#مسلم_بن_عقیل_علیهالسلام
بعد از دستگيري، وقتي مسلم را به طرف قصر ابنزياد ميبردند اشك از چشمان مبارکشان جاري بود. عُبَيْدُ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ سُّلَمِي گفت: چرا گریه میکنی؛ در برابر هدف بزرگی که داری این آزارها که چیزی نیست. مسلم فرمودند: براي خودم گريه نمي كنم؛گريه من براي سرورم امام حسين علیهالسلام است كه برايش نامه نوشتم كه به كوفه بياید و نمي دانم چه بر سر خودش و خانوادهاش خواهد آمد. سپس رو به مُحَمَّدبْنِ أَشْعَث كردند وگفتند ميدانم به امان شما اعتمادی نیست، دست کم پيكي از جانب من به نزد حسین علیهالسلام بفرستيد و ايشان را از حال و اوضاع كوفه مطّلع كنيد تا به سوي اینجا حركت نكنند.
مُسْلِمِ بْنِعَقِيل علیهالسلام را به سوی دارالحكومه بردند. اعيان كوفه جلوي در ايستاده و منتظر اذن دخول بودند و كوزه آبي در جلوي در بود. ضعف و تشنگي بر مسلم غلبه كرده بود و شدّت جراحات بر اين تشنگي ميافزود. مسلم نگاهي به كوزه كردند و آب خواستند؛ امّا مُسلِمِ بْنِ عَمْرُو از اعيان كوفه گفت: ميبيني اين آب چه سرد و گواراست! به خدا قسم قطرهاي از آن را به تو نميدهم تا حميم جهنّم را بچشي. مسلم پاسخ دادند همانا تو سزاوارتر از مني برآتش جهنّم و از شدّت تشنگي به ديوار تكيه دادند......
ادامه روایت در فایل بعدی👇👇👇.
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج🌹
#مسلم_بن_عقیل_علیهالسلام
بعد از دستگيري، وقتي مسلم را به طرف قصر ابنزياد ميبردند اشك از چشمان مبارکشان جاري بود. عُبَيْدُ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ سُّلَمِي گفت: چرا گریه میکنی؛ در برابر هدف بزرگی که داری این آزارها که چیزی نیست. مسلم فرمودند: براي خودم گريه نمي كنم؛گريه من براي سرورم امام حسين علیهالسلام است كه برايش نامه نوشتم كه به كوفه بياید و نمي دانم چه بر سر خودش و خانوادهاش خواهد آمد. سپس رو به مُحَمَّدبْنِ أَشْعَث كردند و گفتند ميدانم به امان شما اعتمادی نیست، دست کم پيكي از جانب من به نزد حسین علیهالسلام بفرستيد و ايشان را از حال و اوضاع كوفه مطّلع كنيد تا به سوي اینجا حركت نكنند.
مُسْلِمِ بْنِعَقِيل علیهالسلام را به سوی دارالحكومه بردند. اعيان كوفه جلوي در ايستاده و منتظر اذن دخول بودند و كوزه آبي در جلوي در بود. ضعف و تشنگي بر مسلم غلبه كرده بود و شدّت جراحات بر اين تشنگي ميافزود. مسلم نگاهي به كوزه كردند و آب خواستند؛ امّا مُسلِمِ بْنِ عَمْرُو از اعيان كوفه گفت: ميبيني اين آب چه سرد و گواراست! به خدا قسم قطرهاي از آن را به تو نميدهم تا حميم جهنّم را بچشي. مسلم پاسخ دادند همانا تو سزاوارتر از مني برآتش جهنّم و از شدّت تشنگي به ديوار تكيه دادند.
عَمْرُو بْنِ حُرَيْث دلش سوخت و به غلامش دستور داد كاسه آبي به مسلم بدهد؛ غلام آب را آورد امّا وقتی مسلم خواستند آب بنوشند خون لبِ زخمیشان به داخل آب ریخت. براي بار دوّم و سوّم قضيّه تكرار شد و مسلم فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ لَوْ كَانَ لِي مِنَ الرِّزْقِ الْمَقْسُومِ شَرِبْتُه؛ خدا را شکر اگر روزی من بود آب را مینوشیدم .
