#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
رسیده گـم شده اش محـشری شده بر پا
غریبِ زخمی و عطشان، خوش آمدی بابا
به سینه میزند از غم خرابه هم امشب
سری نشـسته در آغـوش دخـتری تنها
سه سـاله است ولـی قـد خـمیده میآیـد
گرفته دست به پهلو چو مادرش زهرا
پر از جراحت و درد است جسم بیتابش
ز بـس دویـد پی نـیـزهدار در صـحـرا
نگفت از غل و زنجیر و از اسارت خود
نـشـان نـداد بـه بـابـا کـبـودِ سـیـلـی را
نـگـفـت از غـم بـازارِ کـوفـه و عــمّـه
مصیـبتی که کـشـید عمه زیـنـبش آنجا
نگفت دست حرامی کـشیده از گوشش
دو گـوشواره که بابا خـریده بود اما...
فقـط از آن سر بیتن سـوال کرد مگر
نبـوده جـدّ تو ای بیکـفن، نـبی خـدا؟!
گذاشت سر به گـلوی بریده و جان داد
امان ز غربت و هجران امان ز شام بلا
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
دمشق چون صدف و، گوهر است این بانو
تـمـام دلـخـوشیِ اکـبـر است این بانـو
پیـمبری به صبـوری و حـلم اگر باشد
خـدا گواست که پیغـمبر است این بانو
زبان الکن ما عاجز است از وصفـش
چه خوانمش؟ نوۀ حیدر است این بانو
حسین کشتی عشق است و خوب میدانیم
برای کـشـتی او لـنگـر است این بـانو
بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند
چرا که فاتح صد خـیبر است این بانو
دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او
سلام هر شب هر نوکر است این بانو
کـتاب زنـدگی او سـه آیه داشت فـقـط
شـبیه مـادرمان، کـوثـر است این بانو
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
در خـرابات شبی صحبت هجران افتاد
وندر آن شام بلا قصه ی جانان افتاد
دید در خواب یکی عاشق دلداده ومست
که سر یــــار سفر کرده به دامان افتاد
غرق خون شد صدف دیدۀ آن دُرّ یتیم
بسکه خونابه چو لعل ازسر مژگان افتاد
آن چنان گشت دل اهل خرابات خـراب
که غـم و ناله در آن جمع پریشان افتاد
ای خوش آن محفل رندانه وآن مجلس عشق
که در او سر زده سرحلقۀ مستان افتاد
تشنه روی عزیزان بُدی آن یوسف مصر
که چنین بی خبر اندر چه کنعان افتاد
بوسه زد بر دهن خـسرو خوبان شیرین
تا که چشمش به لب غنچه خندان افتاد
گفت کای شمع شب تارمن امشب چه عجب
که تو را یــاد ز پروانه سوزان افـتـاد
آن قدر گفت که ازگریه و اندوه بسوخت
تا بباد ســحـــری شمـع شبستان افـتـاد
بلبل مست به یـکــسو و گل اندر یکسو
با که گویم زنوا مرغ خوش الحان افتاد
گفت این قصّه جانسوز(سناجی) وبدید
که چسان زلــزلـه در عالم امکان افتاد
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
دنیا برای درک مقـامش محـقـر است
او بـارگـاه جـلـوه آیـات کــوثـر اسـت
مـریـمتـرین کـنـیز خـدا در خـرابـهها
گریان ذبح تشنۀ خود مثل هاجر است
ممسوس ذات حضرت پروردگار شد
مستغـرق صفات جمالی این سر است
با مـد آه او هـمــه مـعــراج مـیرونـد
سیر و سلوک فاطمهها، اشک محور است
سیلی که خورد نرگس چشمش شهید شد
اما هنوز چـشم ترش نـاز پـرور است
چشم و چراغ قافـله گم شد میان دشت
شرح مصیـبتـش چقدر زجرآور است
عمه بنفشههای تنش را شمرد و گفت
با لالـههـای پیـکـر بـابـا بـرابـر است
بابا که گوشوارۀ عـرشی فاطمه است
گریان گـوشـوارۀ خـونین دخـتر است
بـانی قـتـل حـوریـه، بــازار شـام شـد
بانی قـتل حوریه، چوب ستمگر است
حـتـی برای دفـن تـنـش بـوریـا نـبـود
تـشیـیع پیکـرش ز پدر بیریا تر است
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
فارغ از خود کی کند ساز پریـشانی مرا
بس بود جمعـیتم کز خویش میدانی مرا
در بساط وصل، چشم و لب ندارند اختلاف
گـر بـگـریـانی دلـم را یا بـخـنـدانی مـرا
خیزران از حرمتم برخاست اما بد نشست
کاش ای بابا نـمیبـردی به مهـمانی مرا
چند شب بیبوسه خوابیدم دهانم تلـخ شد
نیستی دخـتر مـرنج از من نمیدانی مرا
دخـتــران شـام مـیگـردنـد هـمـراه پــدر
کاش میشد تا تو هم با خود بگردانی مرا
دخترت نازکتر از گل هیچ گه نشنیده بود
گوش من چون چشم شد اسباب حیرانی مرا
تخت و بختی داشتم از سلطنت در ملک خویش
کاش میشد باز بر زانـوت بنـشانی مرا
انتظاری مانـده روی گـونهای پـژمردهام
میتوان برداشت با بوسی به آسانی مرا
شبنم صبحم، خیالم، خاطـرم، شوقم، دلم
ارتباطی نیست هرگز با گرانجانی مرا
چشم تو هستم، ز غیر من بیا بگـذر پدر
چـشمپـوشی کن کـفـن باید بپـوشانی مرا
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
نمانده ذرّهای حتی به جسم خسته جان اصلاً
نه ماند از شدت لکنت مرا شرح بیان اصلاً
بیا عمه کمک کن رأس بابا را بده دستم
نمانده در تن رنجور و بیمارم توان اصلاً
شباهـت های بسیاری میـان ما دوتا باشد
نباشد در شمردن های این غم ها زمان اصلاً
شکسته مثل بازویم پدرجان بین ابرویت
ندارد هیچ درمانی گمانم این و آن اصلاً
الهی بشکند دستش نه لب مانده نه دندانی
برای مردم کافر دگر قرآن نخوان اصلاً
بمیرم من بمیرم من بمیرم من چه حلقومی
تنت که جای خود رأست نبوده در امان اصلاً
بغل میگیرمت محکم تو را ای بهتر از جانم
تو را هرگز نخواهم داد دست دیگران اصلاً
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
ماهِ بعد از چارده یک روزهاش هم کامل است
گاه طفلی در زمان کودکی اش عاقل است
میرسد وقتی که تا ترقوه جان، بین عرب
گـفـتن یک یا رقیه راه حل مشکل است
در عرب با اینکه نامت شد رقیه، آخرش
پیش بابایت نشان دادی که جان ناقابل است
گاه میمیرد کسی در لفظ از دوری یار
گاه مانند تو هم میگوید و هم عامل است
ذکر تو زیر زبانم هست و تربت در کَفم
آب وقتی هست در واقع تیمم باطل است
هم که بابا را به یک لبخند جان تازهای
هم برایش بوسۀ از راه دورت قاتل است
تا بگیرد بوسه خم شد نیزه سوی گونهات
قبله از آن روز نزد اهل معنا مایل است
شد دخـیل دامنت دستم که کـشتی نجات
هرکجایی که توقف کرد آن جا ساحل است
گوش پـاره جای خود، اما دلیل گـریهام
از شـنـیدن های الفاظی شبیه سائل است
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
امشب غمت به صفحۀ دل جا نمیشود
بـا خـود مرا بـبـر، کـه فـردا نـمیشود
گفـتـند رفـتهای به سفر تا شوم خمـوش
ایـن دل بـدیـن تـرانـه تـســلاّ نـمیشود
صد راه رفته عـمّه که شـاید نخـوانمت
سـر در طبـق نبـیـنـمت، امـّا نـمیشود
بابای من بگو، که رگ گـردنت بُـرید؟
این داغِ بس گـران به دلم جـا نمیشود
در چار سالگـی که مرا کرده بی پـدر؟
این زخـمِ بر جـگـر که مـداوا نمیشود
بـعـدت امـیـد بـر که بـبـنـدم، امـیـد من
مجنون دلش به جز سوی لیلا نمیشود
با خون خضاب کرده چه کس اینچنین ترا
ای چرخ، از چه محشر کـبرا نمیشود
شرمـنده دخـتـرت که نیـامد به پیـشواز
از ضعف تن بُوَد که ز جـا پا نمیشود
شرمـندهام از این که به جُـز چـادرِ سرم
فـرشـی در این خـرابـه مهـیّـا نمیشود
بابا ببخـش، مـوی سـرم نامـرتب است
زآتـش گــره فـتاده، دگـر، وا نـمیشود
گویی هـزار زخـم به سر داری از عدو
یک جا برای بــوسـه چو پـیدا نمیشود
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
من آن شمعم که آتش، بس که آبم کرده خاموشم
همه کردند غیر از چند پروانه، فراموشم
اگر بیمار شد کس، گل برایش میبرند و من
به جای دسته گل باشد سر بابا در آغوشم
پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما
شرار آتش است این آب بر کامم، نمینوشم
تو را در بوریا پوشند و جسم من کفن گردد
به جان مادرت، هرگز کفن بر تن نمیپوشم
ز زهرا مادرم خود یاد دارم رازداری را
از آن رو صورت خود را ز چشم عمه میپوشم
دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد
که مثل مادرم زهرا ز سیلی پاره شد گوشم
اگر گاهی رها میشد ز حبس سینه فریادم
به ضرب تازیانه قاتلت میکرد خاموشم
فراق یار و سنگ اهل شام و خنده دشمن
من آخر کودکم این کوه سنگین است بر دوشم
سپر میکرد عمه خویش را بر حفظ جان من
نگردد مهربانی های او هرگز فراموشم
دو چشم نیمه بازت میکند با هستیام بازی
هم از تن میستاند جان هم از سر میبرد هوشم
بود دور از کرامت گر نگیرم دست میثم را
غلام خویش را گر چه گنه کار است، نفروشم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
آسمان ابری شد آخر پا به پای صورتم
آفـتابی نیست بعـد از تو هـوای صورتم
شد سپید از داغ و برعکس مصیبت دیدهها
رخت نو پوشیده مویم در عزای صورتم
از دو چشم خود فرات و دجله آخر ساختم
تا کمی لب تر کنی در کربلای صورتم
بسکه دنبال سرت افـتان و خـیزان آمدم
مانده روی خاک صحرا رد پای صورتم
با عمو حرفی نزن از بسکه سیلی خوردهام
مانده روی دست های زجر جای صورتم
مردم از دلتنگی ات بابا مرا محکم ببوس
بوسه با اینکه ضرر دارد برای صورتم
صورت زخمی اگرکه باب میل بوسه نیست
گیسوانم را نوازش کن به جای صورتم
آه بگـذارم پـدر این بار با این وضعـیت
دست هایی که نداری را کجای صورتم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
بابا پناهـگـاه جـهـان گـسـترت کجاست
تـنهـا به شـام آمدهای لشکـرت کجاست
مـشـتاق دسـتـبـوسـی بـاب الـحـوائـجـم
عـبـاس، آن بـرادر نـام آورت کجاست
دیـدم بـه کـربـلا بـدنت پـاره پـاره بـود
نالان ز پا فتادم و گـفـتم سرت کجاست
امشب ولی به عکس شده صحنه وصال
بینم سرت میان طبق، پیکرت کجاست
ای قـائـم الـصلـوة بـبـین صبـح میدمـد
وقت اذان رسیده علی اکـبرت کجاست
مشکن دل رباب که او دل شکسته است
بشکن سکوت را و بگو اصغرت کجاست
روی کـبـود شاهد مـظـلـومی من است
ای کان عـدل محکـمه داورت کجاست
از در مران «کلامی» هجران کشیده را
ما را پـناهگـاه بغـیـر از درت کجاست
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
آن شب سـپـهــر دیـدۀ او پر ستـاره بود
داغ نهفته در جگرش، بی شماره بـود
در قاب خون گرفتۀ چشمان خسته اش
عکس سر بـریده و یک حلق پاره بود
طـفـلـک تـمام درد تـنش را ز یاد برد
حرفی نداشت، عاشق و گرم نظاره بود
با دست خسته معجر خود را کنار زد
حتی کلام و درد و دلش بـا اشــاره بود
دستش توان نداشت که سر را بغل کند
دستی که وقت خواب علی،گاهواره بود
در لابـه لای تـاول پـاهای کــوچکش
هم جای خار ، هم اثر سنگ خاره بـود
ناگاه لب گشـود و تـلاطم شــروع شد
دریای حرف های دلش، بی کـناره بود
کوچک تــرین یتیم خــرابه شهید شد
امّا هــنوز حرف دلــش نـیمه کـاره بـود
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_رقیه_سلاماللهُعَلَیها
پدر تا شام رفتن با تو حیران کردنش با من
پریشان کردنش با تو پشیمان کردنش با من
اگر این شهر تاریک است من از آلِ خورشیدم
اگر شب پُر شده اینجا چراغان کردنش با من
به نیزه آیه خواندن با تو و تفسیر با زینب
به محمل خطبهها با عمّه طوفان کردنش با من
همین که پایِ من وا شد به کاخش با عمو گفتم
خیالت تخت از این کاخ ویران کردنش با من
به جانت کم نیاوردم به اَبرو خَم نیاوردم
اگر میخندد آن نامرد گریان کردنش با من
من از این شهر و این ویران زیارتگاه میسازم
مزارم گنجِ شام است و نمایان کردنش با من
پدر در این سفر خیلی به عمه زحمتم اُفتاد
بجای من بگو با او که جبران کردنش با من
شنیدم که سراغت را رُباب از عمّه میگیرد
به گوشِ مادرم گفتم که مهمان کردنش با من
نمیآید به لب جانم سَرَم را تا نگیری تو
عزیزم دامنش با تو فقط جان کندنش با من
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