اسناد المصائب
5⃣دیدار مروان بن حکم با #امام_حسین_علیه_السلام :👇 #روز_شمار_عاشورا @AsnadolMasaeb
6⃣تصمیم #امام_حسین_علیه_السلام بر خروج پنهانی از مدینه منوره و حرکت به سمت مکه معظمه :👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت.
امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت.
👤علامه مجلسی می نویسد :
امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد :
📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ
أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》
♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)!
من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى!
اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱)
👤شیخ صدوق می نویسد :
📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ.
فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》
♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت.
وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت.
وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند.
پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود.
رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن!
در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود :
📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ!
يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》
♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست.
فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى.
📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》
♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲)
👤ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》
♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد.
امام حسین(ع) فرمود :
📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》
♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر!
رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》
♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷
۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
6⃣تصمیم #امام_حسین_علیه_السلام بر خروج پنهانی از مدینه منوره و حرکت به سمت مکه معظمه :👇 #روز_شمار_عا
7⃣بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری حرکت #امام_حسین_علیه_السلام از مدینه به سمت مکه معظمه :👇
8⃣سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری ورود #امام_حسین_علیه_السلام به شهر «مکه معظمه» :👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد.
در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زادههای آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی میکردند.
علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند.
امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود :
📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》
♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم.
بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱)
امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت.
و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد.
📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》
♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱)
از آیهای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار میشود.
سرانجام کاروان امام حسین(ع) به مکه رسید.
👤شیخ مفید می نویسد :
📋《لَمَّا دَخَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَكَّةَ كَانَ دُخُولُهُ إِلَيْهَا لَيْلَةَ اَلْجُمُعَةِ لِثَلاَثٍ مَضَيْنَ مِنْ شَعْبَانَ دَخَلَهَا وَ هُوَ يَقْرَأُ [وَ لَمّٰا تَوَجَّهَ تِلْقٰاءَ مَدْيَنَ قٰالَ عَسىٰ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوٰاءَ اَلسَّبِيلِ] ثُمَّ نَزَلَهَا وَ أَقْبَلَ أَهْلُهَا يَخْتَلِفُونَ إِلَيْهِ وَ مَنْ كَانَ بِهَا مِنَ اَلْمُعْتَمِرِينَ وَ أَهْلِ اَلْآفَاقِ》
♦️امام حسین(ع) پس از پنج روز در روز سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری به مکه رسید در حالی که آیه فوق را قرائت می فرمود.
و وابستگان و ساکنان مکّه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام حسین(ع) به مکه بسیار شادمان شدند و به استقبال ایشان آمدند.
مردم در این مدت اقامت امام حسین(ع) در مکه، صبح و شام، نزد حضرت(ع) در حال رفت و آمد بودند.
📋《وَ هُوَ أَثْقَلُ خَلْقِ اَللَّهِ عَلَى اِبْنِ اَلزُّبَيْرِ قَدْ عَرَفَ أَنَّ أَهْلَ اَلْحِجَازِ لاَ يُبَايِعُونَهُ مَا دَامَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فِي اَلْبَلَدِ وَ أَنَّ اَلْحُسَيْنَ(ع) أَطْوَعُ فِي اَلنَّاسِ مِنْهُ وَ أَجَلُّ》
♦️و این امر بر عبداللّه بن زبیر، سخت گران میآمد؛ چرا که امید داشت مردم مکّه با وی بیعت کنند و میدانست که تا امام حسین(ع) در مکّه هست، کسی با او بیعت نمیکند؛ زیرا جایگاه امام حسین(ع) در نزد مردمان مکّه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود.(۲)
اما در میان مخالفان یزید در مدینه، وجود شخصیت ممتازی چون امام حسین(ع)، همانند خورشید تابان، تمام ستارگان و سیارگان را بی فروغ مینمود و به عنوان تنها یادگار جدش حضرت محمد(ص) و جانشین پدر و برادر مظلومش حسن بن مجتبی(ع)، در رسیدن به مقام خلافت و رهبری مسلمانان، شایستهتر از همه بود و نگاه همگان به سوی او معطوف بود.
بدین لحاظ، یزید بیش از همه، از ایشان واهمه داشت و درصدد تسلیم کردنش برآمد.
بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیهای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار میشود.
