اختلاف منابع در گزارش ۷:
1: دینوری در اخبار الطوال نقل می کند که بعد از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه ، نعمان به سوی وطن خود شام حرکت کرد. ( اخبارالطوال ص۲۳۲)
2: ابن اعثم کوفی نقل کرده است : ابن زیاد مردم را برای اجتماع در مسجد و نماز فراخواند و هنگامی که از قصر بیرون آمد در حالی که شمشیر بر کمر و عمامه بر سر داشت و بالای منبر رفت ، او روز دوم نیز از قصر بیرون آمد و مردم را به مسجد فراخواند ، وقتی مردم اجتماع کردند ، با شکل و شمایلی غیر از روز گذشته نزد مردم آمد و بر منبر رفت و خدا را حمد کرد و او را سپاس گذارد ، آن گاه گفت اما بعد ، به راستی که این کارها جز با قاطعیت بدون خشونت و نرمی بدون سستی سامان نمی گیرد ، من بی گ ناه را به خاطر گناهکار و حاضر را به خاطر غایب و دوست را به خاطر دوست ، کیفر خواهم کرد ، آن گاه مردی کوفی به نام اسد بن عبدالله مری برخواست و گفت : ای امیر خداوند می فرماید : گناه کسی را کسی دیگر، بر گردن نمی گیرد ، همانا آدمی را به تلاش ، شمشیر را به برندگی و اسب را به دوندگی می شناسند ، وظیفه تو سخن گفتن است و وظیفه ما شنیدن است ، در حق ما بدی را پیش از خوبی ، عرضه مدار. ( الفتوح ج۵ص۳۹)
3: ابن نما در مثیر الاحزان در ادامه آن چه که در دیگر منابع آمده است ، آورده است : سخنم را به این مرد هاشمی برسانید تا از خشم من پروا کند ، آن گاه از منبر پایین آمد ، منظور او از هاشمی مسلم بن عقیل بود. ( مثیرالاحزان ص۳۰)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن سعد ( متوفای ۲۳۰ق) از مالک بن اسماعیل نهدی نقل می کند:
ابوعثمان نهدی، از ساکنان کوفه بود، ولی بنی نهد در کوفه ،خانه ای نداشتند .هنگامی که حسین بن علی (ع) کشته شد، او از کوفه به بصره رفت و گفت: من در شهری که در آن ،پسر دختر رسول خدا (ص) کشته شد، اقامت نمیکنم.
الطبقات الکبری ج۷ص۹۸
الثقات ابن حبان ج۵ص۷۵
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه بنای حرم در قرن اول (قسمت دوم):
به روایت خوارزمی ،مختار اندکی پیش از قیامش در کوفه زمانی که از مکه به کوفه می آمد ،ابتدا به قادسیه و از آن جا به کربلا بر سر قبر امام حسین (ع) رفت و آن را زیارت کرد. وی ،خطاب به امام (ع) گفت:
لباسم را از تنم در نخواهم آورد، مگر آن که از کسی که تو را کشت و با تو جنگید، انتقام بگیرم ،یا آن که کشته گردم و آن گاه با قبر وداع کرد( مقتل خوارزمی ج ۲ص۲۳۸). در گزارش دیگری نیز مصعب بن زبیر در سال ۷۱ق یا ۷۲ق پیش از جنگ با عبدالملک بن مروان بر سر مزار امام حسین (ع) حاضر شده و آمده است که وقتی به حرم رسید وارد شد و کنار قبر حسین (ع) ایستاد ( الاصول السته عشر ص۱۲۳) از این عبارت برداشت می شود که قبر امام (ع) دست کم دارای سایبانی بوده است .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
2.11M
پادکست فرهنگ عاشورایی ....قسمت ششم ...روضه خوانی (قسمت دوم).....
