eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
209 دنبال‌کننده
738 عکس
202 ویدیو
4 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای باده‌ی جهل کرده سرمست، تورا جز باد بگو چه مانده در دست، تو را با اسلحه‌ی پُر اینچنین جار نکش جاروکش این حرم حریف است تو را [ @asraneh313 ]
حمایت ما هم از شما مطلق نیست آقای نماینده! اخیرا نماینده شهرمان نطقی در مجلس ایراد کرده و دولت را به خاطر گرانی‌ها و عدم کنترل تورم مورد بازخواست قرار داده‌ است. ایشان با صرف‌نظر کردن از کارهای خوب و زیرساختی که دولت برای رشد اقتصادی انجام داده است و بدون توجه به این نکته که مهار تورم به معنای کم کردن قیمت‌ها نیست؛ هم‌صدا با طایفه‌ی برجامیان، چند وقتی است نوک مسلسل خود را سمت دولت گرفته است و با مطرح کردن قیمت گوشت، دولت را در معرض خطر کسب عنوان کارنابلدترین دولت پس از انقلاب می‌داند! عجیب‌تر از مواضع اخیر او علیه دولتی که دست‌کم تلاش شبانه‌روزی او در رشد اقتصادی و مهار تورم و بازسازی خرابه‌های اقتصادِ روحانی‌زده قابل ستایش است، ذوق‌زدگی ایشان از بازخورد سخنانش در رسانه‌های اصلاح‌طلبانی است که روزگاری نه چندان دور، ایشان را تکفیر می‌کرد و حتی شایسته‌ی کسب خبر هم نمی‌دانست! عرض شود محضر انور شما که آقای نماینده! ما به اسم جریان انقلابی از شما حمایت کردیم. جریان انقلابی، مشمول کسانی است که هم در سختی و هم در گشایش در کنار جبهه‌ی انقلاب باشد و با تعامل و اتحاد علیه مشکلات و تفرقه‌اندازان شمشیر بزند. جریان انقلابی، مشمول کسانی نیست که در سال پر آشوب که ضربات سختی بر پیکر اقتصاد و امنیت کشور وارد می‌شود سکوت می‌کنند و موضع قاطعی درباره مقوله‌ی چالش‌برانگیزِ "حجاب" نمی‌گیرند؛ و در سال منتهی به انتخابات، بدون در نظر گرفتن اثرات آشوب بر اقتصاد مملکت و اثرات سکوتشان در تضعیف جبهه‌ی انقلاب، دولت انقلابی را سپرِ خود کنند و برای تبرئه‌ی خود و مجلس از مشکلات، و احیانا جلب آرای مردم به سوی خود، دولت را مقصر تمام بدبختی‌ها بدانند. دمِ دهان‌تان گرم! آری. همانطور که فرمودید حمایت شما از دولت حمایت مطلق نیست؛ حمایت ما هم از مجلسی‌هایی که روزگاری شعار ایستادن مقابل ساختارهای غلط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی می‌دادند و امروز خود در چرخ‌دنده‌های آن ساختارها چرخ می‌خورند، حمایت مطلق نخواهد بود. ♧♧♧ ✍ [ @asraneh313 ]
دوستان عزیز، و کمین‌داران مریض! در هیچ کجای این یادداشت من نگفتم که از انتخاب و حمایتم در سال ۹۸ پشیمانم و اشتباه کردم. ما در سال ۹۸، منطقه خودمان را از دست غارتگران بیت‌المال درآوردیم و به یک نماینده پاک‌دست دادیم که در آن زمان قطعا از بقیه کاندیداها بهتر بود. و این یک انقلاب برای ما بسیجی‌ها با دستان خالی در برابر اربابان ثروت و قدرت محسوب می‌شود و در تاریخ ماندگار خواهد بود. نقد من صرفا ناظر به همان جمله‌ی معروفی است که ما به کسی چک سفید امضا نداده‌ایم. هر جا خطایی ببینیم داد می‌زنیم. بنابراین، تشکل‌هایی که بزرگترین اقدام سیاسی‌شان، دادن یک بیانیه انتخاباتی که صرفا رونوشتی از صحبت‌های رهبری درباره معیارهای یک نماینده انقلابی بوده و در تمامی سایت‌ها هم یافت می‌شود!، نمی‌توانند ادعای اثرگذاری و فعالیت سیاسی در هیچ کجای عالم هستی داشته باشند و نگارنده این یادداشت را به تمسخر بگیرند که دیدی غلط کردی؟! ما عوضش نکردیم! به قول نادر ابراهیمی: کسی که اقدامی نمی‌کند فرصتی برای بروز خطا ندارد؛ پس او نمی‌تواند پُزِ خطا نکردن بدهد! با همه‌ی انتقاداتی که به نماینده شهرمان دارم و با مبنا قرار دادن شعارهای انقلاب بر سر ایشان داد خواهم زد، نظر شخصی‌ام آن است که فایده‌ی سایه‌ی ایشان از چهارشانه‌ی بعضی افرادی که کمین کرده‌اند تا با ارجاع به یک یادداشت، بگویند "دیدید ما چقدر حق‌ایم!"، بیشتر است! ♡♡♡ ✍ [ @asraneh313 ]
مراقب باشید، یک روح دنیایمان را به قضاوت نشسته است. شریان، نوشته تقی شجاعی، داستان یک روح است که همین روزها قرار است به دنیا بیاید. اما مشکل بزرگی این وسط وجود دارد. روح قصه‌مان خیلی هم دلش به آمدن نیست. هنوز شیرینی دنیای قبل، زیر زبانش مانده و هر قدر که به دنیای ما آدم‌ها نگاه می‌کند، چیز دندان‌گیری نظرش را به خود جلب نمی‌کند. حالا روحمان مانده که با پدر و مادرش چه کند. پدر و مادری که وضع مالی خوبی ندارند و اتفاقاً مدام باید بگومگوهایشان را هم تحمل کند. اما کمی پدر را می‌فهمد، انگار پدرش هنور گاز محکمی به سیب معروف آدم (ع) نزده است. هرچند او هم وسوسه شده، تصویر یک زن توی سرش مدام بالا و پایین می‌شود و مانده که با آن چه کند. روح عزیزمان تصمیمش را گرفته، شال و کلاه کرده و آماده برگشتن است که زلزله در شکم مادر رخ می‌دهد؛ قل دوم هم سروکله‌اش پیدا شده! [ @asraneh313 ]
برنامه سه‌شنبه‌های اهل قلم در شهرستان خرمدره (استان زنجان) با محوریت کتاب ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۰ کتابخانه عمومی کوثر خرمدره (ابتدای شهرک قدس) با حضور خود ما را خوشحال کنید😌 [ @asraneh313 ]
وسطِ ناله‌ی ما در حرمِ خونِ خدا؛ عمه می‌گفت: "حسین!" می‌شود صحبت‌مان حولِ رقیه... نشود؟ ای برادر! روزِ عاشورایت، خواهرت صحبتِ فرزند نکرد، و نپرسید کجا؟ -"همه‌ی هستیِ زینب به فدای تو حسین..."- تو هم امروز بیا، عوضِ عاشورا، حرفی از دخترک خویش مزن! و نپرس از آن روز، که در شام چه شد...؟ روزه‌ی بغضم را با نگاهت مشکن! رخصتی دِه بروم؛ اشک با مادرم افطار کنم...! 🍂🍂🍂 [ @asraneh313 ]
گزارش تصویری رونمایی کتاب شریان در شهرستان خرمدره با حضور مسئولان و دوستان❤️ ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ [ @asraneh313 ]
اولین باری که قلم‌به‌دست شدم و یک یادداشت جدی نوشتم، ده سال و سه ماه و ده روز پیش بود. همان وقتی بود که بین دو گروه از حزب‌اللهی‌های شهرمان شکرآب شده بود و من این وسط نظرم به نظر گروه دوم نزدیک‌تر بود. یادم هست که بعد از آن یادداشت، به جای آنکه کسی بیاید و بنشیند حرف بزند و پاسخی به مشتبهات بدهد، گفتند: ولش کنید. این که خودش نیست! یادش داده‌اند! اینکه هِر را از بِر تشخیص نمی‌دهد. دهانش به دهان اطرافش بند است! حالا ده سال گذشته است و حزب‌اللهی‌ها نه فقط در آن شهر، که در کل کشور هنوز در حال یارگیری و تقسیم‌بندی‌اند و هنوز دارند به سر و کله‌ی هم می‌پرند که: تو فلانی، من عوضش بهمانم و این صرفا نظر من است که به نظر رهبر نزدیکتر است. این وسط، هر کس موافق نظر ایشان حرفی بزند تو بوق و کرنا می‌کنند و ذوق‌مرگ می‌شوند و حلوا