-اسرا-🇵🇸
🔺مدیریت زمان!! #استاد_رائفی_پور #قسمت_اول #حتماببینید
این ویدیو رو از دست ندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خاطر حجاب افسرده شد!!
🔻فریبکاری اینترنشنال درمورد خواننده مشهور ایرلندی که مسلمان شده بود.
+همیشه یادت باشه:
حجاب برای دیده شدنه،
مُنتها دیده شدن خودت و شخصیتت نه جسمت که بهتر ازاون زیاده!
گفتیم اگه زیبایی ظاهرتو ببینن دیگه خودتو نمیبینن
خدا میگه: چیزایی که باعث میشه خودتو نبینن رو بپوشون،چیزایی که باعث میشه غیره انسانی بهت نگاه کنن رو بپوشون...
میگه حجاب داشته باش تا خودت دیده بشی نه جسمت و ماده بودنت
بازم میگم حجاب برای دیدن شدن توعه..ـ.
حجاب یعنی بجای شخص شخصیت را دیدن:)
#چرابایدحجابداشتهباشیم
«يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ»
در مقابل آنچه از شما گرفته شده بهتر از آن را عطا میکند.
-اسرا-🇵🇸
+همیشه یادت باشه: حجاب برای دیده شدنه، مُنتها دیده شدن خودت و شخصیتت نه جسمت که بهتر ازاون زیاده! گف
حجاب یعنی من تعیین میکنم که تو چی ببینی!
🔺وقتی بدحجاب باشی تو ازاد نیستی این بازدید از توعه که ازاده:)
هرچهبیشتربهخاطرخدا صبر کنیم
خدابیشتربهخاطرما عجله خواهدکرد
وهرچهبیشتردر سختی هالبخندبزنیم
خدازودتر آسایش رابهمامی رساند
-استادپناهیان
تعطیلی بخاطر گرما؟
امروز صبح نونوایی، آقاعه در حالی که داشت جلوی تنور ذوب میشد گفت پسر یه دو تا چایی داغه داغ بریز بخوریم حالمون بیاد سرجاش😂
بعد از کـــربلا چه گذشت ۲
❶ دفن شهدای کربلا
روز دفن بدنهای مطهر حضرت سیدالشهداء
علیهالسلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت
به یاری جمعی از بنیاسد و با راهنمایی
و نظارت امام سجاد علیهالسلام
که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود
تا اجساد را شناسایی و دفن کنند
در کربلا صورت گرفت[1]
❷ ورود اهل بیت به کوفه
روز دوازدهم روز ورود اهل بیت علیهم
السلام با حالت اسارت به کوفه است
چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد
دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی
حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید
و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچهها
و بازارها موکل گردانید که احدی از شیعیان
امیرالمؤمنین حرکتی نکند
سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود
برگردانند و در پیش روی اهل بیت حرکت دهند
و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند
مردم با دیدن حالت زار ذریّه پیامبر و
سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در
هودجهای بدون پوشش صدا به گریه
بلند نمودند
زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین
و امام زین العابدین علیهم السلام
به ترتیب با جگرهای سوزان و قلوب دردناک
ایراد خطبه نمودند که عدهای از لشکر
با دیدن این اوضاع از کرده خود
پشیمان شدند[2]
سر حسین ابن علی علیهالسلام در داخل
سپر کنار ابن زیاد قرار داشت با چوب بر
لب و دندان اباعبدالله میزد و میخندید
زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود
وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را
مانند باران بر لب و دندان اباعبدالله
وارد میکند!
صدا زد: ابن زیاد!!! چوب را از لبان حسین
بردار که بخدا قسم مکرر دیدم رسول خدا
این لبها را میبوسید سپس شروع به
گریستن کرد
ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را
بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی
اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را
از دست دادهای، میدادم همین الآن سرت را
از بدنت جدا کنند
زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا
چه کردی؟! سپس از مجلس خارج شد
و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده
خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید
و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید
تا نزدیکان شما را بکشد
حضرت زینب سلام الله علیها در گوشهای
از مجلس ابن زیاد نشست زنان و کنیزان
اطرافش را گرفتند
ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که این
چنین گوشهنشینی اختیار کرده کیست؟
کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان
گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول
خداست
این بار ابن زیاد با شماتت گفت:
خدا را سپاس که شما را کشت
و حرکتتان را باطل گردانید
زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم
که به وسیله پیامبرش ما را گرامی داشت
و از پلیدیها پاک ساخت
همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ
میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه
ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
حضرت زینب فرمود: من جز زیبائی و خوبی
چیزی ندیدم، اینها جماعتی بودند که خدا
شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود
و به قتلگاه آمدند
و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند
و با تو مخامصه میکنند
آنگاه خواهی دید که پیروز کیست؟
مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه
ابن زیاد از نحوه پاسخگویی حضرت زینب
به خشم آمد و خواست او را بکشد
عمروبن حریث گفت:
این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است
و نباید او را مواخذه کرد
سپس ابن زیاد نگاهی به اُسرا انداخت
و امام زین العابدین را دید و پرسید:
کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین
ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین را
در کربلا نکشت؟
امام سجاد فرمود: برادر دیگری داشتم
به اسم علی که شما او را کشتید
ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید:
نه خدا او را کشت!
امام سجاد فرمود: آری خدا جان هر کس را
هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد
مگر به اذن او
جسارت و حاضر جوابی امام
خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد:
تو را چنین جرأت است که جواب مرا میدهی! جلاد نفسش را بگیر
حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا
پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت:
پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی
کافی نیست برایت؟
غیر از این جوان چه کسی را برای ما
باقی گذاشتی؟
اگر میخواهی او را بکشی اول مرا بکش
ابن زیاد نانجیب شرمنده شد
و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی!
براستی حاضر است با او کشته شود
❸ روز شهادت امام سجاد علیهالسلام
بنابر قولی در این روز در سال ۹۴ هجری
در سن ۵۷ سالگی واقع شده است
و قول دیگر ۲۵ محرم است
منابع:
[1]تذکرة الشهداء، صفحه۴۴۵،۴۴۷
[2]لهوف، صفحه ۲۰۰
بحارالانوار، جلد۴۵ صفحه۱۱۴
ارشاد القلوب، صفحه۲۲۸
طبری، ۳۷۱/۱
نفس المهموم صفحه۴۰۴
کامل ۸۱/۴
بگذاراگرهیچیهمنشدیمدرراهتوباشد
بگذاربگویندبهسمتخدارفت ؛
ولیهیچینشد :)!
-طعمآرامش
🌿شهیدمصطفیچمران میگه:
درجهکمالانسانبه
اندازهمقاومتیه که دربرابرخواستههاینفسانی
خودش داره(((:
-اسرا-🇵🇸
🌿شهیدمصطفیچمران میگه: درجهکمالانسانبه اندازهمقاومتیه که دربرابرخواستههاینفسانی خودش داره(((:
گاهی اوقات هم بهتره از چیزایی که دوست دارید بگذرید، آدم با کنترل نفسش به کمال می رسه.
کسی که کنترل نفس نداره، آدم ضعیفیه!
🔻خیلی از پسرها این جوری خودشونو گول میزنن که میگن : فعلا که جوونیم. فعلا بریم این کار غلط رو بکنیم بعد توبه میکنیم.تازه ؟ خدا هم مهربونه و میبخشه😌
جواب :
آخه مرد حسابی ! تو بعداً که سنت بره بالا توبه کردنت زیاد شاهکار نیست. اگه راست میگی الان که جوونی گناه نکن.بعدا که پیر و چروک بشی همه بلدن توبه کنن😒.حتی کافر ها و بت پرستا هم تو پیری توبه میکنن.این توبه به درد خودت میخوره داداش.😏
اگه راست میگی تو جوونیت با خدا باش و توبه کن و سر عهدت بمون
و استقامت نشون بده !😎🥇
#درجوانیپاکزیستنشیوهیپیغمبریست!
