📅هفتم ماه ذی الحجه سال ۱۱۴ هجری قمری، #شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت #امام_محمد_باقر_علیه_السلام تسلیت و تعزیت باد.🏴
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِكَ وَ مَنَارا لِبِلادِكَ وَ مُسْتَوْدَعا لِحِكْمَتِكَ وَ مُتَرْجِما لِوَحْيِكَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أُمَنَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ»
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ البَاقِرِ(علیهما السلام)》🔶🔸
✅امام محمد باقر(علیه السلام) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت، همه را به یاد دارم.(۱)
وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛
📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَهُ فِي أَمرِهِ فَأشَارَوا بِقَتلِهِ》
♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!
آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود :
📋《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَليهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى(ع) وَ هَارُونَ(ع)، فَانَّهُم قَالُوا لَه : «أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ»(شعراء ۳۶) وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا سَبَبُ》
♦️اهل مجلس تو به تو اشاره اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند : موسى را با برادرش نگاه دار!
ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره اى كه اينها كردند داراى سببى است!
یزید پرسید : به چه سبب؟
امام باقر(علیه السلام) فرمود :
📋《اِنَّ أَولئِکَ کَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَیرِ رِشْدَةٍ!
وَ لَا یَقتُلُ الأَنبِیَاءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِیَاءِ!》
♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا، كسى نخواهد كشت!
آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲)
امام باقر(ع) خود یادگار کربلا بود و حوادث کربلا و کوفه و شام را دیده بود.
تاریخ نقل می کند که ایشان به همراه فرزندشان امام صادق(ع) به سفر حج رفته بودند و این سفر هم زمان با سفر حج هشام بن عبدالملک بود.
نگاه ویژه مردم در مکه، موقعیت امام(ع) را بسیار برجسته نشان داد، به گونه ای که شخصیت هشام را تخریب نمود و سبب کینه توزی هشام نسبت به امام محمد باقر(ع) شد.
هشام پس از بازگشت به شام، نامه ای به فرماندار مدینه نوشت و از وی خواست که امام(ع) را به همراه فرزندش به شام اعزام کند.
هنگامی که حضرت(ع) به شام اعزام شد، هشام برای تحقیر امام(ع)، سه روز آنان را پشت دروازه شام نگه داشت و به حضور نطلبید.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید :
📋《فَلَمْ يَعْرِضْ لَنَا حَتَّى انْصَرَفَ إِلَى دِمَشْقَ، وَ انْصَرَفْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ، فَلَمَّا وَرَدْنَا دِمَشْقَ حَجَبَنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ، ثُمَّ أَذِنَ لَنَا فِي الْيَوْمِ الرَّابِعِ، فَدَخَلْنَا》
♦️کسی متعرض ما نشد تا اینکه به شام رسیدیم و وقتی خواستیم وارد شهر شویم، مانع شدند و این ممانعت تا سه روز طول کشید و روز چهارم به ما اذن داده شد، تا اینکه داخل شدیم.(۳)
شاید در آن لحظه خاطرات پشت دروازه شام برای امام محمد باقر(ع) تداعی شده باشد.
چون در مقاتل هست که؛
📋《ظَلُّوا عَلَى بَابِ المَدِينةِ ثَلَاثةَ أيَّامِِ حَتَّى يُزَيِّنُوا البَلَدَ》
♦️اسرای اهل بيت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، تا شهر را تزیین کنند.(۴)
امام باقر(ع) از صحنه کربلا می فرماید :
📋《وَ كُنْتُ أَرَى، يَشُدُّ عَلَى الْمَيْمَنَةِ مَرَّةً، وَ عَلَى الْمَيْسَرَةِ مَرَّةً، وَ عَلَى الْقَلْبِ مَرَّةً، وَلَقَدْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ وَ السِّنَانِ، وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا، وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ الْخَيْلَ بَعْدَ ذَلِكَ》
♦️من شاهد بودم که جد غریبم تنها مانده بود و در حین رزم، گاهی به میمنه و گاهی به میسره و گاهی به قلب دشمن می زد.
تا اینکه اورا با شمشیر و نیزه و سنگ وچوب و عصا کشتند وبر بدن او اسب تاختند.(۵)
امام باقر(ع) پیش از شهادت خود، به امام صادق(ع) وصیت کرد که بعداز شهادتش، به مدت ده سال در منی برایش مرثیه خوانی کنند.
