eitaa logo
اسناد کشکول
131 دنبال‌کننده
80 عکس
63 ویدیو
4 فایل
اسناد کانال #کشکول_یک_طلبه @kashkooletalabeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 صحبت‌های جالب داور عصر جدید درباره محافظت از کودکان در فضای مجازی 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
📽 اول این کلیپ را ببینید👆 🔹 چه بپسندیم و چه نپسندیم، سیره حکومتداری امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به کارگزارانشان، همین‌قدر جدی و بدون تعارف بوده است. ایشان در رعایت عدالت و حق با کسی تعارف نداشتند، ابن عباس بعدها به امام مجتبی علیه السلام عرضه کرد که سبب تنها ماندن پدرت، این بود که ایشان[به خلاف خلفای قبل] بیت المال را به صورت مساوی ببن مسلمین تقسیم می‌کرد. یعنی اساسا حضرت به خاطر رعایت عدالت و از شدت عدالتش تنها ماند. حضرت می‌فرمود به خدا قسم معاویه از من زیرک‌تر نیست من نمی‌خواهم دغل‌کار و اهل نیرنگ باشم. 👈 اینکه برخی برای توجیه سازشکاری با مسئولین متخلف و رانت‌خوار و مرفه، به سیره امیرالمؤمنبن علیه السلام در سازش با قاتلان عثمان تمسک می‌کنند، از دو جهت به دور از انصاف وحقیقت است؛ اولا که برخی بر این باورند که اساسا حضرت، قاتلان عثمان را مجرم و مستحق قصاص نمی‌دانستند. و ثانیا به فرض که در یکی دو مورد، سازشکاری حضرت با مجرمین، بر اساس مصلحتی بزرگ‌تر را ثابت کردید، آیا انصاف است که موارد متکرر مسامحه با کارگزاران متخلف و غارتگر بیت المال و کاخ نشین را با یکی دو مورد استثناء در حکومت حضرت مقایسه کنیم؟! یعنی به فرض که حضرت هم در موارد خاصی مصلحتا با بخشی از کارگزاران خود مسامحه کرده‌اند(که همین هم برای ما ثابت نشد)، آیا این اقدام می‌تواند مجوزی شود برای مسامحه عام با کثیری از کارگزارانی که بعد از دوره مسئولیت‌شان کاخ نشین و ثروتمند و برخوردار از نفوذ و رانت‌های مختلف سیاسی و اقتصادی شده‌اند؟!! ✅ در واقع ما سیره‌ی مستمره‌ی حضرت در رفتار بدون تعارف و محکم در عزل و عتاب و مجازات کارگزاران متخلف و صاحبان قدرت را رها کرده‌ایم و یک یا دو مورد مستثنیات مصلحتی در حکومت حضرت را(اگر ثابت شود که نمی شود!) به عنوان توجیهی برای سیره‌ی مستمره‌ی مصلحت‌گرایانه خود قرار داده‌ایم!!! 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
🔺 نگاه به بعضی مقلدین برائتی بی‌ترمز نکنید! بزرگان خودشون خیلی عاقل‌ترند! 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
امیرالمومنین علیه السلام.docx
25.6K
🔹 گوشه ای از فضائل مولا امیرالمومنین علیه السلام ✍️ زحمت این چند صفحه را یکی از طلاب فاضل کشیده اند. از لحاظ استناد و اعتبار و خلاصه بودن بسیار مفید و قابل استفاده بود. اجرشان با خدا 🤲 التماس دعای خیر از همه رفقای عزیز 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اشک های آیت الله بعد از خاکسپاری همسر 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
〽️ اثرپذیری نرخ ارز از تحریم ها! یکی سال 89 در پی وضع تحریم های مربوط به اتفاقات88 و دیگری سال 95 در پی روی کار آمدن ترامپ و فشار همه جانبه و خروج از برجام 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
🔺 تفکر خاص، مخاطب خاص! 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مختاری، امام جمعه هشتگرد: 🔹آن‌ها از ما هستند، می‌خواهند از ما باشند، این را بارها در راهپیمایی ها، محرم ، اربعین و انتخابات ها نشان دادند که از ما هستند و نمی‌خواهند از ما جدا بشوند، گاهی بعضی از این برخوردها آنها را از ما جدا می‌کند. 🔹نمی‌شود بخشی از جامعه اسلامی را بخاطر پوشش‌اش از حقوق شهروندی محروم کرد. امیرالمؤمنین برای حق شهروندی زن یهودی غصه می‌خورد. این ها که از ما هستند، این ها که شب احیاء می‌آیند و الهی العفو میگویند. محرم در خیمه امام حسین هستند.
