eitaa logo
رمانکده عشق❤️پروفایل.آموزنده
1.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رمانکده عشق❤️پروفایل.آموزنده
#برزخ_ارباب #پارت_726 سرم رو پایین انداختم و آروم گفتم: _ چون اونو هم قبلا کُشته بودن، بدجور کشته
_ داستان زندگیِ منم خیلی طولانیه، بریم خونه ام تا واست تعریف کنم غم توی چشماش رو به خوبی احساس میکردم‌. انگار که یه درد خیلی بزرگ روی قلبش بود و سعی داشت اونو پشت صورت جدی و رفتار خشنش پنهان کنه! _ میایی؟ یا دوست نداری داستان زندگی منو بشنوی؟ با اینکه اون لحظه جز مامان و بابا نمیتونستم به چیزی فکر کنم اما نتونستم دست رد به سینه اش بزنم! _ میام، دوست دارم که بشنوم ضربه ای به کمرم زد و گفت: _ پس همینجا بمون تا من برم فرمم رو عوض کنم و با هم بریم، باشه؟ _ باشه فقط یه چیزی... _ چی عزیزم؟ به خودم اشاره کردم و گفتم: _ من دلم نمیخواد خونواده ام با چهره ای که به چهره ی خودم شباهت نداره ببیننم _ خب؟ _ میدونم که دارم اذیت میکنم.. حرفم رو قطع کرد و با اخم گفت: _ نه اصلا اینطور نیست، من خیلی خوشحالم که توی یه کشور دیگه دارم به یه ایرانی کمک میکنم پس اینطوری نگو سرم رو به نشونه باشه تکون دادم و گفتم: _ باشه نمیگم _ خب ادامه ی حرفتو بزن _ میشه یه آرایشگر یا هرچیز دیگه ای خبر کنید تا رنگ موهای منو به حالت سابق برگردونه؟ _ آره حتما، حتما اینکار رو میکنم ترفندها 👌 ♥️ℒℴνℯ♥️ چالش های زندگی را با ما دنبال کنید.... @ashpaziRoman