eitaa logo
آتش به اختیار
520 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
8.5هزار ویدیو
15 فایل
محتوای فرهنگی،سیاسی،اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است: 💠بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت ❇اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا ناله‌های زار داشته ؟؟! اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلمات است میکند و در میابد که: عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد؛لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که: خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد چونکه شعرش در بُطون اسرار بس بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت بلبلی برگِ گلی شد ۳۵۶ با علی و با حسین و با حسن معیار داشت برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل دائما آه و فغان و ناله‌ی بسیار داشت
داستان کوتاه ؛ مدت زندگی: اسکندر مقدونی، هنگامی که در یکی از شهرهای ایران، از گورستان عبور می‌کرد، از مشاهده‌ی سنگ قبرها، بسیار متعجب شد. پیرمردی را که آن‌ جا بود، خطاب قرار داد و پرسید که: چرا در شهر شما، همه‌ی مردم در سنین کودکی یا نوجوانی می‌میرند؟ و به سنگ قبرها اشاره کرد که روی آن‌ها، نام متوفّا و مدت زندگیشان نوشته شده بود و همه‌ی عددها بین یک تا ده بودند. پیرمرد، سری تکان داد و گفت: در شهر ما، رسم بر این است که به جای عمر طبیعی افراد، میزانی را که شخص در عمرش گناه نکرده است، به عنوان عمر واقعی او حساب می‌کنیم. هر کسی در آخر عمرش، روزهایی را که مرتکب گناه نشده است، می‌شمارد و حساب می‌کند که چند سال می‌شود. به فرض مثال، اگر جمع همه‌ی روزهای بدون گناه او، دو سال بشود، ما روی سنگ قبرش می‌نویسیم: مدت زندگی: دو سال. اسکندر، کمی در فکر فرو رفت و بعد از مکثی کوتاه، از آن پیرمرد پرسید: اگر اسکندر کبیر در شهر شما بمیرد، روی سنگ قبر او چه خواهید نوشت؟ آن پیرمرد روشن‌ضمیر، پاسخ داد: روی سنگ قبر تو می‌نویسیم: اسکندر، مردی که هرگز زاده نشد.