موسوی تبریزی: امام اجازه اجرای حکم سنگسار را نداد آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در سال‌های ١٣۶٠ تا ١٣۶٣ می‌گوید امام خمینی اجازه اجرای حکم رجم (سنگسار) و بریدن انگشت را نداد. او در گفت‌وگویی با روزنامه شرق (یکشنبه، ۲۲ شهریور) اتفاقی که منجر به مخالفت امام با اجرای حکم سنگسار شده را اینطور روایت کرده است: «خانمی را در کرمان، رجم کردند، آن موقع خبرنگاران دنیا به ایران می‌آمدند. از آن ماجرای رجم یک فیلم هم ساخته شد، مرحوم آقای بهشتی ناراحت شده بود. یادم است که آن موقع، اوایل انقلاب سال ۵٨ بود و من قاضی دادگاه انقلاب تبریز بودم. خدمت امام رسیدم و عرض کردم که آقا، حتماً این خبرها را شنیده‌اید. ما باید در مورد رجم و اینطور احکام اسلام چه کار کنیم؟ وقتی چهار نفر شاهد باشند یا خود متهم چهار بار اعتراف کند و متأهل باشد، حکم رجم را اجرا کنیم یا نه؟ امام فرمود نه، اجرا نکنید. گفتم آقا چطور؟ امام گفت: «این چیزها ثابت نمی‌شود». گفتم آقا اگر خودش بیاید و اعتراف کند؟ فرمودند: «اگر شما اعتراف نگیرید، اعتراف نمی‌کند». بعد گفتند: «اعتراف گرفتن و اینکه به زور به کسی بگویی که این گناه را کرده‌ای، حرام است». البته زمانی گناه موضوعی اجتماعی یا جاسوسی است، فرق می‌کند، ولی موضوع شخصی، مانند مشروب خوردن، معذرت می‌خواهم، زنا و لواط و مانند این. امام در مورد این احکام فرمودند که «پرسیدنش هم حرام است. شما چه کار دارید؟ شما چرا باید اسرار مردم را فاش کنید؟» گفتم حالا فرض کنید یک آدمی بخواهد توبه کند، در زمان حضرت امیر هم شده است که کسی آمده و با اصرار گفته که من می‌خواهم پاک شوم. البته نزد من تا به حالا چنین موضوعی انجام نشده است، ولی در تاریخ آمده است. حضرت امام گفت: «نه، شما بگو توبه کن، خدا قبول می‌کند». حضرت امیر هم همین را گفت، یک بار گفت برو، دو بار، سه بار، حضرت امیر هم می‌خواست که این [مجازات] انجام نشود. به هرحال امام گفت این احکام را اجرا نکنید. من باز اصرار کردم اگر تمام مقدمات این حکم روشن باشد، چه کار باید انجام داد؟ گفت حداقل رجم نکنید. در ماجرای انگشت بریدن هم ایشان فرمود که اجرا نکنید. تا زمانی که من دادستان کل انقلاب بودم، هم در تبریز و هم در جاهای دیگر، رجم و انگشت بریدن اجرا نشد. از آن وقت به بعد هم، در کل ایران رجم و انگشت بریدن اجرا نشد، تا بعد از آقای اردبیلی که آقای یزدی آمد، من می‌دانم که حکم رجم را در بعضی جاها اجرا کردند.» آیت‌الله محمد موسوی بجنوردی، که به حکم امام خمینی در شورای عالی قضایی عضویت داشت٬ پیش‌تر در گفت‌وگویی نقل کرده بود که «طبق نظر حضرت امام بخشنامه شد که از این به بعد دادگاه‌ها حکم رجم ندهند، احکام دیگر را به کار گیرند. جلد یا تعزیر باشد.» به گفته او «در همان اوایل سال ۶۰ بود که سمیناری در یکی از کشورهای اروپایی برگزار شده بود که به عنوان اثبات اینکه اسلام دین خشونت است، مساله رجم را مطرح کرده بودند. من خدمت امام رفتم و جریان را به ایشان عرض کردم و ایشان فرمودند چه طرحی دارید؟ گفتم اگر اجازه بدهید به ما در دادگاه‌ها حکم رجم را صادر نکنند، یک شق دیگری را بگیرند. امام فرمودند که این کار را بکنید. من عرض کردم ما این را به شما نسبت می‌دهیم که شما فرموده‌اید، گفتند اشکالی ندارد. من آمدم در شورای عالی قضایی مساله را نقل کردم و شورای عالی هم آن را بخشنامه کردند برای همه کشور.» http://tarikhirani.ir/fa/news/5177
وقتی خبرگزاری فارس زور زوری میخواد مهران مدیری رو بندازه کنار مسیح علینژاد و سالومه و ضدانقلاب!!!
بی اخلاقی سابقه دار خبرگزاری فارس در افشای مسائل خصوصی افراد! دو دستی طرف رو داره میندازه تو بغل ضدانقلاب قبلا هم وقتی یک پیرمرد بیچاره از مشکلات معیشیتی می نالید و کلیپش مشهور شد، خبرگزاری فارس از طریق کانال های امنیتی خودش، پرینت حساب این بیچاره رو پخش کرد که 100میلیون گردش حساب سالانه‌ش بوده! (مستحضرید که بقالی درب خونه‌تون گردش مالی سالانه‌ش از این مبلغ بیشتره!)
آقای حامد کاشانی، یک طلبه انقلابی و بااستعداد هست که در تاریخ و کلام، فعالیت های موفقی داشته. به نظر، آدم آینده داری میرسه. حالا وقتی چند دقیقه درباره اقدام پلیس انتقادی صحبت کرد، جناب مهدیان، مدیرمسئول سابق ، نامه ای تند و انتقادآمیز منتشر کردند که یک بخش از آن را در تصویر بالا می توانید ببینید! وقتی دوست داری به زور یک نفر را از قطار انقلاب پیاده کنی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گشت ارشاد سوم مرداد1401 رفتار خاص مامور و ممانعت مردم از بازداشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرتاب یک زن از ون پلیس، آخر مرداد 1401 در رشت. پلیس رشت اعلام کرد که ربطی به گشت ارشاد نداشته است.
زمین دست و پا می‌زده است. 16. ۱۶. صفحه اینستاگرام خانم آتش شاک رمی خاله نیکا را پیدا کردم. پست‌ها و هایلایت‌های قدیمی‌اش را خواندم (اسکرین شاتها را باز نمی‌توانم ضمیمه کنم) خیلی روشن بارها نوشته که نیکا زیاد با وی دعوا داشته و احتمالا قهر کردن و بی خبری‌شان از همدیگر سابقه داشته است. 17. ۱۷. این طفل معصوم مشکلات عاطفی و روحی زیادی داشته است. مادر نیکا ازدواج مجدد داشته و الآن در زندگی دیگری است. با پدرش هم مشکلات زیادی داشته‌اند. پدرش سالها پیش فوت کرده است. بخاطر همین نیکا در تهران با خاله‌اش زندگی می‌کرده و در یک کافی شاپ کار می‌کرده است. 18. ۱۸. چندتا فیلم هست که مجریان شبکه‌های فارسی زبان می‌گویند با پدر نیکا صحبت کرده‌اند. درحالیکه سالهاست این بنده خدا مرحوم شده است. برای سر و شکل دادن به این قصه دروغ‌های عجیب و غریبی گفته شده که حال و حوصله ذکر تک تک را ندارم. با این سرعت افتضاح نت هم هیچ چیز نمی‌شود ضمیمه کرد‌. ۱۹. همسایه‌هایی که با کلانتری کوله را باز کردند می‌گویند شناسنامه و سایر مدارک هویتی وجود نداشته است. ماموران پلیس چون قفل گوشی که بالا کنار کوله مانده بود را نمی‌توانند باز کنند سعی می‌کنند گوشی را از حالت پرواز در بیاورند که حداقل کسی تماس بگیرد و خبر از دخترک بگیرد که نمی‌شود. 20. ۲۰. یکی دو تا از همسایه‌ها با تردید گفتند گوشی نیکا سامسونگ بود. من سرچ کردم ظاهرا سری اس سامسونگ را بدون داشتن رمز حتی از حالت پرواز نمی‌شود درآورد. احتمالا روایت‌شان از این ماجرا غلط نباشد. 21. ۲۱. جنازه این دختر نوجوان در پزشکی قانونی قریب یک هفته بدون احراز هویت باقی می‌ماند. خانواده روز ۷ یا ۸ مهر به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند و خیلی زود با مشخصات تطبیق داده می‌شود و جنازه را تحویل‌شان می‌دهند. ۲۲. آدرس پزشکی قانونی استان تهران در جاده قدیم قم واقع در کهریزک پانصدمتر بعد از درب شرقی بهشت زهرا می‌باشد. این عقل کل‌ها می‌دانند هرکسی در تهران مفقود شود آنجا باید دنبالش گشت و این کارشان تعمدی است. ۲۴. من با بررسی‌هایی که کردم حس کردم کنش‌های خاله نیکا خیلی عجیب است. اول فکر کردم شاید بخاطر تحت فشار بودن از طرف خانواده بخاطر داشتن مسئولیت در اتفاق رخ داده و مشکلاتی که مدتها برای این نوجوان وجود داشته سعی می‌کند موضوع را سیاسی کند و یک واکنش عاطفی برای رفع اتهام از خود است. ۲۶. ولی نمی‌فهمم چرا به جای درخواست از مردم یا ساکنین بلوار کشاورز یا درخواست از رسانه‌ها برای شناسایی دختر نوجوان گمشده در اولین آگهی اعلام مفقودی که در توییتر منتشر کرده باید خبر مفقودی را به زبان انگلیسی برای مخاطب خارجی بنویسد و شماره تماس بدهد که تماس بگیرند. ۲۷. خانواده پدر مرحومش با خانواده مادرش بر سر اینکه در آرامستان آنها دفن شود یا در آرامستان اینها اختلاف داشته‌اند. نهایتا نیکا در روستای پدری در کنار پدرش و سایر اقوام‌شان دفن می‌شود. خاله‌اش همانموقع در مورد این داستان سرایی‌ها در مورد دفن در یک روستای دورافتاده استوری زده است. 28. ۲۸. اینکه نیکا آن شب به دعوت چه کسی به آن ساختمان آمده و با کی قرار داشته و چه کسی در را باز گذاشته و تلفنی راهنمایی‌اش می‌کند و چه اتفاقی در آن یکی دو ساعت افتاده را نتوانستم در بیاورم چون همه ۸ نفر ساکن ساختمان در بازداشت‌اند. ولی یک نکته قابل تامل را در پرس و جوها فهمیدم. 29. ۲۹. امروز از دختر یکی از همسایه‌ها که نیکا در حیاط ‌شان افتاده بود یک روایت عجیب شنیدم. این خانواده روز ۲۹ شهریور دو ساعت قبل از آمدن نیکا به ساختمان بغلی، برای شب نشینی رفته‌اند بیرون. حین سوالات دختر همسایه یادش آمد که ساعت ۹ و ۱۰ شب وقتی داشتند از خانه بیرون می‌رفتند ... 30. باتوجه به اینکه نیکا آن‌روز در بلوار کشاورز بوده می‌شود این تماس قابل تامل است. ۳۱. اگر روایت این دختر صحت داشته باشد می‌شود حدس زد احتمالا این پسر با نیکا در تماس بوده و آدرس را داده و در را برایش باز گذاشته است. نمی‌دانم این فرد بین ۸ تا بازداشتی است یا نه ولی اینها چهره آن پسر را اصلا یادشان نبود. ولی اگر دوریین را چک کنند فکر می‌کنم خودش کلید ماجراست. 32. ۳۲. الغرض حرف خیلی زیاد است. نمی‌دانم موضوع فوت این دختر نوجوان عاشقانه است عاطفی است یا خانوادگی است. حتی مطمئن نیستم در آن ساختمان چه اتفاقی رخ داده و ماجرا خودکشی است یا قتل یا هرچیز دیگر. ولی من چون یک سناریوی دیگر را حدس می‌زدم سعی کردم با یک مرد میانسال همسایه که از ساعت ۱۳ بعنوان اولین نفر با تماس خودش را به آنجا رسانده و تا ساعت ۲۰ که آمبولانس پزشکی قانونی آمده بالای سر نیکا بوده حرف بزنم. ۳۴. می‌خواستم در مورد احتمال تجاوز یا تعرض بپرسم. بخاطر اینکه شنیدم حدود ۷ ساعت بالاسر نیکا بوده و به تیم‌های مختلف و کارشناسانی که آمده‌اند و رفته‌اند کمک کرده است و بدن عریان نیکا را در تمام بررسی‌های در صحنه دیده است. ۳
💬 رشته توییت وحید اشتری درباره واقعیت ماجرای نیکا شاکرمی: ۱. من چون پیش از این مطالب انتقادی زیادی در مورد و برخوردهایی که با شد نوشتم وظیفه خودم دانستم چند خطی هم در مورد تحقیقاتم در بنویسم. حالا هرچقدر به زمین و زمان فحش و توهین نثار کنید فرقی نمی‌کند ولی ماجرای آخری هیچ ربطی به بقیه ندارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ وحید اشتری (@va\_ashtari) من خودم دختر دارم. از روزی که ماجرای را شنیدم آب شدم. وقت گذاشتم هرچیزی در موردش منتشر شده بود را دیدم. محله واقعه در امیراکرم را پیدا کردم. با همسایه‌ها هم حرف زدم. اینجا در موردش نوشتم و به سوالات جواب می‌دهم. کاش رسانه‌ها بیش از این خانواده داغدار را اذیت نکنند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 2. ۲. من دارم در ایران زندگی می‌کنم. بی اعتمادی عجیب به دستگاهها و رسانه‌ها بخاطر سوابق لاپوشانی‌های رایج در کشور را با پوست و گوشتم لمس می‌کنم. از ابتدا هم که خواستم چند خطی بنویسم برخی واکنش‌ها و توهین‌ها را حدس می‌زدم. ولی اگر به چیزی برسم اینها برایم ذره‌ای اهمیت ندارد. بگذریم. 3. ۳. من تقریبا وقت گذاشتم و همه مطالب در مورد را خواندم. تقریبا هیچ چیزی نیست که نخوانده باشم یا ندیده باشم. بخاطر دغدغه خودم رفتم آدرس دقیق در محله امیراکرم را هم پیدا کردم. با اهالی ساختمان و برخی همسایه‌ها هم صحبت کردم. قصه این طفل معصوم هیچ ربطی به اعتراضات ندارد. 4. ۴. البته اینکه نیکا مثل خیلی از هم سالانش در اعتراضات هم شرکت کرده قطعی است. همسایه‌هایی که با کلانتری محل کیفش را اولین بار باز کرده‌اند می‌گویند در کیفش یک عینک شنا و یک حوله خیس بوده است. عینک شنا را معمولا برای جلوگیری از خوردن ساچمه به چشم و حوله را برای گاز اشک آور می‌برند. 5. ۵. ولی من با صحبت اهل محل خیلی زود فهمیدم قصه‌هایی که این چندوقت در مورد بازداشت چند روزه و شکنجه و تعقیب و گریز و چیزهای دیگر نوشته شد مشخصا ساخته ذهن خبرنگاران رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور است. هم همسایه‌ها و هم کسبه محل پیدا شدن جنازه را متعلق به ۳۰ شهریور می‌دانند. 6. ۶. یعنی نیکا غروب ۲۹ شهریور در اعتراضات بلوار کشاورز بوده و شب به این ساختمان نیمه کاره در لبافی نژاد که فقط چند پلاک با منزل خاله‌اش فاصله دارد آمده است. نزدیک صبح چند ساعتی روی پشت بام بوده و تعداد زیادی سیگار کشیده است که فیلترهایش باقی است. ۷. در این چند ساعت شروع می‌کند به پاک کردن اکانت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و احتمالا خاطرات و عکس‌ها و کانتکت ها و چیزهای دیگر. بعد همسایه‌ها نزدیک صبح صدای افتادن یک جسم سنگین در حیات خلوت را