در روایت آمده است :
📋《یَا جَعْفَرُ! أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى》
♦️ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان ده سال در منى برایم نوحه سرائى کنند.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
۳)دلائل الإمامة طبری، ص۲۳۳
۴)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۳۶۱
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۹۱
۶)الکافی کلینی، ج۵، ص۱۱۷
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
🎙روضه جانسوز حضرت #امام_محمد_باقر_علیه_السلام با نوای #استاد_میرزا_محمدی :👆
@AsnadolMasaeb
2⃣1⃣یازدهم ذی القعده سال ۶۰ هجری، ارسال نامه مسلم بن عقیل به #امام_حسین_علیه_السلام
مبنی بر بیعت شیعیان کوفه و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه :👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅مسلم بن عقیل در یازدهم ذی القعده بعد از استقبال و بیعت مردم، نامهای مبتنی بر آمادگی کوفیان به امام حسین(ع) نوشت.
شیخ مفید می نویسد :
📋《فَكَتَبَ مُسْلِمٌ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) يُخْبِرُهُ بِبَيْعَةِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ أَلْفاً وَ يَأْمُرُهُ بِالْقُدُومِ》
♦️مسلم بن عقیل نامه اى به محضر امام حسین(علیه السلام) نوشت و آن حضرت(ع) را از وضعیت کوفه و بیعت مردم با ایشان، با خبر گردانید و از امام حسین(علیه السلام) درخواست نمود، که به سوى کوفه حرکت کند.(۱)
نامه مسلم به دست عابس بن حبيب كه از رهبران مورد اعتماد كوفه و از شهداي كربلاست، به امام حسين(علیه السلام) رسيد.
ايشان كه از احساسات عميق كوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوي اين شهر حركت كند.
حاكم كوفه در زمان سفارت مسلم، نعمان بن بشير بود.
وي با اينكه از هواداران عثمان و طرفدار امويان بود، ولي از خلافت يزيد هم رضايت نداشت.
لذا با اينكه از ماجراي بيعت مردم با مسلم آگاه بود، چندان سخت گيري و تندي از خود نشان نمي داد و شايد هم در دل از اين كار راضي بود.
تنها واكنشي كه از او نقل شده، سخنرانی اي است كه در جمع مردم كوفه انجام داد كه به نظر طرفداران يزيد، بيشتر ضعف او را منعكس كرد تا قدرتش را!
بیعت گیری مسلم از مردم کوفه همچنان ادامه داشت در حالی که یزید و عمال او در شام به طور کامل از اون غافل بودند.
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۹
@AsnadolMasaeb
#نقدی_بر..
هفتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، خطابه #حضرت_عباس_علیه_السلام در مکه معظمه بر فراز خانه خدا!⁉️⁉️
@AsnadolMasaeb
✍📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «خطیب کعبه» شرح خطبه نورانی قمر منیر بنی هاشم بر فراز کعبه!
مولف : «علی اصغر یونسیان»
با تقریظ؛ «شیخ جواد کربلایی»
و با مقدمه «شیخ علی اکبر مهدی پور»
#نقد_کتاب
@AsnadolMasaeb
✅طبق این کتاب ادعا شده است که؛
حضرت عباس(ع) در هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هـ.قمری، قبل از حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه به سمت کوفه، بر بام کعبه، در دفاع از امام حسین(ع) خطبه خوانده است.
مولف در ابتدای این کتاب می گوید :
《این کتاب برگرفته از کتاب «مناقب سادة الکرام» تألیف سید عین العارفین هندی است.
و کتاب مذکور در کتابخانه علامه میر حامد حسین هندی صاحب کتاب «عبقات الانوار» موجود است.》(۱)
و در مقدمه کتاب درباره سند خطبه نوشته شده است که؛
《با توجه به اینکه ما به هیچ وجه به کتاب «مناقب سادة الکرام» دسترسی نداریم، برای اثبات انتساب این خطبه به قمر منیر بنی هاشم(ع) هیچ راهی نداریم، به جز تعبیرات بلند، واژه های نوارنی و محتوای بسیار والای خطبه، که این یکی از راههای اثبات نسبت یک سخن به صاحب سخن است.》(۲)
📚پاسخ :
1⃣این خطبه در هیچ یک از منابع و کتابهای قدیمی نقل نشده است و اصلا چگونه ممکن است خطبهای بر بام کعبه ایراد شده باشد و تاکنون در هیچ کتاب تاریخی و حدیثی به ثبت نرسیده باشد و پس از سیزده قرن تازه یافت شده باشد؟!
و اینکه از اصل کتاب «مناقب سادة الکرام» نیز خبری نیست و امروزه هیچگونه چاپ و اطلاعی از این کتاب در دسترس نیست.
2⃣آقاى مهدى پور كه به تصريح خودشان (به هيچ وجه) به كتاب مناقب الساداة الكرام دسترس ندارند و آن را نديده و نخوانده اند، از آن به عنوان (كتاب ارزشمند) و (أثر ارزشمند) و از نويسنده اش به عنوان (محقق پرتلاش) و (فرزانه) و (پژوهشگر ارجمند) ياد كرده اند!
و در جایی دیگر، هم مؤّلفِ كتاب، علی اصغر یونسیان و چه آقای مهدى پور هر دو بر صحت و أصالتِ اين متن مصر هستند و این در حالی است که هيچ يك خود كتابِ مناقب الساداة الكرام موردِ ادعا را در اختيار ندارند و طبق گفته ی مولف که در پيشگفتار آمده است که تنها رونوشت این خطبه را شخصی به نام آقاى مهندس سجادی که شخصی است مجهول دریافت کرده است.
3⃣مهدی پور برای اثبات سندیت این خطبه دست به دامان مضامین خطبه شده است که این خطبه را پر از فصاحت و بلاغت و دارای محتوای ژرف و معانی روشن و بیان شیوا و منطق استوار و تعبیر بلند و والا می داند و آن را با خطبه شقشقيّه امام علی(ع) قیاس می کند!
محتوای عبارت خطبه، هر چند تا حدودی محتوایی پذیرفتنی است، ولی اگر کسی با روایات و نوع خطابههای عربی در آن زمان آشنا باشد، در خواهد یافت که متن عربی این خطبه نه تنها هیچ گونه فصاحت و بلاغتی ندارد، بلکه اساساً از گفتاری که یک عرب زبان آن را بیان میکند به دور است، بلکه حتی اشتباهات فاحشی نیز در متن عربی آن وجود دارد، که بر کسی که به ادبیات عرب آشنا باشد پوشیده نیست که برخی به صورت جامع به بررسی خطبه پرداخته و عدم فصاحت و بلاغت آن را به اثبات رسانده اند.
و قیاس این خطبه به خطبه شقشقیه مطمئنا قياسى مع الفارق است!
چنين خطبه اى كجا و خطبه مخدوش و مغلوط مورد بحث كتاب خطيب كعبه كجا؟!
که ابتدای آن با عبارت《اَيُّهَاَ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ!》از زبان سقّای ادب، حضرت عباس(ع) خطاب به حجاج و مسلمانان حاضر در حال طواف، گفته شده است!
4⃣مولف کتاب(یونسیان) در ابتدای کتاب راه هر گونه نقد و انتقاد را بر همه منتقدان بسته است و به نوعی دست پیش گرفته تا پس نیافتد!
او می نویسد :
《انسان به حکم عقل و شرع حق ندارد مطلبی را که نمی فهمد و یا به سند آن دسترسی ندارد رد کند، بلکه باید آن را واگزارد و گاهی دیده می شود که بعضی افراد که مختصر درسی خوانده اند، چنان به غرور علمی مبتلا شده اند که خود را اعلم علما و اعظم آنها می دانند و هیچ کس جز خودشان را قبول ندارند و به احدی هم اقتدا نمی کنند.
حربه آنان فقط انکار است و بس و هیچ دلیل منطقی و متقن که اساس و پایه علمی داشته باشد در اختیار ندارند.
به این گونه افراد نباید اعتنا کرد تا گذر زمان شاید آنها را از خواب غفلت و جهالت بیدار کند.》(۳)
او مخاطبینش را منکر و بی سواد و بی عقل خطاب می کند و خواستار هدایت آنهاست.
5⃣آیت الله #استاد_عندلیب_همدانی، محقق و عاشورا پژوه درباره این اثر می گوید :
«[عبارت خطبه] مطلبی است جعلی و متن خطبه هم خالی از فصاحت است!»
6⃣مقاله ای خواندنی نیز در این رابطه به همراه نقد کتاب خطیب کعبه با عنوان «گنجی نویافته یا وهمی بر بافته!» اثر جناب جویا جهانبخش نوشته شده است که می توانید از لینک های زیر آن را تهیه و مطالعه فرمایید!
🌐 https://www.civilica.com/Paper-JR_JMR-JR_JMR-20-3_004.html
🌐 http://moshaf.blogfa.com/post/99
📚منابع :
۱)۲)۳)خطیب کعبه، صص۱۳_۲۷_۴۲
@AsnadolMasaeb
متن خطبه.pdf
293.2K
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
🎙متن خطبه منسوب به حضرت عباس(ع) در کتاب خطیب کعبه!
@AsnadolMasaeb
3⃣1⃣هشتم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، حرکت #امام_حسین_علیه_السلام از شهر «مکه معظمه» به شهر «کوفه»:👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅امام حسین(ع) با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبنی بر بيعت مردم کوفه با او و از سوی ديگر برای حفظ حرمت خانه خدا که تصميم به قتل آن حضرت(ع)، در آنجا گرفته بودند، عمره را به جا آورد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسياری از دوستان به سوی عراق روانه شد.
طبق نقلی، یزید عده اى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام حسین(ع) به مکّه فرستاده بود.
خود امام حسین(ع) در جواب ابوهره ازدی فرمود :
📋《اِنَّ بَنِی اُمَیَّةَ اَخَذُوا مَالِی فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِی فَصَبرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِی فَهَرَبْتُ!》
♦️بنی اميّه مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرويم لطمه زدند صبر کردم، و خواستند خونم را بريزند، که در این هنگام گريختم.(۱)
امام صادق(ع) می فرماید :
آن شبى كه امام حسين(ع) تصميم گرفته بود، فرداى آن از مكه خارج شود، محمد بن حنفيه به حضور آن حضرت(ع) آمد.
بینشان سخنانی رد و بدل شد.
تا اینکه محمد حنفيه به امام(ع) پیشنهاد هجرت به جایی غیر از کوفه داد، که امام(ع) نپذیرفت.
فردای آن روز مجدد محمد بن حنفیه قبل از بيرون آمدن امام(ع) از مكه، خدمت ایشان رسید و عرض کرد :
پس چه باعث شد كه به اين زودى حركت كردى؟!!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《أَتَانِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ :
يَا حُسَيْنُ(ع)! اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا》
♦️وقتى از تو مفارقت كردم جدم پيامبر خدا(ص) را در عالم خواب ديدم كه به من فرمود :
اى حسين(ع)! حركت كن همانا خداوند خواسته كه تو را كشته شده ببيند.
محمد بن حنفيه گفت :
📋《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ!》
و پرسید : پس اين زن و بچه را براى چه همراه خود مي برى، در صورتى كه با اين حال خارج مي شوى!؟
امام حسین خطاب به وی فرمود که جدم رسول اکرم(ص) نیز در این باره فرمود :
📋《إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا》
♦️خداوند خواسته كه خاندان تو را نیز اسير ببيند.(۲)
امام حسین(ع) در بخشی از فرمایشاتشان به بنی هاشم نوشت :
📋《بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ
مِنَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى بَنِي هَاشِمٍ، أَمَّا ... بَعْدُ، فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِي اُسْتُشْهِدَ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي لَمْ يَبْلُغِ اَلْفَتْحَ وَ اَلسَّلاَمُ》
♦️به نام خداوند بخشنده مهربان
از حسین بن علی(ع) به بنی هاشم!
هر کس به ما ملحق گردد، به فیض شهادت نائل خواهد آمد، و هر کس از آمدن با ما خودداری کند، هرگز به فتح و کامیابی و پیروزی نخواهد رسید. والسلام!(۳)
📚منابع :
۱)أمالی شيخ صدوق، ص۲۱۸
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۶۵
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۶۶
@AsnadolMasaeb
4⃣1⃣هشتم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری آخرین دعوت عمومی #حضرت_مسلم_علیه_السلام در کوفه و گرفتن پیمان از کوفیان :👇
✅در این روز حضرت مسلم(علیه السّلام) دعوت خود را بار دیگر در کوفه آشکار کرد و با کوفیان اتمام حجت نمود.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۲
@AsnadolMasaeb
5⃣1⃣هشتم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری رسیدن عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه با پوششی به شکل و شمائل متفاوت!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅پس از ارسال نامههای فراوان از جانب کوفیان به امام حسین(ع) و دعوت از آن حضرت(ع) برای ورود به کوفه، مسلم روانه کوفه می شود و خیل کثیری از کوفیان با مسلم بیعت می کند.
آن زمان در شهر کوفه نعمان بن بشیر از طرف معاویه و یزید والی شهر بود.
نعمان بن بشیر هر چند مردم را از وارد شدن به فتنه بر حذر داشت؛ اما در عین حال گفت :
📋《إِنِّي لاَ أُقَاتِلُ مَنْ لاَ يُقَاتِلُنِي وَ لاَ آتِي عَلَى مَنْ لَمْ يَأْتِ عَلَيَّ وَ لاَ أُنَبِّهُ نَائِمَكُمْ نَائِمَکُمْ وَ لَا أَتَحَرَّشُ بِکُمْ وَ لَا آخُذُ بِالْقَرْفِ وَ لَا الظِّنَّةِ وَ لَا التُّهَمَة》
♦️من با کسانی که با من کاری نداشته باشند، به آنان کاری ندارم و کسانی که با من سر جنگ نداشته باشند، من نیز با آنان جنگ نمیکنم.
من کسی را بی دلیل دستگیر نمیکنم و به گمان هاى بيهوده و تهمت ها قضاوت نمى كنم.(۱)
در همین زمان مزدوران حکومت بنیامیه که این موضع نعمان بن بشیر را دلیل بر ضعف او دانستند، در صدد بر آمدند برای یزید نامه بنویسند تا او را از اوضاع کوفه با خبر سازند.
عبدالله بن ربیعه در نامهاش به یزید نوشت :
📋《فَإِنَّ مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلٍ قَدْ قَدِمَ الْکُوفَةَ فَبَایَعَتْهُ الشِّیعَةُ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فَإِنْ یَکُنْ لَکَ فِی الْکُوفَةِ حَاجَةٌ فَابْعَثْ إِلَیْهَا رَجُلًا قَوِیّاً یُنَفِّذُ أَمْرَکَ وَ یَعْمَلُ مِثْلَ عَمَلِکَ فِی عَدُوِّکَ فَإِنَّ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِیرٍ رَجُلٌ ضَعِیفٌ أَوْ هُوَ یَتَضَعَّف》
♦️اما بعد بدان که مسلم بن عقیل به کوفه آمده و شیعه براى خلافت حسین بن على(ع) با او بیعت کردهاند، پس اگر کوفه را میخواهى، مرد نیرومندى را بفرست که فرمان تو را به انجام رساند، و مانند خودت درباره دشمنت رفتار نماید، زیرا نعمان بن بشیر مرد ناتوانى است یا خود را به ناتوانى زده است.(۲)
عمارة بن عقبه و عمر بن سعد بن أبى وقاص نیز مانند عبداللَّه بن مسلم به همین مضمون به یزید نامه نوشتند.
در این زمان یزید با مشاور خویش «سرجون» مشورت کرد و سرجون پیشنهاد کرد : عبیدالله بن زیاد را به کوفه بفرستد.(۳)
یزید پس از این پیشنهاد، به عبیدالله بن زیاد که والی بصره بود، نوشت :
📋《قَد بَلَغَنِي أَنَّ أَهلَ الكُوفَةِ قَد كَتَبُوا إلَى الحُسَينِ(ع) فِي القُدُومِ عَلَيهِم، وَ أنَّهُ قَد خَرِجَ مِن مَكَّةَ مُتَوَجِّهَاً نَحوَهُم، وَ قَد بَلَي بِهِ بَلدَكَ مِن بَينَ البُلدَانِ، وَ أَيَّامَكَ مِن بَينِ الأيَّامِ، فَإِن قَتَلتَهُ، وَ إلّا رَجَعتَ إلَى نَسَبِكَ وَ إلَى أَبِيكَ عُبَيد، فَاحذِر أَن يَفُوتَكَ》
♦️خبر یافتهام که مردم کوفه به حسین بن علی(ع) نامه نوشتهاند تا نزد ایشان بیاید و او هم از مکه بیرون آمده، به سوی ایشان رهسپار گشته است، و اکنون از میان همه شهرها شهر تو و از میان همه زمانها زمان تو است که بدین آزمایش گرفتار آمده، حال اگر او را کشتی که هیچ، و گر نه به نسب و پدر خویش «عبید» بازگردی، پس مبادا که از دستت رها شود.(۴)
وقتی نامه یزید به عبیدالله بن زیاد رسید، او بلافاصله شتابان بر اسبش سوار شد و وقتی به کوفه رسید به صورت ناشناس و در حالی که عمامه خود را به سر و چهره پیچیده بود، وارد شهر شد و از میان بازار گذشت.
عدهای از مردم وقتی او را دیدند گمان کردند او امام حسین(ع) است که منتظر آمدنش بودند، و شروع به دویدن در رکاب او و بوسیدن دست و پایش کردند و به او میگفتند :
ای پسر رسول خدا(ص)! سپاس خداوندی را که تو را به ما نمایاند. عبیدالله به راه خود رفت تا به مسجد رسید و به منبر رفت و چهره خود را گشود.
مردم وقتی او را دیدند، نخست به یک دیگر پناه بردند و سپس از گرد عبیدالله پراکنده شدند.
با ورود ابن زیاد به کوفه و با آغاز تهدیدها و تطمیعهای او، وحشت این شهر را فرا گرفت، مردم کوفه که با جنایات پدر عبیدالله آشنا بودند، سخت ترسیدند و از اطراف مسلم پراکنده شدند.(۵)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۴۱
۲)تاریخ الامم و الملوک طبری، ج۵، ص۳۵۶
۳)البدایه و النهایه ابن اثیر، ج۸، ص۱۶۴
۴)تاريخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۲
۵)الامامه و السیاسه دینوری، ج۲، ص۸
@AsnadolMasaeb
6⃣1⃣تنهایی و غربت #حضرت_مسلم_علیه_السلام در کوفه با ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و ترس و وحشت کوفیان از همراهی مسلم بن عقیل و پراکنده شدن آنان از کنار مسلم بن عقیل!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅مسلم بن عقیل(ع) هنگام ورود به کوفه ابتدا به خانه مختار ثقفی و بعد از آن به خانه هانی بن عروه رفت.
ارتباط با شیعیان تا زمانی که در خانه هانی بود، مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسان از مخفیگاه مسلم، آگاه شد.
بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفیگاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد.
وقتی هانی زیر بار چنین کاری نرفت، بازداشت شد.
هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از خانه هانی فاصله گرفت و به همراه اصحاب خود، شبانه بیرون رفت.
دینوری می نویسد :
📋《فَصَلَّى مُسلِمُ العَشَاءَ فِي المَسجِدِ وَ مَا مَعَهُ إِلَّا زُهَاءُ ثَلَاثِينَ رَجُلاً》
♦️مسلم نماز عشا را در مسجد خواند در حالی که جز سى نفر با او نمانده بود.(۱)
مسعودی می نویسد :
📋《فَما بَلَغَ البابَ إلّا ومَعَهُ مِنهُم ثَلاثَهٌ، ثُمَّ خَرَجَ مِنَ البابِ فَإِذا لَیسَ مَعَهُ مِنهُم أحَدٌ، فَبَقِیَ حائِرا لا یَدری أینَ یَذهَبُ، ولا یَجِدُ أحَدا یَدُلُّهُ عَلَی الطَّریقِ》
♦️وقتی مسلم به درهای کنده روانه شد، دید جز نفر کسی نمانده است، همه مردم از اطرافش پراکنده می شوند و وقتی از مسجد بیرون آمد، هیچ کس باقی نمانده بود.
مسلم، سرگردان ماند و نمی دانست کجا برود و کسی را نیافت که راه را به او نشان دهد.(۲)
اینگونه تنهایی مسلم رقم خورد.
📚منابع :
۱)الاخبار الطوال دینوری، ص۲۳۹
۲)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۶۷
@AsnadolMasaeb