بر پایه گزارش های دینوری در اخبارالطوال طبری در تاریخ الامم و خوارزمی در مقتلش مُحَمَّد بْنِ أَشْعَث در پاسخ به درخواست مسلم، نامهای توسط اَیاسِ بْنِ عَثَل برای امام فرستاد و این نامه در منزل زُبالة به امام داده شد
مُسْلِمِ بْنِعَقِيل علیهالسلام را پيش ابن زياد بردند؛ سلام نكردند و اطرافيان ابنزياد گفتند به امير خود سلام كن. مسلم پاسخ دادند اين مرد امير من نيست؛ ابنزياد گفت چه سلام كني چه سلام نكني تو را خواهم كشت. مسلم جواب دادند اکنون كه ميخواهي مرا بكشي، بگذار از حاضران در مجلس كسي را وصيِّ خود قرار دهم بعد رو به عُمَرِبْنِ سَعْد كردند و گفتند تو با من قرابت و خويشي داري؛ وصيِّ من باش. عُمَرِبْنِسَعْد براي چاپلوسي و دلخوشي ابنزياد امتناع كرد. عبیدالله گفت: ای عمر! وصيتش را بشنو و عُمَرِبْنِ سَعْد پذيرفت. مسلم سه وصيت كردند: ۱. نامهاي از جانب من براي امام حسين علیهالسلام بنويس و بفرست كه سيّدالشهدا به كوفه نيايد. ۲. من در اين شهر ۷۰۰ درهم مقروضم، شمشير و زره من را بفروش و قرضم را ادا كن. ۳. بعد از كشتن من بدنم را دفن كن
الارشاد ج 2 ص 84؛ تاریخ الامم والملوک ج 5 ص۳۷۴؛ مقاتل الطالبیین ۱۰۷؛ روضة الواعظین۲۹۱؛ بحارالأنوار ج44 ص۳۵۳؛ الاَخبارالطِوال ۲۹۵نفس المهموم ۹۹؛ جلاءالعیون۵۲۹؛ منتهی الآمال ۳۷۴؛ قمقام ۳۰۷؛ مقتل جامع ج1 ص۵۵۱
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_عرفه
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_عرفه
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی بـاکـی از این لشکـر ندارم
از ابـتـدای راه گـفـتـم «حـَسـبِـیَ الله»
نقشی به جز این، روی انگشتر ندارم
من آسـمـانـم را بـه تـو تـقـدیـم کـردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یـاور ندارم
«یا رادَّ یوسف عَلَی یعـقـوب» بنگـر
دیگر عـلی اکـبر، عـلی اکـبـر نـدارم
«یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت
غیر از همین لالـه، گـلی دیگر ندارم
دارم سَر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعـت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم میگـویم اینک
ترسی ز تیـر و نیـزه و خـنجر ندارم
هر زخـم با تو حـرفهایی تازه دارد
ذکری، منـاجـاتی از این بهـتـر ندارم
این شمرها احساسـشـان را سربریدند
اینها مـسـلـمـانانـد؟ نـه بـاور نـدارم
هم زنـدهام با اشک هم مـقـتـول اشکم
از راز خـود پـرده چـگـونه بر ندارم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
آیه امروز: در محضر کلام الله مجید👆👆
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
حدیث امروز: در محضر اهل بیت علیهم السلام « قرآن ناطق »👆👆
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عید_قربان
ای صفـای حـرم یـار! کجـای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد
ای صـفـای حـرم یـار، کجای حرمی؟
عطر جانبخش تو در حِلّ و حرم پیچیدهست
وارث عـتـرت اطهار، کجای حرمی؟
ای شـده زمـزمـۀ مـنـتـظـرانت لـبیک
مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟
خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما
آه ای دیـدۀ بـیــدار، کـجــای حـرمـی؟
«همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است
ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟»
تا شود چشم و دل عـالـم و آدم روشن
پـرده از آیـنـه بـردار، کجـای حرمی؟
حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف
بـرسـد مـژدۀ دیـدار، کـجـای حـرمی؟
رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست
آخر ای محـرماسـرار، کجای حرمی؟
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عید_قربان
عید قربان است، ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل، وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتادهست جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگها از مشعر وصلِ الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حُلۀ احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر "وجه ربّک" پای جان بگذاشته
گام اول در "هوالهو" خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفتگو با ذات پاک حیّ سبحانی کنید
از سر من، موی بتْراشید و محو "هو" شوید
تا همه لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمهی عین الیقین
حُلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینهی حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغِ از الماس در دست پدر برندهتر
ای عجب نازکتر از گل، آن گلوی نازنین
نه! گلو بشکافت، نه! آن کارد حنجر را بُرید
هم پسر گردید محزون، هم پدر شد خشمگین
پای تا سر شعله شد، فریاد زد کای تیغ تیز!
از چه کندی میکنی در امر ربُّ العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پُر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبُر
ناگهان آمد ندا از جانب ربّ جلیل
مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آوردهست بر فرزند پاکت جبرئیل
ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیل
ما تو را در بوتهی اخلاص کردیم امتحان
ما تو را دادیم تا صبحِ جزا اجر جزیل
هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل
کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت
چون جمال دوست دیدی، این بلا آمد جمیل
تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
ای خلیل الله اسماعیلِ تو از آن ماست
تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست
غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست
فرقها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش بر سینهی تو، او سرش بر نیزههاست
حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست
جسم اسماعیل تو، چون روح، در آغوش تو
پیکر مجروح او از سُم اسبان توتیاست
ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود
ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست
ای خلیل ما، بُود تا سیل اشکت در دو عین
آب شو چون شمع سوزان، گریه کن بهر حسین
کیستی تو مروه و سعی و صفایی، یا حسین!
بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی، یا حسین!
تو طوافی، تو مطافی، تو نمازی، تو دعا
تو ذبیحی، تو ذبیحاً بالقفایی، یا حسین!
آب زمزم تشنهی لعل لب خشکیدهات
تو هزاران خضر را آب بقایی، یا حسین!
خون تو جاریست در رگهای احکام خدا
بلکه خود خون خدا، خون خدایی، یا حسین!
تو حسینی، تو حسینِ کل خلق عالمی
تو شهیدی، تو شهید کربلایی، یا حسین!
تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی، یا حسین!
آفتابا بر سر خلق دو عالم سایهای
نخل "میثم" از کتاب زخمهایت آیهای
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عید_قربان
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هرکه مینگرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست، رو به سوی خداست
یکی به جانب مسلخ برای قربانی
یکی روانه به دنبال یوسف زهراست..
یکی به خیمه ندای الهی العفوش...
یکی دو دیدهاش از اشک شوق چون دریاست
یکی به امر خداوند سر تراشیده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
سلام باد بر آن مُحرم خداجویی
که روح بندگی از اشک دیدهاش پیداست..
سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم
که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست
سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل
که سر به دست پدر داد و خویش را آراست
وجود او همه تسلیم محض پا تا سر
که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست
کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد
فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست
به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم!
خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست
«خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی»
هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست
مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل
که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست
درست اگر نگری در وجود این فرزند
جمال نفس رسول خدا، علی پیداست
گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا
که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست...
بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین
که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست
سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین
که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست..
به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام
به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟
به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم
برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست
به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان»
یقین کنید همانا حسین، وجه خداست
به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر
سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