eitaa logo
عاشورا پژوهی
399 دنبال‌کننده
262 عکس
113 ویدیو
7 فایل
مطالب تخصصی پیرامون امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا . اللهم سَلّم و تَمّم ارتباط با ادمین : @hoseinhamzeh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین علیه السلام : وَ حَقیقٌ عَلَى اللّهِ اَنْ لا یَاْتیَنى مَکْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا هیچ گرفتاری مرا زیارت نمی‌کند مگر آنکه خداوند گرفتاریش را برطرف کرده و شادمانش می کند. ثواب الاعمال،ص۳۱۹ @ashoora_61
گزارش ۲۳: گفتگوی امام حسین (ع) با ابو واقد لیثی
ابو واقد لیثی در منزلگاه مَلَل که جایی در راه مکه و میان مکه و مدینه بود با امام حسین (ع)دیدار کرد و امام را به خدا سوگند داد که بیرون نرود، چرا که کوفه شهری نیست که او در آن قیام نمایدو خود را به کشتن می دهد اما امام حسین (ع) به او فرمود : من باز نمی گردم. الطبقات الکبری ج۲ص۴۴۵ تاریخ دمشق ج۱۴ ص۲۰۸ البدایه و النهایه ج۸ص۱۶۳ @ashoora_61
گزارش ۲۴: نامه احنف بن قیس
احنف بن قیس در این برهه در بصره زندگی می کرد ،هنگامی که به او خبر رسید که امام حسین (ع) قصد خروج از مکه را دارد، درنامه ای که تنها آیه شصت سوره مبارکه روم در آن بود، امام را از خارج شدن از مکه بر حذر داشت و در آن نوشت: شکیبا باش که وعده خدا، حق است و آنان که یقین ندارند،تو را به خفت نکشانند. انساب الاشراف ج۳ص۳۷۵ سیراعلام النبلا ج۳ص۲۹۸ @ashoora_61
گزارش ۲۵: گفتگوی ام سلمه با امام حسین (ع)
در نقلی از منابع متاخر آمده ،وارد شده است هنگامی که امام حسین(ع) قصد خروج از مدینه را داشت ، ام سلمه نزد امام آمد و به ایشان عرض کرد: به عراق نرو که از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : فرزندم حسین، در سرزمین عراق کشته خواهد شد و در نزد من خاکی است که در ظرف شیشه ای قرار دارد ، امام حسین (ع) به ام سلمه فرمود : اگر بیرون نروم نیز کشته می شوم، آن گاه دستش را بر صورت ام سلمه کشید و ام سلمه قتلگاه امام و یارانش را دید و حضرت خاک دیگری را به او داد و فرمود: آن گاه که از این دو ،خون جوشید، بدان که من کشته شده ام ( الخرائج و الجرائح ج۱ص۲۵۳) در دو نقل مستقل یکی از فضیل بن یسار از امام باقر(ع)( الغیبه حدیث ۱۵۹)و دیگری از ابوبکر حضرمی از امام صادق(ع) ( الکافی کتاب الحجه باب الارشاد و النص علی علی بن الحسین حدیث ۳)وارد شده است که امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه وصیت نامه ، کتاب های امامت را به ام سلمه سپرد و فرمود : هرگاه بزرگ ترین فرزندم نزد تو آمد ،آنچه به تو داده ام ، به او بسپار، بعد از شهادت امام، امام سجاد (ع) نزد ام سلمه آمدو او آنها را به آن حضرت تحویل داد. @ashoora_61
روایات مشابه با گزارش ۲۵