-اسرا-🇵🇸
🔻خیلی از پسرها این جوری خودشونو گول میزنن که میگن : فعلا که جوونیم. فعلا بریم این کار غلط رو بکنیم ب
توبه ی یه جوون خیلی پاداش و ارزشش بیشتره تا توبه ی پیرمرده پیری که صدای کلنگه قبرش میاد😒😂
خدای ما عاااشق جوونی هستش که میتونه گناه کنه ولی بخاطره خدا توبه میکنه و زیره عهدش نمیزنه!!
https://eitaa.com/dar_samte_too
بعد از کــربلا چه گذشت ۳
بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب
که باعث بیداری مردم در آن مجلس شد
ابن زیاد به منظور پیاده کردن قدرت خود
و پیشگیری از حرکت احتمالی مردمی که
از جنگ با اباعبدالله پشیمان شده بودند
و صدای گریه و شیونشان بلند بود
دستور داد سر حسین علیهالسلام و سایر
شهداء را در کوچههای کوفه بگردانند
تا مردم بدانند قدرت از آن کیست!
منادی هم صدا میزد:
قَتَّلَ کَذاب اِبنِ کذّاب...
زید ابن ارقم میگوید:
در غرفه خود نشسته بودم دیدم سر
حسین را بالای نیزه در کوچهها میگردانند
شنیدم که آیهای از سوره کهف میخواند:
آیا گمان میکنی که داستان اصحاب کهف
و رقیم از آیات عجیب ماست!
از شنیدن این آیه از سر بریده اباعبدالله
مو بر تنم راست شد و بیاختیار صدا زدم:
یابن رسول الله!!!
حرف زدن سر تو از داستان زنده شدن
اصحاب کهف هم عجیبتر است!
پس از آنکه اسرای کربلا وارد کوفه شدند
از سوی مردم کوفه که فضائل اهل بیت را
زیاد شنیده بودند و از عدالت علی علیهالسلام
پنج سال برخوردار بودند
از هر طرف صدای لعن بر کشندگان فرزند
پیغمبر بلند شد و به گوش دشمنانشان میرسید
دشمنان اباعبدالله بدتر از سگان
از کرده خود پشیمان شدند
چنانکه عمر سعد بعد از برگشتن از کربلا
آنچنان پشیمان بود که به یکی از بستگانش
که از او احوالپرسی میکرد گفت:
هیچکس نزد خانوادهاش برنگشته که
بدتر باشد از وضعی که من برگشتهام
از مرد فاسقی چون ابن زیاد اطاعت کردم
و خدای حکیم را معصیت بزرگی مرتکب شدم
و رحم و خویشاوندی را قطع نمودم
بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام
سیل انتقادات بر کشندگان پسر پیغمبر
وارد شد حتی از سوی نزدیکترین بستگان
عثمان ابن زیاد به برادرش عبیدالله گفت:
بخدا قسم دوست داشتم بر بینی تمام
فرزندان زیاد تا قیامت علامت بردگی میزدند
ولی حسین کشته نمیشد و این لکه ننگ
بر خاندان زیاد نمینشست
مرجانه مادر عبیدالله ابن زیاد
بر فرزند خبیثش خشم گرفت و گفت:
ای پست فطرت پسر رسول ﷺ را کشتی!
بخدا قسم هرگز خدا را با روی خوش
ملاقات نخواهی کرد
معقل ابن یسار به شدت از عبیدالله
انتقاد میکرد و از او کناره گرفت
مردم هرگاه عمر بن سعد را میدیدند
او را لعنت میکردند و هرگاه وارد
مسجد میشد از مسجد خارج میشدند
حصین ابن عبدالرحمن میگوید:
چون خبر قتل حسین به ما رسید
سه روز به حالت بهت باقی ماندیم
گویی بر سر ما خاکستر پاشیده شده است
خواجه ربیع بیست سال سکوت اختیار کرده
بود وقتی خبر قتل حسین به او رسید
رنگش متغیر شد و گفت:
براستی حسین را به شهادت رساندند؟
سپس فرمود:
بخدا جوانمردانی را کشتند که رسول خدا
آنها را بسیار دوست میداشت
و با دست خود لقمه بر دهانشان مینهاد
سپس به سکوت برگشت تا از دنیا رفت
حسن بصری وقتی خبر شهادت امام حسین
را شنید آنقدر گریه کرد تا پهلوهایش ورم کرد
و گفت: آه چه ذلت و خواری است برای ملتی
که فرزند زنازاده، فرزند پیغمبرش را بکشد
بخدا قسم جد و پدر حسین از پسر مرجانه
انتقام میگیرند
حتی عدهای شهر را ترک کردند و گفتند:
در شهری که پسر پیغمبر در آن شهید میشود سکنی نمیگزینیم
منابع:
↲حیات الحسین، جلد۳، صفحه۱۱۹
↲ارشاد مفید، صفحه۲۲۹
↲بحارالانوار، جلد۴۵ صفحه۱۸
↲طبری، جلد۷صفحه۳۸۵
ــ گفت :
آداب سفر آن است که
هرگز از قدم نایستی ،
تا دلت آرام گیرد ؛
آنجا که دل آرام گرفت ،
مقصد است ؛
[ شهید مصطفی صدرزاده ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دیدن این ۲ دقیقه بر همه از جمله چادریها واجب است!
#حجت_الاسلام_راجی
#حجاب
هدایت شده از " حـسیـنیـهٔ مَـــڵـجَـأ "
ناامیدی از زندگی؟؟!
خسته شدی؟!
زندگی سخت شده؟!
فلانی رفتُ دنیا آوار شد روی سرت؟!
آینده رو تاریک میبینی؟!
هرچی نماز میخونی انگار بی فایدست و به خدا نزدیک نمیشی؟!
دیگه زندگیُ دوست نداری؟!
دیگه شیرین نیست روزایی که داره میگذره؟!
برای رسیدن به جوابِ تمومِ سوالا
امروز ساعتِ ۱۸:۰۰ با وضو منتظرتم:)🌱
#فور_واجب
@ir_malja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺همین یه دقیقه رو نشون مردم بدید تا بفهمن سلبریتیها چه انسانهای کثیفی هستند.
⭕️حتما تا آخر ببینید و بازنشر کنید تا مردم آگاه بشن!
+سعی کنید هیچ وقت گول آدما رو نخورید؛ سعی کنید هیچ وقت از روی عصبانیت کاری رو انجام ندین، که حداقل شرمنده خودتون و خداتون نشید.
🔺یه شبهه هم هست راجب اینکه لباس مشکی مکروهِ، و پوشیدنش خوب نیست؛ پس چرا خانم ها باید چادر مشکی بپوشند؟ یا اینکه زیر چادر باید لباس رنگی بپوشند، چون مشکی مکروهه.
⭕️و حالا جواب: پوشیدن لباس مشکی و رنگ های خیلی تیره، برای بانوان در خانه مکروه است و در بیرون از خانه مستحب موکد!!!
یعنی برای یک خانم، پوشیدن لباس مشکی در اجتماع نه تنها مکروه نیست بلکه ثواب هم داره!
#نشردهید
سلام همونطور که میدونین در سوئد، روز عید قربان، قرآن کریم را رو به روی مسجد اصلی شهر پاره کردند و سوزاندند. این هتک حرمت برای بار دوم انجام شد. سلوان مومیکا رو به روی سفارت عراق در سوئد، قرآن مجید رو به همراه پرچم کشور عراق سوزونده این ملعون گفته که همین پنجشنبه، این عمل شیطانی رو دوباره تکرار میکنه. اون هم رو به روی سفارت ایران به همراه بی احترامی به پرچم عزیز کشور ما اگه ع***العمل درست و حسابی توسط ما نشون داده نشه این جنایات دوباره و چندین باره تکرار میشه. امروز، وظیفه ی همهی ماها استفاده حدا***ری از امکاناتیه که دستمون داریم. یه پویشی راه انداختیم که از قرآنی که در منزل یا به همراه داریم و نور بخش زندگیمونه ع***بگیریم و در اینستاگرام با هشتگ های #dear_Quran #holy_Quran #قرآن_تاج_سر_ماست #قرآن_عزیز پخش کنیم. لطفا این پیام رو به اشتراک بگذارید تا همه توی این پویش شرکت کنند.
#ناشناس
هرکس می تونه شرکت کنه.
بعد از کـــربلا چه گذشت ۴
عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را
به سمت شام و برای یزید فرستاد
یزید دستور داد که اُسرا را هم به شام بفرستید
کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند
در اولین منزل فرود آمدند تا غذا بخورند
در حالیکه مأمورین مشغول خوشحالی
و خوردن غذا و شرب خمر بودند
ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت
جدش را روز حساب و قیامت دارند؟
مأمورین مضطرب و هراسان شدند و
خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد
دوباره مأمورین مشغول خوردن غذا شدند
که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
نه این چنین نیست، بخدا قسم که اینها
شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب
خواهند بود!
مأمورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند
و نتوانستند، دوباره مشغول غذا خوردن
شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
حسین را به حکم حاکم جور کشتند
و این خلاف حکم خدا است
غذا خوردن برای همه ناگوار شد
و از آنجا کوچ کردند
مأمورین ابن زیاد در راه سر حسین علیهالسلام
را از صندوق درآوردند و روی نِی قرار دادند
تا به منزلی رسیدند که راهبی در آنجا
زندگی میکرد
نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری
از زمین تا آسمان میدرخشد بیرون آمد
و دید نور از سر حسین علیهالسلام هست
نزد مأمورین آمد و گفت:
شماها کی هستید؟
گفتند مأمورین ابن زیاد
این سر کیست؟
سر حسین ابن علی
کدام علی؟
علی ابن ابیطالب
مادرش کیست؟
فاطمه دختر رسول خدا
دختر پیامبرتان؟
بلی!
وای بر شما که چه بد مردمی هستید
اگر مسیح فرزندی داشت او را روی
مژه چشمانمان نگه میداشتیم
ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم
و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد
ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند
راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید
و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد
تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت:
ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز
خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم
که محمد جد تو رسول خداست
و من بر دین جد تو هستم
فردا صبح نزدیک شام که رسیدند
مأموران سر اباعبدالله گفتند:
بیائید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید
از ما بستاند
وقتی کیسههای زر را گشودند دیدند که
دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود
که یک طرف آن مکتوب بود:
《وَلا تَحسَبَن الله غافِلاً عَمّا یَعمَل الظالِمون》
↫◄ و در طرف دیگر ↯
وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیّ مُنقَلَبِ یَّنقَلِبُون》
اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند
تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای
تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از
پیروزی یزید به استقبال شتافتند
به منظور تکمیل تزئین شهر سه روز
اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند
و شهر را با انواع تزئینات آراستند
مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی
شدند، اهل بیت وارد دمشق شدند
منابع:
↲نفس المهموم، صفحه ۴۲۳
↲صواعق المحرقه، صفحه ۱۹۷
↲مناقب ابن شهراشوب، جلد۴، صفحه۸۲
↲نفس الهموم، صفحه۴۲۹
↲کامل بهایی، جلد۲، صفحه۱۸۶