eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
979 عکس
303 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
✅در مقاتل آمده است که امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا؛ 📋《وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》 ♦️توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاد و سپس دعای قربانی خواند و فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 سپس سر مبارک را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود : 📋《إِلَهِی تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهِمْ》 ♦️خدایا! تو خود مى دانى که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را مى کشند. 📋《ثُمَّ ضَعُفَ مِنْ کَثْرَةِ انْبِعَاثِ الدَّمِ فَلَبِثُوا قَلِیلًا ثُمَّ کَرُّوا عَلَیْهِ》 ♦️در همان لحظاتى که امام حسین(ع) در شهادتگاه خود با لب تشنه، در حالی که همچنان خون از او می رفت و ضعیف گشته بود و غرق در خون شده بود، دشمن قدری توقف نمود و سپس همگی به سمت ایشان یورش بردند. در این هنگام؛ 📋《فَخَرَجَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ(ع) وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ(ع) فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ(س) لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً وَ قَالَ : لَا أُفَارِقُ عَمِّی!》 ♦️عبدالله فرزند امام حسن مجتبی(ع) از سراپرده بانوان بیرون آمد و شتابان خود را به عموى گرانمایه اش حسین(ع) رسانید تا عمو را یارى کند. در این هنگام؛ عمه اش زینب کبری(س) خود را به او رساند تا وى را به خیمه ها بازگرداند، امّا او پایدارى کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که : به خداى سوگند! از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! 📋《فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ(ع)  فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ : وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَةِ! أَ تَقْتُلُ عَمِّی؟ فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا بِیَدِهِ فَبَقِیَتْ عَلَى الْجِلْدِ مُعَلَّقَةً فَنَادَى : یَا عَمَّاهُ! فَأَخَذَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ : یَا ابْنَ أَخِی! اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ》 ♦️در این هنگام یکى از تجاوزکاران اموى بنام بحر بن کعب به سوى امام حسین(ع) روى آورد، که عبدالله فریاد بر آورد : هان اى پلید زاده! آیا مى خواهى عمویم را به شهادت برسانى؟ آن پلید نیز شمشیرى بر آن کودک فرود آورد و عبدالله دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالى که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که : عمو جان مرا دریاب! امام حسین(ع) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود : یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایى پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت. 📋《فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ(ع) : اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً》 ♦️پس آن گاه حرمله گلوى آن کودک محبوب را هدف تیر خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! امام حسین(ع) پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش، عبدالله را در آغوش گرفت، و به آسمان رو کرد و فرمود : بار خدایا! اگر این بندگان ستمکار و گناه پیشه ات را تاکنون از نعمت هایت بهره ور ساخته اى، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار بده و هرگز از آنان خشنود و راضی مباش!(۱)(۲) 📚منابع : ۱)مثیر الأحزان ابن نما حلی، ص ٧٣ ۲)روضه الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ص ٢٠٨ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود. 📋《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》 ♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه‏ اى براى استراحت توقّف نمود. 📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 ♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست. سپس فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》 سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود : 📋《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》 ♦️خداوندا! تو مى‏ دانى که اینان مردى را مى‏ کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست! سپس تیر را از پشت سر درآورد. 📋《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》 ♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱) حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمه‌های آن‌ حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمه‌های امام(ع) را داشتند. امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند : 📋《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ! اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》 ♦️ای پیروان آل سفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید. شمر گفت : حسین! چه می گویی؟!! امام(ع) فرمود : 📋《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》 ♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمه‌ها حمله نکنید. پس شمر ملعون گفت : 📋《لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)!》 ♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست. پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲) شمر خود را به امام(ع) نزدیک کرد. امام(ع) به زمین افتاد و در حالی که خون تمام صورت و محاسنش را گرفته بود. 🏴در زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، آمده است : 📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》 ♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد.(۳) در این حالت امام(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده! فرمود : كیستی؟ 📋《لَقَد ارتَقَیتَ مُرتَقَیً عَظیمَاً طَالِماً قَبَّلَه رَسُولُ اللهِ(ص)》 ♦️جای بلندی نشستی! آن جایگاه بوسه گاه مكرّر پیغمبر(ص) بود‌. شمر خود را معرفی کرد. مام(ع) خطاب به آن ملعون فرمود : 📋《یا شِمرُ! تَقتُلُنُی وَلَم تَعرِف مَن انَا؟》 ♦️ای شمر! مرا می کشی و نمی دانی کیستم؟  شمر گفت : می دانم و تو را نیک می شناسم، جد و پدر و مادرت را از همه بهتر می شناسم. پس دشنامی به حضرت(ع) داد و سپس گفت :  تو را می کشم و اصلا در دل ترس ندارم! 📋《فَضَرَبَ بسَیِفِه ثُمَّ اجَتَزَّ رَأسَه الشَرَیفَ قَفاءً》 ♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از قفاء برید.(۴) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱ ۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵ ۴)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۲، ص۳۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام محمدباقر(ع) یکی از شاهدان عینی حادثه کربلاست که می فرماید : 📋《..كُنْتُ أَرَى اَن يَشُدَّ [أَبُوعَبْدِاَللَّهِ اَلْحُسَيْنُ(ع)] عَلَى اَلْمَيْمَنَةِ مَرَّةً وَ عَلَى اَلْمَيْسَرَةِ مَرَّةً وَ عَلَى اَلْقَلْبِ مَرَّةً، وَ لَقَدْ قَتَلُوهُ قِتْلَةً نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ(ص) أَنْ يُقْتَلَ بِهَا اَلْكِلاَبُ، لَقَدْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ وَ اَلسِّنَانِ، وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا، وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ اَلْخَيْلَ بَعْدَ ذَلِكَ》 ♦️[در کربلا] می دیدم که جدّم امام حسین(ع) گاهی بر میمنه و گاهی بر میسره و گاهی بر قلب لشگر دشمن حمله ور می نمود. آن حضرت(ع) را به نحوی کشتند که رسول خدا(ص) حتی سگ ها را بدین نحو کشتن را نهی کرده بود، زیرا آن مظلوم به وسیله شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و عصا شهید شد، و سپس بدن مبارکش را پایمال سمّ اسبان نمودند.(۱) ایشان در روایتی دیگر می فرماید : 📋《أُصِيبَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ وُجِدَ بِهِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ وَ عِشْرِينَ طَعْنَةً بِرُمْحٍ أَوْ ضَرْبَةً بِالسَّيْفِ أَوْ رَمْيَةً بِسَهْمٍ، فَأَنَّهَا كَانَتْ كُلُّهَا فِي مُقَدَّمِهِ لِأَنَّهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ لاَ يُوَلِّيَ》 ♦️پس از شهادت امام حسين(ع) بر پيكر پاكش نشان سيصد و بيست و چند ضربۀ شمشير و نيزه و تير يافتند و همۀ اين ضربه‌ها در بخش جلوی بدن بود كه آن حضرت(ع) پشت به جنگ نكرده بود.(۲) امام محمد باقر(ع) می فرماید : 📋《اِنَّ الحُسَینَ(ع) صَاحِبَ کَربَلاءَ قُتِلَ مَظلُومَاً مَکرُوبَاً عَطشَانَاً لَهفَانَاً》 ♦️همانا امام حسین بن علی(ع) بزرگ مرد روز کربلا، مظلومانه و رنجیده خاطر و تشنه لب و مصیبت ‌زده به شهادت رسید.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۹۱ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۹ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۹۸، ص۴۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6⃣8⃣اسب بی سوار به خیمه گاه بر می گردد!👇 @AsnadolMasaeb
✅امام حسین(ع) که راهی میدان نبرد شده بود، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد‌. خوارزمی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》 ♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود. پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ‏ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین مى‏ کوبید.(۱) امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند : 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۲) گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد. در نقلی دیگر آمده است؛ بعد از مدتی، ناگهان صداى شیهه ی مرکب امام(ع) به گوش او و عمه‏ اش زینب کبری(س) رسید. این بار اسب بدون صاحبش به خیمه بازگشت. 