راکون کوچولو در جنگل ایستاده بود و گریه میکرد. او به مادرش گفت: «نمیخواهم به مدرسه بروم. میخواهم در خانه پیش تو بمانم. میخواهم با دوستان و اسباببازیهایم بازی کنم. کتابهایم را بخوانم و روی تاب خودم تاب بازی کنم…
_ یکی از کتابهای دوستداشتنی برای شروع مهر و مدرسه کتاب #دستی_که_بوسه_میزند است.
_ این کتاب داستان راکونی را روایت میکند که باید به مدرسه شبانه جنگل برود اما ...
_ این داستان روایت لحظههایی است که کودک ناچار به جدایی از مادر است و این جدایی و اضطراب آن کودک را آزار میدهد. حالا این جدایی میخواهد بواسطه شروع مدرسه و کلاس اول باشد یا هر دلیل دیگری
_ مادر به راکون کوچولو رازی را میگوید و این راز را کف دست او میگذارد تا راکون کوچولو با نگاه به کف دستش این محبت را تحت هر شرایطی در کنار خود داشته باشد.
#دستی_که_بوسه_میزند
#معرفی_کتاب
#اول_مهر
@asoorikbook