امام حسین(ع) در این مدت ۶۵ روزه اقامتش در مکه در حضور مردم به صورت علنی مشغول سخنرانی و افشای ماهیت پلید یزید بود و جلسات تفسیر قرآن خود را دائر نمود.
📚منابع :
۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۶
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ النَّاصِحُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)》🔶🔸
✅نامش مالک بن حارث نخعی بود که بر اثر ضربه شمشیری که در جنگ یرموک در سال ۱۵ ه.قمری به ناحیه چشمش اصابت کرد، او را لقب «اشتَر» (یعنی شکافته چشم) دادند.
مالک اهل یمن بود که آشناییتش با امام علی(ع) به سال دهم هجری، در تبلیغ شش ماهه امام علی(ع) در یمن بر می گردد.
مالک در زمان سه خلیفه،مخصوصا عثمان بن عفان همواره به خاطر حمایت از امام علی(ع) به مناطق دور نظیر شام و حمص تبعید می شد.
او در هر سه جنگ زمان حکومت امام علی(ع) یعنی جمل و صفین و نهروان شرکت داشت و دلاورانه جنگید و منصب سپهسالاری و فرماندهی قلب لشگر را بر عهده داشت.
او همچنین یکی از اعضای شُرطة الخمیس [نیروی ویژه امام علی(ع)] بود.
ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه هنگام معرفی مالک اشتر می نویسد :
📋《كَانَ فَارِسَاً شُجَاعَاً رَئِيسَاً مِن أكَابِرِ الشِّيعَةِ وَ عُظَمَائِهَا شَدِيدَ التَحَقُّقِ بِوِلَاءِ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ(ع) وَ نَصرِهِ》
♦️مالک سوارکاری شجاع، رئیس (قبیله)، و از بزرگان شیعه بود که در دوستی و یاری امیرالمؤمنین(ع) ثابت قدم بود.(۱)
او نزد امام علی(ع) دارای مقام و منزلت بسی والا داشت.
نقل است که؛
زیاد بن نَصر و شُریح بن هانی دو تن از فرماندهان لشکر امیرالمؤمنین(ع) بودند که در منطقه سور الروم، با ابوالاَعور سُلَمی، پیشرو لشکر معاویه و سپاهیانش مواجه شدند.
زیاد و شریح پس از آنکه آنها را به پیروی از امیرالمؤمنین(ع) دعوت کردند و آنها نپذیرفتند، ماجرا را نوشته و توسط حارث بن جُمهان به محضر امام(ع) ارسال کردند.
حضرت(ع) نامه آنها را خواند و سپس مالک را به حضور طلبیده و فرمود :
زياد و شريح نامه اى به من نوشته و منتظر فرمان هستند؛ بايد بهسوی آنها رفته و فرماندهی را به دست گیری!
زياد را به طرف راست و شريح را به سمت چپ لشکر بگمار تا من به خواست خداوند به زودى برسم.
در همین زمان، امام(ع) نامه اى هم به زياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالک اشتر امر فرمود.
متن نامه مذکور که حضرت(ع)، منزلت والای مالک را در آن بیان میکند، چنین است :
📋《وَقَدْ أمَّرْتُ عَلَيْكُمَا وَ عَلَى مَنْ فِي حَيِّزِكُمَا مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَأطِيعَا وَاجْعَلَاهُ دِرْعاً وَمِجَنّاً فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَلَا سَقْطَتُهُ وَلَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإسْرَاعُ إلَيْهِ أحْزَمُ وَلَا إسْرَاعُهُ إلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أمْثَلُ》
♦️من، فرماندهىِ شما و سپاهيان تحت امر شما را به مالک اشتر پسر حارث دادم.
گفته ی او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد و او را همچون زره و سپر، نگهبان خود برگزينید؛ زيرا كه مالک، نه سستى به خرج داده و نه دچار لغزش مى شود و نه در آنجايى كه شتاب لازم است كندى دارد، و نه آنجا كه كندى پسنديده است شتاب مى گيرد.(۲)
در جنگ صفین، یاران امام علی(ع) در حال پیروزی بودند و هنگامی که مالک به قلب لشکر معاویه رسیده بود، یاران معاویه به نیرنگ، قرآنها را بر سرِ نیزه کردند و یاران امام(ع) را به حکمیت قرآن فراخواندند و یاران ظاهر بین امام(ع) به ایشان گفتند که باید مالک برگردد و گرنه جان تو از جانب ما در خطر است!
که امام(ع) مجبور شد مالک را برگرداند.
سرانجام امام(ع) مالک را بعد از جنگ خوارج به استانداری مصر منصوب و عهدنامه معروف را برای او نوشت.
مالک در سال ۳۹ هجری در منطقه ای به نام قُلزم توسط افراد معاویه در طی سفری که عازم مصر بود، برای تصدی حکومت مصر، در بین راه توسط دهقانی با شربت عسل زهرالود شهید شد.
ثقفی در الغارات در اینباره می نویسد :
📋《أَنَّ عَلِيَّاً(ع) لَمَّا بَعَثَ اَلْأَشْتَرَ إلَى مِصرَ وَالِيَاً عَلَيهَا وَ..أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا بَلَغَهُ خَبَرُ اَلْأَشْتَرِ بَعَثَ رَسُولاً يَتْبَعُهُ إِلَى مِصْرَ وَ أَمَرَهُ بِاغْتِيَالِهِ فَحَمَلَ مَعَهُ شَرَابٌ فَاسْتَسْقَى اَلْأَشْتَرُ فَسَقَاهُ》
♦️هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را برای حکومت مصر اعزام کرد، جاسوسان معاویه این خبر را به او گزارش دادند و او شخصی را در پی مالک به منطقه قلزم فرستاد و به او دستور داد که او را غافلگیر کند.
پس همراه او سمّی فرستاد که مالک اشتر را مسموم سازد، پس مالک نیز از آن سمّ خورد و بلافاصله به شهادت رسید.(۳)
معاویه بعدا به اطرافیان خود گفت :
📋《أَلاَ وَ إِنَّ لِلَّهِ جُنُوداً مِنْ عَسَلٍ》
♦️بدانید که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد!(۴)
مالک سرانجام در همان مصر دفن شد.
امام علی(ع) وقتی خبر شهادت مالک را شنیدند،
📋《حَزِنَ عَلَيْهِ حُزْناً شَدِيداً》
♦️به شدت اندوهناک و محزون و متأسف شدند.
سپس به منبر رفتند و خطبه ای خواندند و بعد از منبر به منزل آمدند و بزرگان قبیله نخع به خدمت آن حضرت(ع) برای تسلیت آمدند.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
حضرت(ع) خطاب به آنان فرمود :
📋《أَلاَ إِنَّ مَالِكَ بْنَ اَلْحَارِثِ قَدْ قَضَى نَحْبَهُ وَ أَوْفَى عَهْدَهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ فَرَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً لَوْ كَانَ جَبَلاً لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لِلَّهِ!
مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ؟ وَ هَلْ قَامَتِ اَلنِّسَاءُ عَنْ مِثْلِ مَالِكٍ؟ وَ هَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِكٍ؟!》
♦️بدانید که مالک بن حارث، روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا نمود و به دیدار پرورگارش شتافت.
خدا مالک را بیامرزد! اگر کوه مى بود، قلّه اى دست نیافتنى و دور و بلند مى نمود! و اگر سنگ مى بود، صخره اى سخت مى نمود!
آفرین بر مالک! مالک که بود؟! آیا زنان، مانند مالک را مى زایند؟! آیا در روزگار ما چون مالک هست؟!
سپس فرمود :
📋《أَمَا وَ اَللَّهِ هَلاَكُهُ قَدْ أَعَزَّ أَهْلَ اَلْمَغْرِبِ وَ أَذَلَّ أَهْلَ اَلْمَشْرِقِ》
♦️و اما به خدا سوگند که مرگ او اهل مغرب (شام) را عزت بخشید و مرگش اهل مشرق (عراق) را نابود کرد.
و در آخر فرمود :
📋《لاَ أَرَى مِثْلَهُ بَعْدَهُ أَبَداً》
♦️دیگر بعد از مالک، مثل مالک را نخواهم دید.(۵)
و در نقلی دیگر در ادامه روایت فرمود :
📋《رَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً! فَإِنَّ مَوتَهُ مِن مَصَائِبِ الدَّهرِ، أَنَّا قَدْ وَطَّنَّا أَنْفُسَنَا أَنْ نَصْبِرَ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ بَعْدَ مُصَابِنَا بِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) فَإِنَّهَا مِنْ أَعْظَمِ اَلْمُصِيبَاتِ》
♦️خدا مالک را رحمت کند! پس همانا مرگ مالک از مصیبتهای روزگار است.
همانا ما تعهّد نموده ایم که پس از مصیبت رسول خدا(ص) بر هر مصیبتى شکیبا باشیم، زیرا آن بزرگترین مصیبتها بود.(۶)
در روایتی دیگر آمده که حضرت(ع) فرمود :
📋《رَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً! کَانَ لِی کَمَا کُنتُ لِرَسُولِ اللّهِ(ص)》
♦️خدا مالک را رحمت کند! که مالک برای من چنان بود که من برای رسول خدا(ص) بودم.(۷)
امام(ع) پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفّین، در نامه ای خطاب به مالک اشتر نوشت :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ اَلدِّينِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ اَلْأَثِيمِ وَ أَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ اَلثَّغْرِ اَلْمَخُوفِ》
♦️اما بعد! تو از کسانی هستی که پشت گرمی من در استوارسازی دین و سرکوبی غرور تبه کاران و نگهبانی مرزهای پر خطر به توست.(۸)
و حضرت(ع) در نامه ای خطاب به مردم مصر درباره مالک اشتر نوشت :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي قَدْ وَجَّهْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ لاَ يَنَامُ أَيَّامَ اَلْخَوْفِ وَ لاَ يَنْكُلُ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ حِذَارَ اَلدَّوَائِرِ أَشَدَّ عَلَى اَلْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ اَلنَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ اَلْحَارِثِ اَلْأَشْتَرُ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اَللَّهِ لاَ يَأْتِي اَلضَّرِيبَةَ وَ لاَ كَلِيلَ اَلْحَدِّ》
♦️اما بعد! من یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام خوف و هراس، نمی خوابد و در لحظات دشوارِ مقابله با دشمن، از نبرد روی بر نمی گرداند.
کسی که بر تبهکاران فاجر، از شعله های آتش، سخت تر و سوزان تر است؛ یعنی مالک اشتر را! پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید، چرا که او یکی از شمشیرهای برّان الهی است که نه کند می شود و نه از اثر می افتد.(۹)
معاویه هنگامی از شهادت مالک آگاه شد خطاب به مردم شام گفت :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ كَانَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَدَانِ يَمِينَانِ فَقُطِعَتْ إِحْدَاهُمَا يَوْمَ صِفِّينَ وَ هُوَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ قَدْ قُطِعَتِ اَلْأُخْرَى اَلْيَوْمَ وَ هُوَ مَالِكٌ اَلْأَشْتَرُ》
♦️علی بن ابی طالب(ع) دارای دو دست بود که یكی در صفین بریده شد و آن عمار بن یاسر بود و دیگری امروز كه مالك اشتر است.(۱۰)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
به چشم من همه از من بزرگوارترند
به خواب نیز ندیدم که بهترین باشم
نمیشود ز سرم سایۀ تواضع دور
گر آفتاب شوم باز هم همین باشم
نشستهاند به سکّوی آسمان، یاران
عروج من همه این بس که بر زمین باشم
هوای مال نکردم که خون دل بخورم
خیال جاه ندارم که در کمین باشم
رفیقِ نغمۀ مستانِ راستگو بودم
مرید غیرت پیرانِ راستین باشم
درخت شعر مرا بار، جز تواضع نیست
مرا کمال همین بس، که خوشهچین باشم
👤امیری
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج ۱۵، ص ۹۸
۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۲، ص۴۱۴
۳)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۴
۴)الاختصاص شیخ مفید، ص۸۰
۵)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۵۹۱
۶)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۴
۷)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج ۱۵، ص ۹۸
۸)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۴۸۲
۹)الاختصاص شیخ مفید، ص۸۰
۱۰)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۲
@AsnadolMasaeb
🌙به مناسبت حلول ماه شعبان المعظم روایاتی در باب ماه پر فضیلت این ماه!
#ویژه_ماه_شعبان
@AsnadolMasaeb
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《شَعبَانُ شَهرِي رَحِمَ الله مَن اَعَانَنِي عَلَى شَهرِی》
♦️شعبان ماه من است، رحمت خدا بر کسی که من را بر این ماه کمک کند.(۱)
2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《شَعبَانُ شَهرِي وَ رَمَضَانُ شَهرُ اللّهِ فَمَن صَامَ شَهرِي كُنتُ لَهُ شَفِيعَاً يَومَ القِيامَةِ》
♦️شعبان، ماه من و رمضان ماه خداوند است.
هر كه ماه مرا روزه بدارد، در روز قيامت شفيع او خواهم بود.(۲)
3⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إنَّمَا سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أرزَاقُ المُؤمِنينَ》
♦️ماه شعبان ، شعبان ناميده شد؛ زيرا روزى هاى مؤمنان در اين ماه قسمت مى شود.(۳)
4⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《أَلاَ إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اَللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِي وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي》
♦️همانا رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.(۴)
5⃣امام على(عليه السلام) می فرماید :
📋《رَجَبٌ شَهري و شَعبانُ شَهرُ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️رجب ماه من و شعبان ماه رسول خدا(ص) است.(۵)
6⃣امام على(عليه السلام) می فرماید :
📋《صَومُ شَعبانَ يَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدرِ وَ بَلابِلِ القَلبِ》
♦️روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانى هاى جان را از بين مى برد.(۶)
7⃣امام صادق(علیه اسلام) می فرماید :
از حضرت امام باقر(ع) درباره فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد.
امام(ع) فرمودند :
📋《هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِيهَا يَمْنَحُ اللَّهُ تَعَالَى الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِي الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى》
♦️آن شب، بعد از شب قدر، برترین شب است که خدا در آن شب، از فضلش عطا می کند بندگانش را و از روی مِنَتش آنان را می آمرزد. پس تلاش کنید در این شب برای نزدیکی به خدا!(۷)
8⃣امام صادق(عليه السلام) در جواب كسى كه پرسيده بود :
📋《مَا أفضَلُ مَا يُفعَلُ فِيهِ (شَعبَانَ)؟》
♦️چه عملى در ماه شعبان برتر است؟
حضرت(ع) فرمودند :
📋《الصَّدَقَةُ و الإستِغفارُ》
♦️صدقه و استغفار!(۸)
📚منابع :
۱)روضة الواعظين ابن فتال نیشابوری، ص۴۰۲
۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۷، ص۸۳
۳)ثواب الأعمال شیخ صدوق، ص۶۲
۴)وسائل الشيعة حر عاملی، ج۷، ص۳۵۲
۵)مصباح المتهّجد شیخ طوسی، ص۷۹۷
۶)الخصال شیخ صدوق، ص۶۱۲
۷)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۵، ص۴۰۹
۸)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۲۹۴
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات
🤲فرازی از دعای کمیل با نوای #استاد_میرزا_محمدی
«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ
كُلَّ شَیءٍ وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كُلُّ شَیءٍ»
@AsnadolMasaeb
1⃣حق گرایی و دارای بینش و معرفت والای #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :👇
@AsnadolMasaeb
✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید.
وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود :
《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》
حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد.
حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت :
📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》
♦️پدرجان! فدایت شوم.
چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟
حضرت(ع) فرمودید :
در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد :
📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》
♦️این کاروان میرود، و مرگ هم اینها را بدرقه میکند.
اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد :
📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》
♦️مگر ما بر حق نیستیم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《بَلَی وَاللهِ》
♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم!
علی اکبر(ع) عرض کرد :
📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》
♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم!
امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود :
📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》
♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند.
نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲
@AsnadolMasaeb
✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛
📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》
حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱)
در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
در تاریخ طبری نقل شده است که ؛
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنیطَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳)
امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد.
عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد.
علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند :
📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)،
نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)،
تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ،
یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی،
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》
♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم.
به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم.
سوگند به خداوند این زنازاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم.
آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴)
و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند.
مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار ميكردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند.
جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است.
در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند :
📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》
♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲
۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸
@AsnadolMasaeb
✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(ع) لقب (نَارِئُ القُرَی) داده اند.
و این لقب به کسی گفته می شد که؛
بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند.
و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱)
نقل است که؛
📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》
♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲)
حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد.
واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد.
آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است.
تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع)
می خوانیم؛
📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》
♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳)
مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید :
📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》
♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟
گفتند : شما لایق و سزاوارید!
معاویه گفت :
📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》
♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول خدا(ص) می باشد و در او شجاعت بنی هاشم، و سخاوت بنی امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ثقیف جمع می باشد.(۴)
📚منابع:
۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵
۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰
۴)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲
@AsnadolMasaeb