eitaa logo
آستانِ مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
57 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admins: @karimeh_135 @astanee_mehr اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
من که در تنگ برای تو تماشا دارم با چه رویی بنویسم غم دریا دارم ؟ دل پر از شوق رهایی ست ، ولی ممکن نیست به زبان آوردم آن را که تمنا دارم چیستم ؟ خاطره زخم فراموش شده لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم ؟ چیزی از عمر نمانده ست ،ولی میخواهم خانه ای را که فروریخته بر پا دارم ... ✍ فاضل نظری ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۹ - هرگاه بخاطر کسی، - بخاطر جلب نگاه کسی، - بخاطر خوشحال کردن کسی، ⚠️ خدا را ندید گرفته و چهارچوب‌های انسانیِ خویش را دور زدی؛ حتماً حتماً حتماً از سوی همان نفر، آسیب، خیانت، دور زدن، و .... دریافت خواهی کرد. 🎙 @astanehmehr
💎 هم روحتان در انتظار حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه باشد، هم نیروی جسمتان در این راه حرکت بکند. هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمی‌دارید، یک قدم به ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه نزدیک‌تر می‌شوید. 🎙 رهبر انقلاب حفظه‌الله 🗓 ۶٠/٣/٢٩ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره مامانی از قم : اقدس علیپور بااین حالشون .... 😍❤️ آرزوی سلامتی براشون داریم 🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷 @astanehmehr
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 ۱۳۶۱ یادتونه که توی قسمت قبل خانم جون بلللاخره فهمید احمد کارش چیه و گفت شیرشو حرومش میکنه و میگه حق نداری بری دل مادراروبشکونی هرچی احمدگفت من فقط راننده م قبول نکرد که نکرد احمدم تصمیم گرفت بره جبهه تا مادرش ناراضی نباشه ولی..... 🍃 دیگه اسم احمد رو گذاشته بودن احمد شصت و یکی اسم رمز ترس اوری بود ...میگفتن باید صدقه بدیم اینارو میبینیم 😁😃 ....سه تا بودن همه ش میخندیدن و شوخی میکردن میگفتن اصحابی پرتی بزنه که نمیزد .... اصحابیم گفت ایندفه احمد پرتی بزنه یعنی مثلا دست روسر هرکی میکشید .... از اون آدما قربانی بیچاره بود ...... و اما داستان امشب که باهم میشنویم.... 🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته 💔•°🔹🌷🔹°•💔 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
شما خاص هستین فقط یه دونه از شما آفریده شده مواظب یه دونه ی خداباشین شب خوش ❤️
هر سو که نظر کنم تو هستی بانو........ 📸محدثه‌‌رفعتی 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا!!!! چگونه مایوس و ناامید باشم از نگاه لطف و احسان تو 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @astanehmehr
💠 راه رفع خستگی روح2⃣ ...ولى از همه مهم تر همان سخنان زيباى حكمت آميز است كه گاه در قالب شعر و گاه در قالب نثر ادا مى‌شود كه هم چيزى بر دانش انسان مى افزايد و هم براى انسان شادى مى آفريند. شايد به همين دليل است كه جمعى از بزرگان علماى دين كتاب هاى مشتمل بر قصه هاى زيبا، شعرهاى جالب و لطيفه هاى خوب نوشته اند تا طالبان علم به هنگام خستگى آنها را بخوانند و رفع خستگى كنند. به كار بستن اين دستور مبارك امام(عليه السلام) مى تواند به صورت شخصى باشد يا به صورت جمعى و عام به اين معنا كه هر انسانى لازم است براى خود جهت موارد خستگى از كارهاى علمى يا اجتماعى برنامه ريزى داشته باشد تا بتواند با نشاط بيشتر به كارهاى مثبت خود ادامه دهد و نيز براى مراكز علمى و جمعيت هاى مختلف بايد برنامه ريزى هايى شود كه آنها را به هنگام خستگى از كار و ملالت، نشاط و آرامش بخشد. بى ترديد ساعات يا دقايقى كه انسان به طرائف الحكم مى پردازد («طرائف» جمع «طريفه» به هر چيز تازه و جالب و شگفت انگيز گفته مى شود) از ساعات مفيد عمر اوست، زيرا هم آموزندگى دارد و هم نشاط و هم سبب مى شود بازدهى كار او بيشتر گردد. 📚شرح پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام آیت الله مکارم شیرازی حفظه‌الله، ذیل حکمت ۹۱ نهج‌البلاغه علیه‌السلام @astanehmehr
حورا همچنان نیومد و مدرسه ها داشت شروع میشد و اون طفل معصوم ریحانه باید به مدرسه میرفت اما برخلاف حورا که دل نگران و پریشان بود، میثم بیتفاوت میرفت و می اومد. دلم هم برای حورا تنگ شده بود به احسان گفتم یکاری برای این دوتا بکنیم. یروز وقتی از سرکار برمیگشت میثم رو میبینه و بهش میگه که از ماجرای رفتن و نیومدن زن و بچش خبر داره. خیلی دوستانه بهش گفت اگه نیاز به کمکی هست براشون انجام میده تا اختلافی اگرهست زودتر باوساطت احسان برطرف بشه که میثم بی پروا گفت باشه میرم دنبالشون😅 چه منطقی؟!! 👏👏👏👏😄اصلا استاندارد نبود این آدم. خلاصه حورا برگشت و دوباره باهمدیگه رفاقت رو از سر گرفتیم. ریحانه خیلی محمدجواد رو دوست داشت و بیشتر وقتا می اومد اونو میذاشت رو پاشو باهاش مشغول میشد من هم میرفتم غذا رو بار میذاشتم.😍😍 آخرهفته تولد بچه پریسا خواهر احسان بود مژده هم از کرج باشوهر و بچه هاش می اومد. قرار بود جمعمون جمع بشه😊 دیدم محمدجواد لباسهای خوبی داره که اندازه الانشن ولی خنک هستند ومناسب اول پاییز نیست .با احسان تصمیم گرفتیم بریم براش لباس بخریم.هوا دل انگیز بود و سوار ماشین شدیم رفتیم نزدیک خونه مامان. میخواستم از توی بازار و پاساژی که قدیمترها میرفتم خرید برای محمدجواد لباس بخرم. چه لذت جالبی بود پسرشش ماهه من لباس میخواست و با ته کشیدن بلوزاش موجودیت خودش رو بما اثبات کرد.باافتخار تو مغازه ها قدم میزدیم که لباس درست و حسابی برای شرکت در جشن تولد حنا کوچولوی 3ساله پیداکنیم. نمیدونستیم سایز بچمون چیه.😂 لباسای رنگ و وارنگ و مدل به مدل ... محمدجواد رو توی هرلباس تصور میکردیم و میخندیدیم. اول یه کت و شلوار انتخاب کردیم کراوات هم داشت.وای خدا محمدجواد تو اون لباس خیلی گوگولی میشد. آقای دکترفسقلی که تو سمینار بزرگ کشور میخواست شرکت کنه🤦‍♂ دروغ چرا مبلغش بالا بود و منطقی هم نبود برای بچه درحال رشد که فقط یبار احتمالا اینو میپوشید بخرمش. ولی جالب بود رفتیم مغازه بعد.مغازه ای بود که ازش لوازم سیسمونی محمدجواد رو خریده بودیم رفتیم تو.هیچ ربطی به خرید الانمون نداشت اما خاطره زیبایی بود باید تجدید خاطره میکردیم.اون گهواره ای که خریده بودیم مثلش باز اونجا بود.پرسیدیم الان قیمتش چنده.چه گرون شده بود.. شیشه شیر وپستونک هم همینطور.اون ست لوازم خواب هم همینطور خیلی گرونتر شده بود.احسان گفت خوب شد محمدجواد قبلا بدنیا اومد و اینارو وقتی ارزونتر بود خریدیم.احسان شوخیش گل کرده بود و گفت رویا ازمن میشنوی دومی روهم بیار تا چیزمیز گرونتر نشده همینجا گردش کنیم بره👏😂😂 شوخی بانمکی بود و کلی خندیدیم.هوا دل انگیز بود و خنک. رفتیم تو مغازه های بعدی.یجا کاپشن داشت که شدیدا دلربا بود.وای خدا محمدجواد توش کاپیتان پرواز میشد.خلبان کوچولوی من حتما برات میخرمش.هر دوتامون بی درنگ گفتیم اقا اونو بیارید....و خریدیمش😍 واقعا نمیشد خودتو دربرابر اون کاپشن کنترل کنی. خلاصه یه کاپشن هم خریدیم و مغازه روبرویی اون لباس نرم و راحتی که میخواستیم رو داشت.یه پیراهن یقه دار مردونه چهارخونه که محمدجواد رو گوگولی میکرد😍☺️😘 یه شلوار لی نازک هم براش برداشتیم که بندی بود و روی سینه هاش بندو کمر شلوار بهم چفت میشدن. غش کردیممممم.چه موجود دل انگیزی بود این بچه.علی الخصوص که تو گردش خرید کاری بما نداشت و اطراف رو نگاه میکرد اصلاً هم نمیگفت شیر میخوام.توی هر مغازه هم کلی خاطرخواه پیدا میکرد و بلا استثنا همه میگفتن موشموشی اسمت چیه.و ما میگفتیم ایشون سنجابن نه موشموشی. احسان و این طور حرف زدن با مردم ؟😐🤔 این بچه ریزه میزه من چقدر احسان رو بشاش تر کرده بود. بعد از خرید به خونه مامان اینا رفتیم.بابا دم در منتظرما بود. دلم سوخت گفتم بابایی علافت کردیم چرا معطل موندی جلوی در؟ گفت میخواستم ببینم اقای طاهری کی مغازشو باز میکنه😐 البته همون لحظه اقای طاهری در مغازه رو باز کرد ولی بابا هیچ خریدی نداشت.الکی میگفت منتظرما بود😍 منتظر نوه ش رفتیم تو.و استقبال گرم و قربون صدقه های مامانم. بچه ای که در آغوشش خرابکاری کرد و لباس عوض نکرده یکراست بردمش حموم😕 خسته و کلافه اومدم بیرون و با پاچه های شلوار و آستینی که نیم متر داده بودم بالا،بچه جیغجیغوم رو حوله پیچ تحویل باباش دادم.گرسنش هم بود و نمیشد لباساش رو نشورم. بنابرابن یک بند جیغ معروفش رو تحویل پدربزرگ و مادربزرگش داد. خلاصه کاردر حمام تمام شد و رفتم به محمدجواد شیر دادم و حنجره ش رو بستم.سرسام به پایان رسید و اعجوبه قرن بعد از ششماه زندگی برای اولین بار با شیر مادر خوابید. ✍ مطهره پیوسته 🐿🍃🐿🍃🐿🍃🐿🍃🐿🍃 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 شیرینی شعبان، با سلام بر امام مهربان، دو چندان می‌شود. امامی که همیشه بذر شادی و نشاط را در قلب زائرانش کاشته. زائران دور و نزدیک. سلام می‌دهیم از راه دور و دلمان را خوش می‌کنیم به عنایت خواهر پر کرامتتان، تا شاید در همین روزها، از عنایت ایشان، بطلبید ما را و شیرینی شعبان، به کاممان، صدچندان شود. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 مامانی خوبمون ازقم : طاهره ربانی نسب براشون آرزوی سلامتی داریم 😍❤️ 🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل آرام جهان، آرزوی من یا صاحب الزمان العجل می‌خوانم بعداز هر اذان، آقای مهربان 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr
من جز التماس به درگاهت چیزی ندارم و آن را هم لطفی از جانب تو می دانم... 📸فاطمه‌عباسی 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروردگارا ! از من بگذر •بابت تمام لحظاتی که در آن ناامید شدم یا از فردا ترسیدم... بیخیال آنکه، تـو را دارم... ჻ᭂ࿐✰🌸჻ᭂ࿐✰
🌸 🔰 یک بانوی متشخص در گریه کردن زیاده‌روی نمی‌کند: زنانی هستند که به اشتباه فکر می‌کنند با گریه کردن می‌توانند به اهداف خود برسند و به همین دلیل وقت و بی‌وقت شروع به گریه کردن می‌کنند. شاید در ابتدا این کار نتیجه‌بخش باشد اما بعد از مدتی برای همسرتان طبیعی می‌شود و او دیگر حاضر نیست دل به دل شما بدهد. بدتر از همه این‌ها زمانی است که یک زن دلیل گریه کردنش کارهایی باشد که فکر می‌کند همسرش برای او انجام نداده یا به عبارتی برای او کم گذاشته؛ برای مثال”تو برای تولدم فلان کادو رو نخریدی، آرزوی یه سفر درست‌وحسابی به دلم موند، چرا ما مثل دوستم نمیریم بالا شهر خونه بخریم و …. با هر بار تکرار شدن این جملات او بیشتر و بیشتر احساس سرخوردگی می‌کند و فکر می‌کند در رابطه‌ای که انرژی گذاشته شکست‌خورده است. پس هیچ‌وقت برای چیزی که بیشتر از توان همسرتان هست به او سخت نگیرید. 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr | «آستانِ مهر»
📖 پیمبر می زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست به شک افتاده‌ام یارب! شباهت اینقدَر آیا؟ یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست زمین می‌لرزد از طرز قدم‌هایش، نمی‌دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست زبان مانده است از گفتن، قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیت‌های ما میسر نیست شگفتا! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر! نمی‌جویی برای وصف او حرفی فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست ✍🏻 محسن ناصحی 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr | «آستانِ مهر»