eitaa logo
یک جرعه عشق🫀
9هزار دنبال‌کننده
636 عکس
761 ویدیو
2 فایل
«پروردگارا... قلب مرا به آن‌چه برای من نیست وابسته مگردان.» «روزانه به‌جز جمعه‌ها پارت‌داریم» تبلیغات @Tab_Eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کوچولومونو حمایت کنید 😢 توش علاوه بر داستان زندگی واقعی یکی از اعضای کانالِ یک جرعه عشق. عکس شخصیت های و کلی کلیپ و آهنگ حال خوب کن هم داریم👌😁
یک جرعه عشق🫀
.‌ بی تو یک لحظه رمق در دل و در جانم نیست بی‌قرارم نکنی! طاقتِ هجرانم نیست ... #شهریار .‌
. کانال کوچولومونو حمایت کنید 😢 توش علاوه بر داستان زندگی واقعی یکی از اعضای کانالِ یک جرعه عشق. عکس شخصیت های و کلی کلیپ و آهنگ حال خوب کن هم داریم👌😁
یک جرعه عشق🫀
.‌‌ راحله مجبور میشه تا اومدن دکترش و اینکه توی بیمارستان حوصله اش سر نره ،بره خونه ی عمه اش ، که نز
.‌ کانال خودمونه ها😢 داستان دوم که واقعی هست اونجا پارتگذاری میشه ‌ عکس شخصیت های و کلی کلیپ و آهنگ و شعر حال خوب کن 😍👌 قدمتون سر چشم 😊 .‌
یک جرعه عشق🫀
.‌‌ ♨️♨️♨️♨️ راحله که چندساله با دل شکستن های امیر شب و روز گذرونده حالا نمیتونه احساسات امیر رو باو
.‌ کانال خودمونه ها😢 داستان دوم که واقعی هست اونجا پارتگذاری میشه ‌ 💥عکس شخصیت های 💥 و کلی کلیپ و آهنگ و شعر حال خوب کن 😍👌 قدمتون سر چشم 😊 .‌
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ خبر ....خبر 👌 ان شاءالله رمان جدید به قلم خانم آلا ناصحی ، از شنبه در کانال پارت گذاری میشه😍 فعلأ شبی یک پارت داریم تا بعد از پارتگذاری به روال عادی برگرده 🤌 همراهمون بمونید😊 .‌🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.‌ حسنا نمی‌خواد به عقد پسرداییش در بیاد ، برای همین دست به دامن سید مرتضی که روحانی جَوون و عاقدشون هست میشه، سید مرتضی هم برای اینکه مجلس عقد به هم بخوره تصمیم میگیره استکان چای رو بریزه روی پای خودش اما سینی چای بر میگرده و .... 😱🤦‍♀😳 https://eitaa.com/joinchat/1517945380Cadc3746cac لنگه این رمان پیدا نمی‌شههه😎🙉 نخونی از دستت رفته ،نگی که نگفتم 😋😊
.‌ حسنا نمی‌خواد به عقد پسرداییش در بیاد ، برای همین دست به دامن سید مرتضی که روحانی جَوون و عاقدشون هست میشه، سید مرتضی هم برای اینکه مجلس عقد به هم بخوره تصمیم میگیره استکان چای رو بریزه روی پای خودش اما سینی چای بر میگرده و .... 😱🤦‍♀😳 https://eitaa.com/joinchat/1517945380Cadc3746cac لنگه این رمان پیدا نمی‌شههه😎🙉 نخونی از دستت رفته ،نگی که نگفتم 😋😊
.‌ حسنا نمی‌خواد به عقد پسرداییش در بیاد ، برای همین دست به دامن سید مرتضی که روحانی جَوون و عاقدشون هست میشه، سید مرتضی هم برای اینکه مجلس عقد به هم بخوره تصمیم میگیره استکان چای رو بریزه روی پای خودش اما سینی چای بر میگرده و .... 😱🤦‍♀😳 https://eitaa.com/joinchat/1517945380Cadc3746cac لنگه این رمان پیدا نمی‌شههه😎🙉 نخونی از دستت رفته ،نگی که نگفتم 😋😊