eitaa logo
کلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کلُّ اَرضٍ کَربَلا
596 دنبال‌کننده
766 عکس
95 ویدیو
160 فایل
_ هدف، ارائه طریق و الگوست _ با شبکه های اجتماعی کسی متفکر نمی شود _ باید کتاب خواند... { کارگروه فرهنگی شهید عنایت نژاد} 📬برای انتقاد و پیشنهاد به آیدی های زیر مراجعه نمائید ⬅انتقاد و پیشنهاد @sad_ein@habib133
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 یا (بخش دوم) 🔹 💢من دوست دارم این بحث را نه به عنوان یک ، بلکه به عنوان یک و یک و به عنوان کسی که تقریباً همه جوانیم را در فضای روشنفکرىِ زمان خودم گذرانده‌ام و با خیلی از این چهره‌های معروف روشنفکری ایران، یا از نزدیک آشنا بوده‌ام، یا با آثارشان آشنا بوده‌ام و درست آنها را میشناسم - از شاعرشان، نویسنده‌شان، هنرمندشان - مطرح کنم و با شما حرف بزنم. دلم میخواهد شما جوانان این دوره، قدری فضای کشورتان را بشناسید؛ چون شما جزو قشرهای روشنفکر هستید. ببینید کجا قرار دارید، چه بوده و چه شده و میخواهند چه بشود؟ مایلم شما این نکته را توجّه کنید. 💢 نمیدانم شما چقدر از اطّلاع دارید و چقدر آن را خوانده‌اید. چقدر خوب است که شما در که قدری پیدا میکنید، واقعاً برنامه‌ریزی کنید و قدری از تاریخ معاصر، از جمله همین را مطالعه کنید. 📚کتابهایی هم درباره این موضوع نوشته شده که مناسبت است آنها را بخوانید. البته مطالعه کتابهای را میگویم. بعضیها هستند که چون پای روحانیت و دین در میان است، از که با دین دارند، حاضر نیستند به افتخار به این بزرگی اعتراف کنند و آن را مطرح نمایند. 👤این آقای روشنفکری که به عنوان معروفترین پیام‌آور روشنفکری و روشنگری در ایران مطرح بود ( یعنی همین میرزا ملکم خان ) خودش دلّال قضیه بود! در همین انحصار معروف تنباکو - که میرزای شیرازی، مرجع تقلید وقت، آن را تحریم کرد و جلوِ این معامله زیانبار را گرفت - میرزا ملکم خان خودش دلّال آن بود! واقعاً یکی از دلّالی های عمده میرزا ملکم ارمنی، همین قضیه بود که دربار هم آن را قبول کرد. 👈این آدم میخواهد در ایران پیام‌آور روشنفکری باشد؛ یعنی مردم را به آینده، به تجدّد و نوگرایی دعوت کند؛ ببینید مردم چه از آب درمیآیند! 👥از یک بُعد دیگر، میرزا فتحعلی آخوندزاده شبیه میرزا ملکم‌خان است. این آخوندزاده، از (خامنه) است. ⬅️ من از خامنه‌ای های قدیمی و بعضی از خویشاوندان خودمان چیزهای زیادی نسبت به او شنیده‌ام و میدانم. 🇷🇺 او قبل از به قفقاز رفت و در روسیه سر سفره تزارها نشست و با کمک تزارها و زیر سایه آنها، به خیال خودش بنا کرد علیه ایران مبارزه کردن! این مبارزه، مبارزه نامطمئنی بود؛ این قابل قبول نبود. ⬅️اولین چیزی را هم که اینها هدف قرار میدادند، به جای این‌که بیشتر به استبداد و بپردازند، به و مردم و سنّتهای اصیل بومی می‌پرداختند که آن را بعداً خواهم گفت. 👤 حاج سیّاح هم نمونه سوم است. او شرح حال و زندگی خودش را در سفر اروپایی نوشته است. کسی که این کتاب را بخواند، شک نمیکند که در این کتاب، به صورت سفارش شده‌ای سعی شده، با هرجایی که پای یک بزرگ در میان است، برخورد شود؛ عملاً نام او کتمان شود و ماجرای او مطرح نگردد. در ایران، این‌گونه شد. 📊طبقات بعدی روشنفکری هم در ایران، طبقات مطمئنی نبودند؛ بیشتر و و بودند. شما شرح حال سه جلدی عبداللَّه مستوفی را نگاه کنید که خودش آن را نوشته است. خود او هم از همان روشنفکران است؛ ضمناً از اعیان زاده‌ها و خان‌زاده‌های دستگاه است. البته او شخصیت متعادلی است؛ شخصیت منفی به نظر نمیرسد. اگر شما به آن کتاب نگاه کنید، خواهید دید که آن افرادی که اوّلین پرچمها و پیامهای روشنفکری، با آنها دیده و شنیده و شناخته میشد، چه کسانی بودند. 🕥 دوره قاجار به این ترتیب گذشت؛ یعنی یک روشنفکر وطنىِ میهنىِ بیغرضِ دلسوزِ علاقه‌مند، در بین مجموعه روشنفکران ایران کمتر دیده شد. 📅سال ٧٧ دانشگاه تهران در جمع دانشجویان 🌐 @ashora_karbala
🔰 یا ( بخش سوم ) 💢بعد، دوره رضاخان آمد. در این دوره، روشنفکران درجه یکِ کشور، از اساتید، از نویسندگان و از متفکّرانی که جزو زبدگان روشنفکری بودند، در خدمت رضاخان قرار گرفتند؛ رضاخانی که از و بویی نبرده بود. دفاع اینها از رضاخان، هیچ وجهی نداشت؛ نه باسواد بود، نه فرهنگی بود، نه ملی بود؛ همه میدانستند که سیاستهای انگلیسیهاست که اجرا میشود. 💢 خودِ روشنفکران میدیدند که انگلیسیها رضاخان را آوردند، برکشیدند، به رساندند، او را کردند، مقدّماتش را فراهم کردند، موانعش را نابود کردند و جاده را برای او صاف نمودند. 💢 در آن موقع، روشنفکران، ایدئولوگهای حکومت کودتایی رضاخانی شدند! هرکاری که او خواست بکند، اینها ایدئولوژی و زیربنای فکریش را فراهم مینمودند و برایش مجوّز درست میکردند! 💢در دوره بعد از رفتن رضاخان و بعد از شهریور بیست - که حکومت عجیب و غریبی در آن زمان تشکیل شده بود - بخشی از روشنفکران به پیوستند که اتّفاقاً بعضی از روشنفکران از اینها بودند که به حزب توده پیوستند؛ اگرچه به وابسته بودند. آن وقت، خودشان هم اعتراف داشتند؛ همه‌شان هم قبول داشتند که به شوروی وابسته بودند. شورویها در ایجاد و پشتیبانی اینها نقش داشتند و اینها مثل شورویها در ایران عمل میکردند. 💢شما به خاطرات «کیانوری» و دیگر رؤسای توده‌ایها که در جمهوری اسلامی گیر افتادند، نگاه کنید! خاطرات اینها چاپ شده است؛ از پنجاه سال قبل، شصت سال قبل صحبت میکنند. با آن‌که اینها شاید همه حقایق را هم نمیخواستند بگویند، اما کاملاً از گوشه و کنار حرفهایشان مشخّص میشود که آن روز حقیقت حزب توده چه بود. 💢درعین‌حال، باز صادقترین و مخلصترین روشنفکران در همین مجموعه جمع شده بودند. یکی از آنها بود که من در این بحث، از حرفهای او برای شما نقل خواهم کرد. مرحوم جلال آل احمد، جزو حزب توده بود. و دیگران، اوّل در حزب توده بودند. 💢من یادم نیست که این حرف را از خودش شنیدم، یا دوستی برای من نقل میکرد. سال چهل و هفت ایشان به مشهد آمده بود. در جلسه‌ای که با آن مرحوم بودیم، از این حرفها خیلی گذشت. احتمال میدهم خودم شنیده باشم، احتمال هم میدهم کسی از او شنیده بود و برای من نقل میکرد. میگفت: ما در اتاقهای حزب توده، مرتّب از این اتاق به آن اتاق جلو رفتیم - منظورش این بود که مراحل حزبی را طی کردیم و به جایی رسیدیم که دیدیم از پشت دیوار صدا می‌آید! گفتیم آن‌جا کجاست؟ گفتند این‌جا است! گفتیم ما نیستیم؛ برگشتیم. 💢 یعنی به مجرّد این‌که در سلسله مراتب حزبی احساس کردند که این است، گفتند ما دیگر نیستیم. بیرون آمدند و با خلیل ملکی و جماعتی دیگر، را درست کردند؛ مخلصها آن‌جا بودند. این دوره، تا حدود دوران » و بعد ٢٨ مرداد ۱٣٣٢ ادامه یافت. 💢بعد از ٢٨ مرداد، از لحاظ نشان دادن انگیزه‌های یک روشنفکر در مقابل یک ، سکوت عجیبی در فضای روشنفکری هست. خیلی از کسانی که در دهه بیست مورد غضب دستگاه قرار گرفته بودند، در دهه سی به دستگاه تبدیل شدند! 💢 آل احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران»، از همین روشنفکری دهه سی حرف میزند. آل احمد این کتاب را در سال ۴٣ شروع کرده، که تا سال ۴٧ ادامه داشت. سال چهل و هفت که آل احمد به مشهد آمد، ما ایشان را دیدیم. به مناسبتی صحبت از این کتاب شد، گفت مدّتی است به کاری مشغولم؛ بعد فهمیدیم که از سال چهل و سه مشغول این کتاب بوده است. 💢او از ما در زمینه‌های خاصی مطالبی میخواست، که فکر میکرد ما از آنها اطّلاع داریم. آن‌جا بود که ما فهمیدیم او این کتاب را مینویسد. این کتاب بعد از فوتش منتشر شد. یعنی کتابی نبود که در رژیم گذشته اجازه‌ی پخش داشته باشد؛ کتابِ صددرصد محسوب میشد و امکان نداشت پخش شود. 💢البته در این‌جا آل احمد مواضع خیلی خوبی را اتّخاذ میکند؛ اما درعین‌حال شما میبینید که همین آل احمدِ معتقد به و معتقد به سنّتهای_ایرانی و بومی و شدیداً پایبند به این سنّتها و معتقد به زبان و ادب فارسی و بیگانه از غرب و دشمن غربزدگی، باز درباره مسائل روشنفکری، در همان فضای روشنفکری غربی فکر کرده، تأمّل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است! 💢 این که میگویم روشنفکری در ایران متولّد شد، معنایش همین است. تا هرجا هم ادامه پیدا کرده، بیماری ادامه پیدا کرده است. ⬅️دوستان بزرگوار همت کنند و این پیامها رو اگر چه طولانی هست مطالعه بفرمایند ؛ مطالب ؛ کاربردی هستند و نتیجه بحث نیز برای رسیدن به قدرت تحلیل ؛ مفید می باشد. بخشهای قبل رو هم با هشتک مطالعه کنید 🌐 @ashora_karbala
🔰 یا (بخش چهارم) 🔷 💢این که میگویم در ایران متولّد شد، معنایش همین است. تا هرجا هم ادامه پیدا کرده، بیماری ادامه پیدا کرده است. ⁉️و اما این بیماری چه بود؛ یعنی کجا بروز میکرد؟ این را از زبان آل احمد برای شما ذکر میکنم. آل احمد در مشخصات روشنفکر میگوید: 👈یک مشخصات، مشخصاتِ عوامانه روشنفکر است. او میگوید معنای این نیست که عوام، روشنفکر را این‌گونه تصوّر میکنند؛ بلکه خود روشنفکر هم گاهی همین‌طور فکر میکند. ⬅️این خصوصیات سه تاست: 1⃣اوّل، مخالفت با مذهب و دین - یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! 2⃣دوم، علاقه‌مندی به سنن غربی و اروپارفتگی و این‌طور چیزها؛ 3⃣سوم هم درسخواندگی. 💢این دیگر برداشتهای عامیانه از روشنفکری است؛ ممیّزات روشنفکر این است. یعنی اگر کسی متدیّن شد، چنانچه هم باشد، اوّل هنرمند عالم هم باشد، بزرگترین فیلسوف باشد؛ روشنفکر نیست! 🔹بعد میگوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه روشنفکری است، در حقیقت ساده‌شده دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری میشود آنها را بیان کرد. 1⃣یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بی اعتنایی به و ؛ که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این است 2⃣دیگری، اعتقاد به ، رابطه علمی، دانش و قضا و قدری نبودن اینها؛ مثالهایی هم میزند. 💢این در حالی است که در معنای روشنفکرىِ ساخته و پرداخته ؛ که اینها آن را از فرنگ گرفتند و آوردند به‌هیچ‌وجه این و این خط و جهت و این معنا نیست! ⁉️ یعنی چرا باید یک روشنفکر حتماً به سنّتهای بومیش بی اعتنا باشد؟ علت چیست؟ 🔹 روشنفکری، عبارت است از آن حرکتی، شغلی، کار و وضعی که با سر و کار دارد. 🔹روشنفکر، کسی است که بیشتر با مغز خودش کار میکند، تا با بازویش؛ با اعصاب خودش کار میکند، تا با عضلاتش؛ این روشنفکر است. ⁉️چرا باید کسی که با تفکر خودش کار میکند، لزوماً به سنّتهای زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش باشد، حتّی با آنها باشد، یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟ ✅ پاسخ این سؤال در خلال حرفهای خود مرحوم آل احمد، یا بعضی حرفهای دیگری که در این زمینه‌ها زده شده، به دست می‌آید. علّت این است که آن روزی که مقوله روشنفکری؛ مقوله «انتلکتوئل» اوّل بار در فرانسه به وجود آمد، اوقاتی بود که ملت فرانسه و اروپا از خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایىِ سیاهِ خشنِ خرافىِ مسیحیّت را پشت سر انداخته و کرده بودند. دانشمند را میکُشد، مکتشف و مخترع را محاکمه میکند، تبعید میکند، نابود میکند، کتاب علمی را از بین می‌برد. 💢این بدیهی است که یک عدّه انسانهای فرزانه پیدا شوند و آن که این خصوصیت را داشت و از و حرفهایی که هیچ انسان آن را قبول نمیکند ، پُر بود، به کناری بیندازند و به کارهای جدید رو بیاورند و دائرةالمعارفِ جدیدِ فرانسه را بنویسند و کارهای بزرگ علمی را شروع کنند. 💢 بدیهی است که اینها طبیعت کارشان پشت کردن به آن مذهب بود. آن وقت مقلّد ایرانی در دوره‌ی قاجار، که اوّل بار مقوله «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم به آن داد و بعد به روشنفکر ؛ با همان خصوصیت ضدّ مذهبش ؛ تبدیل شد، آن را در آورد ✅ اسلامی که منطقی ترین تفکّرات، روشنترین معارف، محکمترین استدلالها و شفّافترین اخلاقیات را داشت. اسلامی که همان وقت در ایران همان کاری را میکرد که میخواستند در غرب انجام دهند! یعنی در برهه‌ای از دوران استعمار، روشنفکران غربی، با مردم مناطق استعمارزده غرب همصدا شدند. 💢 مثلاً اگر کشور اسپانیا، کوبا را کرده بود و ثروت آن‌جا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، که خودش فرانسوی است از مردم کوبا و از و از ، علیه دولت استعماری فرانسه دفاع میکرد و کتاب مینوشت به نام (جنگ شکر در کوبا) ⬅️به عبارت دیگر، روشنفکر غربی در برهه‌ای از زمان، با و با نظام حاکم بر خودش، به نفع ملتهای ضعیف مبارزه میکرد. ⁉️این کار در ایران به وسیله چه کسانی انجام میگرفت؟ به وسیله میرزای شیرازی؛ به وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به وسیله سیدعبدالحسین لاری در فارس؛ اینها با نفوذِ استعمار مبارزه میکردند ⁉️ اما چه کسی به انعقاد قراردادهای استعماری و دخالت استعمار کمک میکرد؟ میرزا ملکم‌خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند. یعنی درست مواضع جابه‌جا شده بود ♻️ادامه دارد... 🌐 @ashora_karbala