حلوایش می‌کنند. و همین فرد اگر فردا حرفی بزند که به مذاق‌شان خوش نیاید دیگر جواب سلامش را هم نمی‌دهند و به پچ‌پچ می‌گویند که: باز معلوم است این را پر کرده‌اند و تحت فشار گذاشته‌اند و الخ. جدا از این موضوع حیاتی که "این" برای درخت و اشیاء استعمال می‌شود؛ هم ده سال پیش همه‌ی حرف من اتحاد بود و هم الان. اتحاد حول محور حقیقت در برابر جریانات معلوم‌الحال، با منطق و استدلال، با گفت‌وگو؛ بدون برآشفتگی و تنابز به القاب و تکفیر کسی که مثل تو فکر نمی‌کند. معتقد هستم نقد کردن هیچکس به معنای تکفیر کردن او و زیر سوال بردن کل هیکلش و باطل شمردنش نیست. نه کسی که نقد می‌شود حق برآشفتگی و تکفیر منتقد را دارد، نه کسی که نقد می‌کند حق دارد به راحتی برچسب نفاق و کفر و باطل بودن به دیگری بزند. در روزهایی که در نزدیکی قله‌ها هستیم؛ بچه‌بازی است میدان دادن به هر بهانه‌ای؛ _ولو با فریاد انقلابی‌گری_، به آدم‌هایی که تاریخ حیات‌شان عجین است با فاصله‌انداختن میان ملت و قله‌ها. و قطعا هر سخنی که آدم‌هایی از این جنس را خوشحال کند و باعث عرض اندام‌شان در انتخابات پیش‌رو شود، دست کم از حلقوم حقیقت بیرون نیامده است. حال، فرقی ندارد این سخن از زبان شخصی در کسوت مسئول باشد یا قلم‌به‌دستی که خود را مامور به تکلیفی انقلابی می‌داند. ◇◇◇ ✍ [ @asraneh313 ]
(- در حال حاضر چه چیزی واسه‌ت توهین‌آمیزه؟ - [در حال چک کردن گوشی] هنوز بهم نگفتن!) این تصویر به طرز هجوآمیزی داره اشاره می‌کنه که امروزه تمام جنبه‌های زندگی انسان، به قدری تحت تاثیر رسانه‌ها قرار گرفته که حتی اینکه از چی خوشش بیاد و بدش بیاد هم چیزیه که توسط رسانه بهش القا میشه. و این انسانِ رسانه‌زده، عملاً هیچ استقلال فکری نداره و حتی نمی‌تونه خارج از چارچوبی که اون رسانه واسه‌ش معین کرده، نه تنها فکر، بلکه سلیقه‌ای به خرج بده. اگه دلمون به حال خودمون می‌سوزه، بیاییم مقداری از وقتی رو که صرف خیره شدن به این صفحات برده‌ساز می‌کنیم، به مطالعه‌ی درست و حسابی اختصاص بدیم که دست‌کم یه منظومه فکری معقول و منسجم بهمون بده تا زندگی‌هامون رو کمی مرتب‌تر کنه و در مسیر سعادت قرار بده، ان‌شاءالله. و مهم‌ترین اصل سواد رسانه رو فراموش نکنیم: حتی کوچک‌ترین محتوای رسانه‌ای هم پیامی داره که در راستای اهداف صاحب اون رسانه القا میشه. پس همیشه باید با پرسشگری و تفکر نقاد با رسانه مواجه بشیم. [ @asraneh313 ]
تو فکر کن اربعین هم کار جمهوری اسلامی و از برنامه‌های حکومتی است. چشمت کور. دنده‌هایت پودر. آنقدر قدرت داریم که ۲۰، ۳۰ میلیون آدم را با فریب و وسوسه و وام و بیمه و فلافل و کباب‌ترکی و آب و آب‌میوه و اسکان رایگان در چادرهای خاکی روی موکت‌هایی زهوار دررفته، با هوای پر از گردوغباری که همه‌ی جنبنده‌های خلقت ازش فراری‌اند، گرد هم آوریم و یک‌صدا باهم بر سر یزید فریاد بزنیم که: "اِنّک لَن تَخرِق‌َالارض و لَن تَبلغ‌الجِبال طولا." بگوییم که شما اگر حسین‌ع و فرزندان و یارانش را هزار مرتبه هم قطعه‌قطعه کنید و با اسب‌های تکنولوژی و تمدن‌تان از روی پیکرهای بی‌سرِ آنان به سوی کاخ‌های کوفه و شام‌تان یورتمه بروید؛ هر قطعه از پیکرِ آنان تبدیل به لشگری از زائران می‌شود که با لبیک‌هایشان، با اشک‌ها و سینه‌زنی‌هایشان، با مای بارِدهایشان، با تاول پاهایشان، کل ابهتِ فرهنگِ جهانیِ شما را به زیر می‌کشند. فرهنگ شامی که نهارِ بشریت را احاطه کرده است. شما هم بروید یک سوره مثل عاشورا، نه؛ یک آیه مثل اباالفضلِ حسین‌ع بیاورید و یک دهمِ ملتِ اربعین را با تمام رسانه‌ها و قدرت‌های جهانی‌تان با هر ابزار و لذتِ وسوسه‌کننده‌ای که سراغ دارید، دور خودتان جمع کنید. آن وقت بیایید باهم درباره‌ی فرجامِ جهانی که در هالیوود تسخیرش کرده‌اید گفت‌وگو کنیم! 🍃🍃🍃 آری. این هنرِ فقط حسین‌ع و اباالفضلِ حسین‌ع است که چاله‌میدانی‌ترین آدم‌هایی را که هیچ‌کس نمی‌تواند بهشان تو بگوید، از وسطِ معرکه‌های گناه و مستی بیرون می‌کشد و با اعمال شاقه در سخت‌ترین سفرِ تاریخِ هستی، تا وسطِ بین‌الحرمین می‌کشاند. این هنرِ حسین‌ع است؛ و آن‌ها که طعمِ اربعینِ حسین‌ع را نچشیده‌اند چه می‌دانند از معجزه‌ی خلقت؟ چه می‌دانند از برگِ برنده‌ای که خدا در آخرالزمان در مقابل ابلیس رو کرده است... و آنان که نمی‌دانند آیا بهتر نیست سکوت کنند به امید روزی که بروند و بدانند "ماجرای اربعین" چیست؟ ♡♡♡ [ @asraneh313 ]
"حسینی که من می‌شناسم، قدرناشناسِ کسی نمی‌ماند." ( از سریال ) [ @asraneh313 ]
آیا به شما نگفته بودیم که تعطیلات تابستان فانی‌ست؟!😂 [ @asraneh313 ]
راننده اتوبوس می‌گوید "کوله‌ات را بالا نبر. اتوبوس سنگین می‌شود، به جَک‌ش فشار می‌آید." می‌گویم "داداش! من خودم کلا ۶۰ کیلو بیشتر نیستم، کوله‌ام هم حدود ۱ کیلو و ۴۵۰ گرم وزن دارد. جَکِ اتوبوست اگر با ۱ کیلو اضافه قرار است بشکند به نظرم همین‌جا ما را پیاده کن، از همین قم پیاده‌روی را شروع کنیم." اخم می‌کند و طلبکارانه و ناراضی سر مسافر دیگری داد می‌زند. 🍂🍂🍂 دارم می‌شمارم تا "دنیای اربعین" چند شهر فاصله مانده است؟ [ @asraneh313 ]
📚 برای اینکه داخلِ گور، کم نیاوری و زَهره‌ات از تنهایی نتّرکد؛ باید در تمام مدتی که داخل دنیا هستی حواست به چیزهایی باشد که دارند تو را از "تنهایی" دور می کنند. گروه، رفیق، خانواده، پدر، مادر، خواهر، برادر، زن، مادرزن... و قِس علی هذا. حالا این‌ها جزو آن‌هایی هستند که برحسب تکلیف، باید وابسته‌شان شوی! وابستگی درحدِ پیوندِ کووالانسیِ برگشت پذیر. گاهی آدمی با آن‌هایی پیوندِ یک‌طرفه‌ی برگشت‌ناپذیر برقرار می‌کند که تنهایی‌‌اش را در خودشان تجزیه و جذب می‌کنند. به گونه‌ای که دیگر با هیچ کاتالیزوری نمی‌توان این ترکیبِ جدیدِ عجیبِ دورشده از اصلِ مُسلّمِ گور! را دستکاری کرد و از دلش، «من»ی را بیرون آورد که تنها به دنیا آمده، قرار است تنها برگردد و تنها مبعوث شود؛ سلامٌ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَموتُ و یَومَ یُبعَثُ «تنها»! حال، این آدم را؛ این ترکیب را، درحالتِ احتضار بنگر که چنگ بر گریبانِ حاضرانِ دوروبرش می‌اندازد و همانندِ کودکی که دارند از مادر و اسباب‌بازی‌هایش جدا می‌کنند بر سرِ حُضّار و عزرائیل فریاد می‌زند: من نمی‌خواهم، نمی‌آیم... رهایم کنید بگذارید به حالِ خودم زنده بمانم! ♡♡♡ [ @asraneh313 ]
و لا تَمشِ فی‌المرزِ مرحاً! اِنّک لَن تَخرِقَ‌الارض و لَن تبلغ‌الجبال طولاً! هیچ‌وقت در (مرز) ارض با تبختر راه مرو! که تو نه زورت به زمین می‌رسد و نه به بلندیِ کوه‌ها! [ @asraneh313 ]