#پادکست
https://eitaa.com/Ashuraresearch
May 11
خوارج به عنوان فرقه ای که خاستگاه آغازین آن ها به دوران خلافت امیرالمومنین(ع) و رخداد صفین و پذیرش حکمیت از جانب آن امام باز می گردد ، از جمله گروه های اثر گذار در برهه هایی از تاریخ اسلام به شمار می آیند ، برخی پیدایش خوارج را به عبدالله بن سبا و مبانی فکری او باز می گرداند، و در تعلیل این نظریه به وجود اندیشه ی مبارزه با خلفا و حکم به کفر آنها در میان آراء او اشاره کرده اند( ادب المعتزله ص۲۷) اما ولهوزن با مناقشه در این ادعا می نویسد : خوارج ، دشمنان شیعه ِ مسلک خویش را در کوفه با صفت سبایی تحقیر و مذمت می کردند بنابراین نمی توان خاستگاه خوارج را عبدالله بن سبا دانست( تاریخ سیاسی صدر اسلام ص۳۸)هر چه بود آنان توانستند به سرعت بر ای خودچارچوب نظری و تئوری سیاسی ترسیم نمایند ، در اندیشه خوارج مقوله ی تکفیر از ارزش زیادی برخوردار است ،آنان بر این عقیده بودند که مرتکب گناهان کبیره از زمره ی کافران است و قیام بر ضد حکمران گناهکار نیز واجب می باشد ، بعدها فرقه ی نجرات که متشکل از پیروان نجد بن عامر ب ودند ، کفر را بر دونوع تقسیم کر دند ، کفر دین و کفر نعمت ، اگر مرتکب گناه کبیره به اصول عقیده خوارج ایمان داشته باشد ، تنها کافر نعمت است و در غیر از این صورت کافر از دین به حساب می آید( الفرق بین الفرق ص۷۳)از دیگر عقاید مهم خوارج می توان به مسئله خلافت اشاره نمود ، آنان بر این عقیده بودند که خلافت تنها از رهگذر انتخاب مردم مشخص می گردد و تعیین وانتصاب در این امر باطل است و قریشی بودن خلیفه نیز ملاک نیست ؛ پیشینه ی پرداختن به آموزه های خوارج به کتاب الکامل ابوالعباس محمد بن یزید مبرد(متوفای 285ق)باز می گردد ، که در این کتاب اشعار و خطبه های ادبی خوارج به خوبی منعکس شده است ، در دوره معاصر نیز کارهای خوبی درباره خوارج انجام شده که به برخی اشاره می شود :
1: الخوارج فی العصر الاموی ، نش اتهم ، تاریخهم ، عقائدهم ، ادبهم نوشته نایف معروف
2:الاباضیه ، عقیده و مذهباه نوشته صابر طعیمه
3:الاباضیه بالجدید فی العصور الاسلامیه نوشته صالح باجیه
4: خلفیات ، نشاه الحرکه الاباضیه نگاشته محمد عوض
از نظر تعداد فرق خوارج ، گروه های خوارج را تا بیست مورد شمرده اند ، اما ظاهرا هشت مورد از آنها قطعی است و ما بقی تلفیقی از این بیست گروه در همدیگر است که با این احتساب این هشت گروه عبارتند از : اباضیه ، صفریه ، محکمه ، ازارقه ، عمریه ، نجدیه ، حمزیه ، صلدیه است( التنبیه و الرد ص۴۷) در حال حاضر خوارج در اندیشه اباضیه عمان و شمال آفریقا هنوز باقی مانده است ، شاید با بررسی زندگانی برخی از سران سپاه یزید در واقعه عاشورا به توان به ردپای آنها در این رویداد پی برد ، افرادی چون شمر بن ذی الجوشن ، شب ث بن ربعی و فرزندان اشعث بن قیس که از معروف ترین خوارج به حساب می آمدند ، یا در نقلی که منبع و ماخذ آن بدرستی معلوم نیست نقل شده است که زنی از طائفه بکر بن وائل بعد از شهادت امام حسین (ع) وحمله به خیام آن حضرت ، با شعار لاحکم الا الله به سمت خیام حسینی حمله ور شدند( ملهوف ص۷۷)آیا می توان با کمک این دو گزاره ،حضور خوارج را در واقعه عاشورا ثابت دانست؟ با نگاه به تاریخ جنبش خوارج پیش از واقعه عاشورا ، شاید بتوان حضور خوارج و اندیشه های آنها را در این واقعه به صفر تقلیل داد ، خوارج در جنگ نهروان (سال 38ق) قریب به پنج هزار کشته دادند( وقعه صفین ص۵۵۸)و برخی شمار جان دادگان آنها را به چهار هزار نفر ضبط کرده اند( الفتوح ج۴ص۱۳۲)که تنها نه نفر از آنها جان سالم به در بردند ، دو نفر از آنان به سجستان رفتند و دو تن به عمان ، دو تن در یمن ساکن شدند و دو نفر در سرزمین جزیره ، نفر نهم نیز در تل مورون در یمن اقامت کرد و خوارج این مناطق همگی پیروان این نه تن هستند( الملل و النحل ج۱ص۱۱۷)و فاصله نبرد نهروان تا شهادت امیرالمومنین(ع) توسط یکی از خوارج ، یکسال و پنج ماه و پنج روز بوده است( معجم الادباءج۵ص۲۶۴)بعد از نهروان خوارج ساکت ننشستند و در گروه های کوچک دست به تحرک هایی علیه خلافت امیر المومنین (ع) زدند که حضرت با فرستادن گروههای کوچک آنها را از بین می برد ، بنابر این ضبط برخی مورخان، خوارج علاوه بر منطقه نخلیه ، در ابغا، ما سیذان ، جرجرایا ، مدائن و اطراف کوفه نیز دست به تحرک می زدند(الکامل فی التاریخ ج۳ص۳۷۲)که در جنگی میان عبدالله بن عباس با خوارج در نخلیه تمامی آنها را ریشه کن نمود که تنها پنج نفر توانستند جان سالم به در ببرند ( قضایا فی التاریخ الاسلامی ص۸۱)خوارج در برهه هایی نزدیک بود به تمامی ریشه کن شوند ،اما باز این اندیشه در مناطقی رشد نمود و می توانست برای خود یارانی را فراهم نماید، به گفته مهلب بن ابن صفره : به خدا سوگند ، مردمی همانند خوارج ندیدم ، هرچه از آنان کم می شود ، دوباره به آنها افزوده می شود( شرح نهج البلاغه ج۴ص۱۹۹) ......
خوارج با این حال تا سال 43ق و در دوران خلافت معاویه دست به حرکت جدی نزدند ، در این سال مستورد بن علقمه در دوره حکومت مغیره بر کوفه دست به شورش زدند،که مغیره توانست با کمک شیعیان که از دشمنان سرسخت خوارج به حساب می آمدند ،آنها را تا بصره تعقیب کند، در بصره نیز شریک بن اعور که از شیعیان بشمار می آمد با سه هزار نفر به تعقیب آنها پرداخت و آنان را تا ساباط مدائن عقب راند و در یک جنگ سخت تقریبا تمام خوارج را کشت( تاریخ طبری ج۵ص۱۸۸)این حرکت برای خوارج گران تمام شد و دیگر نتوانستند حرکت جدی در سرزمین های اسلامی نمایند ، تا اینکه در سال 58ق این بار با حیان بن ظبیان بیعت کرده و بر فرماندار کوفه ، عبدالرحمن بن ام الحکم شوریدند که این حرکت نیز در ربیع الاول سال59 ق خاموش شد و تمامی شرکت کنندگان در آنها کشته شدند( همان ص ۳۰۹)آغاز حرکت امام حسین(ع)در سال 60ق و اوج گیری آن در محرم سال 61ق ظاهرا دیگر رمقی برای خوارج باقی نگذاشته بود که بتوانند در این حرکت نقش آفرینی کنند ، هر چند اگر هم چنین قدرتی داشتند ، هیچگاه در صفوف شیعیان و بنی هاشم قرار نمی گرفتند و حاضر نبودند با کسانی هم رزم شوند که در نهروان آنان را قلع و قمع کرده اند، از دیگر سو شاید حضور تعدادی از خوارج برای مطامع دنیوی در سپاه یزید بن معاویه دور از انتظار نباشد ، اما نمی توان آن را به تمامی خوارج سرایت داد، مظافا بر اینکه بر شمردن سران لشکر یزید به عنوان خوارج شاید دور از وقایع تاریخی باشد ، زیرا اینان متمایل به معاویه و بنی امیه بودند و اساسا با امیرالمومنین(ع) و بنی هاشم عناد و دشمنی داشتند ، هرچند حضور شمر در واقعه صفین تنها به دلیل مبانی و نگاه دینی و اندیشه عامه بوده که اطاعت از خلیفه را واجب می دانستند، نه اینکه معتقد به امامت آن حضرت به معنای مصطلح شیعه باشند ، بنابر این در واقعه حکمیت دیگر جایگاه خلافتی برای امیرالمومنین(ع) قائل نبودند و خلیفه چهارم را معاویه می پنداشتند .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
#خوارج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبری از سعد بن عبیده نقل می کند :
بزرگانی از اهل کوفه،بر تپه ای ایستاده بودند و گریه می کردند و می گفتند: خداوندا یاری ات را بفرست.
گفتم: ای دشمنان خدا،چرا نمی روید یاری اش کنید ؟!
تاریخ طبری ج۵ص۳۹۲
#رویداد
https://eitaa.com/Ashuraresearch
مسلم بن عقیل(ع) بعداز شنیدن اخبار کوفه و آمدن عبیدالله بن زیاد و تهدید و ارعاب مردم کوفه این احتمال را می داد که دیر یا زود محل اقامتش در خانه مختار توسط جاسوسان به عبید الله بن زیاد گزارش شود ، بنابراین شبانه ازخانه مختار خارج گردید و به خانه هانی بن عروه نقل مکان کرد ، هانی در اندرون خانه خود بود و مسلم(ع) در بیرون آن ایستاد و غلام خانه را به سوی هانی فرستاد ، هانی نزد مسلم(ع) آمد ، مسلم(ع) بر او سلام کرد و گفت : آمده ام تا مرا پناه دهی و در خانه تو منزل کنم ، هانی گفت : با این کار ، مرا به بیش از طاقتم تکلیف کردی، اگر نه این بود که وارد خانه من شده ای دوست داشتم که از نزد من به جای دیگر بروی ، ولی با این کار حقی بر من پیداکرده ای و سزاوار نیست کسی مانند من کسی مانند تو را برگرداند ، داخل شو ، هانی جایگاهی را به مسلم(ع) اختصاص داد و شیعیان همان جا با او رفت و آمد می کردند ، تا اینکه حدود بیست و پنج و یا سی هزار نفر با او بیعت کردند.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۱
انساب الاشراف ج۲ص۳۳۶
مقاتل الطاابین ص۱۰۰
الارشاد ج۲ص۴۵
اخبارالطوال ص۲۳۳
الفتوح ج۵ص۴۰
#هانی
#مسلم
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اختلاف منابع در گزارش ۸:
1: شیخ مفید در ارشاد آورده است: شیعیان به صورت ناشناس و پنهانی و با سفارش یکدیگر به کتمان امور با مسلم(ع) در خانه هانی رفت و آمد می کردند.( الارشاد ج۲ص۴۵)
2: دینوری می نویسد : مسلم بن عقیل(ع) وارد خانه هانی بن ورقه مذحجی شده است.( اخبارالطوال ص۲۳۳)
3: ابن اعثم کوفی گزارش کرده است : مسلم بن عقیل(ع) بر هانی وارد شد، هانی وقتی او را دید ، برایش بلند شدو گفت : جانم به فدایت پشت سرت چه خبر است ؟ مسلم گفت : آنچه تو خود می دانی ، عبیدالله بن زیاد فاسق پسر فاسق وارد کوفه شد و از او بر جان خود ترسیدم ، نزد تو آمده ام تا مرا پناه دهی و میزبانم باشی تا ببینم چه اتفاقی می افتد ، هانی به وی گفت : جانم فدایت ، مرا به کاری بیش از طاقتم تکلیف کردی ، اگر نه این بود که به خانه ام وارد شده ای ، دوست داشتم بازگردی ولی این کار را برای خود ننگ می دانم که کسی را که بر من پناه آورده ، باز گردانم ، وارد شو به برکت خدا ، مسلم بن عقیل(ع) به خانه هانی مذحجی داخل شد ، عبیدالله بن زیاد یکسر در باره مسلم می پرسید ولی کسی او را به محل مسلم راه نمایی نمی کرد ، شیعیان در خانه هانی با مسلم رفت و آمد داشتند و پنهانی با حسین بن علی (ع) بیعت می کردند و مسلم بن عقیل(ع) نام آنها را می نوشت و از آنان عهد و پیمان می گرفت که به سمت عبیدالله نروند و بهانه نیاورند تا اینکه حدود بیست و چند هزار نفر با مسلم بن عقیل(ع) بیعت کردند.( الفتوح ج۵ص۴۰)
4: ابن شهر آشوب در المناقب می نویسد : مسلم از خانه سالم به خانه هانی رفت نه از خانه مختار. ( المناقب ج۴ص۹۱)
5: ابن عبدر به در کتاب العقد الفرید در قولی شاذ و نادر از ابو عبید قاسم بن سلام نقل کرده است که سی هزار نفر از کوفیان با مسلم بن عقیل علیه عبیدالله بن زیاد قیام کردند اما مردم او را رها کرده و از بالای خانه ها به او آجر پرتاب می کردند، مسلم بعد از دیدن این وضعیت به خانه هانی پناه برده است.( العقد الفرید ج۳ص۳۶۴)
https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن سعد( ۲۳۰ق) از عبدالله بن شریک نقل می کند :
بشر بن غالب را دیدم که به خاطر پشیمانی از کمک نکردن به حسین(ع) ،بر روی قبر وی، غلت می زد .
