4⃣4⃣چهارم محرم سال ۶۱ هجری قمری خطبه عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین(ع) تشویق و ترغیب نمود و گفت :
📋《أَيُّهَا النَّاسِ! إِنَّكُم بَلَوتُم آلَ أَبِي سُفيَانَ فَوَجَدتُمُوهُم كَمَا تُحِبُونَ وَ هَذَا أَمِيرُالمُؤمِنِينَ يَزِيدُ، قَد عَرَفتُمُوهُ حُسنَ السِّيرَةِ مَحمُودَ الطَّرِيقَةِ، مُحسِنَاً إلَى الرَّعِيَةِ، يُعطَي العَطَاءَ فِي حَقِّهِ ، قَد أَمَنَت السُبُلِ عَلَى عَهدِهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَبُوهُ مُعَاوِيةَ فِي عَصرِهِ، وَ هَذَا اِبنُهُ يَزِيدُ مِن بَعدِهِ، يُكَرِّمُ العِبَادَ ، وَ يُغنِيهُم بِالاَموَالِ، وَ يُكَرِّمُهُم، وَ قَد زَادَكُم فِي أَرزَاقِكُم مِاَئةَ مَائَةَ، وَ أَمَرَنِي أَن اَوَفَرَهَا عَلَيكُم وَ اَخرَجَكُم إلَى حَرْبِ عَدُوِّهِ الحُسَينَ فَاسمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا!》
♦️ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که میخواستید، یافتید! و یزید را میشناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان میکند و بخششهای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین(ع) بفرستم.
پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید.(۱)
و به نقل از علامه مجلسی در ادامه نیز گفت؛
📋《وَ أَمَرَهُم أَن يَخرُجوا إِلَى حَرْبِ اَلْحُسَيْنِ(ع)، وَ يَكُونُوا عَونَاً لِابنِ سَعدِِ عَلَى حَربِهِ، فَأَوَّلُ مَن خَرِجَ شِمرُ بنُ ذِي الجُوشَن فِي أَربَعَةِ آلَافِِ ، فَصَارَ ابنَ سَعدِِ فِي تِسعَةِ آلَافِِ، ثُمَّ أَتبَعَهُ بِيَزِيدَ بنَ رَكَابِِ الكَلبِي فِي أَلفَينَ، وَالحُصَينِ بنِ نُمَيرِ السَّكُونِي فِي أَربَعَةِ آلَافِِ، وَ فُلَانَاً المَازِنِي فِي ثَلَاثَةِ آلَافِِ، وَ نَصرَ بنَ فُلَانِِ فِي ألفَينَ فَذَلِكَ عِشرُونَ أَلفَاً》
♦️عبیدالله مردم را برای جنگ با امام حسین(ع) ترغیب و تحریک نمود و به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه كه عبارت بودند از :
۱)شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲)یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
۳)حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴)مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
به هم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.(۲)
📚منابع :
۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ج۱، ص۹۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۶
@AsnadolMasaeb
5⃣4⃣پنجم محرم سال ۶۱ هجری، هر لحظه به سپاه دشمن نیروی کمکی ملحق می شود و شبث بن ربعی نیز با هزار نفر به کربلا رسید!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅دینوری می نویسد :
بعد از سخنان عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه و تحریک کوفیان برای جنگ با امام حسین(ع)، نیروهای کمی برای عمر بن سعد در کربلا اعزام شد.
عبیدالله از شبث بن ربعی نیز درخواست کرد که به سپاه عمر بن سعد ملحق گردد.
او که ابتدا برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام(ع) قرار نگیرد.
اما وقتی ابن زیاد به او گفت :
📋《أتَتَمارَضُ؟! إِن کُنتَ فِی طَاعَتِنَا فَاخرُج إلَی قِتَالِ عَدُوِّنَا!》
♦️آیا تظاهر به بیماری می کنی؟ اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو!
سپس؛
📋《فَخَرَجَ إلَی عُمَرَ بنِ سَعدٍ فِی ألفِ فَارِسٍ بَعدَ أن أکرَمَهُ ابنُ زِیادٍ وَ أعطَاهُ وَ حَبَّاهُ》
♦️پس شبث با هزار سوار کار جنگی بعد از اینکه عبیدالله آنان را از اکرام و عطایا بی نصیب نگذاشت، به سمت کربلا حرکت کرد.(۱)
شبث روز پنجم محرم وارد کربلا شد و تحت فرمان عمر بن سعد قرار گرفت.
از طرفی همچنان بر سپاه دشمن فوج فوج نیرو اضافه می شد و از طرفی عبیدالله مانع پیوستن برخی کوفیان به سپاه امام حسین(ع) شد.
عبیدالله بن زیاد به زحر بن قیس که رئیس پاسبانان کوفه بود، دستور داد تا خروجی های شهر کوفه را ببندد تا کسی از اهالی کوفه به امام حسین(ع) ملحق نشود.(۲)
به نوشته منابع ابنزیاد در فاصله روزهای سوم تا دهم محرم افراد دیگری را به همراه جنگجویان به کربلا فرستاد.
📚منابع :
۱)اخبار الطّوال دينوری، ج۱، ص۲۵۴
۲)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۲۰۵
@AsnadolMasaeb
✅ذریح محاربی می گوید :
📋《قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا أَلْقَى مِنْ قَوْمِي وَ مِنْ بَنِيَّ إِذَا أَنَا أَخْبَرْتُهُمْ بِمَا فِي إِتْيَانِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) مِنَ الْخَيْرِ إِنَّهُمْ يُكَذِّبُونِّي وَ يَقُولُونَ إِنَّكَ تَكْذِبُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)》
♦️به امام صادق(ع) عرض کردم :
از خویشاوندان و فرزندانم کسى را ملاقات نکردم، مگر اینکه وقتى به آنها از ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) خبر دادم، مرا تکذیب کردند و گفتند : تو بر جعفر بن محمد(ع) دروغ می بندی! حضرت(ع) فرمودند :
📋《يَا ذَرِيحُ! دَعِ النَّاسَ يَذْهَبُونَ حَيْثُ شَاءُوا وَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَيُبَاهِي بِزَائِرِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ الْوَافِدُ يَفِدُهُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ حَمَلَةُ عَرْشِهِ حَتَّى إِنَّهُ لَيَقُولُ لَهُمْ : أَمَا تَرَوْنَ زُوَّارَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) أَتَوْهُ شَوْقاً إِلَيْهِ وَ إِلَى فَاطِمَةَ(س) بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَمَا وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي لَأُوجِبَنَّ لَهُمْ كَرَامَتِي وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّتِيَ الَّتِي أَعْدَدْتُهَا لِأَوْلِيَائِي وَ لِأَنْبِيَائِي وَ رُسُلِي》
♦️اى ذریح! مردم را رها کن هر کجا که مى خواهند بروند.(هر چه میخواهند بگویند!)
به خدا قسم! حق تعالى به زائرین امام حسین(ع) افتخار میکند و مسافر و زائر را فرشتگان مقرّب خدا و حاملین عرش همراهی مى کنند.
سپس خدای متعال به فرشتگان مى فرماید : آیا زوّار حسین بن على(ع) را مى بینید که با شوق به او و فاطمه زهرا(س) به سوی او(برای زیارتش) آمدهاند؟
به عزّت و جلال و عظمتم قسم کرامت خویش را بر ایشان واجب کرده ام و ایشان را حتماً به بهشتى که براى دوستانم و براى انبیاء و رسل و فرستادگانم آماده کرده ام داخل مى کنم.(۱)
📚منبع :
۱)کامل الزیارات ابن قولویه ، ص۱۴۳
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن(علیه السلام)🖤
تو را با عصا زدند..
🎙با نوای #استاد_میرزا_محمدی
#ویژه_شب_جمعه
@AsnadolMasaeb
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
✍ #روضه_شماره 6⃣5⃣1⃣
👤 #حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#از_شهدای_کربلا
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَیکَ یَا عَبدُاللهِ بنَ الْحَسَنِ(علیهما السلام)》🔶🔸
✅در مقاتل آمده است که امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا؛
📋《وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》
♦️توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاد و سپس دعای قربانی خواند و فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)!》
سپس سر مبارک را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود :
📋《إِلَهِی تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهِمْ》
♦️خدایا! تو خود مى دانى که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را مى کشند.
📋《ثُمَّ ضَعُفَ مِنْ کَثْرَةِ انْبِعَاثِ الدَّمِ فَلَبِثُوا قَلِیلًا ثُمَّ کَرُّوا عَلَیْهِ》
♦️در همان لحظاتى که امام حسین(ع) در شهادتگاه خود با لب تشنه، در حالی که همچنان خون از او می رفت و ضعیف گشته بود و غرق در خون شده بود، دشمن قدری توقف نمود و سپس همگی به سمت ایشان یورش بردند.
در این هنگام؛
📋《فَخَرَجَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ(ع) وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ(ع) فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ(س) لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً وَ قَالَ :
لَا أُفَارِقُ عَمِّی!》
♦️عبدالله فرزند امام حسن مجتبی(ع) از سراپرده بانوان بیرون آمد و شتابان خود را به عموى گرانمایه اش حسین(ع) رسانید تا عمو را یارى کند.
در این هنگام؛ عمه اش زینب کبری(س) خود را به او رساند تا وى را به خیمه ها بازگرداند، امّا او پایدارى کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که : به خداى سوگند! از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت!
📋《فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ(ع) فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ :
وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَةِ! أَ تَقْتُلُ عَمِّی؟
فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا بِیَدِهِ فَبَقِیَتْ عَلَى الْجِلْدِ مُعَلَّقَةً فَنَادَى :
یَا عَمَّاهُ! فَأَخَذَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ : یَا ابْنَ أَخِی! اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ》
♦️در این هنگام یکى از تجاوزکاران اموى بنام بحر بن کعب به سوى امام حسین(ع) روى آورد، که عبدالله فریاد بر آورد :
هان اى پلید زاده! آیا مى خواهى عمویم را به شهادت برسانى؟
آن پلید نیز شمشیرى بر آن کودک فرود آورد و عبدالله دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد!
او در حالى که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که :
عمو جان مرا دریاب! امام حسین(ع) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود :
یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایى پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت.
📋《فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ(ع) : اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً》
♦️پس آن گاه حرمله گلوى آن کودک محبوب را هدف تیر خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد!
امام حسین(ع) پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش، عبدالله را در آغوش گرفت، و به آسمان رو کرد و فرمود :
بار خدایا! اگر این بندگان ستمکار و گناه پیشه ات را تاکنون از نعمت هایت بهره ور ساخته اى، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار بده و هرگز از آنان خشنود و راضی مباش!(۱)(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
یک نفس آمده ام تا که عمو را نزنی
که به این سینه مجروح تو با پا نزنی
ذکر لا حول و لا از دو لبش می بارد
با چنین نیزه سر سخت به لبها نزنی
عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
می شود پر به سوی حنجره حالا نزنی
نیزه ات را که زدی باز کشیدی بیرون
می زنی باز دوباره شود آیا نزنی
نیزه ات را که زدی باز نمی شد حالا
ساقه نیزه خونین شده را تا نزنی
من از این وادی خون زنده نباید بروم
شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
👤علیرضا لک
📚منابع :
۱)مثیر الأحزان ابن نما حلی، ص٧٣
۲)روضه الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ص ٢٠٨
@AsnadolMasaeb
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
✍ #روضه_شماره 7⃣5⃣1⃣
👤 #حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#از_شهدای_کربلا
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی(علیهم السلام)》🔶🔸
✅ابوحمزه ثمالى در روايتى از امام سجّاد(ع) ماجراى وفادارى ياران و خاندان حضرت(ع) را در شب عاشورا بازگو مى كند، تا آنجا كه امام حسین(ع) یاران را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید :
📋《يَا أَهْلِي وَ شِيعَتِي!
اتَّخِذُوا هَذَا اللَّيْلَ جَمَلًا لَكُمْ وَ انْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ فَلَيْسَ الْمَطْلُوبُ غَيْرِي وَ لَوْ قَتَلُونِي مَا فَكَّرُوا فِيكُمْ فَانْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَأَنْتُمْ فِي حِلٍّ وَ سَعَةٍ مِنْ بَيْعَتِي وَ عَهْدِ اللَّهِ الَّذِي عَاهَدْتُمُونِي》
♦️ای یاران من! این شب است که سیاهی و تاریکی آن را فرا گرفته، پس چون شتری راهوار از آن بهره ببرید و خودتان رو نجات دهید.
مقصود اين گروه ستمکار من هستم و غير از من کسی را نمی خواهند.
اگر مرا بکشند، به فکر کشتن شما نمی افتند، پس خودتان را نجات دهید.
خداوند شما را مورد رحمتش قرار دهد.
من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود و پیمان خداوند، که با من بسته بودید را از گردن شما برداشتم.
در این هنگام؛ برادران و یاران امام(ع) به یک بار گفتند :
📋《وَ اللَّهِ يَا سَيِّدَنَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ لَا تَرَكْنَاكَ أَبَداً أَيْشٍ يَقُولُ النَّاسُ تَرَكُوا إِمَامَهُمْ وَ سَيِّدَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ وَ نَبْلُو بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عُذْراً وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ أَبَداً أَوْ نُقْتَلَ دُونَكَ》
♦️ای مولای ما! به خدا سوگند!
هرگز تو را ترک نخواهیم کرد که مردم در مورد ما زبان که کنایه باز کنند و بگویند که آنها افراد بی وفایی بودند که امامشان و آقایشان و رهبرشان رو تنها گذاشتند تا اینکه کشته شد.
و آن روز بین ما و خدایمان عذری نخواهد بود.
و تو را رها نمیکنیم تا آنکه در کنار تو کشته شویم.(۱)
امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود :
📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》
♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۲)
سپس فرمود :
📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَداً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》
♦️من فردا کشته میشوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمیماند.
و همگی بابت این بشارت، خدا را شکر گفتند.
در این میان حضرت قاسم(ع) خود را کنار عمو رساند و عرضه داشت :
📋《يَا عَمِّ! أَنَا أُقْتَلُ؟!!》
♦️عموجان! آیا من هم کشته خواهم شد؟
امام(ع) با مهربانی و شفقت به او نگاهی کرد و فرمود :
📋《يَا ابْنَ أَخِي! كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ؟》
♦️ای فرزند برادر! مرگ در نزد تو چگونه است؟
قاسم(ع) جواب داد :
📋《يَا عَمِّ! أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ!》
♦️عموجان! مرگ نزد من از عسل شيرينتر است.
حضرت(ع) فرمود :
📋《إِي وَ اللَّهِ فَذَلِكَ أَحْلَى لَا أَحَدٌ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي أَنْ تَبْلُوَ بَلَاءً عَظِيماً》
♦️آری به خدا! تو هم یکی از مردانی هستی که با من کشته میشوند، پس از آن که آزمونی بزرگ میدهی.(۳)
روز عاشورا فرا رسید.
راوی(حمید بن مسلم) می گوید که در روز عاشورا، در صحنه نبرد :
📋《خَرَجَ عَلَيْنَا غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ فِي يَدِهِ سَيْفٌ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ وَ إِزَارٌ وَ نَعْلَانِ وَ قَدِ انْقَطَعَ شِسْعُ إِحْدَاهُمَا》
♦️ناگهان نوجواني از لشكر حسين(ع) در برابر ما به نبرد برخاست، گويي صورتش پاره ماه بود.
او شمشيري در دست و دستش شمشیری بود و پیراهنی به تن داشت و ازار و نعلینی داشت که بند یکی از آن دو نعلین پاره شده بود.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
در این هنگام عمر بن سعد بن نفیل ازدی گفت :
📋《وَ اللَّهِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيْهِ》
♦️به خدا من به این پسر حمله خواهم کرد.
من به او گفتم :
📋《سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَا تُرِيدُ بِذَلِكَ؟
دَعْهُ يَكْفِيكَهُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ الَّذِينَ مَا يُبْقُونَ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ》
♦️سبحان الله! تو از این کار چه بهره خواهی برد؟
او را به حال خود واگذار!
این مردم سنگدل که هیچ کس از اینان باقی نگذارند، کار او را نیز خواهند ساخت!
اما وی همچنان در کار خود مصمم بود، تا اینکه به آن جوان حمله ور شد.
📋《فَشَدَّ عَلَيْهِ فَمَا وَلَّى حَتَّى ضَرَبَ رَأْسَهُ بِالسَّيْفِ فَفَلَقَهُ وَ وَقَعَ الْغُلَامُ لِوَجْهِهِ》
♦️آن جوان هنوز روی برنگردانده بود که سر او را چنان با شمشیر زد که آن را از هم شکافت و آن پسر به صورت به زمین افتاد.
در این هنگام جوان فریاد زد :
📋《يَا عَمَّاهْ! فَجَلَّى الْحُسَيْنُ(ع) كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيْثٍ أُغْضِبَ》
♦️عموجان!
حسین(ع) مانند باز شکاری لشکر را شکافت و نزدیک او شد.
ابتدا همانند شیر خشمناک حمله کرد و شمشیری به عمر بن سعد بن نفیل زد.
عمر شانه را سپر آن شمشیر کرد و شمشیر دستش را از نزدیک مرفق جدا ساخت.
وی چنان فریادی زد که لشکریان شنیدند و آن گاه حسین(ع) از آن لعین دور شد.
سواران کوفه هجوم آوردند که او را از معرکه بیرون ببرند، که بدن نحسش را اسبان لگدکوب کردند تا اینکه به دوزخ شتافت.
در این هنگام گرد و خاک که برطرف شد، دیدم حسین(ع) بالای سر آن پسر بچه ایستاده است، در حالی که؛
📋《هُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلِهِ》
♦️پای بر زمین میسائید و در حال جان دادن بود.
امام حسین(ع) می فرمود :
📋《بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيكَ جَدُّكَ》
♦️دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند و از دشمنان اینان در روز قیامت جدت(ص) می باشد.
سپس امام(ع) فرمود :
📋《عَزَّوَاللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبُكَ أَوْ يُجِيبُكَ فَلَا يَنْفَعُكَ صَوْتٌ وَ اللَّهِ كَثُرَ وَاتِرُوهُ وَ قَلَّ نَاصِرُوهُ》
♦️به خدا بر عمویت دشوار است که تو او را به آواز بخوانی و او پاسخت ندهد. یا پاسخت دهد، ولی به تو سودی ندهد. آوازی که به خدا ترساننده و ستمکارش بسیار و یار او اندک است.
طبری نقل می کند که در این هنگام ؛
📋《وقَد وَضَعَ حُسَينٌ(ع) صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ》
♦️سپس حسین(ع) سینه خود را بر روی سینه او نهاد.(۴)
📋《ثُمَّ حَمَلَهُ عَلَى صَدْرِهِ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى رِجْلَيِ الْغُلَامِ تَخُطَّانِ الْأَرْضَ فَجَاءَ بِهِ حَتَّى أَلْقَاهُ مَعَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ الْقَتْلَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ》
♦️سپس حسین(ع) او را بر سینه ی خود گرفته و از خاک برداشت، و گویا من می نگرم به پاهای آن پسر که به زمین کشیده می شد.
پس او را کنار فرزندش علی بن الحسین(ع) و دیگر کشته های از خاندان خود به کنار خیمه ها آورد و بر زمین نهاد.
من پرسیدم : این پسر که بود؟
گفتند : او قاسم بن حسن بن علی بن ابیطالب(ع) بود.(۵)
در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) اینگونه به قاسم بن الحسن(ع) سلام می دهد :
📋《السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی(ع)، الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَینَ(ع) عَمَّهُ، فَجَلَّی عَلَیهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ》
♦️سلام بر قاسم بن حسن بن علی(ع)،
آنكه فرق سرش شكافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد، هنگامی كه عمویش حسین(ع) را صدا زد، عمویش همچون باز شكاری، حاضر شد در حالی كه قاسم با پایش خاك را زیر و رو میكرد و در حال جان كندن بود.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
این جوان کیست که گل صورت از او دزدیده است؟
سیزده بار زمین دور قدش گردیده است
رو به سر چشمه ی زیبایی و دریای وفا
ماه از اوست که این گونه به خود بالیده است
خاک پرسید که سر چشمه این نور کجاست؟
عشق انگشت نشان داد که او تابیده است
پیش او شور شهادت ز عسل شیرین تر
آسمان میوه ی احساس ز چشمش چیده است
گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار
باغ سر سبر تر از او به جهان کی دیده است؟
اسب آرام رها کرد گلی را در خاک
کربلا دید که ماهی به زمین غلتیده است
👤حیدر منصوری
📚منابع :
۱)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴
۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۳)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۵
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷
۵)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۹۷
۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۴۹۰
@AsnadolMasaeb
✅از ویژگی های مهم رهبران آسمانی که موجب توفیقات بیشتر آنان شده است، ایمان قوی، اراده پولادین و قاطعیت و صلابت در راه هدف است.
حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به عنوان رهبر قیام عاشورا از این صفتها برخوردار بود.
آن حضرت(ع) در پاسخ به برادرش «محمد حنفیه» که راه های مصلحت آمیز برای حضرت(ع) پیشنهاد می داد، انگیزه نیرومند و اراده خلل ناپذیر خود را در مبارزه با زمامدار خودکامه بنی امیه این چنین ابراز می نماید :
📋 «یا أَخِی! وَاللهِ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی الدُّنْیا مَلْجَأٌ وَ لا مَأْوَى، لَما بایَعْتُ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ»
♦️اى برادر! به خدا سوگند! اگر در هیچ نقطه اى از دنیا، هیچ پناهگاه و جاى امنى نداشته باشم هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد.(۱)
این سخن امام حسین(علیه السلام) یادآور همان کلمات پرصلابت جد بزرگوارش یعنی حضرت رسول اکرم(ص) است.
هنگامی که حضرت ابوطالب(ع) پیشنهاد مشرکین را مبنی بر خودداری آن حضرت(ص) از ابلاغ پیام آسمانی خویش به ایشان بیان کرد، حضرت(ص) چنین فرمود :
📋«یا عَمِّ! وَاللَّهِ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فی یمینی وَالْقَمَرَ فی یساری عَلی انْ اتْرُک هذا الْامْرَ حَتّی یظْهِرَهُ اللَّهُ اوْ اهْلِک فیهِ، ما تَرَکتُهُ»
♦️عمو جان! به خدا سوگند اگر آنان خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند، که از این کار (دعوت به توحید و مبارزه با بت پرستی) دست بردارم، هرگز نخواهم پذیرفت تا اینکه یا خداوند دین مرا پیروز کند یا در این راه جانم را از دست بدهم.(۲)
📚منابع :
۱)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۳۱
۲)السيرة النبوية ابن هشام، ج۱، ص۲۸۴
@AsnadolMasaeb
✅ائمه اطهار(علیهم السلام) در طول تاریخ با جملات قصار یا با عباراتی کوتاه، از مصیبت امام حسین(علیه السلام) یاد کرده اند که به برخی از آنان اشاره می کنیم :👇
1⃣ #امام_حسن_علیه_السلام :
📋《لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)!》
♦️هیچ روز و سرنوشتی مانند روز تو نیست ای ابا عبدالله(ع)!(۱)
2⃣ #امام_سجاد_علیه_السلام :
📋《هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》
♦️این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.(۲)
3⃣ #امام_محمد_باقر_علیه_السلام :
📋《یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض》
♦️واى از این مصیبت، چقدر بزرگ است و چه قدر عزاى آن در اسلام و بین جمیع اهل آسمانها و زمین گران و سنگین است.(۳)
4⃣ #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام :
📋《فَمَا أَنغَصَ ذِكرَ الحُسَينِ(ع) لِلعَيشِ!》
♦️چه اندازه ياد مصیبت حسين(ع) زندگی را ناگوار می كند.(۴)
5⃣ #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام :
📋《اِذَا کَانَ الْيَوْمُ العَاشِرُ [مِن المُحَرَّمِ] کَانَ ذَلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ : هُوَ الْيَوْمُ الّذِّی قُتِلَ فِیهِ الحُسَینِ(ع)》
♦️هرگاه ده روز از ماه محرّم می گذشت، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه امام موسی کاظم(ع) بود و می فرمود : این روز، روز مصیبت شهادت امام حسین(ع) است.(۵)
6⃣ #امام_رضا_علیه_السلام :
📋《إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا》
♦️روز شهادت حسين(ع) چشم ما را ريش كرد و اشك ما را روان ساخت.(۶)
7⃣ #امام_زمان_علیه_السلام :
📋《فَلَأُنْدِبَنَّكَ صَبَاحَاً وَ مَسَاءً وَ لَابْكِینَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَمَاً》
♦️ای جد بزرگوار! من هر صبح و شام برای غربت شما ندبه می كنم و عزاداری می كنم و در عوض اشك خون گریه می كنم.(۷)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۶
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴
۳)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۱۷۷
۴)مسند الإمام الصادق(ع) عطاردی، ج۴، ص۱۰۷
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۱
۶)اقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۵۴۴
۷)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۱
@AsnadolMasaeb