حکایت 6⃣1⃣5⃣
💟 گر رضای دوست ما را
در بلا خواهد رسید
ما همیشه خویشتن را
مبتلا خواهیم و بس... 💟
#امام_باقر علیه السلام فرمود :
روزی #حضرت_موسی علیه السلام در ساحل دریا راه می رفت که صیادی را در حال آمدن دید .
صیاد آمد و بر زمین افتاد و برای خورشید سجده کرد و حرف های شرکآمیز می زد . سپس تورش را در آب انداخت و پر از ماهی شد . دوباره آن را انداخت و دوباره پر از ماهی شد ، سپس آن را به آب انداخت و باز هم پر از ماهی شد و بعد از آن رفت .
بعد از او ، شخص دیگری آمد . ابتدا وضو گرفت و نماز خواند و خدا را #شکر کرد و او را ستایش کرد . سپس تورش را به آب انداخت ، ولی چیزی نگرفت . بار دیگر امتحان کرد و ماهی کوچکی گرفت . و به خاطر آن ، خدا را شکر و سپاس گفت و رفت .
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد :
خدایا ! این بنده ی کافرت با این که کافر است ، بر او آنچنان بخشیدی و به آن بنده ی مؤمنت غیر از یک ماهی کوچک چیزی عطا نکردی .
خداوند به او فرمود :
به طرف راست خود نگاه کن ؛ پس خدای متعال آنچه را _ در قیامت _ برای بنده مؤمنش آماده کرده بود ، به او نشان داد . سپس فرمود : به طرف چپ خود نگاه کن ؛ پس آنچه را که برای بنده ی کافرش آماده کرده بود ، به او نشان داد .
سپس فرمود :
ای موسی ! آن کافر از آنچه به او عطا نمودم ، هیچ نفعی نخواهد برد و این بنده ی مؤمنم از آنچه به او عطا نکردم ، ضرری نکرد .
موسی علیه السلام عرض کرد :
« يَا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَكَ أَنْ يَرْضَى بِمَا صَنَعْتَ .
پروردگارا ! شایسته است کسی که تو را شناخت ، نسبت به تقدیر تو #راضی باشد . »
🗂منبع :
المؤمن ، ج ۱، ص
📜@sofre_ye_del