می‌شنوند. ساعت‌های متفاوتی را ذکر می‌کنند که خیلی دقیق نیست. بین ۴ تا ۵ و نیم صبح. ۹. اهالی محل و کسبه ها هم آمدن پلیس و بردن جنازه را متعلق به ظهر ۳۰ شهریور می‌دانند. اینکه رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور گفتند نیکا ۲۹ یا ۳۰ شهریور دستگیر شده و ده روز بازداشت بوده و آنجا شکنجه شده و الباقی داستان رسما با توجه به شهادت اهل محل یک قصه تخیلی می‌نماید. ۱۰. برخی ساعتها و تاریخ وقایع و جزئیاتی که برخی خبرگزاری‌های داخلی منتشر کرده‌اند بعضا اختلافاتی با چیزهایی که اهل محل می‌گویند دارد. من در این روایت فقط جزئیات ساعتها و رخ‌دادهایی را می‌نویسم که مستقیما از همسایه‌ای که جنازه را دیده یا به پلیس زنگ زده یا ... شنیدم. 11. ۱۱. فیلمی که از ورود نیکا به ساختمان منتشر شد هم برای دقایق اولیه بامداد ۳۰ شهریور است. نیکا در حال تعقیب و گریز نیست و دنبال آدرس جایی می‌گردد که تا حالا به آنجا نرفته است. اول از کوچه عبور می‌کند بعد در تلفن می‌گویند برگرد. به درب خانه هم که می‌رسد درب را برایش باز گذاشته‌اند. ۱۲. من با پرس و جو از همسایه‌ها تقریبا مطمئن شدم که زنده از بالا خودش پریده است. اولا کسی را که زنده باشد و به زور از بالا بیندازند حتما داد و هوار می‌کند و هنگام سقوط جیغ می‌کشد ولی در خودکشی یا اشکالی شبیه به این که طرف با قصد خودش می‌پرد متفاوت است. 13. ۱۳. داخل پرانتز [تف به این وضعیت که برای یک رشتو و تک تک ارسال شدن توییت‌ها باید ساعتها وقت بگذاریم حتی یک اسکرین شات و تصویر و فیلم و عکس از محل حادثه نمی‌شود ضمیمه کرد. کلاه‌تان را ازینی که هست بالاتر بگذارید] فیلم و عکس و اسکرین شاتها باشد طلب تان ۱۴. نکته بعد اینکه در تصاویر حیات خلوت مشخص است جای جنازه با نقطه‌ای که به زمین خورده چند وجب فاصله دارد. یعنی طفل معصوم زنده بوده و داشته جان می‌داده. همسایه‌ها مطمئن بودند با پیشانی زمین خورده و جمجمه‌اش کامل له شده ولی جنازه‌اش روی زمین برگشته است. 15. ۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم‌. بند کتانی‌هایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانی‌ها در حال تقلا از پایش درآمده بود. احتمالا برای آن چند لحظه‌ای است که طفل معصوم داشته روی
۵. در مورد علائم ظاهری تعرض یا تجاوز مثل پاره شدن یا کشیدن جایی از لباس‌ها یا باقیماندن جای چنگ و خراشیدگی و درگیری روی بدن نیکا خیلی محکم گفت مطلقا هیچ چیزی وجود نداشت. شکل داخل شدن نیکا به ساختمان هم مدلی نیست که از تهش تجاوز دربیاید. البته این‌ حرف‌ها سند نیست و نمی‌شود به بررسی ظاهری اعتماد کرد. ولی چون موضوع تعرض فعلا سند ندارد دامن نزنید و با قلب خانواده داغدار بازی نکنید بهتر است. اینهم از کثافت‌کاری رسانه‌های فارسی زبان برای احساسی‌تر کردن ماجراست. اینها دنبال پروژه خودشان‌اند دلشان برای هیچکس نمی‌سوزد. 37. ۳۷. ویدئوی مادر نیکا را دیدم. گفت همه بدن و