🍃خانهای با عطر ریحان (چاپ هفتم)
(خاطرات شهید روحانی مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری)
محمدهادی شب شهادت امام هادی(ع) به دنیا آمد و در زندگیاش شیفتهی شهید ابراهیم هادی شد. از فعالیت در کف بازار تهران و فلافلفروشی تا مهاجرت به حوزهی علمیه نجف و حضور در جبهههای جنگ علیه داعش کنار حشدالشعبی، در ۲۶ سال فرازونشیب زندگیاش رقم خورد. طبق وصیتش در وادیالسلام نجف و نزیک مولایش امیرمؤمنان به خاک سپرده شد و در کنار مزارِ یادبود ابراهیم هادی در بهشت زهرا هم یادبودش را ساختهاند.
آنچه در «خانهای با عطر ریحان» میخوانید روایت داستانی از فراز و نشیب زندگی شهید «محمدهادی ذوالفقاری» است که «الناز نجفی» آن را به نیت عشق و ارادت محمدهادی به امام دهم گرد آورده است.
🍃🍃🍃
پاتوق کتاب
🍃خانهای با عطر ریحان (چاپ هفتم) (خاطرات شهید روحانی مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری) محمدهادی شب شها
.📖
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«کسی صدایم زد و گفت: «هادی بیا!»
سرم را برگرداندم تا صاحب صدا را ببینم؛ صدایی بود شبیه همۀ آواهایی که در زندگیام از شخصهای مختلفی شنیده بودم و بیشباهت به صدای یک نفر!
صدا انعکاس پیدا کرد و از هر انعکاس صدای کسی از دل زمان شنیده شد! شده بود شبیه صدای مادرم، وقتی بیدار شدن و رفتن به مدرسه صدایم میزد! مثل صدای دوستان قدیمی، شبیه صدای ابراهیم وقتی به خوابم آمد و با من حرف زد! مثل صدای سیدعلی وقتی با سوز در عزای امام حسین میخواند!
همۀ صداها تبدیل به یک صدای مشترک شد و گفت: «خوشاومدی هادی!»
جلوی چشمانم را سیاهی گرفت! با از بین رفتن همه صداها، ناگهان از دل سیاهی، نوری غلیظ و طلایی رنگ بیرون ریخت و چشمانم را روشن کرد.
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🕊🕊🕊
📗برنگرد
یک رمان امنیتی زیبا و هیجان انگیز👌
برنگرد، داستان فردی به نام حمید است که پدرش به شهادت رسیده و در خانواده ای مذهبی بزرگ شده است. حمید بعد از سالها وارد مجموعه اطلاعاتی و امنیتی سپاه می شود و مورد طعمه یکی از جاسوسان خارجی قرار می گیرد اما تربیت دینی و مذهبی او باعث می شود پایش نلغزد...
قیمت پشت جلد: ۵۷ت
#رمان_امنیتی
🌿🌿🌿
پاتوق کتاب
📗برنگرد یک رمان امنیتی زیبا و هیجان انگیز👌 برنگرد، داستان فردی به نام حمید است که پدرش به شهادت رس
📗🌾
کتاب «برنگرد» نوشته مجید قنبری،
از رمان های زیبا و هیجان انگیز، با موضوع اطلاعاتی و امنیتی می باشد. نویسنده انگیزه نوشتن این کتاب را خالی بودن جایگاه این موضوع در ادبیات داستانی کشور می داند.
این کتاب به بررسی نفوذ بیگانگان در سیستم امنیتی و حیاتی کشور میپردازد.
✍🏻داستان از سال ۶۰ شروع میشود و ما با زندگی نوجوانی به نام حمید که قهرمان داستان است آشنا می شویم. حمید نوجوان تیزهوشی است که پدرش را منافقین در مقابل چشمانش ترور کرده اند. حمید بعدها در دانشگاه امام حسین(ع) درس خوانده و وارد سیستم امنیتی سپاه می شود.
او و تیمش مدت هاست لیزا بانوی زیبای انگلیسی تبار را که مرتبت با سیستم های امنیتی خارج از کشور است، زیر نظر گرفته اند، و توانسته اند بعد از مدت ها مراقبت و پوشش دستگیرش کنند. اما بعد از مدتی فعالیت خاص ضد امنیتی برای او اثبات نشده و به کشورش بازگردانده می شود.
نیروهای امنیتی که فکر می کنند توانسته اند به خوبی او را تحت تعقیب قرار داده و جلو هرگونه فعالیتش را بگیرند بعد مدت ها به چیزی متفاوت از تصورشان پی خواهند برد.
🍂 بعد از ماجرای سال ۸۸ قهرمان داستان دچار لغزش هایی می شود. دلبستگی عاطفی حمید به لیزا با توجه به خلاء عاطفی ایجاد شده میان او و همسرش، باعث می شود تا کم کم در دام لیزا گرفتار شود و در سفر به عراق در مسیر تازه ای قرار گیرد، مسیری که فضای داستان را به سمت دیگری سوق می دهد. این سفر که از آن به عنوان سفر عشق در کتاب یاد شده است آغاز نقطه عطفی در زندگی حمید و همسر بیمارش به حساب می آید. وعده های عاشقانه با لیزا در بغداد و کربلا و از سوی دیگر توسل و استعانت از امام حسین(ع) و تلنگری معجزه آسا برای غرق نشدن در یک دام، لحظه های خواندنی را برای مخاطب ایجاد می کند. شناخت چهره واقعی لیزا در عراق، سیستم امنیتی را دچار بهت و حیرت کرده است و داستان را جذاب تر می کند.
📖 برشی از متن:
«دیوارهای شیشه ای حمام بخار گرفته و مات شده بود. زیر دوش داشتم خستگی های سفر را در می کردم که صدی موبایل بلند شد. گوشی مدام آمدن پیام از اینترنت در پیام رسان های اجتماعی را آلارام می داد. یادم رفته بود صدای اعلان هشدارش را سایلنت کنم با این که وای فای آن را قطع کنم. زهرا به سمت گوشی رفت که ببیند این همه پیام پشت سرهم از کیست؟ شاید هم می خواست سایلنتش کند! دستش را که دراز کرد گوشی را بردارد. هم زمان صدای زنگ در اتاق به صدا در آمد. دو تا زنگ کوتاه و ممتد…»
#برنگرد
🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹☘
#شهادت
بال نمیخواد،
حال میخـواد...
🎙نوایجاودانهمدافعحرم🕊
#شهیدمحمدرضادهقانامیری🥀
✨✨✨
✍🏻روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم دهه هفتادی محمدرضا دهقان، به چاپ هشتم رسید🌹
💳قیمت پشت جلد ۹۰ت
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
پاتوق کتاب
✍🏻روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم دهه هفتادی محمدرضا دهقان، به چاپ هشتم رسید🌹 💳قیمت پشت جلد ۹۰ت
🌼🍂
می دانی آرزوی دو چیز به دلم ماند.
هم دلم می خواست یک دل سیر کتکت می زدم و هم دلم می خواست یک یادگاری از تو داشته باشم. در جریان یادگاری ها که هستی. همه را گذاشتند توی ویترین و درش را چند قفله کرده اند. از تو فقط چند عکس دارم که آن ها را از مهدیه گرفته ام.
هر چه که از تو مانده را مامان فاطمه بلوکه کرده. حتی کم مانده دور ویترین سیم خاردار بکشند.
البته حق هم دارند. من اگر بودم شاید دزدگیر هم نصب می کردم. چه صحنه بامزه ای می شود که مثلا یک نفر مهمان خانه شما باشد و بخواهد دور ازچشم بقیه در ویترین را باز کند.
آن وقت آژیر دزدگیر رسوایش می کند. من هم به قول خودت گوریل شدم وقتی که به مهدیه گفتم در ویترین را باز کند و گفت در ویترین چند قفله ست و کلیدش را هم احتمالا یک نفر قورت داده...
📖برشی از متن کتاب
یک روز بعد از حیرانی
🌹☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙روایت بغضآلود رهبر انقلاب از یک کتاب و یک خاطره از حاج قاسم
برشی از کتاب:
📙(حاج قاسمی که من می شناسم)
🌹🌿🌿
🌱
سال ۶۱ در حمدیهی اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی، فرمانده تیپ ثارالله، سخنران بود و علی شیرازی، روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاجقاسم به دلش نشست.
فروردین ۶۵ دوستی شکل همکاری به خود گرفت و حاجقاسم، مسئولیت تبلیغات لشکر را به علیشیرازی سپرد. پس از جنگ همراهی ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علیشیرازی مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس شد و هشتسال از پرفراز و نشیبترین روزهای جبهه مقاومت را با حاجقاسم همراه ماند.
حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی در «حاج قاسمی که من میشناسم» خاطرات نزدیک به چهل سال رفاقت با شهید حاجقاسم سلیمانی را بازگو کرده است.
📍برشی از متن کتاب:
«از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم «بیا کاندیدای ریاستجمهوری بشو.». گفت «این را که میگویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادتام؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاستجمهوری.».!
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگ مرد کوچک👌
این همان نسلی است که آینده ایران را تغییر خواهند داد😍
📚@asrabook
«دلتنگ نباش»؛
کتابی که خواننده را از جا بلند میکند!
کتابی خوب است که بعد از خواندن، مخاطبش را از جا بلند کند و پی نشانهها و اشارههای موجود در کتاب بفرستد. «دلتنگ نباش» و قهرمانش یعنی شهید مدافع حرم، روحالله قربانی چنیناند.
💐برشی از متن:
«زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد. در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشقِ من #دلتنگ نباش!»
💳قیمت ۷۳ت
💔🍂
پاتوق کتاب
📓حیفا {مستند ضد صهیونیزمی_تکفیری} این مجموعه دربردارنده داستان زندگی و ماموریت دختری جاسوس از ادا
📓
نقش یک دختر در شکل گیری داعش
حیفا دختر دورگه عرب و اسرائیلی است که با سه خواهرش در اداره متساوا از ادارات دستگاه جاسوسی موساد بزرگ شده.
این سه خواهر توسط متساوا به ماموریتهای امنیتی فرستاده میشوند و در هر ماموریت نامی دارند. چهار خواهر این داستان با هم چندان ارتباطی ندارند و هرگز پدر و مادری به خود ندیده و در خانوادهای حضور نداشته اند. آن ها کاملا امنیتی تربیت شدهاند.
مهمترین ماموریت حیفا تشکیل داعش است بنابراین از اخرین ماموریتش در افغانستان بازمی گردد تا با نام حفصه به عراق برود.
برای این منظور دستگاههای کوچک خاصی در بدنش جاسازی میشوند و او به وسیله شخصی که هویتش را نمیداند از ماموریت جدیدش آگاه میشود.
رفتن به ابوغریب و کار روی دو زندانی مرد القاعده به نامهای ابومحمدالعدنانی و دکتر ابراهیم عواد از نوادگان جعفر کذاب.... او ماموریت دارد خودش را مسلمانی پرهیزکار و باتقوا جا بزند و به شستشوی مغزی و انحراف فکری این دو مرد برای تشکیل دولت شیطانی داعش بپردازد...
🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی رهبر انقلاب با جوانهایی که اهل کتاب نیستند!
دلم میخواد شماها واقعاً کتاب بخوانید!
#کتاب_خوب_بخوانیم
📚📖🤓