💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
#پرسش_و_پاسخ_های_اخلاق_و_عرفان
⁉️پرسش:
کرامت چیست و چگونه به دست می آید؟
✍️پاسخ:
💫کرامت در اصطلاح به معنای توانایی انجامِ کارهای خارق العاده است که خداوند به برخی از بندگان خاصش عطا می کند. رسیدن به چنین جایگاهی به این سادگی نیست و افرادی که دارای چنین توانایی هایی شده اند، سالها عبادت خالصانه و بندگیِ توأم با صبر، توکل و رضا را در کارنامه ی خود دارند. هرچند این بزرگواران هرگز برای رسیدن به چنین چیزی به بندگی نپرداخته و خداوند را در ازای این مقام عبادت نکرده اند؛ که اگر چنین بود، رسیدن به این جایگاه را دچار اختلال می کرد.
🌴این افراد قبل از هر چیزی تمام تعلقات دنیوی و میل به قدرت و شهرت را در خود از بین برده و تمام وقت در راه اصلاح نفس خودشان تلاش کرده اند. پس راه رسیدن به چنین جایگاهی، بندگیِ مطلق و بی قید و شرط است. چنانکه خداوند در حدیث قدسی فرمود: «عبدی أطعنی أجعلک مثلی، أنا حیّ لا اموت اجعلک حیّا لا تموت، أنا غنیّ لا أفتقر أجعلک غنیّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء یکون أجعلک مهما تشاء یکون»؛ بنده ی من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود سازم. من زنده ای هستم که نمى میرم؛ تو را هم زنده ای قرار دهم که نمیری. من دارایی هستم که فقیر نمى شوم؛ تو هم چنان سازم که فقیر نگردی. من هر چه را اراده کنم مى شود؛ تو را هم چنان قرار دهم که هر چه بشود» (۱)
📚پی نوشت:
۱. محمدی ری شهری، محمد؛ دانشنامه قرآن و حديث؛ مترجم آژیر، حمید رضا؛ انتشارات دارالحدیث؛ قم ۱۳۹۱؛ ج ۹؛ ص ۲۰۸
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=62047
#یکشنبه_های_مهدوی
🆔 @skquranir
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش:
واژه«ویل» که در آیات مختلفی از جمله آیه اول سوره مبارکه همزه آمده، به چه معناست؟
✍️پاسخ:
🥀«ويل» در لغت به مواردى اطلاق شده كه فرد يا افرادى به هلاكت بيفتند، و معنى عذاب و بدبختى را می رساند و به گفته بعضى، مفهومى شديدتر از عذاب دارد.
🍂واژه هاى ويل و ويس و ويح در لغت عرب در مواردى به كار مى رود كه شخصى به حال ديگرى تاسف مى خورد، منتها "ويل" در موارد كارهاى زشت و قبيح گفته مى شود و "ويس" در مقام تحقير و "ويح" در مقام ترحم.
👈جمعى گفته اند: ويل، چاه يا دره اى است در دوزخ (البته منظورشان اين نيست كه ویل در لغت به اين معنى آمده بلكه در حقيقت یکی از مصادیق ویل را با استناد به برخی روایات، مکانی در دوزخ معرفی نموده اند).
🔴اين تعبير در قرآن مجيد در موارد زيادى از جمله در باره كفار(ابراهيم/2)، مشركین(فصلت/6)، تحریف کنندگان کتابهای آسمانی(بقره/79)، افراد بسیار دروغگو و بسیار گنهکار(جاثيه/7)، تكذيب كنندگان(مرسلات/15)، گنهكاران، كم فروشان(مطففين/1)، نمازگزاران بی خبر(ماعون/4)، عیبجویان مسخره گر (همزه/1) به كار رفته است ولى بيشترين مورد استعمال آن در قرآن مجيد درباره «تكذيب كنندگان» است، از جمله در سوره مرسلات اين جمله ده بار تكرار شده است:
🌑«وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»: واى بر تكذيبكنندگان در آن روز
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=24873&page=8
#یکشنبه_های_مهدوی
🆔 @skquranir
🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴🌑🔴
🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃
💞و آن تُدْخِلَنِی فِی کلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ💞
☀️#اسرار_قنوت_نماز_عيد فطر[نماز عید قربان] در کلام مرحوم استاد #فاطمی_نیا
☘️نبايد از مضامين عرشي قنوت نماز عيد فطر[نماز عید قربان] غفلت كنيم كه حقيقتا اسراري در آن است
آنجا كه ميفرمايد "خدايا مرا داخل كن در تمام خيرهايي كه محمد وآل او (صلی الله علیه و آله) را در آن داخل كردي "، آيا اين ممكن است؟!
يكي از خيرهايي كه آنها در آن داخل شدند ، امامت است؛ 🔴آيا براي ما هم ممكن است امام شويم؟! ‼️يكي از آن خيرها ، عصمت است؛ آيا ما هم ميتوانيم معصوم باشيم؟!‼️
👈پاسخ اين است كه ما تمام خيرهاي آن ذوات مقدسه را تام و تمام نميتوانيم داشته باشيم، اما در حد ظرفيت خودمان از همان سنخ خيرات را ميتوانيم داشته باشيم، مثلا ماهم در حد خودمان از گناه دوري كنيم و يا به اندازه ي ظرفيت خودمان، هدايتگري داشته باشيم.
🍃پس مقصود اين است كه خدا از سنخ آن خيرات به اندازه ي ظرفيت خودمان به ما مرحمت فرمايد.
#یکشنبه_های_مهدوی
🌸@skquranir
🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش:
با توجه به اینکه شیاطین در عصیان خدا هستند، چگونه وسیلۀ خدا هستند برای تحریک کافران:
أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿مريم:۸۳﴾
✍️پاسخ:
بله شياطين در عصيان خدا هستند اما اولا در جريان تمرد ابليس خداوند خودش اين اذن را به ابليس داد:
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده(حجر/36)
فرمود تو از مهلت يافتگانى(حجر/37)
تا روز [و] وقت معلوم(حجر/38)
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند(حجر/42)
لذا دو مساله وجود دارد اول اينكه اين اذن از جريان تمرد ابليس به او داده شد كه در راه گمراهي بني آدم عزمش را جزم نمايد و دوم بيان اينكه هر كس از ابليس پيروي كند جايگاهش جهنم است ؛ پس اين دو قانون بيان شده است و ابليس و انسان از آن آگاهي دارند و تحت اين قانون تعريف شده الهي قرار دارند .ازاين اذن الهي در آيه به" ارسال " تعبير شده است .
و ثانيا در جريان همان گفتگوي خداوند با ابليس پس از تمرد او از سجده بر آدم ، مي فرمايد كه تسلط ابليس تنها بر كساني است كه او را به ولايت و دوستي و سر پرستي مي گيرند:
تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى گيرند و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مى ورزند(نحل/100)
و نيز در آيه 27 سوره مباركه اعراف مي فرمايد:
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ
در حقيقت اين دو آيه برنامه، قانون ونوع رابطه ي شياطين و كافران و كساني كه ايمان نمي آورند را بيان مي نمايد و به تعبير مرحوم علامه :" همين شيطانها هم سر خود نيستند، بلكه هر چه مى كنند به اذن خدا مى كنند، و اين اذن همان است كه در آيه از آن به ارسال تعبير شده"(1)
به تعبير ديگر ابليس حكم" كلب معلم = سگ تعليم ديده "را دارد.
مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند:" اگر در آيه شريفه ارسال شيطانها را به خدا نسبت داده، از آنجايى كه از باب مجازات است هيچ عيبى ندارد، چون مشركين به حق كفر ورزيدند، و خدا هم از در مجازات شيطانها را فرستاد تا كفر و گمراهيشان را زيادتر كنند" (2)
استاد جوادي آملي نيز اين جريان را وابسته به عملكرد فرد مي داند و مي فرمايند:" خود آنها آمدند شيطان را به عنوان سرپرست پذيرفتند و ما هر چه نهي از منكر كرديم نپذيرفتند راه توبه را باز كرديم برنگشتند از آن به بعد بين اينها و بين شياطين ما مانع را برداشتيم همين حد آن هم اين كار اضلال كيفري است.... اينها خدا و رهبران الهي را عمداً رها كردند تحت ولايت شيطان در آمدند شيطان را به عنوان والي پذيرفتند دليل ذكر مي كند مي گويد ﴿إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللّهِ﴾ چون اينها ﴿اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا﴾ اين را قبول نكردند ما براي اينها اوليا فرستاديم گفتيم ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ﴾ قبول نكردند خودشان شياطين را به عنوان اوليا اتّخاذ كردند ما هم به تعبير مرحوم شيخ طوسي بين اينها و بين اين كلب معلّم ،مانع را برداشتيم همين, ﴿إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُهْتَدُونَ﴾"( 3)
پی نوشت ها:
(1)- الميزان، ذيل آيه 83 سوره مباركه مريم
(2)- همان
(3)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء، تفسير سوره مباركه مريم، جلسه 56
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=48182
#یکشنبه_های_مهدوی
🌸@skquranir
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹
🍃🌳🍃 🍃🌳🍃 🍃🌳🍃
#پرسش_و_پاسخ_های_اخلاق_و_عرفان
⁉️پرسش:
اینکه میگویند خودتان را بشناسید یعنی چه و چگونه باید اینکار را انجام داد. من چگونه میتوانم خودم را بشناسم لطفا به زبان ساده توضیح دهید.
✍️پاسخ:
🌼خودشناسی یا معرفت نفس، یکی از اصول اولیه در اخلاق و به معنای آگاهی یافتن بر صفات، استعدادها و ملکات مثبت و منفی خود است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «نالَ الفَوزَ الأكبَرَ مَن ظَفِرَ بِمَعرِفَةِ النَّفسِ؛ كسى كه موفق به خود شناسى شود، به بزرگترين پيروزى دست يافته است.» (۱) اصل و پایه خودشناسی اخلاقی این است که انسان بفهمد که از کجا آمده، الان در چه وضعیتی است و چه وظایفی دارد، و در نهایت به کجا خواهد رفت و سرانجامش چه خواهد شد. آگاهی انسان از وضعیت ابتدایی و خلقتش او را واقع بین و دیدگاه او را معقول کرده و وی را از غرور و تکبّر و خود بزرگ بینی باز می دارد. از نظر قرآن یکی از عوامل کفر، شرک و انحراف، بی اطّلاعی از سرآغاز خلقت و قدرت خداوند در آفرینش موجودات است.(۲) اگر انسان به ضعف و حقارت خود آگاهی پیدا کرد، وابستگی خود را به موجودی توانا و قدرتی لایزال بهتر درک کرده و راهی به سوی خداشناسی در پیش او گشوده می شود. به این جهت است که خودشناسی را مقدمه ای بر خداشناسی می دانند. زمانی که انسان به این باور رسیده و رابطه خودش را با پروردگار متوجه شود، می تواند وضعیت کنونی و وظایفش را بهتر درک کرده و در انجامش بیشترین سعی و تلاش را داشته باشد. و اینکار که خودسازی نامیده می شود، تنها راهی ست که انسان را به کمال و سعادت نهایی خواهد رساند.
🌾مرحوم فیض کاشانی (ره) در جهت خودشناسی و برای پی بردن به عیوب خویش چهار راه ذکر می کند:
✅اوّل این که انسان به سراغ استادی برود که آگاه به عیوب نفس و خفایا و آفات اخلاقی باشد.
✅دوم: دوست راستگویی را پیدا نموده و او را مراقب خویش کند تا احوال و افعال او را مورد بررسی دقیق قرار دهد.
✅سوم: انسان عیوب خویش را از زبان دشمنانش بشنود، چرا که دشمنان با دقّت مراقب عیوب و لغزش های انسان هستند.
✅چهارم: انسان با مردم معاشرت نموده و صفات نکوهیده ای را که می بیند، در مورد خودش نیز بررسی کند و ببیند که آیا این صفات نکوهیده در او هست؟ (۳)
📚پی نوشت ها:
۱. میزان الحکمه، ج ۷؛ ص ۱۶۲
۲. سوره انفطار، ۶ و ۷
۳.محجه البیضاء؛ ج ۵؛ ص ۱۱۲ - ۱۱۴
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=61490
#یکشنبه_های_مهدوی
🌸@skquranir
🍃🌳🍃 🍃🌳🍃 🍃🌳🍃
☀️فمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
🥗روز مباهله مبارک باد
🌸#یکشنبه_های_مهدوی
🌸@skquranir
💠🔹💠 💠🔹💠 💠🔹💠
⁉️پرسش:
تفسیر سوره آل عمران آیه 61 از کتب اهل سنت بیان کنید
✍️ پاسخ:
💠«مسلم» در کتاب حدیثی صحیح خود (که دومین کتاب معتبر و صحیح اهل سنت می باشد)، در باب مناقب امام علی (علیه السلام) حدیث مباهله را روایت نموده است.(2) وی از سعد بن ابی الوقاص روایت می کند:
🍂معاويه (لعنه الله) به سعدبن ابی وقاص امر کرد که چه چيزی مانع شده است که تو ابوتراب علی (عليه السلام) را دشنام نمی دهی؟ سعد در جواب معاويه سه چيز را ذکر می کند که اگر یکی از آنها را می داشت برای وی از شتران سرخ مو بهتر می بود.
1) حدیث منزلت در حق او.
2) او خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. (حدیث رایت).
3) هنگامی که آیه مباهله نازل گردید، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را فرا خواند و فرمود: پروردگارا این افراد اهل من می باشند.(3)
💫بسیاری از مفسرین و بزرگان اهل سنت؛ همچون: ابن جریر طبری؛(4) ابن المنذر؛(5) سمعانی؛(6) بغوی؛(7) ابن الجوزی؛(8) فخر رازی؛(9) ابن ابی حاتم رازی؛(10) سیوطی؛(11) شوکانی؛(12) و... به این امر تصریح و یا اشاره نموده اند؛ هرچند که در این میان برخی نیز با اجتهاد در مقابل نص خواسته اند در تطبیق انحصاری این آیه ی شریفه بر خمسه ی طیبه تشکیک وارد سازند؟!(13)
سيوطى (م:911هـ)، در تفسير الدر المنثور نقل می کند: ابن ابى شِيبه، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير و ابونعيم نقل كرده اند كه شَعْبى مى گويد: اعتقاد مسيحيان نجران درباره ی حضرت عيسى (عليه السلام)، از گفته ديگر مسيحيان مبالغه آميزتر بود.
آنان همواره با پيامبر خدا (صلى اللَّه عليه وآله) درباره او مجادله مى كردند و از اين رو خداوند اين آيات را در سوره آل عمران نازل فرمود: «إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ ... فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ». پس از اين رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله) آنها را به مباهله و ملاعنه فرا خواند. آنان بر اين كار فرداى آن روز را وعده كردند. بامداد فردا پيامبر خدا (صلى اللَّه عليه وآله) به همراه على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) به سوى وعده گاه رهسپار شدند.
...
🔹سيوطى در ادامه مى نويسد: مسلم، تِرمذى، ابن منذر، حاكم نيشابورى و بيهقى- در السنن الكبرى- نقل كرده اند كه سعد بن ابى وَقّاص مى گويد: هنگامى كه آيه: «قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ» نازل شد، پيامبر خدا (صلى اللَّه عليه وآله) على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) را فرا خواند و فرمود: بارالها! اينان خاندان من هستند.
🌿وى در ادامه مى نويسد: در اين باره حاكم نيشابورى حديثى نقل كرده و آنرا صحيح دانسته است. ابونعيم اصفهانى در دلائل النبوه همچنين ابن مردويه نقل كرده اند كه جابر مى گويد: عاقب و سيد از بزرگان مسيحى نزد پيامبر خدا (صلى اللَّه عليه وآله) آمدند ... رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله) بامدادان در حالى كه دست على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) را گرفته بود به وعدگاه روانه شد. آن گاه كسى را در پى عاقب و سيد فرستاد؛ ولى آنها از حضور در اين محفل خوددارى كرده و در مقابل ايشان تسليم شدند. پيامبر خدا (صلى اللَّه عليه وآله) فرمود: سوگند به كسى كه مرا به حقّ به پيامبرى مبعوث كرد! اگر اين كار را انجام مى دادند، اين سرزمين بر آن دو آتش مى باريد.
💠جابر در ادامه مى گويد: اين آيه درباره اهل بيت (عليهم السلام) نازل شد كه: «تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ ...». جابر مى گويد: منظور از«أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ»، رسول خدا و على (عليهما السلام)، منظور از«أَبْناءَنا»، حسن و حسين (عليهما السلام) و منظور از «نِساءَنا»، فاطمه (عليها السلام) هستند.(14)
📚پاسخ کامل و منابع را در سایت مطالعه کنید:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=52922
🌸#یکشنبه_های_مهدوی
🌸@skquranir
🔥🕊🔥🕊🔥🕊🔥🕊🔥🕊🔥🕊🔥🕊🔥
🌻🎵🎶🌻🎵🎶🌻 🌻🎵🎶🌻🎵🎶🌻
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش:
لطفا درباره موسیقی از نگاه آیات و روایات توضیحاتی را ارائه نمایید.
✍️پاسخ اجمالی:
برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهلبیت(علیهم السلام) از آنها نموده اند بر غنا تطبیق می کند. در این باره به چند آیه اشاره می کنیم:
🎷1- امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیات «و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند(و در مجالس باطل شرکت نمی کنند)(فرقان/72)و «از سخن باطل بپرهیزید»(حج/30)، می فرمایند: «منظور مجالس لهو و لعب و غناست.»(10)
🎸2- امام صادق(علیه السلام) درباره ی آیه ی «و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند»(مومنون/3)، فرمود: «منظور از «لغو» در این آیه، غنا و ملاهی می باشد.»(12)
🎺3- امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) درباره ی آیه ی «بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است»(لقمان/6)،فرمودند: «منظور از سخنان بیهوده، غناست.»(14)
👈نکته: هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نمودهاند ولی دربعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است(15)و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نموده اند.(16)
🔹ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا، روایاتی است که ازپیامبراکرم و اهلبیت(علیهم السلام) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره می کنیم:
🔥امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده»(17)و امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «از غنا دوری کنید(18).»
💠ج) در مورد حرمت موسیقی نیز روایاتی از پیامبراکرم و ائمه معصومین(علیهم السلام) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل می کنیم:
🥁امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.»(19)پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز میفرمایند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می کنم.»(20)
🎤د) از آنجائی که واژه ی غنا به معنای «کشیدن صدا» بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است(21)و به تعبیر شیخ انصاری ره «کاملا روشن و بدیهی است که هیچ یک از این مفاهیم حرام نیستند »(22)، به همین جهت، همه ی فقها «لهوی بودن» را قید غنای حرام می دانند؛ یعنی، غنای لهوی حرام است.(23) (واژه ی «لهو» را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نموده اند(24) و گفته اند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوش گذرانی باشد.)(25)
🎼بعضی از فقها علاوه بر«لهوی بودن» قید «مطرب» را نیز بر آن افزوده اند(26). «طرب» به حالت سبک عقلی گفته می شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی پدید می آید و او را از حد اعتدال خارج می کند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که «لهوی» باشد حرام می دانند و بعضی استماع موسیقی مطرب را حرام می دانند.(27)
پاسخ کامل به همراه منابع را در سایت مطالعه کنید:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=62350
🏴#یکشنبه_های_مهدوی
🏴@skquranir
🌻🎵🎶🌻🎵🎶🌻 🌻🎵🎶🌻🎵🎶🌻
💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔
#پرسش_و_پاسخ_های_عاشورایی
⁉️پرسش:
آيا اين گفته صحيح است كه امام حسين(عليه السلام) به دعوت شهربانو به سمت ايران در حركت بودند كه در كربلا به شهادت رسيدند؟
✍️پاسخ اجمالی:
🌼اين مطلب از جمله مطالبي است كه هيچ سند و مدركي هرچند ضعيف ندارد،بلكه بررسي موضوعاتي همچون نام مادر امام سجاد(عليه السلام) و نيز زمان وفات شهربانو دروغ بودن آن را روشن خواهد كرد.
پاسخ کامل و البته جالب این پرسش را در سایت مطالعه کنید:
http://www.askquran.ir/archive/index.php/t-60929.html
🏴#یکشنبه_های_مهدوی
🏴@skquranir
💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔🌑💔
🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش:
فرق «بغی» و «زنا» در آیات قرآن چیست؟
✍️پاسخ:
💠معنای کلمه «زنا» در زبان عربی و استعمال قرآنی آن کاملا روشن است. اما کلمه «بغی» صرفا به معنای «زنا» نیست بلکه معنای اصلی آن آنگونه که از استعمالات دیگر این واژه به دست می آید به معنای «طلب» است اما استعمالات دیگری هم دارد مانند کاربرد آن در «زنا» و «ظلم» و «تجاوز» و « حاجت».
🔹علامه مصطفوی در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل واژه «بغی» می نویسد:
گوهر معنایی واژه «بغی» طلب و اراده موکد است. این معنی در موارد استعمال متفاوت است. در سه مورد به معنای «تعدی و تجاوز ارادی یا عملی» است:
✅1. هنگامی که با حرف « علی» به کار رود دلالت بر «تعدی و تجاوز ارادی یا عملی» می کند مانند:
«بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» (1)
«خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْض»(2)
✅2. هنگامی که در مورد «منع و تحریم» به کار رود مانند:
«وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ»(3)
«إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ»(4)
«وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ»(5)
✅3. هنگامی که قرینه لفظیه یا مقامیه در کار باشد مانند:
«فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»(6)
«فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً» (7)
🔴در این سه مورد «تعدی و تجاوز» از قرائن استفاده می شود هر چند معنای « طلب شدید و اراده موکد» در همه آنها محفوظ است به عنوان گوهر معنای واژه «بغی». و اگر قرینه ای در کار نباشد مراد همان طلب شدید است. مانند:
«ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ»(8)
«قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي»(9)
«أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ»(10)
⚔️در هر صورت روشن است که واژه « بغی» در اصل به معنای زنا یا ظلم یا تعدی یا حاجت و غیر آنها نیست بلکه گوهر معنای آن «طلب شدید» است و این معنا با توجه به قرائنی که در کلام ذکر می شود برای مفاهیمی چون زنا و ظلم و تعدی و حاجت و مانند آن استعمال می شود. لذا هنگامی که برای «زنان» به طور مطلق و بدون ذکر متعلق استعمال شود مقصود «زنا» خواهد بود و هنگامی که متعلق آن با حرف «علی» استعمال شود مقصود «ضرر زدن و تعدی قولی یا عملی یا فکری» خواهد بود.(11)
👈حاصل اینکه: هر چند واژه های قرآنی ممکن است به صورت مترادف استعمال شوند و مقصود از هر دو واژه یک معنا باشد اما این به معنای داشتن معنای واحد در اصل و ریشه آنها نیست. بلکه هر واژه ای یک «گوهر معنایی» دارد که همواره محفوظ است اما با قرائنی می تواند در معانی دیگری هم به تناسب مورد و ارتباط با ریشه اصلی خود استعمال شود.
📚پی نوشت ها:
1. حجرات /9.-2 . ص/ 22.-3 . نور/33.-4 . اعراف/33.-5 . نحل/90.-6 . بقره/173.-7 . یونس/90.-8 . کهف/ 64.-9. یوسف/ 65-10 . آل عمران/83.-11 . مصطفوی ، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم ، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش، چاپ اول، تهران، ج1، ص309
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60890
🏴#یکشنبه_های_مهدوی
🏴@skquranir
🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: آیا خداوند از گناه کسی که به رحمت خداوند امیدوار است درمیگذرد؟ موید قرآنی هم برای این مطلب داریم؟
✍️ پاسخ: خداوند مهربان ميفرمايد:« بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد ، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است»(1)
💠 آيه یاد شده راه بازگشت را توأم با اميدواري به روي همه گناه كاران ميگشايد، و با لحني آكنده از نهايت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روي همگان باز كرده، و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.(2)
🍁جوانی گریان خدمت آقا رسول الله( صلی الله علیه وآله ) رسید حضرت فرمود :« چرا گریانی؟، جوان عرض کرد چرا گریان نباشم در حالی که گناهی بزرگ مرتکب شده ام و خداوند آن را نمی آمرزد و من در آتش خواهم سوخت، حضرت فرمود: به خداوند مشرک شده ای؟! گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند متعال می آمرزد آن گاه جوان عرض کرد گناه من از کوه، زمین، آسمان و ستارگان هم بزرکتر است حضرت فرمود: گناه تو بزرگتر است یا خداوند؟ جوان عرض کرد خداوند متعال. حضرت فرمودند: گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند بزرگ و مهربان آن را می آمرزد.» (3)
🔹 خداوند نا امیدی از رحمت و بخشش خودش را از گناهان کبیره شمرده است و به صراحت در قرآن به آن اشاره کرده است« وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ روحِ اللَّهِ الا القومُ الکافِروُن؛ (4)و نومید مباشید از رحمت خدا؛ چه تنها کافران از رحمت خداوند، ناامیدند.حتی خداوند در سوره فرقان آیه 70 می فرماید: «کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار نیکو کند، خداوند، بدی های آنان را به نیکی ها مبدّل می کند». در روایات نیز به ما دستور داده شده که به رحمت خداوند در هر حالی امیدوار باشیم.(5)
⚖️ البته آدمی بایستی بتواند در امیدواری به پروردگار خویش تعادل را حفظ نماید؛ نه آن گونه از عذاب خدا بترسد که امید به نجات و رستگاری را از دست بدهد و نه آن قدر در امیدواری زیاده روی کند که حتی از گناه و سرکشی نیز احساس ایمنی نماید. امام صادق (علیه السلام)می فرماید: «پدرم دائماً مي فرمود: هيچ «بنده ي مؤمني» نيست مگر آن که در قلبش دو نور نهفته است، نور خوف(از عدالت و غضب خدا) و نور اميد(به رحمت و فضل خدا)، که اگر هر يک را وزن کني وزنش از ديگري افزون نباشد.»(6)
💫 بنا براین، انسان نه آن قدر از خداوند و قهر او بترسد که از رحمتش ناامید شود و نه آن قدر به رحمت و مهربانی خدا مغرور شود که دست از اطاعت بکشد و به راحتی خطا کند. و این معرفت و منطقی است که خداوند از یک انسان موحد توقع دارد.
📚 پی نوشت ها:
1. زمر / 53 .
2.ر.ک: تفسير نمونه، ج 19، ص 498.
3.مستدرک الوسائل، ج 14، ص 364 .
4.یوسف/ 87 .
5.بحار الأنوار، ج 6، ص 24 .
6.کلینی، شیخ یعقوب، کافی، بیروت، دارالاعلام ، ج2ف ص 367 .
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60293&page=2
🏴#یکشنبه_های_مهدوی
🏴@skquranir
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