آستانِ مهر
💌 #مادرانهای_عاشقانه_۶۵ ❤️ پیاده روی اربعین ۱ گل ناز مادر... حتی پیاده روی اربعین هم با تو شیرین
💌 #مادرانهای_عاشقانه_۶۶
❤️ پیاده روی اربعین ۲
دخترکم نازتر از گلم😘
یادم هست همان سال که گفتم ما نرفتیم پیاده روی و بابا رفت... بدترین روزها را گذراندیم...😐😐
داستان این بود که ما رفتیم در منزلی که چند بچه و مادر دیگر هم بود و یک عده بچهی مریض ، حتی داخل حلق تو هم میآمدند.😂😂 چندین روز آنجا بودیم و با ترس و نگرانی سر کردیم.
انگار خدا میخواست به ما نشان دهد نگهداری از بچه به نبردن در مسیر اربعین نیست.😐🤲
خلاصه روزها خیلی به زجر و سختی و خون دل خوردن گذشت ، تا اینکه بابا هم از راه رسید و خراب تر از همه بود .😂 یعنی چه؟ آنقدر مریض بود که اصلا نشد درست زیارت قبولی بگوییم.
هم من مریض شدم و هم تو و تا چند ماه بدترین بیماری و عفونت و مریضی را کشیدیم ، جوری که انگار نمی خواستیم خوب بشویم !😂😐
اینجاست که بارها میگویند: آش نخورده و دهن سوخته.
چقدر کباب شدیم که از پیاده روی اربعین محروم شدیم و بدتر از نگرانی هایی که اطرافیان از رفتن ما به پیاده روی داشتند ، سرمان آمد ، اما جالب اینجا بود که باز هم برخی نظرات قبلی را برای نرفتن داشتند و اعتقاد داشتند که رفتن با بیماری برابر است.😁 !
البته اینها را نگفتم که مادران مهربان و نگران را به بردن فرزندان در پیاده روی جهانی اربعین دعوت کنم ، بلکه این را گفتم که بدانیم خدا همیشه با ماست و همیشه محافظ ماست و هر گاه اراده کند بیمار میشویم.
اگر با مدیریت این پیاده روی را برویم ، احتمال بروز مشکل برای فرزندان به حداقل میرسد و تازه خوشگذرانی هم به آن اضافه میشود...
هنوز حرف دارم ...
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌 #مادرانهای_عاشقانه_۶۶ ❤️ پیاده روی اربعین ۲ دخترکم نازتر از گلم😘 یادم هست همان سال که گفتم ما نر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۷
❤️پیاده روی اربعین ۳
نازدانهی مادر...
یادم هست سال بعد که تو را به پیاده روی اربعین بردم ، هنوز شیرخواره بودی و خیلی اطرافیان نگران بودند و مانع من میشدند.
اما از پیاده رفتن سمت عشق ، نمیتوان گذشت...
من برای تو یک پارچهای بزرگ آوردم که روی کالسکه قرار دهم و مدام آن را خیس میکردم که هم گرد و غبار را بگیرد و هم خنک شوی.
به علاوه یک اسپری بزرگ آب همراه داشتم و مدام سر و صورت تو را خیس میکردم.
البته نباید در آفتاب راه رفت و این یعنی خنکای عصر تا خنکای صبح باید راه برویم و به محض آفتاب زدن دوباره به موکب برویم و استراحت کنیم و دوباره خنکای عصر بیرون بیاییم و مسیر تا تمام شب تا دم صبح پیاده برویم و از معنویت و عشق لذت ببریم...❤️
با این روش خیلی شیرین هم میشود ، اما به هر حال برخی بچه ها و مادران مشکلات و ضرورت هایی دارند که شاید نباید به اینچنین سفرها بروند و خدا هم حتما جبران میکند.
برخی بچه ها و مادران عزیز ، مشکلات تنفسی دارند، که به سرعت در خاک و گرما بیمار میشوند.
خلاصه ... سعی میکردم در مسیر پیاده روی نخوابی تا در موکب با هم بخوابیم...😐😁
بماند که همراهانی داشتیم که انقدر ناله داشتند که منِ بچه شیرخواردار!😁 درمانده شده بودم...
به هر حال با هر جان کندنی بود وارد کربلای معلی شدیم...
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۷ ❤️پیاده روی اربعین ۳ نازدانهی مادر... یادم هست سال بعد که تو را به پیاده
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۸
❤️ پیاده روی اربعین ۴
میوهای دل مادر !😋😁
با توجه به نزدیک شدن ایام پیاده روی اربعین امام حسین علیه السلام میخواستم تجربیاتی را خدمت مادرانی که قصد سفر با جگر گوشهی خودشان دارند تقدیم کنم.
مادران دغدغه مند و اهل بیتی 😍
لطفا اگر قصد رفتن به پیاده روی اربعین با دردانهی خودتان دارید ، به این نکات مهم توجه بفرمایید:
۱. حتما با شخصی همسفر شوید که بچه داشته باشد و یا شرایط یک شخص بچه دار و بچه اش را درک کند و با غر زدن و آزار روحی مادر و بچه شیرینی سفر را به تلخی تبدیل نکند ، البته مادربزرگ مادری بچه همیشه بهترین گزینه است که البته این مورد هم بعضا ممکن است ناسازگار باشد ، پس با شخصی همسفر شوید که همراه و صمیمی باشد و شما را دلگرم کند.
۲. اگر فرزندتان زیر شش سال است ، حتما برای او کالسکه ببرید تا خستگی راه رفتن آزرده اش نکند.
۳. لباس مناسب این فصل را فراموش نکنید.
مثلا لباس های نخی و پنبه ای که کمتر باعث تعریق میشود.
۴. مجبور نیستید تمام مسیر را پیاده بروید ، به خودتان و فرزندتان فشار نیاورید، میتوانید برای اینکه حال معنوی پیاده وارد شدن به کربلای معلی را درک کنید ، حدود پانصد ستون را با ماشین و باقیمانده را پیاده بروید.
۵. ساعت پیاده روی را از خنکای عصر تا خنکای فردا صبح قرار دهید ، نه در آفتاب داغ و سوزان و بدون مدیریت شرایط
۶. حتی در شرایطی که آفتاب نیست ، با توجه به گرمای هوا ، اسپری آب به همراه داشته باشید و به صورت و دست های خودتان وکودکتان بپاشید ، البته مسیر پیاده روی قسمتی که بیابانی است حتی گاهی نسیم خنکی در شب میوزد، نگران نباشید.
۷. حتما خوراکی ها و اسباب بازی های مورد علاقه کودکتان را به صورت مختصر به همراه داشته باشید.
۸. سعی کنید در موکب ها کودکتان را جلوی باد مستقیم دستگاه های خنک کننده قرار ندهید.
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۸ ❤️ پیاده روی اربعین ۴ میوهای دل مادر !😋😁 با توجه به نزدیک شدن ایام پیاده ر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۹
❤️ پیاده روی اربعین ۵
باز هم در مسیر عشق با میوهی زندگی ام...
خوشا راهی که پایانش حسین است...
باز هم با تمام ترس و نگرانی ها و کم و زیاد ها نتوانستم راحتی ام را بر دوری و حسرت جدایی ترجیح دهم.
نازنین مادر ، تو از گرما برافروخته میشوی اما می ارزد به عشق و رهایی از تمام عالم و گره خوردن به چشمهی جوشان نور، حسین علیه السلام.❤️
یادم آمد یک بار که جان دلم را میخواستم به پیاده روی عاشقانهی اربعین حسینی از نجف تا کربلا ببرم ، قبل از حرکت تب کرد...
برای تو عزیزم میگویم : جان مادر! یک بار که تمام کارها را انجام داده بودیم و حتی کوله ها را هم جمع کرده بودیم و چند ساعت بعد زمان حرکتمان به سمت مرز و رفتن به پیاده روی اربعین بود، در کمال ناباوری و ظاهراً بی دلیل ! تو تب کردی !😐😔😳
تو در تب میسوختی و من در حسرت قدم قدم رفتن تا دیار عشق.
نگران بودم که نکند این تب در این گرمای ۵۰ درجه ، واقعا مانع رفتن ما باشد و مصلحت را در ماندن و نرفتن به سفر کربلا بدانیم.
خیلی دلم شکست...😭 از نهانخانهی دلم کرامت میزبان را خواستم و بعد دل را به دریا زدم و با آغوش باز سختی راه را به جان خریدم و تو را که مقداری بهتر شده بودی به طرف مرز بردم تا به پیاده روی عاشقانهی اربعین حسینی علیه السلام بپیوندیم...
به محض حرکت به طرف مرز اصلا آنچنان آثار تب رفت ، که انگار چیزی نبوده از اول و من خوشحال و متعجب از دعوت و ارادهی الهی ...
و من با چشم خودم کرامت کریمانهی امام حسین علیه السلام را دیدم... تویی که در میسوختی ، حالا با خیال راحت در آفتاب نجف قدم میزدی 😁
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۶۹ ❤️ پیاده روی اربعین ۵ باز هم در مسیر عشق با میوهی زندگی ام... خوشا راهی
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۰
❤️ پیاده روی اربعین ۶
همیشه میگفتی إن شاءالله اربعین با دوچرخه بریم...😁
با دوچرخه که نشد اما با کالسکه الحمدلله رب العالمین راهی سفر عشق شدی و چه عاشقانه با تو همراه بودم و پی پی و اینها میشستم.😂🤲
شیرین ترین پی پی شستن😂 همین است که من و تو پیاده در مسیر رسیدن به کربلا باشیم و من این را به هیچ نمیدهم.
روزها میگذشت و جاده به جاده و موکب به موکب مثل سال های گذشته ، تو غنچهی مادر ، مرا همراهی میکردی و چه بی خوابی های شیرین و سختی داشتم.😁😐
گاهی از بی خوابی میخواستم غش کنم و یادم آمد یک شب که در موکب تو نمی خوابیدی و من خیلی خسته بودم ، از هوش رفتم.😂
اتفاقا آن شب تو بهانهی کیک گرفته بودی و نیمه های شب یکی از خدام موکب به من گز داد و گفت : کیک نداریم ، گز به بچه بده و من در همان خواب بیشتر گزها را خوردم و مقدار کمی به تو دادم و بعد هم هیچ نفهمیدم...
یک بار دیگر هم بیدار شدم و دیدم همچنان تو گوشی مرا گرفته ای و مشغول بازی و نقاشی هستی ، از اطرافیان پرسیدم اینجا کجاست ؟ چون واقعا نمی دانستم کجا هستم !😁 یک نفر گفت: اینجا مشهده😂😂 و باز بیهوش شدم!
سه چهار روز بود تشنهی ساعتی خواب بودم اما با تو الحمدلله ممکن نشده بود.🤲😁
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۱
❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن
جان مادر ❤️ تو تمام زندگی هستی و زندگی فقط و فقط با تو مهربانم معنا دارد... حتی اگر سخت ترین روزها را با تو داشته باشم باز هم همان روزها شیرین ترین روزهای زندگی است!
یکی از سختی ها از شیر گرفتن بود ، که البته سختی از این لحاظ بود که تو شیرین زبان مادر از بهترین انیس و مونس خود که شیر مادر بود جدا میشدی ، سختی بعدی دستشویی رفتن تو هست ...
یادم آمد که قبل از راهپیمایی بزرگ اربعین حسینی میخواستم به تو یاد بدهم که خودت به دستشویی بروی و از شر یا خیر 😐😁 پوشک خلاص شوی، اما چون سفر اربعین را در پیش داشتیم ، با خودم فکر کردم که هم من و هم تو دخترک نازم اذیت میشویم چون در سفر خیلی سخت هست که نیم ساعت یا یک ساعت یک بار تو را به دستشویی ببرم ، تازه اگر در رفت هم ،بیشتر نگران اطرافیان میشویم تا خودمان.😂
خلاصه گذاشتم تا بعد از سفر...
ما در حیاط تعدادی حیوانات اهلی داشتیم که دستشویی را تبدیل به دستشویی کرده بودند.😂 فقط چند ساعتی طول کشید تا حیاط و دستشویی را تمیز کردیم و قرار شد برای تو برچسب گل و حیوانات و هر چیز خوشگلی که دوست داری بخریم تا فضای دستشویی را دلپذیر کنیم و تو با ذوق تشریف ببری.😂
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۱ ❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن جان مادر ❤️ تو تمام زندگی هستی و زندگی فقط و
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۲
❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۱
بالاخره روزی که قصد شروع کار مهم دستشویی رفتن را داشتیم ، شروع شد.🤲😐😁
خیلی شیک و رسمی تو را به دستشویی بردم و روز اول هم خیلی موفق بودم و دستاوردهای سنگین و مهمی داشتم .😂
اما از روزهای بعدی کم کم دیدم که باید صبرم را بیشتر کنم و کار به همین راحتی ها هم نیست .😔😁
گاهی التماس میکردم و گاهی تضرع.🤲😂😂 تا جایی که بعضی وقت ها تو می گفتی : مامان گریه نکن.😁
خلاصه حدود پنج شش روزی ادامه دادم و بعد از آن یک احساس ناتوانی سراغ من آمد.😂 اما به خودم گفتم ، خدا این بچه را همیشه هدایت کرده و ایندفعه هم کار خودش هست و تو فقط وسیله ای ... ادامه بده.!
چندین بار هم تصمیم به بارداری دوباره گرفتم اما هر بار چند بدم عقب گرد داشتم ، گاهی به بهانهی از آب و گل در نیامدن تو و گاهی به علت مشکلات دیگر ...
اما باید فکری برای تو کرد ، تو به شدت اهل ارتباطات اجتماعی هستی و نیاز شدید به همبازی داری...
حالا بگذریم ، یک فکری آمد و فعلا تا حدودی رفته.😁 حالا باید پروژه دستشویی را به اتمام برسانیم...
داستان برچسب را در ادامه برای تو میوه ی دلم خواهم گفت!😘😁
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۲ ❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۱ بالاخره روزی که قصد شروع ک
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۳
❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۲
بالاخره بعد از گشتن ها و اینطرف آنطرف پریدن های فراوان برای تهیهی برچسب حیوانات و گل و بلبل برای تو عزیزتر از جانم و بهترینم ، در یک لوازم التحریر فروشی پیدا کردم.
اما به نظر قیمت ها نجومی بود.😵💫😂
مثلا یک برگ برچسب حدود صد تومان بود.😂😂
من به خانمی که در مغازه حضور داشت و راهنمایی میکرد ، گفتم:
خانم من میخوام تو دستشویی بچسبونم، اینا حیف نیست، هست ؟😂
البته به چندین نفر دیگر که در مغازه حضور داشتند هم گفتم دنبال هدیهی دستشویی هستم.😔😁
خلاصه خیلی عرق ریختم و گشتم در مغازه تا برگه برچسب دوازده هزار تومانی بیریخت پیدا کردم.😁
حتما برای تو جان دلم سؤال هست چرا عرق ریختم ؟ خب هم هوا خیلی خنک نبود ، هم تو را بغل کرده بودم که به خاطر جذابیت مغازه به اجناس حمله ور نشوی.😂
البته این را هم بگویم که یک برگه برچسب شیک و پنجاه هزار تومانی هم خریدم که بعدها عرض میکنم چه به سر تمام اینها آمد و دستاورد من و تو چه بود.؟😐😐
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۳ ❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۲ بالاخره بعد از گشتن ها و اینطرف آنطرف پریدن
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۴
❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۳
هر بار که من و جان دلم وارد دستشویی میشدیم، گلاب به روی شما داستان ها داشتیم.😁
برچسب هایی که خریدم فقط به درد خودم خورد، مثلا یک بار میگفتی مامان دستشویی دارم بریم ! من هم انگار ساده بودم و با خوشحالی😂 ، تو را دوان دوان سمت دستشویی میبردم.
بعد میگفتی مامان بشین! و مرا شاید یک ربع بلکه بیشتر جلوی در دستشویی میکاشتی! گاهی حتی قرآن میخواندم که بیکار نباشم.😐🤲😂
اما بعد از کلی معطلی و درد کمر و زانو از نشستن زیادی ، جلوی چشمان امیدوار من ، فقط برچسب میچسباندی و برچسبها را میشستی و بس.😔😂
بعد هم که داخل میآمدیم از خجالت پوشک در میآمدی...😐 مقداری داشتم نا امید میشدم و با وجود توصیهی صبر به خودم! اما به شروع ترم و درسها هم که فکر میکردم دیگر داشتم عقب نشینی هم میکردم!😁
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۴ ❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۳ هر بار که من و جان دلم وارد دستشویی میشدیم،
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۵
❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۴
جان دل مادر!
مدت زیادی سر برچسب ها و جایزه ها دعوا کردیم ...
چطوری ؟
مثلا هر موقع میگفتم بیا بریم دستشویی میگفتی برچسب بده، با کلی درگیری لفظی و فیزیکی 😂 برچسب رو میگرفتی ، اما قبل از انجام کار مورد نظر .😁
این یعنی من قبل از دستشویی هم ناامید بودم! بعد هم میرفتی داخل دستشویی و برچسب رو به برچسب های دیگه اضافه می کردی ، کل دستشویی رو هم میشستی و میگفتی: « بلیم مامان !»😭😂😂
شاید دو هفته ای اینطور گذشت ، منم درسام شروع شد و به خودم گفتم برو بینیم بابا.😂
به تو هم گفتم باشه هر طور صلاح میدونی.😐
الان در موقعیتی هستیم که تو راحت کارت رو میکنی و منم راحت کار خودم رو میکنم.
درگیر هم نیستیم !!😂
باور کن ! خیلی کار دارم مادرِ من!
جلوی در دستشویی زانو درد گرفتم ، انقدر که نشستم و التماس کردم.😔😁
هر دوی ما هم داشتیم از لحاظ عصبی داغان میشدیم.😂😂😂
این قسمت از وظیفه مادری بماند برای زمانی که خودت التماس کنی میخوام برم دستشویی.😏😘
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۵ ❤️ در تب و تاب از پوشک گرفتن ۴ جان دل مادر! مدت زیادی سر برچسب ها و جایزه ه
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۶
❤️دویدن و فرار کردن
جان مادر و قلب مادری دخترک نازم!
انقدر شیرینی که ده تا مثل تو هم کم است...😍😘😁
هر وقت تو را بیرون میبردم ، دیگر انگار مال من نبودی ...😂
یادم هست یک شب که تو را بردم ، از دستم فرار کردی و رفتی سمت چند مغازه اسباب بازی فروشی که سر راه ما بود، خب البته حق داری و اصلا بچه را نباید از مسیری برد که چیزی دلش بخواهد ، بعد مادر یا پدر بگوید : نباید دلت بخواهد!😐
اینکه نشد حرف...
تربیت درست و نگهداری این است که از مسیری بچه را ببریم که چیزی نبیند که دلش بخواهد!
بگذریم ...
از مغازه اول با موفقیت رد شدیم و بعد از بررسی های فراوان ، فرمودی که : اینالو مادرجون بلام خلیده😁
یک جایی که کار داشتیم، رفتیم و برگشتیم.
در راه برگشتن دوباره سراغ یک مغازه دیگر رفتی و یک عروسک بغل کردی و گفتی : مال خودمه !😳😁
البته تعجب ندارد چون سن دو تا شش سال سن مالکیت هست و بسیار طبیعی میباشد !😁
با این خصوصیت دلبند خودتان تقابل نکنید و الا ضربه روحی خواهد خورد.
خلاصه به تو گفتم عروسک داری ، بیا چیز دیگری برایت بخریم .
یک فنر رنگی بود ، آن را برداشتیم و حساب کردیم و از مغازه زدیم بیرون...😐
وقتی برگشتیم پشت سرمان تو نیامده بودی ... دیدیم فنر را پرت کردی و گفتی : اینو نمیخوام.
و همچنان مشغول مکالمه با مغازه دار بودی و میپرسیدی: این چنده و اون چنده؟😳😂😂
خلاصه با یک مصیبتی تو را از مغازه بیرون آوردیم ...😂🤲
البته این نمونه ای از این رفتارهای کودک است که باید ما تدبیر کنیم تا کمتر اتفاق بیفتد یا حتی نیفتد.
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
آستانِ مهر
💌#مادرانهای_عاشقانه_۷۶ ❤️دویدن و فرار کردن جان مادر و قلب مادری دخترک نازم! انقدر شیرینی که ده تا
#مادرانهای_عاشقانه_۷۷
❤️ چادر نماز
جان و جانان منی دخترکم!😘
یادم هست که برای تو هم چادر مشکی دوختیم هم رنگی .
چرا ؟
آخر هم مقید به نماز اول وقت شده بودی و هم مقید به حجاب 😁
البته حجاب یک نکته ای داشت که حتما همراه چادر مشکی کیف هم باید برمیداشتی و حتی من را هم برای مجهز شدن به اینها ، یادآوری میکردی ...😁
البته با وجود پوشک و با هر اوضاع داغونی که پوشک تو داشت ، مشغول نماز میشدی..😂😂
یادم آمد یک بار به مجلس یک شهید بزرگی رفته بودیم و چادرت را فراموش کرده بودی ، وقتی مداح شروع به روضه خواندن کرد، نگاه کردی دیدی افراد چادرها را در صورت ها انداختند، به من گفتی : چادُلَم میخوام.
من هم گفتم : نیاوردی مامان...
از آنجایی که کار برای تو نشد ندارد،😂 گروه روسری خودت را باز کردی و آن را در صورت ماهت انداختی و لحظاتی مشغول بودی و میگفتی : دالَم گریه میکنم...😘🥺😁
📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر
#مادرانه #عاشقانه #هدیهی_الهی #لذتِ_فرزند_آوری
📬 عاشقانههای مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید:
📲@jelveyedidar
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr