eitaa logo
کانون فرهنگی امامزاده حسین(ع)
187 دنبال‌کننده
300 عکس
26 ویدیو
0 فایل
السلام علیک یا صاحب الزّمان
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ مِنْهُمُ اَلثَّابِتَةُ فِي اَلْأَرَضِينَ اَلسُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ اَلْمَارِقَةُ مِنَ اَلسَّمَاءِ اَلْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ اَلْخَارِجَةُ مِنَ اَلْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ اَلْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ اَلْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ اَلْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ اَلْقُدْرَةِ بعضى از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردن‌هاشان از آسمان فراتر،و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته،عرش الهى بر دوش‌هايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيده‌اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين‌ترى قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده‌هاى قدرت، فاصله انداخته است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس به مجموعۀ چهارم از فرشتگان بزرگ كه حاملان عرش الهى هستند اشاره كرده، مى‌فرمايد: «گروهى از آنان (آن قدر عظيم و بزرگند كه) پاهايشان در طبقات پايين زمين، ثابت و گردنهايشان از آسمان بالا، گذشته است و اركان وجود و پيكرشان از كرانه‌هاى جهان بيرون رفته و شانه‌هاى آنها براى حفظ پايه‌هاى عرش خدا آماده و متناسب است». ‮آن گاه به بيان اوصافى از آنها پرداخته، مى‌افزايد: «چشمهاى آنها در برابر عرش او فرو افتاده و در زير آن بالهاى خود را به خود پيچيده و ميان آنها و كسانى كه در مراتب پايين‌ترند، حجابهاى عزّت و پرده‌هاى قدرت زده شده است». 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : لاَ يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لاَ يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ اَلْمَصْنُوعِينَ وَ لاَ يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لاَ يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتى نمى‌پندارند، و صفات پديده‌ها را بر او روا نمى‌دارند، هرگز خدا را در جايى محدود نمى‌سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مى‌كنند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: مى‌فرمايد: «(سطح معرفت و شناخت آنها به قدرى بالاست كه) هرگز پروردگار خود را با نيروى وهم به تصوير نمى‌كشند و صفات مخلوقات را بر او جارى نمى‌سازند. هرگز او را در مكانى محدود نمى‌كنند و با نظاير و امثال، به او اشاره نمى‌نمايند». آرى قدرت آنها قدرت جسمانى نيست بلكه از قدرت فوق العادۀ روحانى برخوردارند كه هيچ كس به مقام آنها راه پيدا نمى‌كند و به همين دليل شايستگى حمل عرش الهى را پيدا كرده‌اند. در واقع، آنها عاليترين مقام توحيد را پيدا كرده‌اند مقامى كه شايسته است، سرمشق براى همۀ بندگان الهى، مخصوصا انسانهاى برجسته باشد. آنها هيچ شبيه و مانند و نظير و مثالى براى خداوند قائل نيستند و هيچ محدوديّتى در بارۀ ذات پاك و صفاتش نمى‌شناسند حتّى او را برتر از خيال و قياس و گمان و وهم مى‌دانند، چرا كه هر چه به تصوّر انسان يا فرشته‌اى در آيد مخلوق اوست و خداوند برتر از آن است كه مخلوق باشد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ اَلْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لاَطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ سپس خداوند بزرگ، خاكى از قسمت‌هاى گوناگون زمين، از قسمت‌هاى سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در مورد آفرينش جسم آدم مى‌فرمايد: «خداوند سبحان از قسمتهاى سخت و ناهموار زمين و همچنين بخشهاى نرم و هموار و شيرين و شوره‌زار، مقدارى خاك جمع فرمود». اين در واقع از يك سو اشاره به آفرينش انسان از خاك است و از سوى ديگر اين كه آن خاك تركيبى از تمام بخشهاى مختلف روى زمين بود، تا استعدادهاى گوناگون و تنوّع و تفاوتهايى را كه مورد نياز يك جامعۀ كامل بشرى در بخشهاى مختلف است، در بر داشته باشد و انواع انسانها را با ساختمانهاى مختلف از نظر شايستگيها و استعدادها و آمادگيها موجب شود. سپس به مادّۀ ديگرى كه آب است و با خاك تركيب يافت اشاره كرده، مى‌فرمايد: «(خداوند) آب بر آن جارى ساخت تا گلى خالص و آماده شد» ‮«و آن را با رطوبت آميخت تا به صورت موجودى چسبناك در آمد». در واقع نقش آب، تركيب ساختن آن اجزاى مختلف با يكديگر و صاف كردن ناهمواريها و ايجاد چسب و پيوند در ميان آن اجزاى پراكنده و مختلف بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اِسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ كه از آن، اندامى شايسته و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانى معيّن و سرانجامى مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس به مسألۀ شكل‌گيرى انسان از آن خاك و گل اشاره كرده، مى‌فرمايد: «خداوند از آن، صورتى آفريد كه داراى خميدگيها و پيوندها و اعضا و گسستگيها (مفاصل) بود». در واقع «احناء» (جمع حنو) اشاره به خميدگيهاى مختلف بدن مانند خميدگى دنده‌ها و فكها و قسمت بالاى سر و پايين پا مى‌كند كه بدن را براى كارهاى مختلف آماده مى‌سازد. زيرا اگر بدن مانند يك شكل هندسى مكعب و امثال آن بود، هرگز كارايى كنونى را نداشت. جملۀ (و اعضاء و فصول) اشاره به اعضاى مختلفى دارد كه از طريق مفاصل، با يكديگر پيوند دارند و همين امر سبب كارايى زياد مى‌شود. دست انسان را تا مچ در نظر بگيريد، اگر همه يكپارچه بود و يك عضو و داراى يك استخوان بود كارآيى بسيار كمى داشت. ولى مى‌دانيم كه خداوند آن را از چند قطعه استخوان و چندين عضو و پيوندهاى ميان آنها آفريده و همين سبب مى‌شود كه هر انگشت بلكه هر بندى از انگشتان علاوه بر كف دست، كارايى خاصّى داشته باشد و اين يكى از نشانه‌هاى حكمت و عظمت پروردگار است. ‮سپس به مرحلۀ بعدى اشاره كرده، مى‌فرمايد: «(خداوند) بعد از آن كه اين گل را شكل داد آن را سفت و جامد كرد تا خود را كاملا نگه دارد و صاف و محكم و خشك ساخت». ‮به اين ترتيب انسان از نظر جسم كاملا ساخته و آماده شد: «اين حال، تا وقت معيّن و سرانجامى معلوم ادامه داشت». در بعضى از روايات از «امام باقر» (ع) نقل شده است كه اين حال، چهل سال ادامه يافت. جسد آدم (ع) در گوشه‌اى افتاده بود و فرشتگان از كنار آن مى‌گذشتند و مى‌گفتند براى چه منظورى آفريده شده‌اى‌؟ شايد اين فاصله زمانى - همان گونه كه بعضى از محقّقان گفته‌اند - به خاطر آزمون ملائكه و يا به خاطر تعليم مردم نسبت به ترك عجله در كارها و تأنّى در امور بوده است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد، داراى نيروى انديشه، كه وى را به تلاش اندازد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در اين جا مرحلۀ دوّم، يعنى مرحلۀ نفخ روح فرا رسيد، لذا مى‌فرمايد: «سپس از روح خود در او دميد و به صورت انسانى در آمد، داراى نيروهاى عقلانى كه آنها را در جهات مختلف به حركت وا مى‌دارد (و از هر يك از آنها براى سامان دادن به بخشى از كارهاى خود بهره مى‌گيرد و حتى به اعضاى خود فرمان مى‌دهد)». تعبير به (ذا اذهان يجيلها) اشاره به نيروهاى مختلف عقلانى و ذهنى است كه انسان از هر كدام آنها در بخشى از زندگى استفاده مى‌كند و از تركيب آنان با يكديگر راه خود را به سوى مقصود مى‌گشايد (اين نيروها عبارتند از: قوّه ادراك، قوّه حفظ، نيروى خيال و...). توجّه داشته باشيد كه ذهن در اصل به معنى قوّت است، سپس به معنى عقل و فهم و درايت و ساير نيروهاى عقلانى به كار رفته و اين كلام نشان مى‌دهد كه مولا (ع) در اين عبارت به جوانب مختلف نيروى عقلانى توجّه فرموده و هر يك از آنها را يكى از عنايات الهى مى‌شمرد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا و داراى افكارى كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس مى‌افزايد: «و داراى افكارى است كه به وسيلۀ آن (در موجودات مختلف و كارهاى گوناگون) تصرّف مى‌كند» (و فكر يتصرّف بها) . گاه تصوّر مى‌شود كه اين تعبير به اصطلاح، از قبيل عطف تفسيرى است و تعبير ديگرى از همان مفهوم جملۀ سابق است، ولى ظاهر اين است كه اين دو جمله هر يك اشاره به حقيقتى دارد: جملۀ (ذا اذهان يجيلها) اشاره به مراحل شناخت و تصوّر و تصديق و فهم و درك حقايق است و جملۀ (و فكر يتصرّف بها) اشاره به انديشه‌هايى است كه در مرحلۀ اجرا قرار مى‌گيرد و به وسيلۀ آن انسان در اشياى مختلف تصرّف مى‌كند (توجّه داشته باشيد كه فكر در اصل به معناى حركت انديشه و اعمال خاطر است) و به هر حال «فكر» به صورت جمع (مانند «اذهان» كه صيغۀ جمع است) آمده تا نشان دهد قواى عقلى و انديشه‌هاى انسانى بسيار متنوّع و گوناگون است و اين نكتۀ مهمّى است كه فلاسفۀ بزرگ و انديشمندان و روانشناسان روى آن تأكيد فراوان دارند و سرچشمۀ تفاوت استعدادهاى فكرى انسانها، تفاوت در اين مورد است. چه بسا افرادى در يك قسمت قويتر و در قسمتى ضعيف‌تر و افراد ديگرى عكس آن بوده باشند و در اين مسأله اسرار و دقايق بسيار عجيبى است كه هر قدر انسان در آنها دقيقتر مى‌شود به عظمت خداوندى كه خالق قواى ذهنى و فكرى است، آشناتر مى‌گردد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد، قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس به دو چيز ديگر كه انسان را براى رسيدن به مطلوبش كمك مى‌كند اشاره كرده، مى‌فرمايد: «خداوند اعضايى به انسان داده است كه آنها را به خدمت مى‌گيرد و ابزارى عنايت فرموده كه آنها را براى انجام مقاصدش به كار مى‌گيرد». در واقع چهار مرحله را پشت سر مى‌گذارد تا به مقصودش برسد: نخست مرحلۀ شناخت و ادراك و تصوّر و تصديق است و بعد مرحلۀ انديشه و فكر و سپس فرمان دادن به اعضا و جوارح و در آن جايى كه اعضا و جوارح به تنهايى كارساز نيست، كمك گرفتن از ابزار مختلفى كه خداوند در اين جهان آفريده است و هر يك از اين مراحل چهارگانه بسيار متنوّع و داراى شاخ و برگهاى زياد است. از آنجا كه رسيدن به هدفهاى معيّن نياز به تشخيص خوب و بد و درست و نادرست و محسوسات مختلف دارد، انگشت روى يكى از قواى مهمّ‌ نفس مى‌گذارد كه در واقع مرحلۀ پنجمى محسوب مى‌شود و آن قوّۀ تميز و تشخيص است، مى‌فرمايد: «خداوند نيروى معرفت و شناختى به انسان داد كه به وسيلۀ آن حقّ‌ را از باطل جدا مى‌سازد». در واقع اين نيروى تميز و قدرت تشخيص كه از مهمترين نيروهاى عقل انسان است، هم امور معنوى را مانند حق و باطل فرا مى‌گيرد و هم امور محسوس مادّى را. آيا اين نيروى تشخيص، نيروى مستقلّى است يا داخل در مفهوم ذهن و فكر كه در عبارت قبل آمده است مى‌باشد؟ ظاهر عبارت «مولا» (ع) آن است كه آن را به عنوان يك نيروى مستقل شمرده است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ اَلْأَذْوَاقِ وَ اَلْمَشَامِّ وَ اَلْأَلْوَانِ وَ اَلْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ اَلْأَلْوَانِ اَلْمُخْتَلِفَةِ و حواس چشايى، و بويايى، و وسيلۀ تشخيص رنگ‌ها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: در واقع اين نيروى تميز و قدرت تشخيص كه از مهمترين نيروهاى عقل انسان است، هم امور معنوى(که در بخش قبلی اشاره شد) و هم امور محسوس مادّى را مانند رنگها، بوها و طعمها را فرا می‌گیرد. «و (همچنين در جهان محسوسات) طعمهاى مختلف و بوهاى گوناگون و رنگها و اجناس را از يكديگر باز مى‌شناسد» .قابل توجّه اين كه در اين جا روى چهار بخش از امور مادّى و محسوسات تكيه شده: چشيدنيها و بوئيدنيها و ديدنيها و اجناس كه در اين جا اشاره به انواع مختلف موجودات است، مانند: انواع مختلف گياهان، پرندگان، حيوانات و غير آن و اگر اشاره‌اى به شنيدنى‌ها (اصوات) و ملموسات نشده است، به خاطر آن است كه بيان آن سه قسمت از باب مثال است و هر شنونده‌اى از بيان آنها به بقيّه منتقل مى‌شود. سپس امام (ع) در ادامۀ اين سخن، به يكى از مهمترين ويژگيهاى انسان كه سرچشمه بسيارى از پديده‌هاى زندگى اوست اشاره كرده، مى‌فرمايد: «اين در حالى است كه او را معجونى از رنگهاى مختلف و استعدادهاى گوناگون قرار داد». اين تعبير ممكن است اشاره به اختلاف رنگهاى انسانها و نژادهاى مختلف باشد، يا اختلاف رنگ اجزاى بدن كه بعضى كاملا سفيد (مانند سفيدى چشمها و استخوانها) و بعضى كاملا سياه (مانند موها) و بعضى به رنگهاى ديگر است و آميختن اين رنگها به يكديگر، به او زيبايى خاصّى مى‌دهد و نيز ممكن است منظور معنى وسيعترى باشد و استعدادها و غرايز گوناگون را نيز شامل شود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ اَلْأَشْبَاهِ اَلْمُؤْتَلِفَةِ وَ اَلْأَضْدَادِ اَلْمُتَعَادِيَةِ وَ اَلْأَخْلاَطِ اَلْمُتَبَايِنَةِ مِنَ اَلْحَرِّ وَ اَلْبَرْدِ وَ اَلْبَلَّةِ وَ اَلْجُمُودِ انسان را مخلوطى از رنگ‌هاى گوناگون، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاج‌هاى گوناگون، گرمى، سردى، ترى، خشكى، قرار داد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس مى‌افزايد: «و تركيبى از اشياى همسان» مانند رگها و اعصاب و استخوانها كه شباهت زيادى به يكديگر دارند و در عين حال وظايف گوناگونى را انجام مى‌دهند. «همچنين او را تركيبى از نيروهاى متضاد و اخلاط مختلف، از حرارت و برودت و رطوبت و خشكى قرار داد». جملۀ بالا اشاره‌اى به طبيعتهاى چهارگانه‌اى است كه در طب سنّتى، معروف مى‌باشد و پزشكان كنونى گر چه اين تقسيم‌بندى را در لفظ قبول ندارند ولى با تعبيرات ديگرى آن را در كلمات خود مى‌آورند مثلا به جاى حرارت و برودت، بالا رفتن فشار خون و پايين آمدن آن را به كار مى‌برند و به جاى بلّة و جمود، زيادى و كمبود آب بدن را ذكر مى‌كنند. به هر حال تعبيرات بالا، كه در كلام امام (ع) آمده است، همه بيانگر اين ويژگى مهم است كه خداوند جسم انسان (بلكه جسم و جان او) را تركيبى از موادّ مختلف و كيفيّات گوناگون و استعدادها و غرايز متفاوت قرار داده است و اين تفاوتها سرچشمۀ تفاوتهاى بسيارى در طرز فكر و روش انسانهاست و در مجموع سبب مى‌شود كه مناصب مختلف اجتماعى و نيازهاى گوناگون جوامع بشرى بدون پاسخگو نباشد و هر چيز در جاى خود قرار گيرد و مجموعه كاملى فراهم شود و اين خود داستان مفصلى دارد كه اين جا، جاى شرح آن نيست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ اِسْتَأْدَى اَللَّهُ سُبْحَانَهُ اَلْمَلاَئِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي اَلْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ اَلْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدى را كه پذيرفته‌اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮به دنبال بحثى كه در بارۀ آفرينش آدم در فراز سابق اين خطبه آمده بود، در اين جا بحث ديگرى را در همين موضوع بيان مى‌فرمايد كه از جهات مختلف آموزنده و عبرت‌انگيز است. نخست مى‌فرمايد: «خداوند سبحان از فرشتگان خواست تا وديعه‌اى را كه نزد آنها بود، ادا كنند و پيمانى را كه با او در مورد سجود براى آدم و خضوع براى بزرگداشت او بسته بودند عمل نمايند و فرمود: «براى آدم سجده كنيد! همه سجده كردند جز ابليس!». از اين تعبير به خوبى استفاده مى‌شود كه خداوند قبلا از فرشتگان پيمان گرفته بود كه وقتى آدم آفريده و كامل شد براى او سجده كنند و اين همان چيزى است كه در قرآن مجيد، سورۀ ص، به آن اشاره شده است: «إِذْ قٰالَ‌ رَبُّكَ‌ لِلْمَلاٰئِكَةِ‌ إِنِّي خٰالِقٌ‌ بَشَراً مِنْ‌ طِينٍ‌ فَإِذٰا سَوَّيْتُهُ‌ وَ نَفَخْتُ‌ فِيهِ‌ مِنْ‌ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ‌ سٰاجِدِينَ‌» ، (به يادآور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بشرى را از گل مى‌آفرينم، هنگامى كه او را منظّم ساختم و از روح خود در آن دميدم براى او به سجده بيفتيد». فرشتگان اين معنى را به خاطر داشتند تا آدم آفريده شد و به صورت انسان كاملى در آمد، اين جا بود كه انجام آن تعهّد، از فرشتگان خواسته شد و فرمود: براى آدم سجده كنيد! همه سجده كردند جز ابليس! «اُسْجُدُوا لِآدَمَ‌ فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ‌» . به گفتۀ بعضى از شارحان نهج البلاغه اين امر شايد به خاطر آن بوده كه اگر بدون مقدّمه چنين دستورى به فرشتگان داده مى‌شد تعجّب مى‌كردند و شايد در اطاعت اين فرمان سست مى‌شدند، ولى خداوند، از قبل، آنها را براى اين امر آماده كرد تا نشان دهد اوامر مهم بايد با مقدّمه‌چينی انجام گیرد 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : اِعْتَرَتْهُ اَلْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ اَلشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ اَلنَّارِ وَ اِسْتَوْهَنَ خَلْقَ اَلصَّلْصَالِ غرور و خود بزرگ بينى او را گرفت و شقاوت و بدى بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس انگيزۀ مخالفت ابليس را چنين بيان مى‌فرمايد: «خشم و غضب و كبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبختى بر وى غلبه كرد، به آفرينش خود از آتش افتخار نمود و خلقت آدم را از گل خشكيده، سبك شمرد». در واقع عامل اصلى، از يك نظر، آلودگى درون او بود كه از آن تعبير به شقوت شده و از نظر ديگر كبر و غرور و تعصّب و خودخواهى كه زاييدۀ اين آلودگى درون بود، بر فكر او غلبه كرد و همين امر سبب شد كه واقعيتها را نبيند، آتش را برتر از خاك پندارد، خاكى كه منبع تمام بركات و فوايد و منافع است و اصولا علم و دانش خود را برتر از حكمت خدا بشمرد. البتّه اين گونه داوريها براى افرادى كه گرفتار اين گونه حجابها مى‌شوند شگفت‌آور نيست، گاه انسان خودخواه و محجوب به حجاب غرور، كوهى را كاه و كاهى را كوه مى‌بيند و بزرگترين متفكّران جهان به هنگام گرفتارى در چنگال غرور و خودخواهى، گرفتار بزرگترين خطاها و اشتباهات مى‌شوند. منظور از شقاوت در اين جا همان موانع درونى و صفات رذيله‌اى است كه در شيطان وجود داشت. صفات و موانعى كه اختيارى بود و از اعمال پيشين او سرچشمه گرفته بود نه شقاوت ذاتى و غير اختيارى، چرا كه شقاوت نقطۀ مقابل سعادت است. سعادت به معنى فراهم بودن امكانات براى حركت به سوى صلاح و شقاوت وجود موانع در اين راه است، منتهى همۀ اين امور به خاطر اعمال خود انسان يا موجودات مختار ديگر حاصل مى‌گردد نه بر اثر عوامل جبرى! به هر حال ابليس با اين گناه بزرگ و خطاى عظيم بكلّى سقوط كرد و از جوار قرب پروردگار بيرون رانده شد و به خاطر عظمت گناهش منفورترين و مطرودترين خلق خدا گشت، امّا اين طرد و لعنت الهى مايۀ بيدارى او نشد و همچنان بر مركب غرور و نخوت سوار بود و همان گونه كه سيرۀ افراد مغرور و متعصّب و لجوج است، به يك كار غير منطقى ديگر دست زد و آن اين بود كه كمر به گمراه ساختن آدم و فرزندان او بست و براى اين كه خشم و حسد خود را بيشتر فرو نشاند بار گناه خود را سنگين‌تر ساخت و از خدا تقاضا كرد كه او را تا دامنۀ قيامت زنده نگاهدارد و چنان كه قرآن مى‌گويد: «قٰالَ‌ رَبِّ‌ فَأَنْظِرْنِي إِلىٰ‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌» 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : فَأَعْطَاهُ اَللَّهُ اَلنَّظِرَةَ اِسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اِسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ، فَقَالَ إِنَّكَ مِنَ اَلْمُنْظَرِينَ إِلىٰ يَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ خداوند براى سزاوار بودن شيطان به خشم الهى، و براى كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده‌ها، به او مهلت داد، و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدى». 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮خداوند نيز خواستۀ او را به خاطر سه چيز پذيرفت: «نخست اين كه او مستحقّ‌ غضب الهى بود. ديگر اين كه مى‌خواست امتحان را بر بندگان تمام كند و ديگر اين كه وعده‌اى كه به او داده بود، تحقّق بخشد». ‮ولى نه آن چنان كه او خواسته بود بلكه تا زمان و وقت معيّنى و لذا فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى تا روز و وقت معيّنى» «مِنَ‌ اَلْمُنْظَرِينَ‌ إِلىٰ‌ يَوْمِ‌ اَلْوَقْتِ‌» «اَلْمَعْلُومِ‌» . در اين كه منظور از «يَوْمِ‌ اَلْوَقْتِ‌ اَلْمَعْلُومِ‌» چيست در ميان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست. بعضى گفته‌اند: منظور پايان جهان و برچيده شدن دوران تكليف است (در اين صورت تنها با مقدارى از درخواست ابليس موافقت شده زيرا او درخواست حيات تا روز قيامت داشت ولى تا پايان دنيا موافقت شد). احتمال ديگر اين كه منظور زمان معيّنى است كه پايان عمر ابليس است و تنها خدا مى‌داند و جز او از آن آگاه نيست، چرا كه اگر آن زمان را آشكار مى‌ساخت ابليس تشويق به گناه و سركشى بيشتر مى‌شد. بعضى نيز احتمال داده‌اند كه منظور روز قيامت است، زيرا تعبير به يوم معلوم در آيۀ پنجاه سورۀ واقعه در بارۀ روز قيامت است كه مى‌فرمايد: «قُلْ‌ إِنَّ‌ اَلْأَوَّلِينَ‌ وَ اَلْآخِرِينَ‌ لَمَجْمُوعُونَ‌ إِلىٰ‌ مِيقٰاتِ‌ يَوْمٍ‌ مَعْلُومٍ‌» . ولى اين احتمال بسيار بعيد به نظر مى‌رسد زيرا بنا بر اين تفسير، با تمام خواستۀ او موافقت شده، در حالى كه ظاهر آيات قرآن اين است كه با درخواست او به طور كامل موافقت نشده است، اضافه بر اين در آيۀ مورد بحث «يَوْمِ‌ اَلْوَقْتِ‌ اَلْمَعْلُومِ‌» است و در سورۀ واقعه «يوم معلوم» مى‌باشد و اين دو با هم متفاوت است، بنا بر اين تفسير صحيح يكى از دو تفسير اوّل و دوّم است. در حديثى نيز آمده است كه منظور از «يَوْمِ‌ اَلْوَقْتِ‌ اَلْمَعْلُومِ‌» زمان قيام حضرت مهدى[عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف]است كه به عمر ابليس پايان داده مى‌شود. البته اين سبب نخواهد شد كه عوامل گناه بكلّى از جهان ريشه‌كن شود و مسئلۀ اطاعت و آزمايش الهى منتفى مى‌گردد، چرا كه عامل اصلى كه هواى نفس است به قوّت خود باقى است حتّى عامل انحراف شيطان نيز هواى نفس اوست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir