#سالروز_شهادت
#شهید_کرمعلی_کرمی
بهش گفتم : دفعه بعد که اومدی ازدواج کن .
گفت : #دامادی من در سنگر هاست .
#کانال_آسیابسر
@asiabsar
#یازده_روز_مانده
#سی_و_یکمین_یادواره_شهدای_آسیابسر
🔻برشی از زندگی #شهید_کرمعلی_کرمی
👈 از زبان مادرش
پسر منم مثل همه جوونا بود.
چند تا #اخلاق_خوب داشت.
🔻یکیش این بود:
وضعیت اقتصادی مردم خوب نبود ؛
پدرش بهش پول میداد برای کرایه تا بهشهر
پسرم پیاده میرفت تا بهشهر و پول هاشو جمع می کرد و آخر سر به پدرش میداد.
#کرمعلی از یک طرف در #پایگاه_بسیج فعالیت میکرد و از یک طرف بما کمک میکرد.
و در کنار اینها به داد مردم هم می رسید.
آخه شورای محل هم بود . نفت توزیع میکرد و...
خیلی بی ریا و پرتلاش بود
🔸برای پشتیبانی به جبهه شب و روز نداشت
کمکهای مردمی اهالی رو جمع میکرد
بیشتر وقتها شب می موندن و خونه نمی اومد.
جوانی بود که خسته نمی شد.
و در پایان کارش مزدش را گرفت: #شهادت❤️
میگفت : مادر جان!!میدونی چی دوست دارم ؟
گفتم : نه پسرجان
گفت:دوست دارم تو رو مکه بفرستم .
با #پول_دسترنج_خودم 😊
◽️ اومده بود مرخصی با دوستش رضا رفت حمام محل ، در حمام میخندید میگفت : میخوام #غسل_شهادت کنم...
رضا گفت: این دفعه اومدی حتما
زن بگیر.ازدواج کن.
#کرمعلی لبخند زد و گفت :
#دامادی من در سنگر هاست
#کانال_آسیابسر
@asiabsar
بهش گفتم : دفعه بعد که اومدی ازدواج کن .
گفت : #دامادی من در سنگر هاست .
#شهید_کرمعلی_کرمی
#سالروز_شهادت
#کانال_آسیابسر
@asiabsar
#یازده_روز_مانده
#سی_و_دومین_یادواره_شهدای_آسیابسر
🔻برشی از زندگی #شهید_کرمعلی_کرمی
👈 از زبان مادرش
پسر منم مثل همه جوونا بود.
چند تا #اخلاق_خوب داشت.
🔻یکیش این بود:
وضعیت اقتصادی مردم خوب نبود ؛
پدرش بهش پول میداد برای کرایه تا بهشهر
پسرم پیاده میرفت تا بهشهر و پول هاشو جمع می کرد و آخر سر به پدرش میداد.
#کرمعلی از یک طرف در #پایگاه_بسیج فعالیت میکرد و از یک طرف بما کمک میکرد.
و در کنار اینها به داد مردم هم می رسید.
آخه شورای محل هم بود . نفت توزیع میکرد و...
خیلی بی ریا و پرتلاش بود
🔸برای پشتیبانی به جبهه شب و روز نداشت
کمکهای مردمی اهالی رو جمع میکرد
بیشتر وقتها شب می موندن و خونه نمی اومد.
جوانی بود که خسته نمی شد.
و در پایان کارش مزدش را گرفت: #شهادت❤️
میگفت : مادر جان!!میدونی چی دوست دارم ؟
گفتم : نه پسرجان
گفت:دوست دارم تو رو مکه بفرستم .
با #پول_دسترنج_خودم 😊
◽️ اومده بود مرخصی با دوستش رضا رفت حمام محل ، در حمام میخندید میگفت : میخوام #غسل_شهادت کنم...
رضا گفت: این دفعه اومدی حتما
زن بگیر.ازدواج کن.
#کرمعلی لبخند زد و گفت :
#دامادی من در سنگر هاست
#کانال_آسیابسر
@asiabsar
بهش گفتم : دفعه بعد که اومدی ازدواج کن .
گفت : #دامادی من در سنگر هاست .
#شهید_کرمعلی_کرمی
#سالروز_شهادت
#کانال_آسیابسر
@asiabsar
#یازده_روز_مانده
#سی_و_سومین_یادواره_شهدای_آسیابسر
🔻برشی از زندگی #شهید_کرمعلی_کرمی
👈 از زبان مادرش
پسر منم مثل همه جوونا بود.
چند تا #اخلاق_خوب داشت.
🔻یکیش این بود:
وضعیت اقتصادی مردم خوب نبود ؛
پدرش بهش پول میداد برای کرایه تا بهشهر
پسرم پیاده میرفت تا بهشهر و پول هاشو جمع می کرد و آخر سر به پدرش میداد.
#کرمعلی از یک طرف در #پایگاه_بسیج فعالیت میکرد و از یک طرف بما کمک میکرد.
و در کنار اینها به داد مردم هم می رسید.
آخه شورای محل هم بود . نفت توزیع میکرد و...
خیلی بی ریا و پرتلاش بود
🔸برای پشتیبانی به جبهه شب و روز نداشت
کمکهای مردمی اهالی رو جمع میکرد
بیشتر وقتها شب می موندن و خونه نمی اومد.
جوانی بود که خسته نمی شد.
و در پایان کارش مزدش را گرفت: #شهادت❤️
میگفت : مادر جان!!میدونی چی دوست دارم ؟
گفتم : نه پسرجان
گفت:دوست دارم تو رو مکه بفرستم .
با #پول_دسترنج_خودم 😊
◽️ اومده بود مرخصی با دوستش رضا رفت حمام محل ، در حمام میخندید میگفت : میخوام #غسل_شهادت کنم...
رضا گفت: این دفعه اومدی حتما
زن بگیر.ازدواج کن.
#کرمعلی لبخند زد و گفت :
#دامادی من در سنگر هاست
#کانال_آسیابسر
@asiabsar