📋《ثُمَّ تَمَرَّغَ فی دَمِ الحُسَینِ(ع) وَ قَصَدَ نَحوَ الخَیمَةِ وَ لَهُ صُهَیلٌ عالٍ وَ یَضرِبُ بِیَدِهِ الاَرضَ》 ♦️اسب امام حسین(ع) خود را به خون امام(ع) آغشته نمود و به سمت خیمه ها حرکت نمود و با صدای بلند صیحه می زد و دستش را به زمین می کوبید.(۳) 📋《وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِدَاً اِلَى خِيامِكَ قَاصِداً مُهَمْهِماً بَاِكِيَاً》 ♦️اسب شيون کنان از امام(ع) دور شد، و شيهه کشان و گريه کنان به قصد خيام حرم سرعت گرفت.(۴) از طرفی نیز، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. سپس حضرت سکینه(س) مرکب امام(ع) را این گونه مورد خطاب قرار داد. 📋《یا جوادُ! هَلْ سُقِىَ اَبِى‏ اَمْ قُتِلَ عَطْشَانَاً؟》 ♦️اى اسب! آیا پدرم را آب دادند یا با لب تشنه به شهادت رساندند؟(۵) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۵۸ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ ۵)روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص۱۸۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7⃣8⃣ به همراه زنان خیام به قتلگاه می آیند و نظاره گر این صحنه دلخراش و جانسوز می شوند!👇 @AsnadolMasaeb
✅در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) بعد از نبرد، با زخم ها و جراحات زیاد، لحظات آخر عمر شریف خود را سپری می کرد، در این هنگام؛ 📋《وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ(س) مِنْ بَابِ الْفُسْطَاطِ وَ هِیَ تُنَادِی : وَا أَخَاهْ‏! وَا سَیِّدَاهْ! وَا أَهْلَ بَیْتَاهْ! لَیْتَ السَّمَاءَ أَطْبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَیْتَ الْجِبَالَ تَدَکْدَکَتْ عَلَى السَّهْلِ》 ♦️حضرت زینب(س) از در خیمه بیرون آمد، در حالی که ندا مى‏ کرد : واى برادرم! واى سیّدم! واى اهل بیتم! ای کاش آسمان بر زمین فرود می آمد، اى کاش کوهها متلاشی می شدند.(۱) بعد از شهادت امام حسین(ع) دشمن به خیمه ها حمله کرد. 📋《ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ》 ♦️سپس زنان از خیمه بیرون شدند، و دشمن آتش به خيمه‏ ها زدند و آنان با پاى برهنه و در كسوت اسارت در آمده، از خيمه‏ ها بيرون دویدند. 📋《فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَةُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ‏ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُن‏》 ♦️وقتی نگاه زنان به كشتگان افتاد، فرياد زده و بر صورت خود سيلي زدند.(۱) در حین حضرت زینب(س) سعی کرد، آنان را از اطراف برادر متفرق کند ولی نتوانست و خطاب به عمر بن سعد فرمود : 📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ(ع) وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟!!》 ♦️ای پسر سعد! آیا حسین(ع) را می کشند و در حالی که تو نظاره گر هستی؟!(۲) راوی می گوید : 📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ : يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》 ♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی‏ كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می‏ گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد : فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده‏ اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده‏ اند. راوی می گوید : سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۳) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۲ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8⃣8⃣سر مبارک توسط سنان بن انس نزد عمر بن سعد آورده شد!👇 @AsnadolMasaeb
✅سنان بن انس که یکی از کسانی است که در کنار شمر بن ذی الجوشن و خولی بن یزید، قتل امام حسین(ع) و جدا کردن سر مبارک ایشان را به وی نسبت می دهند. در منابع آمده است که در واپسین لحظات حیات امام حسین(ع) آنگاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت(ع) را به شهادت رساند. و سپس به نقل ابن شهر آشوب که در این باره می نویسد : 📋《وَاحتَزَّ رَأسَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ اَلنَّخَعِيُّ》 ♦️سنان بن انس نخعی سر امام حسین(ع) را از تن جدا کرد.(۱) وسپس راهی خیمه عمر بن سعد شد و با صدای بلند گفت : 📋《اَوقِر رِكَابِي فِضَّةً اَو ذَهَبَاً، اِنِّي قَتَلتُ السَّيِدَ المُحَجَّبَا، قَتَلتُ خَيرَ النَّاسِ اُمَّاً وَ اَبَاً، وخَيرَهُم اِذ يَنسُبُون النَّسَبَا》 ♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن! چون من برترين آقا را كشته ام! كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد. كسي كه از نظر نسب بهترين انسان هاست.(۲) 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۷۷ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9⃣8⃣هر آنچه با حسین(ع) بود به غارت بردند!👇 ✅طبری می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۱) در نقل دیگری آمده است؛ 📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》 ♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۲) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ》 ♦️پيراهن شريفش را اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى برداشت و رویین پوشش را ابجر بن کعب و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را اَخْنَس بن مَرْثَد و شمشیرش را مردی از قبیله بنی دارم برداشت.(۳) به نقل ابن طاووس؛ 📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》 ♦️انگشتر امام حسین(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۴) 📚منابع: ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹ ۴)لهوف سید بن طاووس، ص۱۲۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0⃣9⃣سپاه دشمن به خیمه گاه حمله ور می شود!👇 @AsnadolMasaeb
✅وقتی لشكر دشمن، از کشتن امام حسين(ع) فارغ شد و خیمه ها را بدون مدافع دید، شروع کرد به حمله ور شدن و غارت خيمه ها! شمر بن ذی الجوشن در این لحظه دستور داد : 📋《اُدخُلُوا فَاسلُبُوا بِزَّتَهُنَّ》 ♦️داخل خیمه ها شوید و زینتهای آنان را بگیرید.(۱) در مقاتل آمده است که؛ 📋《تَسَابَقَ‏ الْقَوْمُ‏ عَلَى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ(ص) وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ(س) حَتَّى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْأَةِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ‏ اللَّهِ(ص) وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ》 ♦️مردم براى غارت خیمه هاى اولاد پيامبر اکرم(ص) و نور چشم فاطمه(س) حمله بردند. حتى چادرى كه زن به كمرش بسته بود مى‏ كشيدند و مى‏ بردند و دختران و زنان خاندان رسول خدا(ص) از خيمه‏ ها بيرون ريختند و دسته جمعى مى‏ گريستند.(۲) در نقل دیگری آمده است که؛ 📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ‏ عَنْ ظُهُورِنَا》 ♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۳) ابن نما حلی نقل می کند : 📋《ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِیَالِ الْحُسَیْنِ وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا، أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا، وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا》 ♦️آن‌گاه به غارت خانواده و همسران امام حسین(ع) پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشت‌ها، گوشواره از گوش‌ها و خلخال از پاها درآوردند. 📋《وَ خَرَجَ بَنَاتُ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قُرَّهُ عَیْنِ الزَّهْرَاءِ حَاسِرَاتٌ مُبْدِیَاتٌ لِلنِّیَاحَهِ وَ الْعَوِیلِ یَنْدُبْنَ عَلَى الشَّبَابِ وَ الْکُهُولِ وَ أُضْرِمَتِ النَّارُ فِی الْفُسْطَاطِ فَخَرَجْنَ هَارِبَاتٌ‏》 ♦️دختران پیامبر(ص) و نور چشم‌های حضرت زهرا(س) بیرون آمدند، حسرت زده و نوحه‌گر و گریان بر آن جوانان و پیران. به خیمه‌ها آتش زدند و آنان گریزان و نالان از خیمه‌ها بیرون آمدند.(۴) عبدالله بن حسن مثنی از مادرش فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل می کند که : 📋《دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي!》 ♦️من در کربلا دختری خردسال بودم که دیدم، غارتگران داخل در خیمه ها شدند و در پای من دو خلخال از طلا بود که مردی با عجله در حالی که می گریست، مشغول در آوردن آن ها بود. به او گفتم : ای دشمن خدا! برای چی می گریی؟ جواب داد : 📋《كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؟》 ♦️چگونه نگریم، در حالی که دختر رسول اکرم(ص) را غارت می کنم؟!! گفتم : پس چرا غارت می کنی؟ در جواب گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ يَجِي‏ءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ》 ♦️می ترسم دیگری بیاید و این خلخالها را ببرد! فاطمه می گوید : 📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ‏ عَنْ ظُهُورِنَا》 ♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۵) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۰ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۱ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۴)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۷۶ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣9⃣شمر به خیمه می رود و قصد جان ایشان را می کند!👇 ✅پس از شهادت شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد. حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود. چون امام سجاد(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت. در این هنگام عده‌ای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند. به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛ 📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت : وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》 ♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم! آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است و سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۱) 📚منبع : ۱)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا