این هفت گروه محشر را نمی بینند
#محتوای_قرآنی
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
برگزاری کرسی تلاوت در مسجد امام هادی علیه السلام منظریه شهرکرد چهار محال و بختیاری با حضور قاری محترم آقای رمضانی و تفسیر حاج آقای رئیسی امام جماعت محترم مسجد
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
قرائت و تدریس قرآن تفسیر سوره مبارکه واقعه مدرس قرآن ، خانم فتاحی میلاسی (طلبه) روستای شهید پرور باغ انار میلاس
#خانه_های_نورانی
#جلسات_خانگی_قرآن
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
جلسه خانگی قرآن روستای شیخ شبان
#جلسات_خانگی_قرآن
#خانه_های_نورانی
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
🔸راهکارهایی برای تشکیل #جلسات_خانگی_قرآن
⬇️⬇️⬇️
✅اولین راه حل برای تشکیل یک جلسه قرآن آغاز از خانواده خودمان می باشد. ما می توانیم یک زمان مشخص را تعیین کنیم و با اعضای خانواده خود یک جلسه قرآن تشکیل دهیم.
✅راه دیگر هماهنگی با امامت جماعت مسجد محلمان و هیئت امنای آن برای تشکیل یک جلسه قرآن در مسجد است.
✅برقراری ارتباط با رابط جلسات خانگی قرآن محل و شهرمان و درخواست کمک نیز راه دیگری برای برپایی جلسات خانگی قرآن است.
✅راه دیگر دعوت از دوستان یا همسایگان یا خویشاوندان برای تشکیل یک جلسه در خانه خود می باشد.
✅راه دیگری نیز هست و آن هماهنگی با فردی است که توانایی جمع کردن افراد را در خانه خود دارد و ما می توانیم مربی آن جلسه قرآن شویم.
_
پویش سراسری #جلسات_خانگی_قرآن
@qurankhanegi_chb
*قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.*
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد.
جسد *شيخ طبرسي* را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند.
قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند. و
كارگران با بيلهايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند.
*آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود.*
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
*شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.*
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
*بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار ميداد.*
*نالهاي كرد.*
*دست راستش زيربدنش مانده بود.*
*دست چپش را بالا برد.*
*نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.*
*با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.*
*كمكم چشمش به تاريكي عادت كرد.*
*بدنش در پارچهاي سفيد رنگ پوشيده بود.*
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك ميكرد.
آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.
*اينجا قبر بود!*
او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام ميشد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينهاش را ميشنيد.
*چه مرگ دردناكي انتظار او را ميكشيد.*
*ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود.*
*آيا خدا ميخواست امتحانش كند؟*
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت.
سالهاي كودكياش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش *«حسن بن فضل »* خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. *به سرعت برق و باد!*
شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آلزباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت.
مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و *سرانجام هم زنده به گور شد!*
چشمانش را باز كرد.
چه سرنوشتی در انتظار او بود
*ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.*
*نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.*
*هر بار که هواي داخل گور را به درون ريههايش ميكشيد سوزش كشندهاي تمام قفسه سينهاش را فرا ميگرفت.*
*آن فضاي محدود دم كرده بود و دانههاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.*
*در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد.*
*چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آلزباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.*
اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود.
*شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد.*
*مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟*
به آرامي با خودش زمزمه كرد:
*خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.*
*ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.*
*اما به یکباره كفندزدی با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ میشود.*
*بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.*
*بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت.*
*قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نميرسيد.*
*پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.*
*وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.*
*نسيم خنكي گونههاي شيخ را نوازش داد.*
*چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده ميخواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.*
*صبر كن جوان!*
*نترس من روح نيستم.* *سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مردهام مرا به خاك سپردند.*
*داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....*
*آیا مرا میشناسی؟*
بله مي شناسم!
شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم ميخواست،
دلم ميخواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم!
*به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.*
*چشمانم سياهي ميرود.*
*بدنم قدرت حركت ندارد.*
كفن دزد شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشهاي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و به گوشهای انداخت.
*مرا به خانهام برسان. همه چيز به تو ميدهم. از اين كار هم دست بردار.*
*كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.*
*شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت:*
*آن کفن را هم بردار.*
*به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيدهاي جوان به سمت كفن رفت. خم شد و آن را برداشت.*
*خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟*
*بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كردهام در اين شهر مرگ و مير زياد است.*
*اگر روزي مردهاي را در يكي از قبرستانهاي اين شهر خاك كنند
و من شب كفنش را ندزدم آن شب خوابم نميبرد. كفنها را به بازار مشهد رضا ميبرم و ميفروشم.*
*از اين كار توبه كن، خدا از سر تقصيراتت ميگذرد.*
*آن دو از قبرستان خارج شدند.*
*جوان پرسيد:*
*از كدام طرف بروم؟*
*برو محله مسجد جامع، من همسايه محمد بن يحيي هستم.*
*جوان به راه خود ادامه داد. شيخ طبرسي نگاهش را به آسمان و ستارههاي بيشمار آن دوخته بود وخدا را شکر میگفت.*
*علامه طبرسی با کمک خداوند نذرش را ادا کرد و کتاب گرانبهای تفسیر مجمع البیان رانوشت.*
🔸🔹🔸🔹
@qurankhanegi_chb
جلسات خانگی قرآن کریم
استان چهارمحال بختیاری-شهرستان اردل-بخش میانکوه
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
#گزارش_تصویری جلسات خانگی قرآن گروه قرآنی طه،
مسجدالنبی(ص)شهر کیان
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurabkhanegi_chb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جلسه_خانگی_قرآن موسسه سلام آمنین
#فردیس
فیلم با کیفیت در آپارات
https://www.aparat.com/v/6Bxuz
موسسه سلام آمنین در ایتا
https://eitaa.com/msalam
#فیلم
پویش #جلسات_خانگی_قرآن_کریم
🌐 www.jkqk.ir
🆔 @jkqk_ir
🔸www.instagram.com/jkqk_ir
میلاد بانوی صبر حضرت زینب سلام الله علیها بر شما شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام مبارک باد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در ادامه محتوای متناسب جلسات خانگی قرآن کریم در این ایام تقدیم میشود
#محتوا
#حضرت_زینب
#کتاب
#جلسات_خانگی_قرآن_کریم
🌐 www.jkqk.ir
🆔 @jkqk_ir
🔸www.instagram.com/jkqk_ir
بررسی ویژگیهای قرآنی حضرت زینب (س).pdf
870K
#محتوا
⬅️بررسی ویژگیهای قرآنی حضرت زینب(س)
#حضرت_زینب
#کتاب
#جلسات_خانگی_قرآن_کریم
🌐 www.jkqk.ir
🆔 @jkqk_ir
🔸www.instagram.com/jkqk_ir
تجلّی قرآن در سیره حضرت زینب.pdf
604.8K
#محتوا
⬅️ تجلّی قرآن در سیره حضرت زینب (س)
#حضرت_زینب
#کتاب
#جلسات_خانگی_قرآن_کریم
🌐 www.jkqk.ir
🆔 @jkqk_ir
🔸www.instagram.com/jkqk_ir
#ویژگی_مربی
✳️ تادیب نفس در مربی
👈👈تادیب نفس برای همه واجب اما برای مربیان اوجب واجبات است. اگر انسان نفس خود را رها کند، بعد شیطانی درون او، بعد انسانی و معنوی او را نابود خواهد نمود و چنین شخصی به تعبیر روایات کرو کور خواهد شد.
در روایتی از امیرالمومنین (ع) نقل شده است که فرمودند : اگر انسان تحت فرمان خواسته های نفسانی خود عمل کند، کر و کور خواهد شد و این خواسته ها بالاخره او را به وادی هلاکت می کشاند.*
حال آیا این چنین شخصی می تواند مربی دیگران باشد ؟ او خود کر و کور شده است ، چگونه می تواند دیگران را هدایت کند؟
* مستندرک الوسائل ج۱۲ ص ۱۱۴
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
#گزارش_تصویری
📷جشن ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و آیین رونمایی از پرچم متبرک جلسات خانگی
🔹قرائت قرآن و شعرخوانی: جناب آقای اسماعیلی
🔸سخنرانی: حجت الاسلام زمانی
مجموعه فرهنگی مذهبی مسجد امام رضا علیه السلام شهرکرد
🔸🔹🔸🔹
پویش جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری
@qurabkhanegi_chb
هدایت شده از جامعه قرآنی عصر استان چهارمحال و بختیاری
📌تجربه نگاری
فعالان قرآنی عزیز تجربیات خود را از برگزاری و برپایی جلسات خانگی به منظور ایجاد بانک تجربیات و استفاده سایر مربیان به آیدی زیر ارسال نمایید.
https://eitaa.com/s_sh1414
🔸🔹🔸🔹
شبکه جلسات خانگی استان چهارمحال و بختیاری
@qurankhanegi_chb
#مهارت_مربیگری
🔰 تربیت در آیات و روایات
🔼 تربیت در هنگام اقبال و رو آوردن شاگرد اثر پذیرست.
🔽 و در هنگام عدم آمادگی و پذیرش او بیاثرست.
⏺ به عبارت دیگر:
🔺ابلاغ+اقبال=اثرگذاری
🔻ابلاغ+ادبار= بیاثری
🔮بنابراین معلم، مبلغ و مربی باید عوامل ایجاد اقبال و ادبار را بداند و سعی کند شرایطی برای اقبال مهیا نماید
📿 امام رضا (ع) مي فرمايند:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً وَ نَشَاطاً وَ فُتُوراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ بَصُرَتْ وَ فَهِمَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ كَلَّتْ وَ مَلَّتْ فَخُذُوهَا عِنْدَ إِقْبَالِهَا وَ نَشَاطِهَا وَ اتْرُكُوهَا عِنْدَ إِدْبَارِهَا وَ فُتُورِهَا»
همانا قلبها گاهي رو ميآورند و گاهي پشت ميكنند و گاهي نشاط و گاهي سستي دارند پس هر گاه قلب رو آورد، بصير است و ميفهمد و هر گاه پشت كرد، ملول و خسته است، پس قلبها را هنگام نشاط و رو آوردنشان به كار گيريد و هنگام سستي و پشت كردنشان رها كنيد.
🍃در حکمت ۳۰۴ هم امیرالمومنین علی علیهالسلام در خصوص عبادت بیانی با این مضمون دارند که وقتی دیدید دل نشاط دارد، حال دارد، اقبال دارد، آن وقت وادارش کنید نافله هم بخواند، چون حالش را دارد. اما وقتی میبینید که میل ندارد، به همان فرایض اکتفا کنید و عبادات را به او تحمیل نکنید.
🔸 این ها نشان میدهد که حالت روح را باید خیلی ملاحظه کرد، حتی در عبادت.
⚡️ عبادت اگر جنبه زور و تحمیل داشته باشد و بدون آمادگی، اثر سوء دارد. چه این زور از جانب دیگری باشد و چه از جانب خود.
#جلسات_خانگی_قرآن
@qurankhanegi_chb
هدایت شده از mahdi j
برگزاری محفل انس با قرآن شبهای دوشنبه مسجد امام رضا علیه السلام بروجن با سخنرانی امام جمعه محترم بروجن حجت الاسلام احمدی در رابطه با ضرورت احیای جلسات خانگی قرآن وتجلیل واهداء هدایا به عزیزانی که خانواده گی در محفل حضور داشتند