در میان منابع روایی مشابه همین نقل از ام سلمه وارد شده است که صدور این گزارش را برای هر خواننده مسلم می کند که به برخی از این نقل ها اشاره می شود: الف: شیخ صدوق به اسنادش از امام باقر (ع)نقل کرده است : رسول خدا(ص) در خانه ام سلمه بود که سفارش نمود کسی پیش او نیاید، پس ،حسین که کودک بود، آمد و ام سلمه نتوانست از آمدن او جلو گیری کند تا اینکه بر رسول خدا (ص) وارد شدو او به دنبالش رفت و در این حال ، حسین روی سینه رسول خدا (ص) بودو رسول خدا(ص) داشت گریه می کرد و در دست خود چیزی را زیرو رو می کرد، رسول خدا (ص) فرمود: ای ام سلمه ، جبرئیل به من خبر داد که این حسین کشته خواهد شد و این خاک سرزمینی است که روی آن کشته خواهد شد ، آن را پیش خود نگهدار ، هرگاه دیدی خون شد ، بدان که حبیب من کشته شده است، ام سلمه گفت: ای رسول خدا (ص) از خدا بخواه این مسئله را از او دفع کند، رسول خدا(ص) فرمود: در خواست کردم ولی خدا فرمود : او پیش من ، دارای درجه ای ایست که هیچ یک از مخلوقات من به آن نرسیده است، او شیعیانی دارد که شفاعت خواهند کرد و پذیرفته خواهد شد، به درستی که مهدی از فرزندان اوست و خوش به حال کسی که از یاران و شیعیان حسین باشد که آنها در روز قیامت رستگارند.( امالی شیخ صدوق مجلس ۲۹حدیث ۳) ب: شیخ مفید به اسنادش از امام صادق (ع)نقل می کند که: روزی ام سلمه صبح گریه می کرد ، به او گفتند: چرا گریه می کنی؟ در جواب گفت: دیشب فرزندم حسین را کشتند ، چرا که دیشب رسول خدا (ص)را در خواب دیدم در حالی که از زمان وفات آن حضرت او را ندیده بودم ، رسول خدا (ص)خاک آلود و اندوهگین بود ، به رسول خدا(ص) گفتم : ای رسول خدا چرا شما را اندوهگین می بینم ؟ فرمود: دیشب مشغول حفر قبرهای حسین و یاران او بودم.( امالی مفید مجلس ۳۸حدیث ۶) ج:ترمذی به اسنادش از سلمی نقل می کند که : بر ام سلمه داخل شدم و او را گریان دیدم، به اوگفتم: چرا گریه می کنی ؟ گفت: رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که بر روی سر و محاسنش خاک آلود بود، به او گفتم: ای رسول خدا(ص) چرا این گونه ای؟فرمود: هم اکنون شاهد قتل حسینم بودم.( السنن حدیث ۳۷۸۰). @ashoora_61
شغل و اموال امام حسین علیه السلام (قسمت اول): یکی از مواردی که منابع تاریخی به آن اشاره کرده است .وجود اراضی و زمین های زراعی بوده که در زمان حیات امام حسین (ع) متعلق به آن حضرت بوده است و بعد از ایشان به فرزندانش منتقل گردید. اولین آنها زمین های زراعی متعدد از جمله در منطقه ینبع بوده که از امیرالمومنین (ع) به حسنین (ع) به ارث گذاشته شد( معجم البلدان ج ۵ص۴۵۰) سمهودی از جایی به نام قراقر در اطراف مدینه نام برده است که املاک فرزندان امام حسین (ع) بوده است ( همان ج۴ص۳۱۸) و نیز در عَمق وادی که آب در وادی فرع می ریخت و موسوم به عمقین است، در اختیار فرزندان امام حسین (ع) بوده است. ( همان ج ۴ص۱۵۶). @ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل ....با صدای محمود کریمی
شاعر شعر پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل کیست؟ نامدار صداقت، پژوهشگر اشعار آیینی در گفت‌وگو با عقیق، درباره شاعر این شعر می گوید: اول: معرفی متن و منبع شعر این شعر را می توانید در کتابی خطی که به شماره شناسایی 594331 در کتابخانه ملی نگهداری می شود مطالعه فرمایید . در این نسخه خطی اشعاری از 5 شاعر اهل بیت علیهم السلام به شرح ذیل اشعاری نقل شده است : • دیوان آقا محمد شیخا ( مقبل اصفهانی ) • ترکیب بند محتشم کاشانی • هفت بند ملا حسن کاشی • شعری از سلیمی • یک غزل از شاعری ناشناخته با تخلص "مضمون " متن شعر ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد؟ ای مردمک تو چشم تری داشتی چه شد ؟ ای ناله رسا اثری داشتی چه شد ؟ ای آه غم فزا اثری داشتی چه شد ؟ زنهار کن به روضه شیر خدا گذر برگو که پاره جگری داشتی چه شد ؟ یعقوب وار دیده مردم سفید شد یا مرتضی علی پسری داشتی په شد ؟ مضمون غلام توست شها چشم را مپوش بر رویش از کرم نظری داشتی چه شد ؟ شاعر این شعر کیست؟ عموم تذکره نویسانی که به تخلص "مضمون" اشاره کرده اند متفق القول هستند که نام او" میر محمد هاشم عظیم آبادی" است. صاحب "الذریعه "درباره او نوشته است: " دیوان مضمون عظیم آبادی او شعره و اسمه المیرهاشم " در عین حال مشخص شد که این شاعر دو تخلص "مضمون " و " مشربی " دارد. در تذکره " صحف ابراهیم " از او به عنوان "مشربی عظیم آبادی " یاد شده اما در همین منبع می خوانیم " گاهی مضمون " تخلص می کرد. تذکره نویسان ، "میرهاشم "را از ساکنان "عظیم آباد هند "برشمرده اند . در تذکره "نگارستان سخن " آمده است : " مضمون میرهاشم ساکن عظیم آباد است و میر معز موسوی خان او را اوستاد و سراپا مضمون بوده و همه تن مو.ون " تذکره "روز روشن"، او را از شاگردان"میر معز موسوی"و نزدیکان "میر عبدالجلیل علامه بلگرامی"برشمرده است و با توجه به سال وفات مرحوم "علامه بلگرامی" می توان گفت "میر هاشم عظیم آبادی" یا همان" مضمون "متعلق به قرن 12 هجری است. حدود 350 سال قبل شاعری دلسوخته برای امیر المومنین از مرثیه فرزند دلبند آن جناب سخن می گوید و با سوز و آه و اشک حیدر کرار را به مجلس عزای سیدالشهدا در شعر خود دعوت می کند. این شعر میان شیعیان هند و کشمیر دهان به دهان نقل می شود تا ادب شناسی خوش ذوق در کشمیر آن را میان اشعار مرثیه و منقبت سرایان برجسته ای نظیر محتشم و مقبل و ملا حسن کاشی و سلیمی کتابت کند . دست قضا کتاب را از دیار کشمیر به ایران مِی آورد و کتابخانه ملی مقصد نهایی این کتاب است. در این بین مصرعی از این شعر سینه به سینه نقل می شود تا سرانجام در شعر شاعری مخلص تضمین شود و از حنجره ذاکری با اخلاص بر قلب ها بنشیند و از چشم ها جاری گردد. و من هنوز در این اندیشه ام که رزق امسال سفره محرم را سیصد و پنجاه سال قبل تدارک دیده بودند. @ashoora_61
تحلیل گزارش ۲۵: شروط امامت نزد امامیه
امامت نزد امامیه دارای ویژگی های اختصاصی نبوت نیست و امام نمی تواند موسس دین یا طرف وحی الهی قرار بگیرد؛ اما همانند نبوت یک مذهب الهی به شمار می آید که وظایف تفسیر قرآن کریم ، بیان احکام موضوعات جدیدی که درعصر زمان رسول خدا(ص) وجود نداشت است،دفاع از حریم عقائد، پاسخ به شبهات و پرسشهای موافقان و مخالفان( مراه العقول ج۲۵ص۱۳۳) مراقبت دین از هرگونه تحریف دراصول و فروع بر عهده اوست( منشور جاوید ج۸ص۱۱۰) امامیه بر این عقیده هستند که زمین هیچ گاه از حجت خدا خالی نمی شود ودر غیر این صورت، زمین اهلش را می بلعد و نابود می گرداند( الکافی باب ۱۰۰حدیث ۱) و همچنین دو امام دریک زمان نمی توانند بر امت امامت کنند ، مگر اینکه یکی از آنها ساکت و مطیع دیگری باشدو در برخی روایات لزوم امام با عبارات شدید تری وارد شده است ، به گونه ای که اگر در روی زمین تنها دو نفر سکونت داشته باشند، حتما یکی از آن دو حجت و امام است( الامامه و التبصره باب ۲حدیث ۹) بی تردید نزد امامیه و شعیان ، امام خصوصیات و ویژگی های ممتازی داردکه با رجوع به منابع روایی می توان این شروط و ویژگی ها را در چندین مورد به طور خلاصه بیان کرد: الف: قریشی بودن( بحار ج ۲۵ص۱۰) ب: افضل مردم در صفات و کمال( الکافی ج۱ص۲۰۱) پ: موید به روح القدس( بحار ج۲۵ص۱۱۶) ت: اثر مهر در میان کتف ( الارشاد ج۲ص۳۹۰) ث: ختنه بودن در هنگام ولادت( بحار ج۲۵ص۱۱۶) ح: سایه نداشتن و دیدن پشت سر، همان گونه که جلویش را ملاحظه می نماید( همان ) خ: هنگام تولد، شهادتین بگوید و محدث باشد( همان) ج: بول و غائط از او دیده نشود(همان) چ: دانستن تمامی زبان ها(همان)د: خوش بو بودن بدنش(همان)ذ: دعایش مستجاب باشد(همان) ر: بزرگترین فرزند پدرش باشد ز: دارای سکینه و وقار باشد ژ: هر آنچه از قرآن از او بپرسند ، جواب دهد س: بر بازوی راستش نوشته گردیده ((و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم)) ش: عدم احتلام در خواب ص: صدای نیکو ض: پاک زیستن و پاک دامنی( همان حدیث ۲۸- ۳۰)از جمله این موارد می باشد، هرچند ورود نقل هایی غالیانه در منابع روایی امامیه جای انکار و تردید نیست، وجود روایاتی چون((نزلونا عن الربویته قولوا فینا ماشئتم))( کشف الغمه ج۲ص۴۳۲)ما را از مرتبه ربوبیت و خدایی پایین بیاورید و هر چه می خواهید ، در باره ما بگویید، یا عبارت قولوا فینا ماشئتم و اجعلونا مخلوقین درباره ما هرچه می خواهید بگویید، اما مارا مخلوق بدانید، راه را برای گسترش غلو و فرازمینی بودن جایگاه زیست امام در نگاه امامیه فراهم نموده است، اما از سوی دیگر انتصاب علم غیب به امام ، قدرت فوق بشری و انتصاب خلق و رزق به ائمه( رجال کشی شماره ۱۰۲۶ص۳۹)از جمله اقدامات عالمان امامیه در سده سوم هجری برای زدودن این نوع تفکرات از اندیشه های کلامی امامیه به شمار می آید، با وجود اشکال ها و ایرادهای وارد شده به برخی از این شرط ها و ویژگی ها ، تنها دو شرط میان امامیه جزو مسلمات و حتمیات شرایط امام دانسته شده است که عبارتند از : عصمت و نص ، به گونه ای که شهرستانی آورده است که شیعه بر قول به وجوب تعیین وآمدن نص و ثابت بودن عصمت برای انبیاء و ائمه از کبائر و صغائر اجماع دارند( الملل و النحل ص۱۱۸)و در میان متون روایی نیز با روایاتی مواجه می شویم که بر این نکته تصریح دارند که امام بعدی باید از سوی امام قبلی خود تعیین و انتخاب گردد( قرب الاسناد ص۳۷۷)دیدگاه عصمت و نص لزوم این دو نزد شیخ مفید به خوبی خود را نمایان ساخته است ، آنجا که درتعریف امامیه می گوید: امامیه به کسانی گفته می شود که به وجوب امامت ،عصمت و وجوب نص معتقد باشند( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۰ص۱۴۰) در میان فرقه های امامیه ، زیدیه در موضوع امامت به اهل سنت شباهت بیشتری دارند و امامت را یک ضرورت اجتماعی و سیاسی برای امت می دانند تا یک ضرورت دینی و منظومه کلامی ، بنابر این دیدگاه نص نزد زیدیه کم رنگ تر بوده و مشروعیت امام از اجماع امت سرچشمه می گیرد، بر خلاف اسماعیلیه که امامت را منصب الهی می داند و در امر امامت معتقد به نص الهی هستند و آن را برترین ارکان دین به شمار می آورند که جمال هستی بدون وجود امام لحظه ای دوام نمی یابد ، نزد اسماعیلیه امام حجت خدا و ختم قرآن و تاویل آن است که با علمی الهامی از باطن شریعت و حقائق قرآن خبر می دهد ( همان)با بیان آنچه گذشت ، به خوبی روشن گردیده که امامیه با قرار دادن این شروط از سوی امامان خود، در صدد پی ریزی این تفکر در جامعه اسلامی بودند که امامت منصبی الهی است که تنها باید از جانب پروردگار تایید و تعیین شود و رسول خدا (ص)نیز در مصداق آن هیچ گونه دخالتی نداشته است و تنها پیام رسان و مبلغ اراده پروردگار بوده است. @ashoora_61
969.1K
فرهنگ عاشورایی .... قسمت شانزدهم : پامنبری و پامنبرخوانی. @ashoora_61
شغل و اموال امام حسین علیه السلام ( قسمت دوم): امام حسین (ع) زمین های متعدد داشت؛ از جمله نخلستانی که غلام ایشان صافی در آن کار می کرد و امام برای سرکشی گاه به آنجا می رفت( مستدرک الوسائل ج۷ص۱۹۲) بغیبغات یکی از زمین های امام در حجاز، سالانه هشت هزار دینار درآمد داشت که آن را به عنوان هدیه عروسی به خواهرزاده اش ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر داد( مناقب ابن شهرآشوب ج۴ص۳۹) و به گزارش ابن سعد،عایدی این مزرعه را به عبدالله بن جعفر بخشید تا قرض های خود را بپردازد. معاویه قصد داشت این زمین را یک میلیون درهم از عبدالله بخرد که امام با آن موافقت نکردند( الطبقات الکبری ج۵ص۴۱۳) گفته شده است امام سجاد( ع) برای ادای قرض پدر، چشمه ذی خشب را که متعلق به امام حسین ( ع) بود،بیش از هفتاد هزار دینار به ولید فروختند( بحار الانوار ج ۴۶ص۵۲) منازعه سخت ولید بن عتبه، در دوران حکمرانی در مدینه با امام حسین ( ع) بر سر ملکی از امام در ذوالمروه نشان می دهد که این ملک از نظر بهره اقتصادی قابل ملاحظه بوده است .( السیره النبویه ج۱ص۱۳۵) @ashoora_61
تحلیل دوم گزارش ۲۵: وصایا به ام سلمه دفع شد یا فاطمه ؟
در نقل های گذشته بیان شد که امام حسین (ع) وصایای امامت را به ام سلمه تحویل دادند تا ایشان این وصایا را به امام سجاد (ع)تسلیم نماید ، اما در دو نقل دیگری که شیخ کلینی آنها را در کتاب شریف کافی ضبط نموده است ، این وصایا به فاطمه دختر امام حسین (ع) تحویل داده شده تا آنها را بعدا به امام سجاد (ع)تحویل دهد( الکافی کتاب الحجه باب الارشاد و النص علی علی بن الحسین حدیث ۱ و۲) اما وصایا به کدام یک از این دو شخصیت به رسم امانت داده شده است ؟ برای واکاوی این واقعه می توان از دو جهت آن را مورد بررسی قرار داد ، از جهت سندی و از جهت دلالی ؛ از جهت سند این نقل ها، هر دو نقل فاطمه دختر امام حسین(ع) ضعیف می باشند( مراه العقول ج۳ص۳۲۰) و نقل ابوبکر حضرمی نیز از امام صادق(ع) نیز حسن است( همان ص۳۲۱) و در حقیقت از جهت سندی هیچ کدام از نقل ها یک نقل سالم و بی عیب نیست ، هر چند نقل ام سلمه بیشتر در منابع شیعه و سنی منعکس شده است و علما و محدثان به آن پرداخته اند ، و از جهت دلالت نیز این احتمال وجود دارد که برخی از این وصایا در مدینه به ام سلمه تحویل داده شده است و برخی دیگر درکربلا و پیش از شهادت امام حسین(ع) به فاطمه تسلیم شده است ، اما حقیقت این وصایا چه چیزی بوده است؟ در هاله ای از ابهام قرار دارد . @ashoora_61
اشکال اول آیه الله صالحی نجف آبادی
محقق ارجمند مرحوم آقای صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید در ذیل حدیث ام سلمه ، دو ایراد بر آن مطرح کرده اند که بعد از بیان این دو اشکال به بررسی آنها می پردازیم: اشکال اول: اگر مراد از روایت این باشد که امام از همان مکه به قصد کربلا حرکت کرده است ، این احتمال با گفتار و کردار امام مخالفت دارد ، چرا که اگر امام از مکه قصد داشتند به قربانگاه خود در کربلا برود، چرا مسلم بن عقیل(ع) را به کوفه فرستاد ؟ چرا به اتکای نامه مسلم حرکت کرد ؟ مسلم که آمادگی کوفه را گزارش داده بود نه کربلا را ، چرا به عبدالله بن زبیر فرمود: من قصد رفتن به کوفه را دارم؟ چرا ابن عباس به امام گفت: به کوفه نرو ؟ هر گفتگو و اقدامی که امام کرده برای کوفه بوده نه کربلا و نیز اگر امام قصد داشت به کربلا برود، چرا بعد از دگرگونی اوضاع کوفه آن حضرت در حضور حر بن یزید و اصحابش فرمود : من برمی گردم، و چرا بعد از آنکه از جلب موافقت حر و اصحابش مایوس شد، کاروان خود را به طرف حجاز به حرکت در آورد تا به مدینه برگردد؟ ( شهید جاوید ص۴۱۲-۴۱۳ باتلخیص) جواب: در کنکاش های تاریخی، یک سوال مهم پیش روی ماست و آن اینکه در تحلیل یک واقعه ، نقش امام معصوم چگونه قابل واکاوی است؟ به این بیان که آیا امام معصوم را باید به عنوان یک انسان که با رویدادهای تلخ و ناکامی ها و حتی فتح ها و شادی ها مواجه شده است در بستر تاریخی تحلیل نمود ؟یا اینکه امام را به عنوان یک انسان متعالی که به منبع لایزال الهی اتصال دارد، باید در تحلیل های خود لحاظ نماییم؟ به نظر می رسد نقش امام معصوم فارغ از این دو جهت نیست ، امام هرگونه حرکتی را که بخواهد در بستر اجتماعی رقم بزند با لحاظ تمام جوانب عقلی - اجتماعی آن، مورد واکاوی قرار می دهد و تصمیمی را میگیرد که اگر همین واقعه را به گروه از عقلا عرضه کنند، همین تصمیم را اتخاذ می نمایند ، فرستادن فرستاده به کوفه و رصد میزان ارادت مردم کوفه و حرکت به سوی کوفه یا اقبال عمومی مردم و حتی در خواست بازگشت به مکه یا مدینه بعد از ملاقات با سپاه حر ، همگی تصمیمی است که هر انسان عاقلی در مواجه با این رویدادها آن را اتخاذ می کند، آیا اگر امام حسین(ع) به اقبال عمومی مردم کوفه توجه نمی کرد و نامه های آنها را بی جواب می گذاشت و در مکه ترور می شد ، این سوال وجه عقلی پیدا نمی کرد که چرا با اقبال عمومی مردم کوفه در مکه باقی مانده است و خون خود را در حرم ، مکان امن الهی ریخته است؟و یا اگر در مواجه با سپاه حر،امام پیشنهاد بازگشت را مطرح نمی نمود ، این اشکال به حرکت امام حسین(ع) وارد نبود که چرا برای حفظ جان خود ، پیشنهاد بازگشت را مطرح نکرده است؟ بنابراین هر تصمیم امام در موقعیت و شرایط خود درست و منطقی بوده است، هرچند که این تصمیم ها منافاتی با این امر ندارد که امام حسین(ع) با اتصال به منبع علم الهی و همچنین علمی که از رسول خدا(ص) توسط امیرالمومنین (ع) به آنها رسیده بود از فرجام خود آگاه بوده باشد؛ وی می دانست در کربلا به شهادت خواهد رسید ، بنابر این پرسش های محقق ارجمند ناظر بر وجوه عقلانی حرکت امام حسین(ع)بوده که از سوی امام این وجود رعایت شده است ؛ مگر اینکه جناب صالحی نجف آبادی درمسئله علم امام دارای دیدگاه خاصی باشند که دراین صورت پاسخ به این اشکال ، مبنایی خواهد بود، مضافا بر اینکه در مباحث آینده پیرامون علم امام سخن به میان خواهد آمد. @ashoora_61
1.86M
پادکست فرهنگ عاشورایی....... قسمت هفدهم : پیاده روی اربعین @ashoora_61
اشکال دوم آیه الله صالحی نجف آبادی
امام حسین (ع) هنگامی که می خواست از مکه به کوفه برود، این مذاکرات را با ام سلمه فرموده است، پس طبق این نقل ، مذاکرات فرضی بین امام و ام سلمه در مکه بوده نه در مدینه ، چون وقتی که آن حضرت از مدینه به مکه هجرت فرمود هیچ تصمیمی درباره مسافرت عراق نگرفته بود ، بلکه بعد از گزارش مساعد مسلم بن عقیل تصمیم گرفت از مکه به عراق برود و قبل از گزارش مسلم تصمیم داشت که اگر اوضاع کوفه مساعد نیست به عراق سفر نکند و از این رو وقتی که مسلم را فرستاد به وی دستور داد که اگر اوضاع کوفه مساعد نیست زود مراجعت کند( شهید جاوید ص۴۱۳-۴۱۴( با تلخیص) جواب: هیچ دلیلی مبنی بر حضور ام سلمه در مکه مکرمه وجود ندارد و به احتمال بسیار قوی این ملاقات در همان مدینه واقع شده است، بنابراین، پاسخ به این پرسش، متوقف بر دقت درونی به متن این روایت است، ام سلمه از زمان رسول خدا (ص) می دانست که امام حسین (ع) منجر به شهادت او خواهد شد و با مراجعه به تاریخ زندگانی امام حسین (ع) به خوبی روشن می گردد که آن حضرت در طول زندگانی خود آنگونه که در دوران خلافت یزید تحت فشار بوده،از سوی حاکمیت تحت فشار نبوده و او نیز با حاکمیت مخالفت جدی نکرده است، آن حضرت در زمان معاویه به دلیل صلح فی مابین امام حسن(ع) و معاویه ، سکوت اختیار کرد اما در زمان یزید بن معاویه ، از همان آغاز، یزید را لایق خلافت ندانسته و با او بیعت نکرده بود، ام سلمه از طریق رسول خدا (ص) می دانست که حرکت امام حسین(ع) از مدینه آغاز شده اما به عراق ختم خواهد شد، بنابر این طبیعی بود که ام سلمه در گفتگوهای خود با امام حسین(ع) از مقصد نهایی آن حضرت سخن به میان بیاورد و امام نیز این سخن را تائید نماید، همانگونه که نویسنده محترم خود درباره حدیث ام سلمه آورده است: قدر مشترک بین این روایات (نقل های مختلف با مضامین گوناگون از روایت ام سلمه) این است که درباره محل شهادت امام حسین(ع) پیش از وقت چیزی ، خاک یا غیر خاک به رسول خدا نشان داده شده و آن حضرت آن را یک دفعه یا مکرر نقل فرمودند واین مطلب از نظر مدارک تاریخی و حدیثی قابل تردید نیست( شهید جاوید ص۴۰۸) @ashoora_61
شغل و اموال امام حسین علیه السلام ( قسمت سوم) : یکی از راه های تامین معاش سیدالشهدا (ع) پذیرش هدایا و نذورات بود. بنابرگزارش های موجود حسنین (ع) با وجود دشمنی که با معاویه داشتند ،هدایای او را می پذیرفتند( قرب الاسناد ص۴۴) و امام حسین ( ع) این مبالغ را برای امور خانواده اش مصرف می کرد( الخرائج و الجرائح ج۱ص۲۳۸) همچنین امام (ع) همچون امام حسن ( ع) از لباس های فاخر و گران بها استفاده می کرد.گفته شده امام پنج قطعه لباس قبل از شهادت به محمدبن بشر حضرمی داد تا فدیه آزادی فرزندش کند.این نقل دلالت بر با ارزش بودن این لباس ها دارد.( بحارالانوار ج۴۴ص۳۹۴) @ashoora_61