eitaa logo
آتش به اختیار
441 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
محتوای فرهنگی،سیاسی،اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه ؛ مدت زندگی: اسکندر مقدونی، هنگامی که در یکی از شهرهای ایران، از گورستان عبور می‌کرد، از مشاهده‌ی سنگ قبرها، بسیار متعجب شد. پیرمردی را که آن‌ جا بود، خطاب قرار داد و پرسید که: چرا در شهر شما، همه‌ی مردم در سنین کودکی یا نوجوانی می‌میرند؟ و به سنگ قبرها اشاره کرد که روی آن‌ها، نام متوفّا و مدت زندگیشان نوشته شده بود و همه‌ی عددها بین یک تا ده بودند. پیرمرد، سری تکان داد و گفت: در شهر ما، رسم بر این است که به جای عمر طبیعی افراد، میزانی را که شخص در عمرش گناه نکرده است، به عنوان عمر واقعی او حساب می‌کنیم. هر کسی در آخر عمرش، روزهایی را که مرتکب گناه نشده است، می‌شمارد و حساب می‌کند که چند سال می‌شود. به فرض مثال، اگر جمع همه‌ی روزهای بدون گناه او، دو سال بشود، ما روی سنگ قبرش می‌نویسیم: مدت زندگی: دو سال. اسکندر، کمی در فکر فرو رفت و بعد از مکثی کوتاه، از آن پیرمرد پرسید: اگر اسکندر کبیر در شهر شما بمیرد، روی سنگ قبر او چه خواهید نوشت؟ آن پیرمرد روشن‌ضمیر، پاسخ داد: روی سنگ قبر تو می‌نویسیم: اسکندر، مردی که هرگز زاده نشد.