eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و یکم🍃 دلم که می گیرد میروم رو
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و دوم🍃 گاهی از نمازش می فهمید دلتنگ است، دلتنگ که می شد نماز خواندنش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکرکند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها رو ببیند. اما چطوری؟ منوچهر می گفت: "اگر دلت باخدا صاف باشد، خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و گریه هات برای خدا باشد، اگر حتی برای او عاشق شوی، آن وقت بدی نمی بینی، بدی هم نمی کنی، همه چیز زیبا می شود." و او همه ی زیبایی ها را در منوچهر می دید. با او می خندید و بااو گریه می کرد. بااو تکرار می کرد: "نردبان این جهان ما و منی ست عاقبت این نردبان بشکستنی ست؛ لیک آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست." چرا این را می خواند؟ او که باکسی کاری نداشت. پرسید. گفت: "برای نفسم میخوانم" اما من نفسانیت نمی دیدم. اصلا خودش را نمی دید. یادم هست یک بار وصیت کرد: "وقتی من را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاشید به صورتم" پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه به خودم بیایم ببینم دنیایی که بهش دلبسته بودم و به خاطرش معصیت میکردم یعنی همین. گفتم: مگر تو چقدر گناه کرده ای؟ گفت: خدا دوست ندارد بنده هایش را رسوا کند. خودم می دانم چه کاره ام. حال منوچهر روز به روز وخیم تر می شد. با مرفین و مسکن دردش را آرام میکردند. دی ماه حال خوشی نداشت. نفس هاش به خس خس افتاده بود. گفتم ولش کن امسال برای علی جشن تولد نمی گیریم. راضی نشد گفت: ما که برای بچه ها کاری نمی کنیم. نه مهمانی رفتنشان معلوم است نه گردش و تفریحشان. بیشترین تفریحشان این است که بیایند بیمارستان عیادت من. خودش سفارش کیک بزرگی داد که شکل پیانو بود چند نفر را هم دعوت کردیم. خوشبخت بود و خوشحال. خوشبخت بود چون منوچهر را داشت، خوشحال بود چون علی و هدی پدر را دیدند و حس کردند. و خوشحال تر می شد وقتی می دید دوستش دارند. منوچهر برای عید یک قانون گذاشته بود، خرید از کوچک به بزرگ. اول هدی بعد علی بعد فرشته و بعد خودش. ولی ناخودآگاه سه تایی می ایستادند برای انتخاب لباس مردانه. منوچهر اعتراض می کرد اما آنها کوتاه نمی آمدند. روز مادر علی و هدی برای منوچهر بیشتر هدیه خریده بودند. برای فرشته یک اسپری خریده بودند و برای منوچهر شال گردن، دستکش، پیراهن و یک دست گرمکن. این دوست داشتن برایش بهترین هدیه بود. به بچه ها می گویم: شما خوشبختید که پدر را دیدید و حرفهایش را شنیدید و باهاش درددل کردید. فرصت داشتید سوال هایتان را بپرسید و محبتش را بچشید. به سختی هایش می ارزید... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
💠 🔸رهبر انقلاب، امروز پس از کاشت نهال در توصیه ای همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: 🔹البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند. 🔹ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش مضمونی است که می توان با این الفاظ زیبا و باتوجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت. ۹۸/۱۲/۱۳ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🔻 🔸آب قطره قطره می‌چکد و با و سماجت، سنگ بزرگ را سوراخ می‌کند! و ضربه‌های پی در پی تبری کوچک، درختی کهن را به پایین می‌اندازد. 🔸بیاد داشته باش تکرار تأثیر به سزایی در زندگی خواهد گذاشت، و با سرسختی و سماجت در یک کار، شما می‌توانید به اوج موفقیت برسید. ✅ فقط کافیست، بخواهید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
#خانه_های_فاطمی ✨ پویش قرائت خانوادگی #حدیث_شریف_کساء به نیت آرامش جامعه، رفع بلا و سلامتی بیماران قرار ما هر شب، قرائت حدیث شریف کساء همراه با اعضای خانواده 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanqom
98-11-07 khorshidi.mp3
10.12M
💠 #حدیث_کساء 🔹با نوای حجت الاسلام و المسلمین #خورشیدی 🔸 به نیت آرامش جامعه، رفع بلا و سلامتی بیماران #همه_بخوانیم #انتشار_بدهید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسانه آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanmedia
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و دوم🍃 گاهی از نمازش می فهمید
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و سوم🍃 دو روز مانده به عید هفتاد و نه بود که دل درد شدیدی گرفت. از آن روزهایی که فکرمیکردم تمام می کند. آن قدر درد داشت که می گفت: پنجره را بازکن خودم را پرت کنم پایین. درد می پیچید توی شکم و پاها و قفسه ی سینه اش. سه ساعتی را که روز آخر دیدم. آن روز هم دیدم. لحظه به لحظه از خدا فرصت می خواستم. همیشه دعا میکردم کسی دم سال تحویل داغ عزیزش را نبیند. دوست نداشتم خاطره ی بد توی ذهن بچه ها بماند. تنها بودم بالای سرش. کاری نمی توانستم بکنم. یک روز و نیم درد کشید و من شاهد بودم. می خواستم علی و هدی را خبرکنم بیایند بیمارستان، سال تحویل را چهارتایی کنار هم باشیم. که مرخصش کردند. دلم میخواست ساعتها سجده کنم. می دانستم مهمان چند روزه است. برای همان چند روز دعاکردم. بین بد و بدتر بد را انتخاب می کردم. منوچهر می گفت: بگو بین خوب و خوبتر و تو خوب را انتخاب می کنی. هنوز نتوانسته ای خوبتر را بپذیری سر من را کلاه می گذاری. سال هفتاد و نه انگار آگاه بود سال آخر است. به دل ما هم برات شده بود. هر سه دلتنگ بودیم. هدی روی میز کنار تخت منوچهر، سفره ی هفت سین را چید و نشستیم دور منوچهر که روی تختش نماز میخواند. لحظه های آخر هرسال سر نماز بود و سال تحویل می شد. سجده ی آخرش بود. سه تایی شش دانگ حواسمان به منوچهر بود. ازاین فکر که ممکن بود نباشد اشکمان می ریخت. و او سرنماز انگار می خندید. پراز آرامش بود و اشتیاق. و ما پر از تلاطم. نمازش که تمام شد دستش را حلقه کرد دور سه تایی مان. گفت: شما به فکر چیزی هستید که می ترسید اتفاق بیفتد اما من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان، می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم. علی گفت: بابا این چه حرفیه اول سال میزنی؟ گفت: نه باباجان، سالی که نکوست از بهارش پیداست، من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم. تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد هدی گریه می کرد. منوچهر نوازشمان می کرد. زمزمه کرد: سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟ بلند شد رفت رو به رویمان ایستاد. گفت: باورکنید خسته ام... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
ای كوی تو قبله ی مراد ادركنی ای دادرس روز معاد ادركنی ای گشته زفرط جود و احسان و عطا مشهور و ملقب به جواد ادركنی ولادت باسعادت امام جواد علیه السلام مبارك باد☘ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📜 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع نکنید و زراعت را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #مولودی 💠 مولودی خوانی سید مهدی میرداماد به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanqom
javad.mp3
4.03M
🔈 🔸تواشیح گروه ولیعصر به مناسبت میلاد امام جواد علیه‌السلام 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🔈 🔘 واحد مراسم امورفرهنگی خواهران حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار میکند: 🔹ارائه ختم های ثقلین به مناسبت میلاد امیرالمومنین امام علی علیه السلام 🔸مهلت ثبت نام تا 18 اسفند جهت شرکت در ختم ها به آیدی های زیر پیام دهید: @karimeh_136 @karimeh_137 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و سوم🍃 دو روز مانده به عید هفت
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و چهارم🍃 سه تایی بغلش کردیم. گفت: هیچ فرقی نیست بین رفتن و ماندن. هستم پیشتان. فرقش این است که من شما را می بینم و شما من را نمی بینید. همین طوری نوازشتان میکنم. اگر روحمان به هم نزدیک باشد شما هم من را حس میکنید. سخت تر ازاین را هم می بیند؟ منوچهر گفت: هنوز روزهای سخت مانده. مگر او چقدر توان داشت؟ یک آدم معمولی که همه چیز را به پای عشق تحمل می کرد. خواست دلش را نرم کند. گفت: اگر قرار باشد تو نباشی، من هم صبر ندارم، عربده میزنم. کولی بازی در می آورم. به خدا شکایت میکنم. منوچهر خندید و گفت: صبر میکنی. چرا اینقدر سنگدل شده بود؟ نمی توانست جمع کند بین اینکه آدم ها نمی توانند بدون دلبستگی زندگی کنند و این که باید بتوانند دل بکنند. می گفت: من دوستت دارم، ولی هرچیز حد مجاز دارد. نباید وابسته شد. بعداز عید دیگر نمی توانست پایش را زمین بگذارد. ریه اش، دست و پایش، بیناییش و اعصابش همه به هم ریخته بود. آنقدر ورم کرده بود که پوستش ترک می خورد. با عصا راه رفتن برایش سخت شده بود. دکترها آخرین راه را برایش تجویز کردند. برای اینکه مقاومت بدنش زیاد شود باید آمپول میزد که 900 هزار تومان قیمت داشتند. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانباران، به مسول بهداشت و درمانشان. گفت: شما دارو را بگیرید نسخه مهرشده را بیاورید، ما پولش را میدهیم. من 900 هزارتومان از کجا می آوردم؟ گفت: مگر من وکیل وصی شما هستم؟ و گوشی را قطع کرد. وسایل خانه را هم می فروختیم، پولش جور نمیشد. برای خانه و ماشین هم چند روز طول میکشید تا مشتری پیدا شود. دوباره زنگ زدم بنیاد گفتم: نمی توانم پول جور کنم. یک نفر را بفرستید بیاید این نسخه را ببرد و بگیرد. همین امروز وقت دارم. گفت: ما همچین وظیفه ای نداریم. گفتم: شما من را وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواهد. اگر آن دنیا جلوی من را گرفتند می گویم شما مقصر هستید. به نادر گفتم: هرجور شده پول را جور کند. حتی اگر نزول باشد. نگذاشتیم منوچهر بفهمد. وگرنه نمی گذاشت یک قطره آمپول برود توی تنش. اما این داروها هم جواب نداد... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🦋 🔸شهید پرستار: شهیده فوزیه شیردل در سال 1338 در شهر کرمانشاه و در کانون گرم خانواده ای متدین و مومن متولد شد. پس از گرفتن مدرک سیکل وارد بهداری شد. وی به مدت 2 الی 3 سال در بهداری کرمانشاه خدمت کرد و پس از آشنایی با کارش به پاوه منتقل و در بیمارستان آن جا مشغول به کار شد. سرانجام وی در روز بیست و پنجم مرداد 1358 در جریان حمله گروهک ضد انقلاب دموکرات به بهداری پاوه و محاصره آن محل، زمانیکه گروه دکتر شهید چمران در صحنه حاضر بود در حالی که برای کمک به گروه اقدام می کرد و در حال راهنمایی هلی کوپتر برای فرود در بهداری بود، مورد اصابت گلوله ناجوانمردانه منافقین قرار گرفت و به شدت مجروح شد. فوزیه در آن محل بعد از 16 ساعت جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
خدا کند در کشاکش حوادث، ابراهیم هایی باشیم که با درستی ایمان مان، آتش فتنه ها را به گلستان یقین و آرامش می رسانیم. ای حجت باقی مانده از نسل فاطمه، برای آمدنت یار می خواهی؟ ما که در شوق آمدنت جان می دهیم، با شما از همین امروز عهد می بندیم، پایمان را از هر راهی که مسیر آمدنتان را تنگ میکند کوتاه کنیم به امید آن که صبح صادق به نزدیک ترین روز و ساعت ها برسد. 📝 نویسنده: فاطمه ضیایی پور 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🔴طرح "هم نفس" به بار نشست. به همت و تلاش جمعی از خادمان حرم کریمه اهل بیت وکمک های نقدی مردم شریف قم، تاکنون ۹۰۰ ماسک در حال آماده سازی است که در بین نیازمندان واقشار مردم بصورت رایگان توزیع خواهدشد. در این طرح خودجوش ماسک ها دولایه نخی و قابل شستشو هستند که حاوی یک پیام بهداشتی ومعنوی می باشند که بهای تمام شده هرماسک ۵۰۰تومان می باشد. 🌺علاقمندان برای مشارکت در طرح میتوانند به هر میزان و مبلغی، کمک ها و نذروات خود را به این شماره کارت واریز نمایید. 6273811125592664 اسدپور آیدی پاسخگویی در ایتا: @eshfayilana251 نذر سلامتی امام زمان(عج) ، سلامتی مردم عزیز قم، سلامتی ملت شریف ایران، سلامتی همه مردم جهان ... بسم الله ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 💠بیانات آیت الله سعیدی نماینده ولی فقیه و تولیت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس @astanqom
🔈 🔘 ارائه ختم های ثقلین به مناسبت میلاد امیرالمومنین امام علی علیه السلام 🔹مهلت ثبت نام تا 18 اسفند 🔸جهت شرکت در ختم ها به آیدی های زیر پیام دهید: @karimeh_136 @karimeh_137 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
مختصری از دعای هفتم صحیفه سجادیه.mp3
9.44M
💠 شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه حجت الاسلام و المسلمین 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📜 امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف): تقوا پیشه کنید، تسلیم ما باشید و کار را به ما واگذارید. برماست که شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم. چنان که بردن شما به سرچشمه از سوی ما بود. در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما براساس راهی که روشن است به طرف ما قراردهید. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
4_5794149463442327490.mp3
7.14M
🔈 🔸سرود امام علی علیه السلام 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr