📖 #دو_خط_شعر
انگار باید غصه تا آخر بماند
چشمان زینب تا همیشه تر بماند
یادت میآید که به من گفتی عزیزم
اصلا نباید خانه بی مادر بماند؟
میمیرم از این غصه بابایم چگونه
تنها بدون تو در این سنگر بماند...
بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی
دیگر غلاف و دود و میخ در بماند...
وقتی نمیمانی مگیر از ما رُخت را
تا صورتت در خاطرم بهتر بماند
تو میروی و بغض سنگینی که باید
یک عمر در این خانه با دختر بماند
میترسم از ظهری که میگویی قرار است
جسم حسینت بین خون بی سر بماند...
دلواپسم، آه از غروبی که ببینم
برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند
این شعر دیگر طاقت غم را ندارد
اندوهِ دست آتش و معجر بماند...
شاعر: #عاطفه_سادات_موسوی
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
═✤✤════🖤═
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
═✤✤✤✤✤✤✤═