علاوه بر اینتخفیف ها یک #عیدی دیگه هم داریم😍👏👏
که امروز اعلام می کنم
منتظر خبرهای خوب باشید😍👏👏
عیدتون مبارک🌺🌺🌺
اللهم ارزقنی حج بیتالحرام فی عامی هذا و فی کل عام 🌺
سلام عزیزان
عیدتون مبارک🌺🌺💥💥
امیدوارم در این روز عید
بیشترین بهره را برده باشید
و بهترین عیدی ها را گرفته باشید🌺
اولا،
خوش امد میگم به دوستانی که تازه به جمع ما پیوستید
همگی خوش آمدید💐💐💐💐
لطفا مباحث و تدریس های رایگان کانال را از ابتدا مطالعه کنید👇
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🌹دوستان جدید خوش آمدید🌺
مباحث و اموزش های رایگان کانال👇
◀️شخصیت شناسی
◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار
◀️تربیت فرزند
◀️ترک گناه
◀️نماز مودبانه
◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها
⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر
◀️ابتدای مینی ارتباط موفق
🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد
🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین
التماس دعا🌹
ثانیا،
از همه شما خوبان که با ما همراه هستید
صمیمانه تشکر می کنم💐💐💐
قدردان این همه لطف و محبت و همراهیتون هستم
الهی که بتونم آنطور که شایسته است خدمت کنم و راضی باشید🌺
حتما برام دعا کنید
ثالثا
این را بدانید که همیشه و در همه حال
دعاگوی تک تک شما خوبان
و همه عزیزانی که تلفنی صحبت کردیم، هستم
الهی که دعاهام مستجاب بشه
و به آروزهای قشنگ تون برسید
و گره از مشکلات زندگیتون باز بشه🌺🌺
رابعا،
بابت بی نظمی در بارگزاری رمان #فرشته_کویر
عذر خواهی می کنم
اینکه هر شب یک قسمت میذارم دلیلی داره که به زودی متوجه میشید😊👌
پس لطفا صبور باشید.
✅مطمین باشید
از اینکه به بنده اعتماد می کنید
پشیمان نخواهید شد👌
همیشه و در تمام دوران زندگیام سعی کردم به نفع مخاطبم کار کنم
حتی گاهی به ضررم هم تمام شده
اما
رضایت و همراهی شما مهمتره✅
امیدوارم در آن دنیا،دین کسی به گردنم نباشه
🍃#چالش😊👌
تعطیلی روز عید را چگونه گذراندید⁉️
آیا مباحث همسرداری و سیاست زنانه که در کانال آموزش دادیم
به بهتر شدن روابطتان با همسرتان کمکتان کرده⁉️⁉️
آیا آرامش بیشتری پیدا کردید⁉️
لطفا
همگی پاسخ بدید✅✅✅
برای ما خیلی مهمه
که
بدانیم
مباحث اثر گذار بوده یاخیر
نظرات، پیشنهادات و سوالهاتون را می تونید برای ادمین بفرستید👇
@asheqemola
یا ناشناس 👇
لطفا، سوالات، نظرات و پیشنهاداتتون را برام ناشناس بفرستید✅
لینک ناشناس👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013
💞اصلا اگر از زندگی لذت نبریم
و
احساس ناراحتی و خدای ناکرده افسردگی داشته باشیم
خدای مهربان را راضی نکردیم
خدای مهربان این همه نعمت را به ما داده
تا خوب زندگی کنیم و نهایت لذت را ببریم💞👏👏
پس همین الان از ته ته ته دلتون بگید
خدایا شکرت، الحمدلله رب العالمین❤️
خدا جونم دوستت دارم😘
و به خاطر هر چیزی که بهم دادی و هر چه که بهم ندادی شاکرم❤️
خدا جونم عاشقتم😘❤️
🤗خب، سبک شدید؟
احساس خوب پیدا کردید؟
خدا را نزدیک تون حس کردید؟
مهربونیش را حس کردید؟
خب الحمدلله 🌺
همین طور که مشغول تماشا کردن مناظرات هستید
مطالب کانال را هم ببینید و نظراتتان را بفرستید
منتظریم😊👆
خب ما صبرمون زیاده😊
منتظر می مونم 👌
حالا بریم سراغ دلبرانه امشب👇
#دلبرانه😍💞
اقامون ضربان قلبمه🫀
نباشه هلاکم🤕
عاشقتم عزیزم😘❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
حتما برای اقایونتون بفرستید و نتیجه اش را هم بهمون بگید😍👇
@asheqemola
نگران ادامه تدریس سیاستهای زنانه هم نباشید
با ما همراه باشید
براتون برنامه های خوبی داریم😍👏
#فرشته_کویر
#فصل_دوم
#قسمت_43
کاش همیشه گریه مشکل گشایکار بود.
کاش میشد با گریه کردن، دردها را دور کرد.
کاش میشد با گریه همه بدبختیها تمام شود و همه خاطرات بد، فراموش شود.
اما نمیشد.
بغضی که سالها روی دلش بود.
امروز سر باز کرده بود و چشمه اشکش جوشان شده بود و دلداریهای مادر هم ساکتش نمیکرد.
دلش میخواست اینجا دور از چشمِ همه .بچهها، فرزاد و دیگران .
هرچه دلش میخواهد زار بزند.
شاید دردهای این چند ساله، که حالا دردِ بی کسی و بدبختی فرهاد هم بهش اضافه شده بود.
با این زار زدنها از درونش بیرون بریزد.
دلش میخواست فراموش کند همه دنیا را و آرزو میکرد، کاش با علی رفته بود.
کاش در سالهای کودکی رفته بود.
کاش اصلا به دنیا نمیآمد و شاهدِ این همه دردِ و رنج نبود.
از تهِ دل ضجه میزد و اشک میریخت
پرستار با شنیدنِ صدای گریهاش هراسان آمد.
به فرشته انداخت و سریع به اتاقِ فرهاد رفت.
لحظهای بعد شتابان خارج شد و رفت.
مادر آرام فرشته را از خود جدا کرد و با دستهای گرم و محبتِ مادرانه، اشکهایش را پاک کرد و گفت:
_دخترم صبور باش.
توکلت به خدا باشه.
_خسته شدم مادر .
دیگه نمیدونم چه کار کنم؟
یعنی خدا میخواد من را دل شکسته ببینه؟
آخه این چه سرنوشتیه؟
_فرشته جان از تو بعیده عزیزم.
خوددار باش.
همه چیز درست میشه.
صدای پزشکی که به طرفِ اتاقِ فرهاد میرفت فرشته را به خودش آورد.
_بهتون تبریک میگم دخترم.
چی بهش گفتید که برگشت
_چی برگشت؟!
_بله خدرا شکر
مثلِ اینکه نامزدتون تصمیم گرفته برگرده و واردِ اتاقِ شد.
فرشته و مامانش هم از جا پا شدند و به سمتِ پنجره شیشهای رفتند که پرستار گقت:
آقای دکتر میگن "شما هم تشریف بیارید داخل"
وقتی واردِ اتاق شدند.
فرهاد با لبخند نگاهی به آنها انداخت و پزشک مشغولِ معاینه فرهاد بود.
وقتی کارش تمام شد.
با لبخند گفت:
_خدا را شکر .
به خیر گذشته، از چیزی که میترسیدم.
_ببخشید آقای دکتر از چی میترسیدید؟!
_راستش دخترم، نگران بودم که خدای ناکرده دیگه هیچ وقت نتونه راه بره .
درستِ که ما عملش کردیم ولی به بهبودش زیاد امیدوار نبودم.
خدا را شکر جوان قوییه و البته کمکهای شما هم بیتاثیر نبود
_من؟!
_بله دخترم کمک بزرگی کردی
حالا با خیالِ راحت درمانش را ادامه میدیم
دیگه نگران نباشید.
و مادرگفت:
_خدارا شکر. خدارا شکر .
ممنونم آقای دکتر
خدا خیرتون بده. جونِ پسرم را نجات دادید.
_نه مادر
این لطف خداست .
که به پسرتون زندگی دوباره داد
من کارم تمام شده میرم.
شما میتونید پیشش بمونید.
فکر میکنم به شما بیشتر از من احتیاج داره
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490