دوستی میوه ی مهر است، که چیدن دارد
مزه ی خالص شهد است، چشیدن دارد
قطره شبنم عشق است که از ابر وفا
بر بیابان جفا شوق چکیدن دارد
خاطر از همدلی دوست، ز رخوت برهد
طرح لبخند صمیمانه چه دیدن دارد !
فارغ از قید تملق لب خود را بگشا؛
صحبت صدق و صفا کن، که شنیدن دارد
مشِکن حرمت پیمان مودت، به غمی
بار این صبر پسندیده کشیدن دارد
هرکسی لایق یاقوت رفاقت نشود...؛
آنکه از خود گذرد، قصد رسیدن دارد
الفت یار کند، شمعِ عطوفت روشن
گِرد این شعله چو پروانه پریدن دارد
دوستی چون نفس گرم مسیحاست که بر؛
سوز تنهایی و اندوه دمیدن دارد.
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️آرزو میڪنم 🌸
❤️ڪلبہ ی
❣️دلاتون همیشہ باشه "آروم"
❤️شـادی 🍃🌼🍃
❣️واستون بباره از آسمون؛
❤️مثل "برف و بارون"
❣️اموراتتون بر وفق مراد
❤️مثل چرخ وفلڪ
❣️بشه "گردون"🍃
🌹سلام
🍁صبحتون بخیر
💟 @asrar_movafaghiyat
#گامي_كوچك_تغييري_بزرگ💎
❗️ما هر لحظه در حال انتخاب هستیم؛ چه چیزی و چه مقدار بخوریم؛ نرمش یا ورزش بکنیم یا نه؛ چقدر تلویزیون ببینیم و چه برنامههایی؛ چقدر در شبکههای اجتماعی پرسه بزنیم و چه مواردی رو دنبال کنیم؛ چقدر و درباره چه موضوعاتی مطالعه کنیم؛ اندیشهورزی کنیم یا در انبوه اطلاعات، مواردی رو بدون اندیشه بپذیریم و باور کنیم؛
هر روز چقدر زمان رو بدون فعالیت مولد و مؤثر بگذرونیم؛ چقدر درگیر دنیای فکر و خیالات درون ذهنمون باشیم و از حضور در فضای واقعی زندگی جدا بمونیم؛ چقدر در فضای واقعی یا مجازی، به تنهایی یا به همراه دیگران، وقتکشی کنیم؛ به رفتارهای دیگران چه واکنشی نشون بدیم؛ چقدر به خودمون و اطرافیانمون توجه و محبت کنیم؛ و...
🔹 مسؤولیتپذیری یعنی بپذیریم زندگیمون محصول انتخابهای ماست،
و تحولش وابسته به تغییر انتخابهای ما.
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تنها فرمول خوشبختی محض ❤️
#حسن_ریوندی
💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ لبخند پرتوان ✨
نیمکت کلاسهای مدرسهها این روزها ،تک نفره شده ،تازه معلم برای اینکه بچهها باهم اخت نشوند و باهم حرف نزنند ،هفته ای یکی دوبار جای بچهها را عوض می کند
زمان ما نیمکتها سه نفره بود ،مدرسه غیر انتفاعی هم نبود ،همه جور آدمی توی کلاس پیدا میشد.معلم که می خواست دیکته بگوید وسطی را مجبور می کرد برود پایین ،چمباتمه بزند روی صندلی دیکته اش را بنویسد مبادا که کسی تقلب کند.
من و بیژن و عباس در یک نیمکت بودیم.خیلی باهم دوست شده بودیم.زنگهای تفریح دستمان را در گردن هم حلقه می کردیم ودرحیاط مدرسه حرف می زدیم...عزیز هم با ما در یک کلاس بود،عزیز پسر علی آقا میوه فروش محلمان بود.
عزیز درسش خوب نبود ،یعنی یک جور دیگری بود،شلوارگشادی پا می کرد که به جای کمربند یک نخی طنابی چیزی دور کمرش انداخته بود ،زیپش همیشه خراب بود،به جای زیپ سنجاق زده بود،همیشه دمپایی پایش بود
تمام دندانهای عزیز خراب بود،یادم نمی آید عزیز با ما بازی کرده باشد بعد از مدرسه که ما در کوچه بازی می کردیم عزیز پیش علی آقا دم مغازه می ایستاد،نه اینکه ما نخواهیم با او بازی کنیم ،خودش نمی آمد
اصلا خودش را خیلی قاطی ماها نمی کرد.
نمی دانم شاید هم علی آقا نمی گذاشت بازی کند ،نمی دانم یعنی راستش الان که خوب فکر میکنم اصلا عزیز چیزی بروز نمی داد که آدم بفهمد،من الان تنها چیزی که از عزیز یادم می آید یک لبخند بزرگ به پهنای صورتش است ،حقیقتش خوب که فکر میکنم عزیز همیشه لبخند پهنی به صورتش داشت
با آنهمه دندان خراب لبخند به این پهنی شجاعت زیادی می خواست که عزیز داشت،شایدهمین ترکیب لبخند پهن و دندانهای خراب بود که نمی گذاشت کسی از درد های پنهان هزار توی عزیز آگاه شود.
این لبخند آنقدر پرتوان بود که الان بعد از سی سال هم نمیشود ازتوی آن چیزی جز لبخند در اورد
آدم هایی مهربان و لبخندهایشان هیچوقت از ذهن آدم پاک نمیشود
👤فرخ سلیمانی
💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ تا آخرش گوش کن ✨
داستان تیرانداز یکی از داستانهای جالب مثنوی است.
جوانی مفلس و بی پول از شدت نداری و فقر دست به دعا می برد و از خداوند تقاضای ثروت می کند. در خواب هاتف غیبی خبر از نقشه گنجی می دهد و خداوند به او می گوید این گنج از آن تست حتی اگر دیگران از این نقشه گنج با خبر شوند.
جوان بعد از دیدن این خواب آن چنان خوشحال شد که در پوست خود نمی گنجید، با شادی و شعف به دنبال نقشه رفت و آن را پیدا کرد. در آن نقشه گفته شده بود که در جایی خاص رو به قبله، تیری در کمان بگذار و هر جا تیر افتاد آنجا را حفر کن و گنج خویش را بردار!
تیرانداز تیری در کمان گذشت و زه را کشید و جایی که تیر افتاده بود را فورا حفر کرد اما گنجی نیافت. با خود گفت بایستی با قدرت بیشتری زه کمان را بکشم. مجددا تیری دیگری در کمان گذاشت ولی این بار نیز گنج را نیافت. خلاصه هر بار با قدرت بیشتری زه را می کشید و تیر را دورتر می انداخت ولی از گنج خبری نبود، هر بار تیرها دورتر می افتاد ولی باز هم از گنج خبری نبود!
این کار آن قدر ادامه پیدا کرد که مردم شهر به او مشکوک شده و خبر به پادشاه رسید، پادشاه که جریان گنج را فهمیده بود کمانداران ماهر را جمع کرد و آنها با تمام قدرت تیر می انداختند و بعد زمین را می کندند. آنها شش ما ه این کار را ادامه دادند اما گنجی در کار نبود!
بعد شاه گفت که این مرد دیوانه است او را رها کنید و اگر گنجی هم پیدا کرد به او کاری نداشته باشید.
مرد فقیر باز به خداوند پناه برد که خدایا نه تنها گنج ندادی بلکه رنج هم افزون شد و مردم مرا دیوانه می دانند. باز هاتف در خواب او آمد و گفت تو فضولی کردی و نصفه نیمه به پیغام ما گوش دادی. ما گفتیم تیر را در کمان بنه، نگفتیم که زه را بکش!
💟 @asrar_movafaghiyat
هدایت شده از آرشیو خودم
فردا دوشنبه اول ماه صفر است.
شیوه ختم سوره واقعه در کانال شفا و حاجات:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3538944C089feb5f85
ما به اندازه اختیارات خود مسئول هستیم
برای کاهش اضطراب، ما نباید خود را خدای جهان تصور کنیم، بدین معنا که متوجه باشیم بهاندازه اختیارات خود مسئول هستیم و اگر اختیارات ما محدود است، مسئولیتهای ما نیز محدود است. برای فهم این نکته به بیان مثالی میپردازم :
هنگامی که ابرهه برای ویران کردن خانه کعبه به مکه رفته بود، محاصره مکه زمانی طولانی طول کشید و سپاه ابرهه نمیتوانست وارد شهر مکه شود. عبدالمطلب جد پیامبر اسلام، رئیس شهر مکه بود و تقاضای ملاقات با ابرهه را نمود و ابرهه درخواست او را پذیرفت. در این ملاقات عبدالمطلب از ابرهه خواست سپاهیان او تعدادی از شترهای او را که تصرف کرده بودند، به او برگردانند. ابرهه از این تقاضای عبدالمطلب متعجب شد و به عبدالمطلب گفت: تو رئیس این شهر هستی و به فرزانگی شناخته شدهای، گمان میکردم به دنبال مذاکره برای صلح یا راه نجات قوم خود باشی اما تو دنبال شتران خود هستی؟ عبدالمطلب جملهای بیان کرد که علیالظاهر سنگدلانه است اما بسیار حکیمانه است؛ او گفت: أنا ربُّ الِابل و لَلبیت رَب، بدین مفهوم که من صاحب شتران هستم و باید از شترانم دفاع کنم و کعبه نیز خدایی دارد که باید او از کعبه دفاع کند.
درواقع مفهوم جمله عبدالمطلب این است که حدود مسئولیتهای ما به اندازه اختیارات ما است، نه کمتر و نه بیشتر و نه حتی بهتناسب بلکه بهتساوی؛ و به دلیل اینکه ما به این نکته توجه نمیکنیم دچار اضطراب میشویم.
استاد مصطفی ملکیان
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو تقدیم کنید به همه اعضای #خانواده تون😍
روشن شود چراغ دل ما ز یکدگر
چون رشتههای شمع به هم زندهایم ما
#صائب_تبریزی
💟 @asrar_movafaghiyat
دوست داشتن که عیب نیست. دوست داشتن، دل آدم را روشن میکند.
اما کینه و نفرت، دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی.
دل آدم، عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی، غنچهها پلاسیده میشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است.
#کتاب سووشون| نوشتهی سیمین دانشور
💟 @asrar_movafaghiyat
❣️در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد:
1." مسموم کننده ها " یعنی کسانی که دلسردتان میکنند و خلاقیتتان را زیر پا میگذارند و میگویند که نمیتوانید کاری بکنید. . .
2."سر به راهها" یعنی کسانیکه خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها بفکر نیازهای خودشان هستند. کار خودشان را میکنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمیگذارن. . .
3."الهام بخش ها" یعنی کسانی که پیش قدم میشوند تا زندگی دیگران را غنی کنند، روحیه آنهارا بالا ببرند و به آنها الهام ببخشند. ما باید الهام بخش باشیم و خودمان را با افراد الهام بخش احاطه کنیم
و با آنها معاشرت بیشتری داشته باشیم
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قضیه این فیلم👆 و پاسخ:
دسترسی به دوربین توسط #ایتا جهت ارسال پیام ویدیوئی ( گرد ) و ضبط و ارسال فیلم و تصویر توسط کاربر میباشد.
بررسی در دسترس بودن دوربین گوشی در ابتدای راه اندازی برنامه یکبار انجام می شود و این به معنی گرفتن عکس نیست. کاربرانی که معلومات فنی دارند میتوانند با مراجعه به کد و بسته نصب برنامه این موضوع رو متوجه بشوند.
کلاینت ایتا شبیه تلگرام است ، اگر شما نسخه ۴.۲ تلگرام را نصب کنید همین واکنش را از دوربین سلفی این گوشی خواهید دید
همانطور که تلگرام در نسخه های بعد این باگ را رفع کرد در آپدیت آینده ایتا این اشکال نیز رفع خواهد شد.
باری به هر جهت، کاربرانی که نمی خواهند از دوربین داخل ایتا استفاده کنند می توانند مجوز دوربین را برای ایتا لغو کنند.
متاسفانه دشمنان ایران همواره به دنبال حاشیه سازی برای تولیدات ملی و به دنبال نا امید کردن جوانان این مرز و بوم هستند
#ایتا_به_اعتماد_مردم_وفادار_است
May 11
#گامي_كوچك_تغييري_بزرگ💎
نمی توانی هر روز ، خودِ کهنه ات
را به جهان بدهی و انتظار داشته باشی
جهان برای تو تازه شود .
شما نیز مرتبا باید در خود
تحول ایجاد کنید .
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سه شنبه🌴
نهم مهر ماه
روز دیگری آغاز شد
ساعت دلت را بر
روی شادی تنظیم کن
تا با هرتیک تاکش لبخند بزنی
و به یاد
داشته باش
شادی بزرگترین هدیه امروزت است
💟 @asrar_movafaghiyat
Toward the Light -@music_lights .mp3
7.93M
اراده، يعنی پيروز شدن در ميدانی كه همه چيز حكايت از شکست دارد…
💟 @asrar_movafaghiyat
#زنگ_تفکر
❣️ چیزی که سرنوشت انسان را میسازد “استعدادهایش” نیست ، “انتخابهایش” است …
❣️ برای زیبا زندگی نکردن، کوتاهی عمر را بهانه نکن؛ عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی میکنیم ...
❣️هنگامی که کسی آگاهانه تو را نمیفهمد خودت را برای توجیه او خسته نکن!
❣️ بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد، و آنچه ریخت... حسرت نخور...
در زندگی اگر تلخی نبود، شیرینی معنایی نداشت.
❣️موانع آن چیزهای وحشتناکی هستند که وقتی چشممان را از روی هدف بر میداریم به نظرمان میرسند...
💟 @asrar_movafaghiyat
زندگی لنگر می خواهد.
چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد
چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل آرامش زیاد شود
چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا.
حالا لنگر آدم ،گاهی یک آدم دیگر است
گاهی یک فکر و اعتقاد است
گاهی ایمان است
گاهی عادت روزانه است
گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است
گاهی یک دورهمی خانوادگی است
گاهی یک باشگاه ورزشی است
گاهی چهار تا کتاب است
گاهی یک مشت خاطره
لنگر هر کس هر چه هست فاصله اوست با سرگردانی در دریای روزگار
فاصله اوست تا گم شدن
فاصله اوست با آوارگی.
همیشه برای فرار از این طوفان های زندگی از این حرفهای آزار دهنده که هرروز
میشنوی، یک لنگر داشته باش❤️
#امیرعلی_بنی_اسدی
💟 @asrar_movafaghiyat
دنبالش وارد خانه شدم.
تابلویی با جمله ی "خانه، جاییست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود. کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."
روی یکی از کوسنهای اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقهای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختیها، عشق میروید."
وقتی دید من دارم همهی این نوشتهها را میخوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همهی خونه پر از این جملههاست."
#کتاب خطای ستارگان بخت ما
جان گرین
💟 @asrar_movafaghiyat