الطبقات الکبری ج۱ص۵۰۱شماره ۴۶۲
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه حرم در قرن دوم ( قسمت اول):
دهها روایت از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) وجود دارد که از شیعیان می خواهند تا به زیارت قبر امام حسین (ع) بروند. همانند روایت حسین بن ابی حمزه که در آن آمده است :
در اواخر دوره اموی ،حرکت کردم و قصد زیارت قبر حسین (ع) را داشتم تا در حرم قرار گرفتم.
در روایات امام صادق (ع) به وجود حائر( حرم) و باب (درگاه) و سقیفه( سایبان) اشاره شده است . بنابراین پیش از سال ۱۴۸ق بر مزار امام حسین (ع) بنایی هر چند مختصر بوده است.
دانشنامه امام حسین علیه السلام ج۱۲ص۳۶۰
https://eitaa.com/Ashuraresearch
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلم بن عقیل (ع)از خانه مختار بن ابی عبید در منطقه ثقیف که در شمال کوفه بود به جنوب یعنی محله مذحج و منزل هانی رفت ، طبیعی بود که این تغییر مکان باید شبانه و در دل شب انجام گیرد ، چرا که مسلم (ع)باید فاصله زیادی را طی می کرد تا به خانه هانی برسد و از طرف دیگر نیز ابن زیاد با سختگیری های زیادی که نسبت به مردم از خود نشان داد ه بود ، جاسوسان زیادی در اطراف و اکناف کوفه اجیر کرده بود تا محل اقامت مسلم(ع) را پیدا نماید ، اما چرا هانی از ورود مسلم(ع) به خانه اش اکراه داشت ؟ کلید حل این پرسش را باید در مهمان دوستی و مهمان نوازی عرب جستجو نمود ؛ دورژه درباره مهمان نوازی عرب قبل از اسلام می نویسد : صحرا گرد عرب در عین آنکه ولع درچپاول و غارت داد ، مهمان نوازی از برجسته ترین فضائل او به شمار می رود و شاید احساس ضعف وناتوانی در مقابل طبیعت سرسخت و خشن ، این فکر را در آن قوم رواج داده که همگان به یک رسم مقدس مهمان نوازی احتیاج دارند ، اهمیت مهمان نوازی با حماسه و جوانمردی به شمار برجسته ترین فضائل صحراگرد عرب در آمده و جان مهمان در نظر وی مقدس و محترم شناخته شده و آزار مهمان در نظر وی نه تنها نقض اخلاق و شرف به شمار می رود ، بلکه دفاع از او را جزء واجبات خود می دانند ، گرچه بداند مهمان پناهنده در عدد یکی از دشمنان بوده و آن طور از مهمان دفاع می کند که از خود چنین دفاع نمی کند و چه بسا جان خود را برای حفظ او به مخاطره می اندازد وگاهی برای آنکه کاملا از عهده مراسم مهمان نوازی بر آمده باشد ، حاضر است شتر همسایه را با کراهت هرچه تمام تر ربوده و صرف پذیرایی وی نماید( تاریخ تمدن اسلام و عرب ص۱۱۹) بعد از ظهور دین مبین اسلام به این خصلت جاهلی مهر تایید گذاشته شد و آن را جزء خصلت های رسولان الهی دانست( ذاریات آیات ۲۴_۲۸/ حجر آیات ۶۸_۶۹) و اهل بیت (ع) نیز در این باره در قالب روایات بی شماری به آن اشاره کرده اند که ما در این مقام تنها به دو مورد اشاره می کنیم ؛رسول خدا (ص)فرمودند : میهمان راهنمای بهشت است( بحارالانوار ج۷۵ص۴۶۰حدیث ۱۴)در نقل دیگری امیرامومنین علی (ع) فرمودند : هنگامی که خداوند نسبت به جمعیتی خیر و نیکی بخواهد ، هدیه گرانبهایی برای آنها می فرستد ، عرض کردند : ای رسول خدا چه هدیه ای ؟ فرمود : میهمان با روزی خویش وارد می شود و گناهان خانواده را با خودش می برد( همان )هانی نیز که از بزرگان و اشراف کوفه بشمار می آمد به این خصیصه سخت پایبند بود و به این صفت شناخته شده بود ، مثلا در ایام حکومت معاویه کثیر بن شهاب که از جانب او حاکم خراسان شده بود ، اموال فراوانی برداشت و به کوفه گریخت و در خانه هانی بن عروه پناه آورد و معاویه از هانی درخواست کرد تا کثیر را به او تحویل دهد ، اما هانی از این کار سر باز زد و معاویه نیز عهد کرد تا هانی را بکشد( الکامل مبرد ج۱ص۱۸۰_۱۸۱)اما بعدها در جریانی و زیرکی خود هانی ، هم توانست جان کثیر را نجات دهد و هم معاویه را از تصمیمش منصرف نماید ، دفاع و پناه دادن هانی به کثیر دلیلی بر تایید عمل کثیر از سوی هانی نیست ، بلکه نشان از مهمان دوستی هانی دارد ، در مورد مسلم نیز هانی می دانست ، ابن زیاد با روحیه خونخواری و سفاکی که در درون او وجود دارد ، مسلم را زنده نخواهد گذاشت و با هر گونه زیرکی و لطایف الحیل این قدرت را دارد تا معادلات را تغییر دهدو به او دست یابد ، بنابر این هانی می دانست نمی تواند به بهترین وجه ،حق مهمان نوازی و مهمان دوستی را ادا نماید، به همین خاطر در بدو ورود مسلم به خانه اش ، در سخنانی اکراه خود را از ورود مسلم بن عقیل(ع) نشان داد، چرا که واهمه داشت نکند در شرایطی مسلم در خانه اش دستگیر یا کشته شود و ننگ آن بر دامن او باقی بماند و نتواند به خوبی از او دفاع کند، هرچند در وقایع بعدی وفاداری و حمایت همه جانبه ی هانی از مسلم بن عقیل (ع)به خوبی در تاریخ ثبت و ضبط گردید.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
طبری (متوفای ۳۱۰ق) از عثمان بن زیاد برادر عبیدالله بن زیاد نقل می کند :
آرزو داشتم که هیچ مردی از فرزندان زیاد نبود ، مگر این که قیامت بر بینی اش تسمه بینی بندی بود، اما حسین، کشته نشده بود.
تاریخ طبری ج۵ص۴۶۷
البدایه و النهایه ج۸ص۲۰۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه بنای حرم ... قرن دوم (قسمت دوم) :
آغاز جسارت به قبر امام حسین (ع)را باید به دوران خلافت هارون الرشید( ۱۷۰-۱۹۳) بازگرداند . گفته شده در نزدیکی قبر امام حسین (ع) درخت سدری بوده است که آن را کندند . شیعیان در آن برهه تاریخی این کار را تغییر مصرع الحسین [ تغییر دادن قتلگاه حسین (ع) ] می دانستند تا محل قبر مخفی شود و آن را پیدا نکند ( امالی طوسی ص۳۲۵شماره ۶۵۱) هشام بن محمد کلبی هم خبری از آب انداختن بر قبر حسین (ع) نقل کرده است (امالی شجری ص۱۶۲) در این خبر از فردی از بنی اسد یاد شده که دوباره آمد و محل قبر را معلوم ساخت . از آنجا که هشام کلبی متوفای ۲۰۵یا ۲۰۶ق است نباید این تخریب مربوط به زمان متوکل عباسی باشد .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
بعد از آنکه مسلم بن عقیل(ع) وارد خانه هانی بن عروه شد و مردم گروه گروه برای بیعت کردن نزد او می آمدند ، نامه ای به امام حسین (ع) نوشت و آن را توسط عابس بن ابی شبیب شاکری به مکه فرستاد ، طبری از محمد بن قیس نقل می کند که این نامه بیست و هفت روز قبل از به شهادت رسیدن مسلم نوشته شده است ، در این نامه آمده بود : اما بعد ، به راستی که راه نما ، به بستگانش دروغ نمی گوید ، از کوفیان هجده هزار نفر با من بیعت کرده اند چون نامه ام به شما رسید درآن شتاب کنید ، تمام مردم با شمایند ، آنان نسبت به خاندان معاویه هیچ گونه میل و نظری ندارند و السلام .
