میکنی؟ جوابها در این یکسال پیداست. بودند کسانی که فقط یک ماه بعد از 7 اکتبر در تهران گفتند: "مردم ایران از اینکه جای فلسطینی ها هزینه بدهند خسته اند". آ.خامنه ای ولی کسی بود که معنای این نبرد را همان ابتدا فهمید و گفت "شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق". شاید مهمترین جمله سال اخیر که بعضی ها دوست دارند نشنوند. او و هزاران ایرانی که آماده شهادت در جمعه بعد از حمله به اسراییل جمع شدند پاسخ شان را بلند اعلام کردند. اما چیزی تمام نشده، منتظر باشید که به زودی عادیسازان یقه تان را بگیرند و به اعتراض بپرسند تا کجا هزینه بدهیم؟! درد معترضین به حماس دقیقا اینجاست که "چرا ما را در این موقعیت قرار دادی؟ چرا روزگار عادی مرا به هم زدی؟" عین کربلا. آنجا هم حسین را متهم به تفرقه کردند. اما او پرچم "تا کجا؟" را برداشت و جلوی عادیسازی شیطان ایستاد. حالا نوبت امتحان ماست. اشتباه نکنید، مساله نه صرفا آخرتی و اعتقادی بلکه عمیقا انسانی و اکنونی است. اگر عادیسازان پسا کربلا دنیایی داشتند ما نیز در فردای تماشا دنیایی خواهیم داشت. بله این جعبه پاندورایی بود که ضیف و سنوار و حماس آگاهانه بازش کردند، اما شاید تصور نمیکردند که پخش زنده قتل یک ملت، این نسل کشی عیان، این هلوکاست واقعی، کک جامعه عرب و ترک مسلمان را هم نگزد! حتی در پایتخت های غربی تظاهرات شد اما کشورهای مسلمان در کمال آرامش و اسلام رحمانی و مناسک عبادی به همکاری با قاتل ادامه دادند! جز بعضی شیعیان، عین کربلا. تا کجا اسلام مرده است؟ تا کجا انسان مرده است؟ شاید اینجا بود که یحیی سنوار، این اسطوره زمان، خالق 7 اکتبر، زاده اردوگاه، پرورده زندان، دشمن شیطان، در پیامی به مذاکره کنندگان گفت: «باید راهی را که آغاز کرده‌ایم ادامه دهیم و اگر نه، بگذار این یک کربلای دیگر بشود.» سنوار پاسخش را داد و حماسه ای حسینی ساخت. خون یحیی خطرناک است نه اندوهناک. تازه آغاز ماجراست و این سوال ما را رها نمیکند، تا کجا؟ تا آخر تاریخ، عین کربلا. @salmaneshoon
💠 آیا فرعون می‌تواند موسی را به قتل برساند؟ نظر شما چیست؟ ✍ محمد سعادتمند ۱۲ (بخش سوم) - یازدهم تیرماه هزار و چهارصد و چهار مگر این بیعت مردم با رهبر چیست که خدا را وارد صحنه نبرد می‌کند و او شرّ مشرکین را از سر مؤمنین کم کرده و نمی‌گذارد رهبرشان را از آن‌ها بگیرند؟ نزدیک‌ترین تعبیری که در قرآن مطرح شده و شرحی بر این اصطلاح است مفهوم ضمیمه‌شدنِ (تَحَیّز) گروه عظیمی از مردم (=فئةٍ) به رهبر است که دست رهبر را در محکم‌ترزدن دشمن بیشتر باز می‌کند. این را خدای شکست‌ناپذیر در آیه ۱۶ سوره انفال به ظرافت بیان کرده است: مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ ... مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ... وقتی خطری رهبر را تهدید می‌کند امت‌ش نباید او را تنها بگذارند و باید دائما به او ملحق شوند تا هم او و هم دشمنانش ببینند که رهبر مؤمنین در کنار خود امت و جمعیتی پابه‌کار دارد. این همان رمزی است که قرآن کریم مطرح می‌کند تا مردم را به صحنه حمایت از رهبر بکشاند. مردمِ سیدالشهدا را ببینید! آنها که با وجود علاقه شدید به رهبر، هیچگاه با او بیعت نکردند و در لحظات خطر، جز عده‌ی کمی، خود را به او نرساندند. امتی که رهبرش را آنقدر دوست دارد که طبق نقل‌های مختلف تاریخی از آمدن حسین بن علی علیه‌السلام به مکه خوشحالیِ شدیدی به آنها دست می‌دهد [۱] و صبح و شب دور او حلقه زده و از محضر پربرکت‌ش استفاده کرده، [۲] پای صحبت‌های شیرین‌ش نشسته و لذت می‌برند. [۳] اما به او در لحظات خطر ضمیمه نمی‌شوند و در مسیر کربلا همراهی‌ش نمی‌کنند. چرا؟ چون هریک از دوست‌داران و طرفداران رهبر مانعی دارند و آن مانع نمی‌گذارد در هنگامه خطر همراه امام‌شان شوند. یکی از طرفداران درجه یک رهبر، چون تحلیل خودش از میدان را از تحلیل‌های امامش واقع‌بینانه‌تر می‌داند با او در هنگام خطر همراه نمی‌شود مثل محمد حنفیه [۴] یکی دیگر چون بیش از حد دنبال رعایت اتقان در تجهیز لشکر است زمانِ همراهی را از دست داده و از رهبر جا می‌ماند مثل یزید بن مسعود نَهْشَلی [۵] یکی دیگر در لحظه‌ای که دسترسی به خود رهبر وجود ندارد، به جای ملحق‌شدن به نماینده و کارگزار رهبر، از نزد خود تدبیری دیگر می‌کند و توفیق ملحق‌شدن به خود رهبر هم از او سلب می‌شود مثل مختار ثقفی. [۶] یکی دیگر... یکی دیگر... ادامه دارد ... [۱] و دخل الحسين إلى مكة ففرح به أهلها فرحا شديدا و جعلوا يختلفون إليه بكرة و عشية الفتوح (ابن اعثم)، ج۵، ص۲۳ [۲] واختلف الناس إليه فكانوا يجتمعون عنده حلقا حلقا. اخبار الطوال، ص۲۲۹ [۳] فَعَكَفَ النَّاسُ عَلَى الْحُسَيْنِ يَفِدُونَ إِلَيْهِ وَ يَقْدَمُونَ عَلَيْهِ وَ يَجْلِسُونَ حَوَالَيْهِ، وَ يَسْتَمِعُونَ كَلَامَهُ البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج۸، ص۱۶۲ [۴] حمزه بن حمران به امام باقر علیه‌السلام از تخلف محمد حنفیه در همراهی با سیدالشهدا سوال می‌کند. امام نیز با بیانی کنایی می‌فرماید: "خبری به تو می‌دهم ولی بعد از این مجلس، دیگر در مورد آن سوال نکن. سیدالشهدا به بنی هاشم نامه‌ای کوتاه نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم هر که با من همراه شود شهید است و هرکه از همراهی من تخلف کند قطعا به پیروزی نمی‌رسد: مَنْ تَخَلَّفَ عَنّی لَمْ یَبلُغِ الفَتْح." مثیر الاحزان (ابن نمای حلی)، ص۳۹ قبل از این نامه، گفتگویی میان محمد حنفیه و امام شکل می‌گیرد که محمد، طرح خود برای پیروزی را به امام پیشنهاد می‌دهد. ر،ک؛ اللهوف، ص۳۹ [۵] یزید بن مسعود پس از اینکه نامه امام به او رسید شروع کرد به توجیه و اقناع قبیله‌های سعد و بنی تمیم برای همراهی با امام. اما آنقدر در تجهیز لشکر مشغول شد که وقتی لشکر، آماده حرکت از بصره به سمت کوفه شد خبر شهادت امام به او رسید: فلما تَجَهَّزَ للخُروج إلى الحسين بَلَغَه قَتْله. الملهوف (سید بن طاووس)، ص۱۱۳ [۶] وقتی خبر قیام مسلم، هنگام ظهر به مختار رسید او سریعا پرچمی برافراشت و به سمت کوفه حرکت کرد ولی وقتی موقع نماز عشاء به کوفه رسید که ۴ هزار نفر یار مسلم او را تنها گذاشته بودند. مختار وقتی با نیروهای ابن زیاد روبرو شد به جای اینکه خود و یارانش را هر طوری شده به مسلم برساند و از او کسب تکلیف کند، تدبیر کرد و سریعا زیر پرچم عَمرو بن حُریث، فرمانده انتظامیِ عبیدالله در کوفه نشست. وقتی او را شناختند و نزد عبیدالله آوردند، به مختار گفت: تو برای یاری مسلم آمدی! مختار انکار کرد ولی عبیدالله با چوب دستی‌اش به صورت مختار کوبید و دستور داد او را به زندان بیاندازند. ابن زیاد به مختار گفت به خدا قسم که اگر عمرو بن حُریث به نفع حرف تو شهادت نمی‌داد همینجا گردنت را می‌زدم. مختار تا پس از شهادت امام در زندان بود. تاریخ طبری، ج۵، ص۵۶۹ و ۵۷۰ @mTatbiqy