دست و پای دخترم سالم بود فقط دندان‌ها و گونه‌اش خرد شده و جمجمه‌اش از پشت یک چاله شده بود. حق دارد که در آن شرایط روحی خیلی دقت نکرده باشد. قلم پای راست نیکا بعد از سقوط خرد شده و در تصاویر مشخص است که یک پایش از آن یکی کوچک‌تر است. 38. ۳۸. خاله نیکا تا حالا برای سیاسی کردن قصه با یک نقل مبهم می‌گفت «در حین جستجو برای پیدا کردن نیکا چندباری به شکل غیر رسمی کسانی با خانواده تماس گرفته‌اند و خود را از اطلاعات سپاه معرفی کرده‌اند و به خانواده گفته‌اند نیکا دستگیر شده و بعد از بازجویی، تحویل زندان اوین شده است.» 39. ۳۹. ولی حالا آن نقل مبهم که خبر از بازداشت چند روزه و کشتن نیکا در بازجویی یا شکنجه در بازداشت می‌داد جایش را به ویدئوی مادر این طفل معصوم داده که کل آن روایت را زیر سوال برده و می‌گوید همانروز که وی مفقود شده نیکا را کشته‌اند و ده روز جنازه را مخفی کرده‌اند. 40. ۴۰. البته این روایت جدید هم مخدوش است. یعنی مادر نیکا که به نظرم در شرایط روحی مناسبی نیست و خیلی به واقعه تسلط ندارد حتی تاریخ حضور فرزندش در راهپیمایی را هم نمی‌داند. نیکا شب ۲۹ ام در راهپیمایی شرکت کرده و گواهی فوت‌اش و اتفاق تلخی که برایش رخ داده برای صبح روز ۳۰ ام است. 41. ۴۱. خاله نیکا قبلا که تنها راوی این قصه بود خودش در اینستاگرام چیزی شبیه این روایتی که امروز در این ویدئو مادر آن طفل معصوم به روز کرد و ارائه داد را زیر سوال برده بود و تکذیب کرده بود. 42. ۴۲. حالا من می‌خواهم همین روایت به روز شده را بپذیرم. فکر کنید همان‌ روز وسط تجمع یک نفر را گرفته‌اند و زده‌اند کشته‌اند. دلیل اینکه دخترک را بردارند با خودشان ببرند تا ده روز دیگر که خانواده به پزشکی قانونی مراجعه کرد تحویل بدهند چیست؟ یعنی چه کارکردی دارد؟ 43. ۴۳. خب اینهمه آدم وسط خیابان افتاده که کسی گردن نمی‌گیرد. چند ده نفر در همین اعتراضات کشته شدند این یکی هم روش. دلیل بردن این یک نفر به پزشکی قانونی و مخفی کردنش و تحویل ندادنش تا ده روز چه بوده است؟ مثلا منتظر بودند زنده شود؟ ۴۴. یا نه بیائید بپذیریم نیکا را بازداشت کرده‌اند و در بازداشت با شکنجه در همانروز یا فردا کشته شده است. خب اینها که جنازه را حمل می‌کنند که ۱۰ روز بعد ببرند و صحنه سازی کنند چرا همانروز که کشته شده نبرده‌اند در یکی از خیابان‌های شلوغ بیندازند وسط خیابان که خودشان را تبرئه کنند؟ 45. ۴۵. منطق اینکه جنازه را کول کنند و نبرند وسط شلوغی و بردارند ببرند بالای یک ساختمان چند طبقه آنهم در یک خیابان فرعی بی ربط به شلوغی‌ها و با این رمان تخیلی خودکشی از پشت بام بیندازند پایین و احتمالا از راه پله فرار کنند چیست؟ اصلا این قصه با عقل جور در می‌آید؟
🔻 وسط بازها! 📝 سلمان کدیور می‌گویند "وسط باز" منظورشان این است که یا برانداز باش یا ماله‌کش! دو سر طیفی که کند ذهن‌ترین آدم‌ها که مکمل هم‌اند قرار گرفته‌اند. ماله‌کش‌های وضع موجود، خالق براندازها هستند و براندازها، مایه بقای ماله‌کش‌ها در سیستم، هر کدام نباشد، وجود آن یکی بی‌معنی است! اگر براندازهایی وجود نداشته باشند، ماله‌کش‌های یقه سفید سیستم، از گرسنگی می‌میرند. نه حرفی برای گفتن دارند، نه لولویی برای ترساندن ملت، نه بهانه‌ای برای بستن و فیلتر کردن، نه بودجه‌ای برای بولتن‌نویسی نصیبشان می‌شود، نه خبری از خلق دکان‌های سازمانی و پروژه‌های نان و آب دار تحلیلی امنیتی است. باید نان بازوی خودشان را بخورند که بلد نیستند! اگر ماله‌کش‌های داخلی هم نباشند، براندازها چطور تبلیغات کنند و جهان را از رژیم آخوندی بترسانند و فیلم کشته‌ها را برای شبکه‌های خارجی و سناتورهای کنگره فاکتور کنند؟ چطور جلب توجه کنند و اثبات کنند در صحنه قدرت نمرده و حذف نشده‌اند؟ آنها هم در غربت باید فضولات خودشان را میل کنند بلکه نمی‌رند! در دو سر این طیف بودن هنر نمی‌خواهد، فقط کافی است مغزت را بفرستی مرخصی و دهانت را باز کنی. دیده‌اید که هر دو در بد دهانی و فحاشی چقدر خبره‌اند؟ هر دو تاب هیچ نقدی را ندارند و به غایت پرخاشگر و مستبدند. رفتارشان منطق گله را دارد. دسته‌جمعی و گروهی عمل می‌کنند. با یک های و یک هوی، مسیر عوض می‌کنند و دائم دنبال چوپانند که آنها را هدایت کند. حالا یکی از شورای سلطنت و فرشگرد، دیگری از محافل سری امنیتی داخل. وسط ایستادن اما، طرح و ایده و فکر می‌خواهد، چون از هر دو سر قطب به تو دائم حمله می‌شود. یکی می گوید منافق، دیگری می‌گوید ستون پنجم! دو دایرکت که مالامال از فحش کریه است، یکی عکس پروفایل پهلوی دارد و دیگری تصویر یک شهید یا اماکن و اشخاص مقدس است. یکی می‌گوید تو با دادن تقاضای تجمع قانونی، مردم را به شورش تحریک کردی و باید محاکمه شوی تا زر مفت نزنی، اگر بیانیه شما نبود ایران اصلا بهم نمی‌خورد! دیگری پیام می‌دهد که تو با درخواست مجوز تجمع از رژیم آخوندی، به او مشروعیت می‌دهی و فردای آزادی، به چهار میخ آویزانت می‌کنیم. ماله کش‌ها می‌خواهند به بهای نابودی ایران، نظم مسلط کنونی را حفظ کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند. براندازها نیز می‌خواهند به قیمت نابودی ایران، نظم کنونی را نابود کنند. حتی شرم نمی کنند که درخواست حمله نظامی و تقاضای تحريم بيشتر بدهند. وسط ایستادن به غایت سخت است. باید در پی راهی باشی که خار در پای ایران جانمان نرود، اما حال ملت بهتر شود. باید سرت را در این کتاب و آن کتاب ببری، حرف‌ها را گوش دهی و وقت خواب و سفر و... حلاجی کنی. با خودت دائم کلنجار بروی. باید در حد مرگ، با همه طیف‌ها و عقیده‌ها و مسلک‌ها گفتگو کنی. باید بخوانی و ایده‌ات را تبدیل به محصول قابل فهم کنی. باید وقتی که احضارت می‌کنند، سعه صدر بخرج دهی، وقتی محاکمه‌ات می‌کنند، صبور باشی. شاید تلاش بی‌فایده و رنج بی‌حاصل باشد، اما شرف دارد به اینکه دو سر طیفی بایستی که جز استبداد و خشونت، خروجی دیگری ندارند. .... ....