تاریخ طبری ج۵ص۳۹۵
الطبقات الکبری ج۱ص۴۵۸
اخبارالطوال ص۲۴۳
مروج الذهب ج۳ص۶۴
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل اول گزارش ۹ : سفیر مسلم بن عقیل (ع) به سمت مکه چه کسی است؟
در نقل ابن نما نامه مسلم بن عقیل(ع) توسط عابس بن ابی شبیب شاکری و قیس بن مسهر صیداوی برای امام حسین (ع) فرستاده شده است( مثیرالاحزان ص۳۲) احتمال دارد ابن نما ، قیس بن مسهر را به این خاطر به قاصدان اضافه کرده است که قیس جزء همراهان مسلم از مدینه به کوفه بوده است و با او وارد شهر کوفه شده و طبیعتا باید تا هنگام این نامه نگاری در کوفه باقی مانده باشد، هرچند در میان منابع کهن و قدیمی نامی از قیس بن مسهر به عنوان قاصد نامه به سوی امام حسین(ع) به سمت مکه دیده نمی شود.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل دوم گزارش ۹: عابس بن ابی شبیب شاکری و غلامش :
برخی از محققان خروج عابس را از کوفه به همراه غلامش شوذب دانسته اند( مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه، طبسی ج۲ص۳۸۲) برای این سخن هیچ دلیلی از میان منابع متقدم وجود ندارد ، مضافا بر اینکه شوذب غلام عابس بن ابی شبیب نبوده بلکه از موالی بنی شاکر بوده واز زمره هم پیمان های آن به شمار می آمده است( تاریخ طبری ج ۵ص۴۴۳/ الارشاد ج۲ص۱۰۵/ رجال شیخ طوسی ص۱۰۱) و بنی شاکر هم تیره ای از قبیله همدان بوده اند( الانساب سمعانی ج۳ص۶۴).
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل سوم گزارش ۹: فاصله زمانی نامه مسلم بن عقیل(ع) و خروج امام حسین(ع) از کوفه :
اگر نقل طبری را مبنی بر اینکه این نامه بیست و هفت روز قبل از شهادت مسلم بن عقیل(ع) نوشته شده است ، بپذیریم ، یعنی این نامه حدود روز یازدهم ذی القعده سال شصت هجری نوشته شده است و مسلم بن عقیل (ع) بیست و هفت روز بعد یعنی در هشتم ذی الحجه به شهادت رسیده است و امام حسین(ع) نیز در همین روز از مکه به سمت کوفه حرکت کرده است ، با این وصف اگر نقل مسعودی را هنگام بیان وقایع فرستادن مسلم(ع) به کوفه و اینکه مدت زمان این سفر از مکه تا کوفه را بیست روز دانسته ( مروج الذهب ج۳ص۶۴) مورد قبول ما باشد، لازمه اش این است که نامه مسلم(ع) در اول ذی الحجه به مکه رسیده است و هفت روز هم برای تدارک سفر امام حسین (ع) و تجهیز کاروان در این شهر توقف کرده و در روز هشتم از مکه خارج شده باشند ، این مدت زمان معقول به نظر می رسد و طبیعتا قیس بن مسهر بیش از چهل روز از نامه نگاری مسلم و بعد از شهادت او برای بار دیگر وارد کوفه شده است .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرو بن بعجه گفته است:
نخستین ذلتی که بر عرب وارد شد، کشته شدن حسین بن علی (ع) بود.
المعجم الکبیر ج۳ص۱۲۳شماره ۲۸۷۰
المصنف ابن ابی شیبه ج۸ص۳۴۰شماره ۱۲۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch